صادق زیباکلام که اظهارات عجیب و غریبش شهره خاص و عام است، در جدیدترین سخن خود از این که آمریکا ستیزی به عنوان مهم ترین گفتمان انقلاب اسلامی مطرح شده گلایه کرد و مدعی شد که غرب ستیزی ریشه در تفکر مارکسیسم دارد.
به گزارش شهدای ایران، نشست سیاسی بررسی و ریشه یابی ضدیت ایران و غرب از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی قم و با حضور صادق زیباکلام، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب ظهر امروز در سالن همایشهای شهید آخوندی این دانشگاه برگزار شد.
صادق زیبا کلام در این نشست به روال سخنرانی های همیشگی خود، بدون ارائه دلایل مستند و کمترین اشاره ای به جنایات متعدد آمریکا علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران، عمده مشکلات کشور را معلول استکبار ستیزی و تقابل با آمریکا ارزیابی کرد و مدعی شد که نباید آمریکا ستیزی به عنوان گفتمان مهم انقلاب مطرح می شد!
زیبا کلام اظهار داشت: اینطور نیست که ضدیت ایران و غرب با شکل گیری انقلاب اسلامی اتفاق افتد؛ دشمنی ایران و غرب تاریخچه طولانی مدتی دارد.
وی با بیان اینکه ایران امروز در گذرگاه بسیار مهم تاریخی قرار دارد، خاطرنشان کرد: بسیار از جریانات آمریکا ستیز به شدت نگران نتیجه دادن مذاکرات و توافق هستهای با آمریکا هستند؛ چنانچه این اتفاق بیفتد،بخش عمدهای از فرش آمریکا ستیزی از زیر پای این جریانات کشیده میشود.
تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: چنانچه مذاکرات هستهای نتیجه دهد، افکار عمومی به این سو میرود که در خصوص بسیاری از مسائل اختلافی به ویژه مباحث منطقهای نیز میتوان به وسیله مذاکره با آمریکا به نتیجه رسید؛ آنگاه علل و ریشه دشمنی طولانی مدت ایران و آمریکا زیر سؤال میرود.
وی تأکید کرد: چنانچه مصاحبههای حضرت امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو، قطعنامه راهپیماییهای پیش از انقلاب و سخنرانیهای روحانیان در مراسمهای پیش از انقلاب را در کنار هم بگذارید، به این نتیجه خواهید رسید که خواستار ایرانیها برای انقلاب اسلامی نابودی غرب و آمریکا نبود؛ آنان با شاه مشکل داشتند و با انقلاب میخواستند به آزادی برسند.
زیبا کلام با بیان اینکه رفراندومی از سوی مردم ایران برای تعیین گفتمانهای اصلی انقلاب برگزار نشد و خلاف خواسته آنان، تنها بر غرب و آمریکا ستیزی تأکید شد، گفت: وقتی آمریکا و غرب ستیزی جزء اهداف انقلابی مردم ایران نبوده و مردم آن زمان تنها آزادی بیان و شرکت در انتخابات را میخواستند، آمریکا ستیزی نباید به مهمترین گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل میشد.
وی خاطرنشان کرد: سالهاست که در ایام الله دهه فجر سخنی از مطالبات آن روز انقلاب و مردم ایران شنیده نمیشود و تنها به دشمنی با غرب و آمریکا پرداخته میشود؛ این مسأله و گفتمان غالب نظام اسلامی باید ریشه یابی شود.
تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه آمریکاییها برای نخستین بار به دشمنی با مردم ایران پرداختند، گفت: آمریکاییها پس از انقلاب اسلامی و به دلیل زیر سؤال رفتن منافع شان به هر شکل ممکنی با ایران به دشمنی پرداختند؛ اما این مباحث دلایل واقعی آمریکا و غرب ستیزی نیست.
وی با بیان اینکه بخش عمدهای از نقل اتفاقات و توطئههای آمریکا در ایران پس از انقلاب سال 57 با تحریف مواجه میشود، تصریح کرد: تحریف تاریخ کودتای نوژه یکی از این تحریفات تاریخی است؛ چطور میشود که آمریکاییها در مهر و آبان و آذر سال 57 به فکر توطئه نمیافتند و درست زمانی به این اندیشه میروند که اثری از قدرت ارتش شاه باقی نمانده و میلیونها نفر ایرانی مسلح شدهاند؟
زیبا کلام با بیان اینکه واقعه طبس یکی دیگر از تحریفات تاریخی برای برجسته کردن دشمنی ایران و آمریکا است، خاطرنشان کرد: آمریکاییها برای باز پس گرفتن اسیران خود در تهران، با چند هواپیمای باری و هلی کوپتر به ایران آمدند که به سبب طوفانی باهم برخورد کرده و آتش میگیرند؛ این در حالی است که تقویم ایران از این واقعه به نام حمله نظامی آمریکا یاد میکند.
وی گفت: سال گذشته مصاحبهای با روزنامه شرق داشتم که برای نخستین بار سؤال «آیا نظام اسلامی میتوانست کاری انجام دهد که جنگ با اعراب اتفاق نیفتد؟» را مطرح کردم؛ پاسخ من روشن است، از سال 57 تا 59 هیچ مسؤولی در ایران کاری برای ایجاد رابطه با عراق انجام نداد؛ بلکه دشمنیها را به حدی رساندند که برای صدام احراز شود، ایرانیها به غیر از سقوط وی رضایت نمیدهند.
تحلیلگر مسائل سیاسی ابراز کرد: غرب قرن 16 و 17 تفاوت بسیار زیادی با قرن نوزدهم و پس از انقلاب صنعتی داشت؛ در آن زمان که مصادف با حکومت صفویان بود، چندان تضادی میان ایران و غرب وجود نداشت اما از زمان قاجار که انقلاب صنعتی غرب اتفاق افتاد، دیگر سنخیتی میان ایران و غرب باقی نماند.
زیبا کلام عنوان کرد: پس از شهریور سال 1320 و سقوط رضا شاه، فضای باز سیاسی به وجود آمد؛ از این رو تفکر مارکسیسم به وسیله حزب توده در ایران به وجود آمد و از آنجایی که حزب توده در میان اقشار تحصیل کرده جامعه نفوذ کرده بود، ادبیات ضد غربی آن در ایران ریشه پیدا کرد.
وی اضافه کرد: پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 بیشترین دشمنیهای حزب توده با غرب صورت گرفت که تلفات بسیاری هم داشتند؛ با این حال ادبیات ضد غربی حزب توده در ایران باقی ماند و بخش عمدهای از جهان بینی مسلمانان بر اساس جهان بینی حزب توده شکل گرفت؛ در این شرایط ضدیت با غرب نه تنها میان چپ گراها، بلکه در میان بسیاری از اسلام گراها هم دیده شد.
این استاد دانشگاه تهران تأکید کرد: انقلاب ایران برای تحقق اهداف دموکراتیک و تحقق آزادی سیاسی و جامعه مدنی بود ولی جهان بینی موجود در ایران نسبت به غرب و آمریکا، همان جهان بینی چپ گرایانه است.
وی در پایان گفت: غرب ستیزی ریشه در تفکر مارکسیسم دارد که توسط حزب توده به ایران آمد و به دلایلی تاریخی ماندگار و بعد از انقلاب اسلامی به گفتمان غالب تبدیل شد اما بسیاری در دهه نخست انقلاب، از آمریکا ستیزی بازگشتند و متوجه شدند که حقوق بشر برای جامعه مهمتر از اینگونه مسائل است.
*رسا
صادق زیبا کلام در این نشست به روال سخنرانی های همیشگی خود، بدون ارائه دلایل مستند و کمترین اشاره ای به جنایات متعدد آمریکا علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران، عمده مشکلات کشور را معلول استکبار ستیزی و تقابل با آمریکا ارزیابی کرد و مدعی شد که نباید آمریکا ستیزی به عنوان گفتمان مهم انقلاب مطرح می شد!
زیبا کلام اظهار داشت: اینطور نیست که ضدیت ایران و غرب با شکل گیری انقلاب اسلامی اتفاق افتد؛ دشمنی ایران و غرب تاریخچه طولانی مدتی دارد.
وی با بیان اینکه ایران امروز در گذرگاه بسیار مهم تاریخی قرار دارد، خاطرنشان کرد: بسیار از جریانات آمریکا ستیز به شدت نگران نتیجه دادن مذاکرات و توافق هستهای با آمریکا هستند؛ چنانچه این اتفاق بیفتد،بخش عمدهای از فرش آمریکا ستیزی از زیر پای این جریانات کشیده میشود.
تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: چنانچه مذاکرات هستهای نتیجه دهد، افکار عمومی به این سو میرود که در خصوص بسیاری از مسائل اختلافی به ویژه مباحث منطقهای نیز میتوان به وسیله مذاکره با آمریکا به نتیجه رسید؛ آنگاه علل و ریشه دشمنی طولانی مدت ایران و آمریکا زیر سؤال میرود.
وی تأکید کرد: چنانچه مصاحبههای حضرت امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو، قطعنامه راهپیماییهای پیش از انقلاب و سخنرانیهای روحانیان در مراسمهای پیش از انقلاب را در کنار هم بگذارید، به این نتیجه خواهید رسید که خواستار ایرانیها برای انقلاب اسلامی نابودی غرب و آمریکا نبود؛ آنان با شاه مشکل داشتند و با انقلاب میخواستند به آزادی برسند.
زیبا کلام با بیان اینکه رفراندومی از سوی مردم ایران برای تعیین گفتمانهای اصلی انقلاب برگزار نشد و خلاف خواسته آنان، تنها بر غرب و آمریکا ستیزی تأکید شد، گفت: وقتی آمریکا و غرب ستیزی جزء اهداف انقلابی مردم ایران نبوده و مردم آن زمان تنها آزادی بیان و شرکت در انتخابات را میخواستند، آمریکا ستیزی نباید به مهمترین گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل میشد.
وی خاطرنشان کرد: سالهاست که در ایام الله دهه فجر سخنی از مطالبات آن روز انقلاب و مردم ایران شنیده نمیشود و تنها به دشمنی با غرب و آمریکا پرداخته میشود؛ این مسأله و گفتمان غالب نظام اسلامی باید ریشه یابی شود.
تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه آمریکاییها برای نخستین بار به دشمنی با مردم ایران پرداختند، گفت: آمریکاییها پس از انقلاب اسلامی و به دلیل زیر سؤال رفتن منافع شان به هر شکل ممکنی با ایران به دشمنی پرداختند؛ اما این مباحث دلایل واقعی آمریکا و غرب ستیزی نیست.
وی با بیان اینکه بخش عمدهای از نقل اتفاقات و توطئههای آمریکا در ایران پس از انقلاب سال 57 با تحریف مواجه میشود، تصریح کرد: تحریف تاریخ کودتای نوژه یکی از این تحریفات تاریخی است؛ چطور میشود که آمریکاییها در مهر و آبان و آذر سال 57 به فکر توطئه نمیافتند و درست زمانی به این اندیشه میروند که اثری از قدرت ارتش شاه باقی نمانده و میلیونها نفر ایرانی مسلح شدهاند؟
زیبا کلام با بیان اینکه واقعه طبس یکی دیگر از تحریفات تاریخی برای برجسته کردن دشمنی ایران و آمریکا است، خاطرنشان کرد: آمریکاییها برای باز پس گرفتن اسیران خود در تهران، با چند هواپیمای باری و هلی کوپتر به ایران آمدند که به سبب طوفانی باهم برخورد کرده و آتش میگیرند؛ این در حالی است که تقویم ایران از این واقعه به نام حمله نظامی آمریکا یاد میکند.
وی گفت: سال گذشته مصاحبهای با روزنامه شرق داشتم که برای نخستین بار سؤال «آیا نظام اسلامی میتوانست کاری انجام دهد که جنگ با اعراب اتفاق نیفتد؟» را مطرح کردم؛ پاسخ من روشن است، از سال 57 تا 59 هیچ مسؤولی در ایران کاری برای ایجاد رابطه با عراق انجام نداد؛ بلکه دشمنیها را به حدی رساندند که برای صدام احراز شود، ایرانیها به غیر از سقوط وی رضایت نمیدهند.
تحلیلگر مسائل سیاسی ابراز کرد: غرب قرن 16 و 17 تفاوت بسیار زیادی با قرن نوزدهم و پس از انقلاب صنعتی داشت؛ در آن زمان که مصادف با حکومت صفویان بود، چندان تضادی میان ایران و غرب وجود نداشت اما از زمان قاجار که انقلاب صنعتی غرب اتفاق افتاد، دیگر سنخیتی میان ایران و غرب باقی نماند.
زیبا کلام عنوان کرد: پس از شهریور سال 1320 و سقوط رضا شاه، فضای باز سیاسی به وجود آمد؛ از این رو تفکر مارکسیسم به وسیله حزب توده در ایران به وجود آمد و از آنجایی که حزب توده در میان اقشار تحصیل کرده جامعه نفوذ کرده بود، ادبیات ضد غربی آن در ایران ریشه پیدا کرد.
وی اضافه کرد: پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 بیشترین دشمنیهای حزب توده با غرب صورت گرفت که تلفات بسیاری هم داشتند؛ با این حال ادبیات ضد غربی حزب توده در ایران باقی ماند و بخش عمدهای از جهان بینی مسلمانان بر اساس جهان بینی حزب توده شکل گرفت؛ در این شرایط ضدیت با غرب نه تنها میان چپ گراها، بلکه در میان بسیاری از اسلام گراها هم دیده شد.
این استاد دانشگاه تهران تأکید کرد: انقلاب ایران برای تحقق اهداف دموکراتیک و تحقق آزادی سیاسی و جامعه مدنی بود ولی جهان بینی موجود در ایران نسبت به غرب و آمریکا، همان جهان بینی چپ گرایانه است.
وی در پایان گفت: غرب ستیزی ریشه در تفکر مارکسیسم دارد که توسط حزب توده به ایران آمد و به دلایلی تاریخی ماندگار و بعد از انقلاب اسلامی به گفتمان غالب تبدیل شد اما بسیاری در دهه نخست انقلاب، از آمریکا ستیزی بازگشتند و متوجه شدند که حقوق بشر برای جامعه مهمتر از اینگونه مسائل است.
*رسا
حسد چیست؟ صفتی که اگر کسی آن را داشته باشد، همیشه "آرزوی نابودی دیگران" را دارد.
بخل چیست و بخیل کیست؟ بخل یا خست، تمایل به کمک نرساندن به دیگران است. بخیل یا خسیس، کسی است که از همکاری و همدلی و همراهی و شفقت و دلسوزی و سازش و سخاوت با دیگران و بخصوص برای افراد برتر، دوری میکند تا چیزی از اموال و امکانات او به دیگران نرسد.
رابطه آمریکا ستیزی و غرب ستیزی با صفت بخل و حسد چیست؟ چون آمریکا و غرب، امروز آقای جهان است و بزرگی دارد و خوشحال است، افراد حسود و خودخواهان، با او مبارزه و دشمنی میکنند.
حسود نمیتواند آقایی دیگران را تحمل بکند بنابر این، حسود برای خودش، رسالت مهمی در زندگی در نظر میگیرد که عبارت از دشمنی مداوم با دیگران است تا شاید بتواند آنها را نابود کند یا لااقل ضرری به آنها برساند یا اینکه حداقل از کمک رسانی و سود رسانی به دیگران جلوگیری بکند زیرا رسالت خودش را جلوگیری از موفقیت دیگران میداند.
رابطه حسد و پیشرفت چیست؟ آدمیان حسود همیشه از باقی مردمان و همسایگان، رشک و حسد برده و از آنها، عقب مانده تر و کم سواد تر بوده و همیشه بد خواه و بد اخلاق هستند و همیشه از دیگران عیب جویی میکنند و دیگران را مقصر و گناهکار میدانند یا اینکه پنهانی برای سرنگونی آنان نقشه تهیه کرده و با سخن چینی و حرف زدن، سعی میکنند که افراد برتر و نخبه را اهریمنی جلوه دهند و آبروی آنان را بریزند.
کسانی که سخاوتمند و بخشنده هستند فرصتهای زیادی برای رشد و تکامل پیدا میکنند و دیگران را از خودشان راضی و خشنود نگاه میدارند اما حسودهای بخیل، با دیده تردید و شک به فرصتها نگاه میکنند و از هر رشدی که دیگران بکنند، میهراسند و آن را خطرناک دانسته و با آن مبارزه میکنند و برای کوچکترین چیزها، دعوا را میاندازند و فریاد میزنند که "همه بدبختی ما از وجود دیگران است" و توضیح میدهند که "فلانی اهریمن است" و تشویق میکنند که "دنبال راهی برای آسیب زدن به او باشید".
گاهی حسودها، چیزهایی را مینویسد و به امضای خودش یا بدون نام و امضا، میان دیگران پخش میکند تا مردم را بر علیه کسی که دشمن او شده است، به شورش و مبارزه مجبور کند و ذهن دیگران را مشوش سازد. حسودهای بخیل، از خندیدن و لب خند زدن و گفتن سلام، پرهیز میکنند و به طور چهارچشمی به دیگران نگاه میکنند که مبادا آنها خوشحال باشند یا مبادا علامت پیشرفت در آنها دیده شود زیرا تحمل دیدن موفقیتهای دیگران را ندارند. گاهی حسود، چیزهایی را مینویسد و به امضا یا بدون امضا، میان دیگران پخش میکند تا مردم را بر علیه کسی که دشمن او شده است، به شورش و مبارزه مجبور کند. حسادت ایشان هرگز برطرف نمیشود و اطرافیان ایشان هرگز از حسادت ایشان، رها نمیشوند بلکه اطرافیانش مایلند تا این حسود بمیرد و گزندش تمام شود.
حسودهای بخیل، از "منفعت طلبی" میگریزند و فقط دنبال شکست حریف و زمین زدن رقیب هستند حتی اگر رسیدن به این شکست، منجر به مرگ خودشان بشود، یا حتی منجر به از دست رفتن منافع خودشان بشود، بازهم افراد حسود بخیل به شکست دیگران فکر میکنند و چاره مشکلات و راه حل را در شکست دادن دیگران میجویند و هدف از زندگانی را جنگ و مبارزه، تلقی میکنند و دیگران را عامل بدبختی خودشان اعلام میکنند.
نتیجه گیری: شواهد ماجرای "آمریکا ستیزی" نشان میدهد که ایرانیان، گرفتار صفت بخل و حسد به مقدار زیاد هستند و البته این گرفتاری، شاید کمتر شود اما هرگز برطرف نخواهد شد زیرا حسود هرگز از حسادت، دست بر نمیدارد و رسالت زندگی خودش را "دشمنی با دیگران" میداند و همیشه "آرزوی نابودی دیگران" را میکند و از "تحقیر و اهانت و تهدید دیگران" کوتاه نمیاید.