شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۴۶۵۴
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۳
در ماجرای عزل هم با آنکه امام(ره) بارها تلاش کرد این ماجرا از ناحیه خبرگان مطرح شود، ولی آقای هاشمی مدتها از انجام خواستِ امامِ طفره رفت تا آنجاکه امام شخصاً اقدام به عزل کرد. نکته مهم، برخوردِ تند و تشرِ بی‌سابقه‌ی امام به آقای هاشمیِ رفسنجانی است که برخی از حاضران در این جلسه خصوصی –در خاطرات‌شان- از آن خبر داده‌اند.
به گزارش شهدای ایران، ماجرای نصب آیت‌الله منتظری به قائم مقامی رهبری توسط چه کسی مدیریت شده است؟ آیا در این مسئله مهم و حیاتی از حضرت امام(ره) مشورت گرفته شد؟ آیا سند یا مدرکی مبنی بر رضایتِ امام(ره) با این موضوع وجود دارد؟ آیا شخصِ آیت‌الله منتظری با این ماجرا موافق بوده است؟ چرا عزلِ وی –مانند انتصابش- از مجرای خبرگان رهبری اتفاق نیفتاد و امام(ره) شخصاً وارد ماجرا شد؟ اینها‌، تنها بخشی از سوالاتی است که می‌توان از مسئله نصب و عزل آیت‌الله منتظری پرسید. در نوشتار زیر، از زبان برخی شاهدانِ عینی خواهید خواند که اصلِ ماجرا به مدیریتِ شخص آقای هاشمی اتفاق افتاد و علی رغمِ نهیِ صریح امام از انتخاب آیت‌الله منتظری و اطلاعِ آقای هاشمی از عدم رضایت امام، وی بر این ماجرا اصرار ورزید و آن را در خبرگان مطرح و به رأی گذاشت. در ماجرای عزل هم با آنکه امام(ره) بارها تلاش کرد این ماجرا از ناحیه خبرگان مطرح شود، ولی آقای هاشمی مدتها از انجام خواستِ امامِ طفره رفت تا آنجاکه امام شخصاً اقدام به عزل کرد. نکته مهم، برخوردِ تند و تشرِ بی‌سابقه‌ی امام به آقای هاشمیِ رفسنجانی است که برخی از حاضران در این جلسه خصوصی –در خاطرات‌شان- از آن خبر داده‌اند.

خاطره‌ آیت‌الله امینی از برخورد تند امام با هاشمی


******

در سال‌های اخیر بسیار مشاهده شده که برخی طرفداران آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با استفاده از برخی تعابیر امام و رهبری در مورد ایشان، به نوعی اعتماد ابدی و عصمت سیاسی برای ایشان ساخته‌اند؛ تا جایی که عده‌ای مدعی شده‌اند آقای هاشمی تنها کسی است که از امام توبیخ نگرفته و همیشه بر اساس خواسته‌های امام رفتار کرده است. به عنوان نمونه، در مصاحبه حجت‌الإسلام طباطبایی با روزنامه جمهوری اسلامی اینگونه آمده است: «من اینجا باید یک کلمه درباره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آن‌روز و امروز بگویم؛ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی یکی از مطیع‌ترین و فرمان‌پذیرترین اشخاص در اطراف حضرت امام(ره) بود. بنده تمامی اطرافیان امام(ره) در آن زمان را به طور کامل می‌شناختم؛ اما آیت‌الله هاشمی امکان نداشت اقدامی خلاف نظر حضرت امام انجام دهد و یا خدای نکرده ذره‌ای شبهه در ذهن خودش نسبت به امام داشته باشد. تا جایی که ذهن یاری می‌کند و تاریخ نشان می‌دهد، ایشان مشاور امینی برای امام بوده و هیچ توبیخی هم از امام نداشته‌اند.»[۱]


خاطره‌ آیت‌الله امینی از برخورد تند امام با هاشمی

به نظر می‌رسد بازخوانی داستان نصب و عزل آیت‌الله منتظری با محوریت خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی -از همشهریان و دوستان نزدیک آیت‌الله منتظری- میزان صحت این گزاره را بهتر مشخص می‌کند.[۲]

طرح موضوع قائم‌مقامی در خبرگان بدون مشورت با امام و علی‌رغم عدم رضایت ایشان

وقتی در جلسه ۲۶ تیرماه ۱۳۶۴، مجلس خبرگان طرح تعیین قائم مقام برای رهبری را به تصویب رساند و آیت‌الله منتظری را مصداق این عنوان تشخیص داد، «بعضی خبرگان همین طرح را «بدون قید» [تعیین مصداق] امضاء کردند؛ ولی چند نفر آن را با اضافه‌ی قید «معظم‌له مصداق قسمت اول اصل ۱۰۷ می‌باشد» امضاء کردند.»[۳] این موضوع نشان می‌دهد که بزرگانی در مجلس خبرگان، انتخاب ایشان را به صلاح نمی‌دانسته‌اند. جالب آنکه بعد از این انتخاب، اعضای مجلس «خبرگان در پایان همین اجلاس خدمت امام رسیدند و حضرت امام برای آنان سخنرانی کرد، ولی در رابطه با انتخاب آقای منتظری نفیاً و اثباتاً سخنی نداشت.»[۴] این برخورد و بی‌اعتنایی امام پیام روشنی برای فعالان و صحنه‌گردانان ماجرای قائم‌مقامی داشته و نشان از ناراحتی ایشان از این ماجرا دارد.

خاطره‌ آیت‌الله امینی از برخورد تند امام با هاشمی

آیت‌الله امینی با تحلیل ماجرای انتخاب آقای منتظری، از عدم مشورت خبرگان با امام در این موضوع مهم پرده برداشته و به این مهم اشاره می‌کند که «شاید خبرگان با این همه دقت و کنجکاوی از یک امر غفلت کرده باشند، و آن مشورت و استجازه از امام خمینی(ره) بود. باید در این مسئله بسیار حیاتی و مهم که از بزرگترین مسائل نظام اسلامی و مربوط به شخص حضرت امام بود، قبل از انجام عمل مشورت می‌شد، چنانکه خود امام بعداً در نامه‌اش به آقای منتظری نوشت: والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم...»[۵]

جالب‌تر آنکه خود آیت‌الله منتظری نیز قبل از نهایی‌شدن انتصابش به این مقام، طی نامه‌ای به خبرگان اعلام می‌کند که بهتر است بحث در حول محور اصل جایگاه قائم‌مقامی شکل بگیرد و «بحث شخص ظاهراً به مصلحت نیست» و با این وسیله ظاهرا خود را کنار می‌کشد؛ ولی اصرار برخی از طراحان -مانند آقای هاشمی رفسنجانی- بر فضای جلسه غالب می‌شود. آیت‌الله امینی در این زمینه می‌گوید: «مخصوصاً با توجه به نامه آقای منتظری به مجلس خبرگان، که از آنان خواست از انتخاب او به قائم‌مقامی صرف نظر کنند، جاداشت خبرگان مسئله را با امام در میان می‌گذاشتند و اگر چنین شده بود، با عواقب و آثار این انتخاب، آن هم در زمان‌های آغازین انقلاب مواجه نمی‌شدیم.»[۶]

انتقاد اساسی به عملکرد خبرگان و خصوصاً عملکرد آقای هاشمی، تنها عدم مشورت با امام نیست بلکه فراتر از این، بی‌اعتنایی به خواست و نهی صریح امام در این موضوع است. لذا نکته اساسی اطلاع آیت‌الله هاشمی از عدم رضایت امام از انتخاب آقای منتظری و نهی صریح امام در این موضوع است که با توجه به اسناد موجود، مستقیماً با هاشمی مطرح شده، و وی باوجود چنین نهی صریحی، اقدام به برنامه‌ریزی برای انتخاب آقای منتظری به قائم‌مقامی کرده است. این موضوع در خاطرات حجت‎الاسلام ری‌شهری از زبان آیت‌الله محمدی گیلانی به طور مبسوط نقل شده است که پس از اطلاع امام از ماجرا توسط آیت‌الله گیلانی، آقای هاشمی برای تذکر به عدم برگزاری خبرگان به جماران فراخوانده می‌شود، ولی با این توجیه که دعوت خبرگان انجام شده و دیگر نمی‌توان جلوی این اقدام را گرفت، حرف امام را زمین می-گذارد.[۷]

حجت‎الاسلام ری‎شهری وزیر اطلاعات وقت و مسئول مستقیم پی‌گیری پرونده سیدمهدی هاشمی، در کتاب خاطرات خود با عنوان «سنجه انصاف» در این زمینه به نقل قولی از مرحوم آیت‎الله محمدی گیلانی -که در آن زمان عضو فقهای شورای نگهبان بوده است- اشاره کرده است، که آن مرحوم در سخنرانی خود در تاریخ ۶/۹/۱۳۷۹ در منزل آقای رازینی گفته است: یک روز قبل از مطرح شدن قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (۲۵ تیر ۱۳۶۴) من ضمن تماس با دفتر امام کتباً از ایشان درخواست ملاقات کردم... امام اجازه دادند. خدمتشان رسیدم. گفتم: «فردا قرار است موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود. خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی [که در آن موقع رئیس مجلس خبرگان بوده است] بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خوانده‌ام، ایشان را عابد و زاهد می‌دانم، ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار برنمی‌آید...» امام گله‌های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه. اضافه نمودند: «احمد هم از او دفاع می‌کند. از منزل سیدمهدی هاشمی دست‌نویس‌های او را آورده‌اند. من دیده‌ام نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته. این را من برای ایشان نوشتم.»... عرض کردم: «بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری مطرح نشود». امام قدری فکر کرد و فرمود: «احمد نیست. شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم». عرض کردم: «بله. اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را به شما گفتم]. به هیچ کس نگویید. می‎ترسم مرا هم شمس‌آبادی کنند [که گروه مهدی هاشمی او را کشتند] یا مثل شیخ قنبر در چاه بیاندازند». این را که گفتم، امام خندید و سه بار فرمود: «خاطرت جمع باشد»... . رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم. پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: «من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: «موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن.» گفتم: «چرا؟ ما در اجلاسیه‌ی قبل به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم‌مقام مطرح کنیم.» فرمودند: «نه. یکی از دوستان آمده و چنین گفته... .» گفتم: «ما اعلام کرده‌ایم. نمی‌شود.» ... فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.» ری شهری سپس اضافه می‌کند: «تامل در آنچه از آقای محمدی گیلانی نقل کردیم، نشان می‌دهد که امام در مورد طرح قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، در مقابل کاری انجام‌شده قرار گرفته بود. ... بی‌تردید اگر [اعضای مجلس] خبرگان نظر امام را می‌دانستند، آقای منتظری را به عنوان جانشین او تعیین نمی‌کردند.»

ماجرای مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری، از طریق آقای محمدی گیلانی و البته با عدم تصریح به اینکه شخص امام این ناراحتی را به ایشان ابراز کرده است، به گوش آقای هاشمی می‌رسد و واکنش وی به این مسئله شاید بتواند گویای مشی ایشان در برخود با فرامین امام باشد. آیت‌الله امینی در این مورد می‌گوید: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق‌العاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائم‌مقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: من در جماران بودم، در بیت امام گفته می‌شد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم‌مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را آهسته به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند امام که نهی نکرده، به علاوه، در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش می‌آید.»[۸]

برخورد آیت‌الله هاشمی در رد خواسته‌ی امام با تعبیر «طرح این مطلب [نارضایتی امام] به مصلحت نیست» واقعیت تلخی را به اثبات می‌رساند. هاشمی رفسنجانی در روزنوشت خاطرات، به اطلاع خود از نارضایتی حضرت امام(ره) اذعان می‌کند. او در یادداشت‌های مربوط به سال ۶۴ می‌نویسد: «آقای محمدی گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس خبرگان آورد... گفت که امام با انتخاب آقای منتظری موافق نیستند.»[۹]

عزل منتظری اتفاقی غیر منتظره

آیت‌الله­ امینی در خاطراتش، پس از تبیین فضای دوران قائم‌مقامی و بعد از اشاره به برخی از اقدامات انتقادبرانگیز آقای منتظری، به تلاش‌های امام راحل برای اصلاح رویه آقای منتظری و خصوصاً اصلاح بیت ایشان، به خبری غیر منتظره در این مورد اشاره می‌کند: «من و دوستان به‌ویژه سران عالی‌رتبه‌ی کشور از نگرانی‌های امام نسبت به موضع‌گیری‌های آقای منتظری اجمالا باخبر و ناراحت بودیم؛ ولی با توجه به اوضاع و شرایط زمان، احتمال عزل ایشان را از قائم‌مقامی، آن‌هم باسرعت و قاطعیت اصلا نمی‌دادیم، و تحقق آن برای‌مان یک امر غیر منتظره و شگفت‌آور بود. تصمیم جدی امام به عزل آقای منتظری این‌گونه به اطلاع ما رسید: در روزهای اول فروردین ۶۸ آیت‌الله مشکینی به من زنگ زد که امام به وسیله‌ی حاج‌احمدآقا پیام مهمی را برای هیئت رئیسه خبرگان فرستاده. شما و آقای مومن و آقای طاهری خرم‌آبادی هرچه زودتر به منزل من بیایید تا در این‌باره مشورت کنیم. من به اتفاق آقایان به منزل آقای مشکینی رفتیم. ایشان گفتند حاج‌احمدآقا به وسیله‌ی تلفن با من تماس گرفت و گفت: امام به من فرموده که به شما بگویم خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئت رئیسه هم نزد من بیایند تا بگویم چه کنند؟ منظور امام برای ما روشن بود، و از شنیدن آن و عواقبش وحشت‌زده شدیم. پس از بحث و مشورت بدین نتیجه رسیدیم که باید در این امر مهم و حساس با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم.»[۱۰]

از مجموعه مطالب پیش‌گفته چند نکته قابل برداشت است. اول اینکه طرح مسئله قائم‌مقامی بدون اطلاع امام برنامه‌ریزی شده است؛ دیگر آنکه آقای هاشمی به هر دلیلی، امام را در برابر عمل انجام‌شده قرار داده و هزینه‏هایی را برای نظام ایجاد کرد. ضمنا هراس آیت‌الله محمدی گیلانی از افشای جلسه‌اش با امام و ترس از ترور حتی در صورت اطلاع آقای رفسنجانی، خود مسئله مهمی است.

جلسه هیئت رئیسه خبرگان با هاشمی رفسنجانی پیرامون عزل آقای منتظری

آیت‌الله امینی ادامه ‌می‌دهد: «از همان‌‌جا با آقای هاشمی تماس گرفتیم و جریان پیام امام را با ایشان در میان گذاشتیم و کسب تکلیف کردیم. آقای هاشمی گفت: «من در این رابطه حرف دارم. شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه‌ی هیئت رئیسه مطرح کنیم و تصمیم بگیریم.» برای تشکیل جلسه‌ی هیئت رئیسه، روزی را تعیین کردیم. در آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد مقدس بودند. آقای هاشمی جریان تصمیم امام را به ایشان اطلاع دادند. آن جناب پس از اطلاع بلافاصله به تهران مراجعت کردند و در دفتر آقای هاشمی حضور یافتند. بنده هم به اتفاق آقای مشکینی و آقایان محمد مومن و طاهری خرم‌آبادی در زمان مقرر در دفتر آقای هاشمی حاضر شدیم و تشکیل جلسه دادیم. ما جریان پیام امام را در امر به دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح کردیم. آقای هاشمی رفسنجانی گفت چندی است که امام در رابطه با عزل آقای منتظری از قائم‌مقامی تصمیم گرفته و یکی‌دو مرتبه به من فرموده که مسئله‌ی آقای منتظری را تمام کنید؛ ولی من چون از عواقب آن می‌ترسیدم، با التماس و خواهش از ایشان خواستم در این اقدام عجله نکند، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. ولی امام قبول نکرد و فرمود من تصمیم خودم را گرفته‌ام، هر چه زودتر قضیه را تمام کنید. تا اینکه امروز (۶/۱/۱۳۶۸) خبردار شدم، خودش شخصا وارد عمل شده و در رابطه با عزل آقای منتظری نامه‌ای نوشته و برای من فرستاده تا به همراه آقای خامنه‌ای ببریم قم و تحویل آقای منتظری بدهیم. یک نسخه‌ی آن را هم به صداوسیما فرستاده تا در رادیو خوانده شود؛ ولی من به حاج‌احمدآقا گفتم: «به صداوسیما بگویید نامه را نخواند تا ما خدمت امام برسیم و حرف‌مان را بزنیم. خواندن نامه دیر نمی‌شود.»

پس از توضیحات آقای هاشمی، جلسه وارد دستور شد. موضوع بحث انگیزه‌ی امام از نوشتن نامه‌ی عزل و آثار و عواقب احتمالی این عمل، ضرورت یا عدم ضرورت پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان، و دیگر مسائل از این قبیل بود. این بحث‌وگفت‌وگوها چندین ساعت طول کشید. در نهایت بدین نتیجه رسیدیم که لازم است قبل از هر اقدامی خدمت امام برسیم، نظرات‌مان را عرضه بداریم و کسب تکلیف کنیم. آنچه قرار بود خدمت امام عرض کنیم عبارت بود از:

۱- تقاضای انصراف امام از این اقدام ولو به صورت موقت، در صورت امکان؛

۲- تقاضای عدم پخش نامه به وسیله‌ی صداوسیما؛

۳- تقاضای انصراف از تشکیل اجلاس خبرگان و حداقل اجازه‌ی تاخیر آن؛

۴- تقاضای ملایم‌ترکردن لحن نامه به گونه‌ای که به جنبه‌ی حوزوی ایشان لطمه وارد نسازد.»

جلسه هیئت رئیسه خبرگان با حضرت امام(ره) و برخورد تند ایشان با هاشمی

آیت‌الله امینی در مورد جلسه‌شان با امام می‌گوید: «آقای هاشمی، آقای خامنه‌ای، آقای مشکینی و من به سوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت نه شب به بیت امام رسیدیم. حاج‌احمدآقا گفت: «گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه‌ی ملاقات بدهد؛ ولی خدمت ایشان عرض می‌کنم.» در این موقع آقای هاشمی در پاکت را باز کرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه‌ی عاطفی و اندوه‌بار و قاطع امام که از عمق جانش نشئت می‌گرفت، حالتی وحشتناک و غیر قابل توصیف بر جانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکرده‌ام. بعد از چند دقیقه آقای حاج‌احمدآقا از نزد امام برگشت و گفت: «فرمودند چون آقایان آمده‌اند تشریف بیاورند.»

در حدود ساعت ۹:۳۰ بود که خدمت امام مشرف شدیم. در ابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه گفت: «ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات، خدمت شما شرف‌یاب می‌شدیم و در حل آن از جناب عالی کمک می‌گرفتیم. اکنون در رابطه با نامه‌ای که برای آقای منتظری نوشته‌اید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرف‌یاب شده‌ایم. تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید؛ اجازه بدهید اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم، آنگاه هر چه بفرمایید عمل می‌کنیم.» بعد از آن آقای خامنه‌ای، سپس آقای مشکینی درباره‌ی همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند. امام که آثار اندوه بر چهره‌ی ربانی‌اش آشکار بود، فرمود: «من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کرده‌ام و تصمیم گرفته‌ام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم، ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند، ولی در این‌باره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید می‌گویم همین حالا بخوانند. من گفته‌ام عکس او را از ادارات پایین بیاورند. تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد، من خودم او را خلع می‌کنم؛ چون اگر خبرگان او را عزل کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده، در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.» آنگاه به آقایان خامنه‌ای و هاشمی فرمود: «شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به وسیله‌ی شخص دیگری می‌فرستم. شما هم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت‌وآمد نکنید.». در همین جلسه آقای هاشمی از امام درخواست کرد: «لحن نامه طوری باشد که به جنبه‌ی حوزوی آقای منتظری لطمه‌ای وارد نشود.» امام در جواب، سخنان تندی فرمود که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم. بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.[۱۱]

 

پانوشت‌ها:

[۱]. ر.ک: روزنامه جمهوری اسلامی، سه شنبه ۲۵ آذرماه ۱۳۹۳؛ مصاحبه با سیدمهدی طباطبائی؛ و همچنین، بنگرید به: سایت هاشمی رفسنجانی، کد خبر: ۷۱۸۵۹. http://hashemirafsanjani.ir/taxonomy/term/2480

[۲]. برای اطلاع از متن کامل خاطرات ایشان در این موضوع، رجوع شود به؛ خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص۲۵۳-۲۶۷.

[۳]. همان، ص۲۵۵.

[۴]. همان،۲۵۶.

[۵]. همان، ص ۲۵۸.

[۶]. همان، صص ۲۵۸و۲۵۹.

[۷]. ر.ک: ری شهری. سنجه انصاف. نشر دارالحدیث. تهران. صفحه ۱۶.

[۸]. خاطرات آیت الله ابراهیم امینی، ص ۲۶۰.

[۹]. سایت هاشمی رفسنجانی. یادداشت مربوط به روز ۱۴ آبان سال ۱۳۶۴.

[۱۰]. خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، ص ۲۶۳.

[۱۱]. همان، صص۲۶۴-۲۶۷.



*تاریخ انقلاب

انتشار یافته: ۳
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۴
0
0
ایکاش سخنان تند رابیان می کردند
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۴
0
0
اقای هاشمی رفسنجانی مشکلات عدیده ای را برای مستضعفین ومحرومین ایجاد کرده اند. مثلا کارگران کشور را با بخشنامه ای به سختی و رنج فراوانی دچار کرد(شرکتی کردن!!).. یا دانشگاه و مدارس برای پولدارها ساختن!!!...ودیگر اینکه فرزندانش در زمانی که فرزندان غیور ملت در دفاع مقدس شهید می شدند مشغول سفرهای خارجی و خوشگذرانی بودند..و..!!
امیر محمد فاطمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۵
0
2
1- انتخاب تیتر برخورد تند امام با آقای هاشمی در تناسب با محتوای خاطره منقول از آقای امینی نیست چرا که آقای هاشمی به نمایندگی از رییس(آقای مشکینی) و نایب رییس(آقای امینی) مجلس خبرگان ، رییس جمهور وقت(آقای خامنه ای) و سایر اعضای هیات رییسه نسبت به قرائت جمعبندی جمع مذکور اقدام کرده است بنابر این تمامی جع حاضر که در خصوص محتوای چهار محور مذکور به جمعبندی رسیده بودند به یک اندازه مورد خطاب یا به فرمایش آقای امینی مورد عطاب امام بودند.
2- تأکید فرمودند که آقای هاشمی از نظر حضرت امام در انتخاب آقای منتظری مطلع بودند که باز مستند بر نظر آقای امینی نقطه نظر امام علاوه بر اطلاع رسانی مستقیم آقای گیلانی به آقای امینی ، آقای مشکینی و غیره بی کم و کاست و بدون هیچ فوت زمانی بوسیله آقای هاشمی مجددا به اطلاع تمامی اعضای هیات رییسه مجلس خبرگان رسیده و درخواست جلسه اضطراری نیز انجام می گیرد. هیات رییسه پس از بحث و گفتگوی طولانی چهار بند شامل موارد اعلامی را بعنوان جمعبندی برای ارائه خدمت امام آماده می کنند. بنابر این علاوه بر آقای هاشمی تمامی اعضای هیات رییسه و بسیاری از اعضای مجلس خبرگان رهبری و حاج احمد آقا نیز در جریان موضوع قرار گرفته بودند طبیعتا در صورت تمایل می توانستند به عنوان رییس ، نایب رییس ، اعضای هیات رییسه یا اعضای مجلس خبرگان به ایراد دیدگاههای متمایز امام در خصوص انتخاب آقای منتظری اقدام کنند چنین اقدامی از سوی هیچ یک از اعضای مجلس خبرگان و هیات رییسه صورت نگرفته است بلکه بنابر فرمایش آقای گیلانی و آقای امینی بسیاری از افراد صرفا از اعلام خبر و اقدام مذکور وحشت زده و صلاح کار را در این می بینند که با آقای هاشمی مشورت نمایند.
3- فرمودند طرح موضوع قائم‌مقامی در خبرگان بدون مشورت اعضای مجلس یا هیات رییسه با امام و علی‌رغم عدم رضایت ایشان در جلسه ۲۶ تیرماه ۱۳۶۴ مجلس خبرگان آقای منتظری بعنوان قائم مقام برای رهبری انتخاب می گردند. بعضی خبرگان همین طرح را بدون قید [تعیین مصداق] امضاء کردند ولی چند نفر آن را با اضافه‌ی قید معظم‌له مصداق قسمت اول اصل ۱۰۷ می‌باشد امضاء کردند. این موضوع نشان می‌دهد که بزرگانی در مجلس خبرگان انتخاب ایشان را به صلاح نمی‌دانسته‌اند. بنابراین یعنی که بزرگان دیگری که اتفاقا اکثریت مجلس خبرگان تحت ریاست آقای مشکینی و نایب رییسی آقای امینی بودند ذکر مصداق را وفق قانون و مصوب کردند. ایکاش آقای امینی یا علاقمندان به تأیید نظر ایشان اعلام می فرمودند که بزرگان امضا کننده بدون قید مصداق برای دفاع از نظریه خود در جلسه مذکور چه کردند مشروح مذاکرات نکته قابل توجهی را منعکس نکرده است. اصولا انتخاب قائم مقام بدون قید مصداق مشخص به چه معنا است علی الخصوص که قانونگذار انتخاب قائم مقام یعنی فردی مشخص را پیش بینی کرده است. قائم مقام یعنی فردی که بطور مشخص با ویژگیهای لازم بتواند در شرایط خاص جایگزین گردد ایکاش آقای امینی توضیح می دادند چر در جلسه مذکور با شهامت ، جدیت و با تکیه بر قسم نمایندگی خبرگان بر این دیدگاه اصرار و بر انکار انتخاب مذکور ایستادگی می فرمودند تا حداقل برای درج در تاریخ در مشروح مذاکرات مجلس خبرگان مخالفت با انتخاب آقای منتظری ثبت و ضبط می شد.
4- نویسنده اصرار دارند که انتخاب قائم مقام رهبری براساس سناریوی از پیش تعیین شده انجام شده است بطوریکه امام در جلسه دیدار با خبرگان به انتخاب آقای منتظری اثباتا و نفیا اشاره نفرمودند که حتما حامل پیامی برای گردانندگان انتخاب مذکور بود. ایکاش آقای امینی می فرمودند آیا اعضای خبرگان مملو از علما و مبارزین بزرگی حائز شهامت ، شجاعت و درایت نبود علمای بزرگی چون آقای مشکینی ، امینی ، گیلانی ، خامنه ای ، مهدوی کنی که تماما زبانزد عام و خاص بودند نبود؟ زیبنده نیست برای متهم سازی یک نفر مجلس خبرگان متکی بر علما و مجتهدین انقلابی را چنین مورد تحقیر و هتک حرمت قرار داد. خبرگانی که به فاصله زمانی بسیار کوتاه با جسارت ، شجاعت و درایتی مثال زدنی و بر خلاف جریان قدرتمند مخالف نسبت به انتخاب رییس جمهور که عالمی جوان و مورد انتقاد بخشی از علمای سالخورده بود را بعنوان رهبری انتخاب کردند.
5- به نقل از آقای امینی فرمودند مخصوصاً با توجه به نامه آقای منتظری به مجلس خبرگان که از آنان خواست از انتخاب او به قائم‌مقامی صرف نظر کنند جاداشت خبرگان مسئله را با امام در میان می‌گذاشتند و اگر چنین شده بود با عواقب و آثار این انتخاب آن هم در زمان‌های آغازین انقلاب مواجه نمی‌شدیم. ایکاش آقای امینی توضیح می فرمودند که فلسفه قانونی انتخاب و ایجاد مجلس خبرگان رهبری چیست؟ مگر نه اینکه قانونگذار چنین مهمی را به عهده نمایندگان مجلس خبرگان رهبری گذاشته است؟ ضمن اینکه آقای امینی بعنوان نایب رییس مجلس خبرگان رهبری می توانستند با تنظیم متن مناسبی موضوع را ز دستور خارج و قائل به اخذ نظر امام باشند چرا چنین رویه قانونی و منطقی را طی نکردند؟ خاطره آقای امینی در توضیح روند مذکور به دفعات مشابه به حور رییس جمهور نیز تأکید دارند همانطور که مشخص است نامه امام به آقای منتظری را نیز باید رییس جمهور و رییس مجلس به اتفاق به آقای منتظری در قم می رساندند آقای امینی در خصوص میزان نقش آفرینی رییس جمهور وقت که از یاران دیرین امام و از شجاعتی مثال زدنی برخوردار بودند که اگر نبود حائز شرایط مرجعیت و رهبری نبودند چه توضیحی دارند؟ رییس جمهور فقط نظاره گر بودند؟ موافق یا مخالف بودند؟ مگر آقای امینی ، رییس جمهور ، آقای مشکینی رییس مجلس خبرگان و سایرین توأما به جمع بندی چهار بندی نرسید بودند؟ اگر چنین نبوده و سکوت کردند بد برخورداری از شجاعت و عدالت خواهی و تبعیت از امام حق ادامه حضور در مجلس خبرگان را داشتند؟ نویسنده یا آقای امینی معتقدد که همه اعضای هیات رییسه صم بکم نظارگر و تابع بی قید یک نفر بودند؟
6- به نقل واسطه آقای ری شهری به نقل از آقای گیلانیآورده اند که : یک روز قبل از مطرح شدن قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (۲۵ تیر ۱۳۶۴) من ضمن تماس با دفتر امام کتباً از ایشان درخواست ملاقات کردم.امام اجازه دادند. خدمتشان رسیدم. گفتم: فردا قرار است موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود. خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی [که در آن موقع رئیس مجلس خبرگان بوده است] بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم خدمتشان درس خوانده‌ام، ایشان را عابد و زاهد می‌دانم ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار برنمی‌آید امام گله‌های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه. اضافه نمودند: احمد هم از او دفاع می‌کند. عرض کردم: بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم‌مقام رهبری مطرح نشود. امام قدری فکر کرد و فرمود: احمد نیست. شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم. عرض کردم: بله. اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را به شما گفتم]. به هیچ کس نگویید. می‎ترسم مرا هم شمس‌آبادی کنند [که گروه مهدی هاشمی او را کشتند] یا مثل شیخ قنبر در چاه بیاندازند. این را که گفتم، امام خندید و سه بار فرمود: خاطرت جمع باشد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم. پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن. گفتم: چرا؟ ما در اجلاسیه‌ی قبل به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم‌مقام مطرح کنیم. فرمودند: نه. یکی از دوستان آمده و چنین گفته گفتم: ما اعلام کرده‌ایم. نمی‌شود فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم‌مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد. ری شهری سپس اضافه می‌کند: تامل در آنچه از آقای محمدی گیلانی نقل کردیم، نشان می‌دهد که امام در مورد طرح قائم‌مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، در مقابل کاری انجام‌شده قرار گرفته بود. بی‌تردید اگر [اعضای مجلس] خبرگان نظر امام را می‌دانستند آقای منتظری را به عنوان جانشین او تعیین نمی‌کردند.
1-6 آقای امینی ، گیلانی و حتی ری شهری به خوبی می دانند که آقای هاشمی در مقطع مذکور بعنوان رییس مجلس شورای اسلامی و عضو مجلس خبرگان در کنار ریاست آقای مشکینی و نایب رییسی آقای امینی بر مجلس خبرگان بعنوان نایب رییس دوم مجلس خبرگان رهبری انتخاب شده بودند یعنی در مواقع عدم حضور آقای مشکینی و امینی اداره جلسه بید توسط نایب رییس دوم انجم می شد حالا می توان به طرح این سوال نیز پرداخت در چنین جلسه و روز بسیار مهمی رییس و نایب رییس مجلس خبرگان رهبری به چه کار مهمی اشتغال داشتند که از وجوبی بیش از انتخاب قائم مقام رهبری برخوردار بود.
2-6 آقای گیلانی با سابقه حاکم شرعی دادگاههای انقلاب که در همین موقعیت حکومتی جسورانه با صدور حکم اعدام دو فرزندش که بعنوان کادر اصلی گروهک نفاق دستگیر و توسط دادگاه انقلاب محکوم به اعدام شده بودند موافقت فرمودند واقعا از شهامت و جسارت لازم برای طرح و دفاع از دیدگاه امام ومخالفت با انتخاب قائم مقام برخوردار نبودند
3-6 فرمودند که امام گفت احمد هم از او دفاع می کند خوب به زعم نویسنده یا آقای امینی باید امروزمرحوم حاج حمد را چوب زد و تکفیر کرد ضمن اینکه بخش قابل توجهی از تنظیم ملاقاتها از طریق دفتر پیگیری می شد و حاج احمد آقا معمولا ماموریتهایی از جنس ابلاغ و انتقال پیام و فرامین امام را عهده دار بودند برحال بنابر فرمایش آقای گیلانی آقای هاشمی به محض اطلاع با فوریت خدمت امام مشرف و سپس عینا فرمایش امام را ابتدا به اعضای هیات رییسه و سپس به اطلاع تمامی اعضای مجلس خبرگان اطلاع رسنی می کنند بنابراین شرط امانتداری به طور کامل انجام شده است اما اینکه چرا نمایندگان خبرگان یا هیات رییسه تصمیمی متفاوت اتخاذ کردند باید یکایک به دفاع ز اقدام خود یا توضیح کم کاری که داشتند اقدام کنند همانطور که 99 نماینده جناح راست مجلس شورای اسلامی در مغایرت با دیدگاه صریح و ابلاغی امام مبنی بر انتخاب نخ وزیر اقدام کردند هرگز با این چوب محکوم و تکفیر نشده و بعدها در پستهای کلیدی تری قرار گرفتند.
4-6 همانطور که آقای امینی فرمودند موضوع انتخاب قائم مقام در اجلاسیه قبلی این مجلس مورد بحث نمایندگان و در دستور قرار گرفته بود لذا برای خروج از دستور نیز باید مجددا بنابر درخواست کتبی جمعی از نمایندگان خبرگان به بحث گذاشته شده و مجددا مورد رای گیری قرار می گرفت. چرا آقای امینی یا سایرین در دفاع از ساحت امام چنین وظیفه قانونی را انجام نداده و انتظار داشتند آقای هاشمی بی توجه به رییس و نایب رییس اول مجلس خبرگان راسا بعنوان نایب رییس دوم به چنین عمل غیر قابل تصور و غیر قانونی اقدام می کردند؟ آقای امینی و سیرین بفرمایند با فرض نشدنی اقدامی چنین از سوی آقای هاشمی امروز ایشان را به دیکتاتوری مهم نمی کردند؟
5-6 موضوع در اجلاسیه قبل مطرح و بعنوان دستور جلسه مذکور به تصویب اعضای خبرگان که آقی امینی و گیلانی نیز از اعضای آن بودند شده بود پس مه اعضا و جامعه از موضع مذکور در جریان بودند و اتفاق و بلاسابقه نبود چرا طی زمان دو اجلاسیه از سوی آقای گیلانی ، امینی یا سایر اشخاص مانند رییس مجلس خبرگان یا رییس جمهور اقدامی صورت نرفته است؟ چرا آقای گیلانی زمان بین دو اجلاسیه را از دست داده و در شب برگزاری اجلاسیه خدمت امام طرح دغدغه داشتند؟ و امام را به حل فوری و ضرب الاجلی یک بحران فراخواندند؟
6-6 آقای گیلانی ، آقای امینی و بسیاری از اعضای خبرگان رهبری که غالبا از دارندگان احکا امام بودند چگونه از دیدگاه اما در خصوص موضوعی با این سطح از اهمیت بی اطلاع بودند؟ چگونه می توان به انتخاب چنین اعضایی در مجلس خبرگان در خصوص موضوعات مختلف مانند بررسی و تأیید عملکرد یا مهمتر شناخت درست و به هنگام مصداق رهبری اعتماد و اتکا کرد؟ اگر نقل قول آقای هاشمی به نقل از حاج احمد آقا در خصوص مقام معظم رهبری نبود مجلسی با این سطح از اشتباه در مصداق یابی قادر به انتخاب بهترین گزینه بود؟
7- ایکاش آقای گیلانی می فرمودند در پاسخ به آقای هاشمیی مبنی بر نهی نشدن انتخاب از سوی امام چه فرمودند و می فرمودند چرا سکوت کردند؟ چرا برای دفاع از دیدگاه امام اقدام جدی و اثرگذاری نداشتند؟ چرا صرفا به ایجاد ابهام پرداختند؟ آقای گیلانی به اتفاق آقای امینی و برخی دیگر از اعضای خبرگان به راحتی می توانستند به تغییر فضای مجلس اقدام کنند چرا سکوت کردند؟ چرا تصور می کردند که فقط آقای هاشمی بید چنین تکلیفی را انجم می دادند؟ چرا از رییس جمهور درخواست اثرگذاری و ایفای نقش مقابل نکردند؟
8- نویسنده می فرماید : برخورد آیت‌الله هاشمی در رد خواسته‌ی امام با تعبیر طرح این مطلب به مصلحت نیست واقعیت تلخی را به اثبات می‌رساند. همانطور که نویسنده آورده آقای هاشمی بر خلاف آقای گیلانی هیچ موضوعی را درگوشی نگفته و به صراحت دیدگاه امم را نقل کردند و سپس نظر خود را نیز بیان کردند اما ایکاش آقای امینی می فرمودند که چرا تممی اعضای هیات رییسه شامل آقای مشکینی ، آقای امینی ، رییس جمهور ، آقای مومن و آقای طاهری خرم آبادی نیز به همین نظر رسیده و محورهای های چهارگانه را جهت عرض خدمت امام تنظیم کردند؟ نویسنده یا دیگران معتقدند حضور و عدم حضور سایر اعضای هیات رییسه مجلس خبرگان علی السویه بوده است؟
9- آقای امینی می فرمایند : من و دوستان به‌ویژه سران عالی‌رتبه‌ی کشور از نگرانی‌های امام نسبت به موضع‌گیری‌های آقای منتظری اجمالا باخبر و ناراحت بودیم ولی با توجه به اوضاع و شرایط زمان احتمال عزل ایشان را از قائم‌مقامی آن‌هم باسرعت و قاطعیت اصلا نمی‌دادیم و تحقق آن برای‌مان یک امر غیر منتظره و شگفت‌آور بود. تصمیم جدی امام به عزل آقای منتظری این‌گونه به اطلاع ما رسید: در روزهای اول فروردین ۶۸ آیت‌الله مشکینی به من زنگ زد که امام به وسیله‌ی حاج‌احمدآقا پیام مهمی را برای هیئت رئیسه خبرگان فرستاده. شما و آقای مومن و آقای طاهری خرم‌آبادی هرچه زودتر به منزل من بیایید تا در این‌باره مشورت کنیم. من به اتفاق آقایان به منزل آقای مشکینی رفتیم. ایشان گفتند حاج‌احمدآقا به وسیله‌ی تلفن با من تماس گرفت و گفت: امام به من فرموده که به شما بگویم خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئت رئیسه هم نزد من بیایند تا بگویم چه کنند؟ منظور امام برای ما روشن بود، و از شنیدن آن و عواقبش وحشت‌زده شدیم. پس از بحث و مشورت بدین نتیجه رسیدیم که باید در این امر مهم و حساس با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم. ایکاش آقای امینی می فرمودند چرا رییس مجلس خبرگان از آقای هاشمی و رییس جمهور برای تبدل نظر در خصوص نامه امام دعوت نکردند؟ چرا قادر به اخذ تصمیم نبودند؟ چرا از عواقب و آثارش وحشت زده شده بودند؟ چرا پس از بن بست درنتیجه گیری در صدد اخذ مشورت با آقای هاشمی برآمدند؟ چرا اخذ مشورت از ییس جمهور یا فرد دیگری را برای نتیجه گیری در خصوص چنین مهمی را صلاح ندانسند؟ چرا به وضوح نمی فرمایند که ما از آقای هاشمی درخواست ورود به موضوع را کردیم؟ چرا نمی گویند که به خواست و تدبیر آقای هاشمی زمینه حضور رییس جمهور نیز فراهم شد؟ آیا نظر و توضیحی خارج از چهارچوب محورهای چهارگانه داشتند؟ چرا در حضور امام رییس مجلس و نایب رییس مجلس خبرگان بنابر تکلیف قانونی جمع ر نمایندگی نکردند؟ و مسئولیت جمع بندی را بعهده نگرفتند؟
10- موافقم که از مجموعه مطالب پیش‌گفته چند نکته قابل برداشت است. اول اینکه نویسنده یا آقای امینی و گیلانی بر این باورند که امام در خصوص موضوعی به اهمیت قائم مقامی بی اطلاع بودند و به شدت غافلگیر شدند هر چند امام فرمودند من موافق نبودم همانطور که با انتخاب بنی صدر موافق نبودند همانطور که با انتخاب بازرگان مخالف بودند و همانطور که با روند جنگ مخالف بودند اما بنابر فرمایش مکررشان اجازه می فرمودند مسئوین بابر حوزه مسئولیتی که به عهده دارند تصمیم گیری نمایند. دوم اینکه آقیان از تبعات موضوع به شدت وحشت زده شده بدند حل نویسنده گمن می کنند آقای هاشمی باید پاسخگویی وحشت زدگی ایشن باشد؟ سوم اینکه رییس جمهور وقت در تمامی مراحل همفکر و همپای آقی هاشمی بودند اما در بیانات آای امینی ، گیلانی و نویسنده نادیده گرفته می شوند.
11- آقای امینی ادامه ‌می‌دهد: از همانجا با آقای هاشمی تماس گرفتیم و جریان پیام امام را با ایشان در میان گذاشتیم و کسب تکلیف کردیم. آقای هاشمی گفت: من در این رابطه حرف دارم. شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه‌ی هیئت رئیسه مطرح کنیم و تصمیم بگیریم. برای تشکیل جلسه‌ی هیئت رئیسه، روزی را تعیین کردیم. در آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد مقدس بودند. آقای هاشمی جریان تصمیم امام را به ایشان اطلاع دادند. آن جناب پس از اطلاع بلافاصله به تهران مراجعت کردند و در دفتر آقای هاشمی حضور یافتند. بنده هم به اتفاق آقای مشکینی و آقایان محمد مومن و طاهری خرم‌آبادی در زمان مقرر در دفتر آقای هاشمی حاضر شدیم و تشکیل جلسه دادیم. ..... آقای امینی می پذیرند که همه به یک اندازه در جلسه مذکور مشارکت و مسئولیت داشتند اینکه سایر اعضا توان یا جسارت اثرگذاری نداشتند باید آقای هاشمی پاسخگو باشند؟ چه مناسب بود که آقای امینی به دیدگاههای رییس جمهر وقت(مقام عظم رهبری) نیز اشاره می فرمودند.
12- آقای امینی می فرمایند با تنظیم چهار محور با شرایطی خدمت امام رسیدیم و آقای هاشمی جمعبندی را عینا ارائه دادند امام ضمن بیان چند نکته می فرمایند من از اول مخالف بودم ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. یعنی که مجلس خرگان رهبری همانطور که آقای امینی یا گیلانی به نقل از آقای هاشمی بیان فرمودند باید آگانه به وظایف خود عمل کند ضمنا اشاره شد که امام به آقایان خامنه‌ای(رییس جمهور،رییس شورای عالی دفاع و امام جمعه تهران) و هاشمی(رییس مجلس) نگاه کرده فرمودند : شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید آن را به وسیله‌ی شخص دیگری می‌فرستم. شما هم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت‌وآمد نکنید. آقای امینی فرمودند در همین جلسه آقای هاشمی از امام درخواست کرد: لحن نامه طوری باشد که به جنبه‌ی حوزوی آقای منتظری لطمه‌ای وارد نشود. امام در جواب، سخنان تندی فرمود که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم. بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت. ایکاش آقای امینی می فرمودند مگر نه اینکه آقای هاشمی دقیقا مطالب مندرج جمع بندی هیات رییسه مجلس خبرگان را که با حضور آقای امینی انجام شده بود قرائت کردند بنابراین چرا و با تکیه بر کدام منطق پاسخ امام در برابر جمع بندی هیات رییسه خطاب به آقای هاشمی تلقی شده است؟ مگر نه اینکه امام توأما خطاب به رییس جمهور و رییس مجلس می فرمایند لازم نیست به قم بروید پس چرا آقای امینی موضوع را صرفا به آقای هاشمی نسبت می دهند؟
13- قصد از بازخوانی مطلب مورد اشاره آقای امینی و نویسنده به هیچ عنوان نقد ساحت مبارک و ارزشمند آیت الله امینی و آیت الله گیلانی بزرگوار و عزیز نبوده و نیست بلکه کمک به منصف خوانی واقیعتی است که ناخواسته بر همه چیز و همه قامت سی و پنج ساله انقلاب اسلامی مهر ابهام زایی وارد می کند که شایسته و قدر شناسی انقلاب و تمامی انقلابیون نبوده و نیست.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار