شهید چنعانیان به دلیل علاقه وافری که به پدر و مادر داشت سخت کار می کرد تا بتواند چرخ خانواده را بچرخاند و گره ای از مشکلات آنان را باز کند.
به گزارش شهدای ایران، در آستانه روز و هفته کارگر برآن شدیم تا بدین مناسبت یادی از شهدای کارگر داشته باشیم تا فراموشمان نشود که امنیت،آسایش، عزت وسربلندی را مدیون عزیزانی هستیم که بدن های مطهرشان درزیرچرخ تانک های دشمنان اسلام تکه تکه شد تا امروز چرخ زندگی ما بچرخد.
هرچند ادای دین به همه شهیدان انقلاب و به ویژه شهدای کارگردراین مجال نمی گنجد اما امیدواریم با مرورزندگی نامه و وصایای این عزیزان اندکی به خود بیایم و خدای نکرده برروی خون این سبک بالان عاشق پا نگذاریم.
بخشی از زندگی نامه شهید بسیجی کارگر، محمود چنعانیان
شهید محمود چنعانیان در دهم مردادماه 1349 در خانواده ای مذهبی در یزد چشم به جهان گشود. پدر ومادرش او را در سه ماهگی به آبادان بردند و این شهید بزرگوار تا سن 5سالگی در آنجا زندگی کرد.
شهید چنعانیان پس از قریب به 5 سال زندگی در آبادان دوباره با پدر ومادر راهی زادگاهش شد و دوران ابتدایی را با نمرات بسیار خوبی سپری کرد.
اوضاع نابسامان اقتصادی خانواده باعث شد تا این شهید والامقام درس خواندن را رها کرده و برای اینکه عصای دستان پدر رنج کشیده اش باشد در کارخانه سعادت نساجان یزد به کارگری مشغول شد.
وی به دلیل علاقه وافری که به پدر و مادر داشت سخت کار می کرد تا بتواند چرخ خانواده را بچرخاند و گره ای از مشکلات آنان را باز کند.
محمود که به دلیل علاقه زیادش به اباعبدالله الحسین افتخار خدمتگزاری در مجالس آن حضرت را پیدا کرده بود توسط مردم محله به مجالس مختلف دعوت می شد.
شهید چنعانیان پس از فراگیری آموزش های نظامی برای اولین بار به جبهه به فاو اعزام و چند ماهی را در سپاه اسلام علیه کفر جنگید.
محمود که بهشدت به پدر ومادر احترام می گذاشت در سن 17 سالگی و با اصرار این دو ازدواج کرد و در مدت 11ماه زندگی مشترک با همسر بسیاربا وی مهربانانه و عاشقانه رفتار می کرد.
سرانجام عشق به امام و اسلام و دفاع از خاک میهن، محمود را برای دمین بار در 28 فروردین 67 راهی جبهه های حق علیه باطل کرد و به شلمچه اعزام شد.
شهید چنعانیان سرانجام در تاریخ چهارم خردادماه سال 67در جبهه شلمچه توسط دژخیمان رژیم بعثی عراق شربت گوارای شهادت نوشید و به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
سلام ودرود خدا بر این شهید و همه شهدای نظام مقدس انقلاب اسلامی باد.
فرازی از وصیت نامه شهید با دست خط خودش
دعای همیشگی شما این باشد که امام را دعا کنید
منیع: یزد امروز
هرچند ادای دین به همه شهیدان انقلاب و به ویژه شهدای کارگردراین مجال نمی گنجد اما امیدواریم با مرورزندگی نامه و وصایای این عزیزان اندکی به خود بیایم و خدای نکرده برروی خون این سبک بالان عاشق پا نگذاریم.
بخشی از زندگی نامه شهید بسیجی کارگر، محمود چنعانیان
شهید محمود چنعانیان در دهم مردادماه 1349 در خانواده ای مذهبی در یزد چشم به جهان گشود. پدر ومادرش او را در سه ماهگی به آبادان بردند و این شهید بزرگوار تا سن 5سالگی در آنجا زندگی کرد.
شهید چنعانیان پس از قریب به 5 سال زندگی در آبادان دوباره با پدر ومادر راهی زادگاهش شد و دوران ابتدایی را با نمرات بسیار خوبی سپری کرد.
اوضاع نابسامان اقتصادی خانواده باعث شد تا این شهید والامقام درس خواندن را رها کرده و برای اینکه عصای دستان پدر رنج کشیده اش باشد در کارخانه سعادت نساجان یزد به کارگری مشغول شد.
وی به دلیل علاقه وافری که به پدر و مادر داشت سخت کار می کرد تا بتواند چرخ خانواده را بچرخاند و گره ای از مشکلات آنان را باز کند.
محمود که به دلیل علاقه زیادش به اباعبدالله الحسین افتخار خدمتگزاری در مجالس آن حضرت را پیدا کرده بود توسط مردم محله به مجالس مختلف دعوت می شد.
شهید چنعانیان پس از فراگیری آموزش های نظامی برای اولین بار به جبهه به فاو اعزام و چند ماهی را در سپاه اسلام علیه کفر جنگید.
محمود که بهشدت به پدر ومادر احترام می گذاشت در سن 17 سالگی و با اصرار این دو ازدواج کرد و در مدت 11ماه زندگی مشترک با همسر بسیاربا وی مهربانانه و عاشقانه رفتار می کرد.
سرانجام عشق به امام و اسلام و دفاع از خاک میهن، محمود را برای دمین بار در 28 فروردین 67 راهی جبهه های حق علیه باطل کرد و به شلمچه اعزام شد.
شهید چنعانیان سرانجام در تاریخ چهارم خردادماه سال 67در جبهه شلمچه توسط دژخیمان رژیم بعثی عراق شربت گوارای شهادت نوشید و به خیل همرزمان شهیدش پیوست.
سلام ودرود خدا بر این شهید و همه شهدای نظام مقدس انقلاب اسلامی باد.
فرازی از وصیت نامه شهید با دست خط خودش
دعای همیشگی شما این باشد که امام را دعا کنید
منیع: یزد امروز