در اصل معلم واقعی باید خودش را وقف کار تعلیم و تربیت کند اما متاسفانه معلمان ما به دلیل عدم استطاعت مالی ناچار به فعالیت در شغل دوم هستند.
شهدای ایران:مشکلات معیشتی معلمان هر روز سر خط خبرهاست. واقعیت این است که معلمی که در فرهنگ ما جایگاه ویژهای دارد از جایگاه واقعی خود نسبتاً فاصله گرفته است؛ چرا که در بسیاری موارد یک فرد نمیتواند تنها به معلمی مشغول باشد و مجبور است کارهای دیگری هم انجام دهد. روز و هفته گرامیداشت مقام معلم همواره فرصتی بوده است که مسائل این قشر تاثیرگذار بررسی شود.
مرتضی حاجی، وزیر آموزش و پرورش در دولت اصلاحات در آستانه این روز در گفتوگو با آرمان از وضعیت معلمان سخن میگوید و تایید میکند که باید حقوق و مزایای آنها افزایش یابد. با وجود این، او مشکل را در آموزش و پرورش جستوجو نمیکند بلکه معتقد است باید نهادهای مختلف دست به دست هم دهند و در این زمینه چارهاندیشی کنند.
وضعیت معیشتی معلمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
من نمیدانم معلمان چقدر درآمد دارند و به چه میزان کار میکنند، من هماکنون در وزارتخانه نیستم اما این قشر از وضعیت خود ظاهراً رضایت چندانی ندارد. با توجه به میزان فشار کاری، درآمدی که معلمان کسب میکنند چندان زیاد نیست آن هم به این دلیل که وضعیت معلمان نسبت به دیگر حقوق بگیرهای دولت وضعیت چندان مناسبی ندارد. کارکنان دولت در دیگر بخشها با اضافهکاری و حق مأموریت درآمدشان افزایش مییابد اما در میان معلمان این شرایط وجود ندارد و تقریبا معلمان نه برای ماموریت به جایی میروند و نه اضافه کاری دریافت میکنند. در واقع، معلمان برخی رشتهها در دوره دبیرستان ممکن است به دلیل تخصص در رشته مذکور برای آنها اضافهکاری پیشبینی شود اما به طور معمول معلمان مبلغی را که در حکمشان نوشتهاند، دریافت میکنند در حالی که در دیگر مشاغل افراد به غیر از مقدار حقشان مزایای دیگر هم دریافت میکنند.
مسئولان آموزش و پرورش کمابیش این مساله را قبول دارند اما میگویند بودجه کافی برای افزایش حقوق و مزایای معلمان ندارند.
تا آنجا که ممکن است باید افزایش بودجه پیشبینی شود. در سالهای اخیر مقداری بودجه آموزش و پرورش افزایش یافته است اما باید دید که این مقدار کفایت میکند یا خیر؟ به نظر میرسد که در این زمینه نمیتوان اعتبارات را بیمحابا افزایش داد بلکه باید در این زمینه به دنبال راه چاره بود و تحقق این مهم هم با بررسی اقتصاد آموزش و پرورش لحاظ میشود تا به این ترتیب بتوان حس رضایتمندی بیشتری را در این سازمان به وجود آورد.
وضعیت معیشتی معلمان باعث شده است که بسیاری از آنها به شغل دوم رو بیاورند. این مساله ممکن است کیفیت کاری را پایین بیاورد. اکنون که حقوق و مزایای معلمان رضایتبخش نیست پس چاره حل مشکلات آنها چیست؟
در اصل معلم واقعی باید خودش را وقف کار تعلیم و تربیت کند اما متاسفانه معلمان ما به دلیل عدم استطاعت مالی ناچار به فعالیت در شغل دوم هستند. در ضمن برخی نمایندگان و دیگر اقشار هم از شغل دوم برخوردار هستند اما جذابیت کار معلمان متفاوت است، باید معلمان به نحوی تامین شوند که دیگر به شغل دوم نیاز نداشته باشند و این افراد تمرکز خود را روی بهبود شرایط کاری خود قرار دهند.
ما در سالهای گذشته شاهد شأن و جایگاه ویژهای برای معلمان بودیم اما هماکنون این شان و جایگاه تنزل یافته است، نظر شما در این زمینه چیست؟
معلمی از ارزش و جایگاه معنوی خاصی برخوردار است اما از لحاظ مالی و مادی مشکلات گوناگونی وجود دارد که باید به دنبال راهحل علمی بود و این جملات به این معنا نیست که دولت نخواهد که این مشکل را حل کند بلکه این راهحل باید عملی باشد نه شعاری.
در دولتهای نهم و دهم وزیر وقت آقای حاجی بابایی همواره خبر از اجرای طرحهای گوناگون در آموزش و پرورش میداد که این طرحها از نظر کارشناسان شتابزده توصیف شده است؛ برای مثال از اقدامات انجام شده میتوان در قالب تعطیل کردن پنجشنبهها، تغییر وضعیت معلمان و تغییر نظام آموزشی به ۶ -۳-۳ اشاره کرد. نظر شما درباره فعالیتها در این زمینه چیست؟
فعالیتهای انجام شده را نمیتوان غیر کارشناسی ارزیابی کرد. برای مثال تعطیلی پنجشنبهها از قدیمالایام خواسته معلمان دوره ابتدایی بود آن هم به این دلیل که معلمان ابتدایی همه روزهای هفته کار میکنند و با تعطیلی پنجشنبهها میتوانند طوری برنامهریزی کنند تا با آرامش خاطر به فعالیتهای روزمره خود بپردازند اما درباره تغییر نظام آموزشی به ۶-۳-۳ با بررسیهای انجام شده باید توجه داشت که نظرات مخالف و تاثیرات سوء این اقدام بیش از تاثیرات مثبت آن است اما نمیتوان این اقدام را بدون بررسی کارشناسی قلمداد کرد. به نظر من تعطیلی دوره راهنمایی و تبدیل به نظام جدید در قالب ۶-۳-۳ کار درستی نبوده است اما این به معنای کارشناسی نشدن این اقدام نبوده است. آن هم به این دلیل که نظرات کارشناسان در این زمینه متفاوت است و برخی موافق و برخی دیگر مخالف هستند. من جزو مخالفان بودم. برخی از کارشناسان با عدم اعلام نظر واقعی خود به دنبال کسب خواستههای مرجع ارشد خود هستند که این کاستی باید اصلاح شود.
دولت برای جدی گرفتن مطالبات معلمان چقدر توان دارد؟
مشکلات جامعه ما نسبتاً پیچیده و متعدد است. البته من درصدد توجیه کردن نیستم، اما مسائل باید با هم دیده شود. از لحاظ درآمدی در کشور به عبارتی یک ظرفی وجود دارد که تمام درآمدهای ما از فروش نفت، مالیات و عوارض در درون آن ریخته میشود، بنابراین همه درآمدهایی که در خزانه وجود دارد صرف بودجههای رفاهی، عدالت، بهداشت، تعلیم و تربیت و آموزش عالی و ... میشود.
برخی کارشناسان معتقدند که نظام آموزشی موجود سنتی و بر پایه استاد و شاگرد است، با وجود اینکه در محافل گوناگون همگان را به کار گروهی تشویق میکنند اما در نظام ٱموزشی خبر چندانی از اجرای آن نیست و این خواسته عملی نشده و اقدام اجرایی در این باره انجام نمیشود.
سیستم آموزش و پرورش، سنتی است. برای ورود خلاقیت و نوآوری در آموزش و پرورش هم مسیر چندان هموار نیست، مانع اساسی این است که در مدرسه به غیر از پرداخت حقوق و مزایا مبلغی برای تجهیزات نوین در مدرسه وجود ندارد و رقمی حدود دو درصد آموزش و پرورش برای صرف هزینههای آموزشی و سرانه مدرسه قرار گرفته است اما این مبلغ حتی کفاف پرداخت فیشهای آب و برق مدرسه را نمیدهد دیگر چه برسد به تجهیز آزمایشگاه و استفاده از شیوههای نوین آموزشی و تامین رایانه و تعویض دستگاهها. تهیه این امکانات نیازمند تخصیص اعتبارات کافی است و هماکنون در آموزش و پرورش توان تحقق آن وجود ندارد بلکه برای رفع مشکلات موجود باید روی مساله اقتصاد و آموزش و پرورش به طور اساسی کار کرد و برای تحقق آن سازمان مدیریت مناسبترین مرجعی است که باید در این امر همت به خرج داده و با جمعآوری کارشناسان در زمینه بهبود آموزش و پرورش از این بحران چارهاندیشی کند. با توجه به این شرایط نمیتوان از آموزش و پرورش خواست که بدون پول کافی بهترین کیفیت خدمات را ارائه دهد که تحقق این امر به غیر از حقوق و مزایا نیازمند کسب اعتبارات کافی است و باید دولت با تخصیص بودجه به وزارت آموزش و پرورش شیوههای نوین آموزش را در مدارس به وجود آورد. این اقدامات باعث میشود که مدرسه برای دانشآموزان به محیط جذابی مبدل شود. آنچه در قالب سند تحول در آموزش و پرورش طراحی شد و قرار بود سند ملی آموزش و پرورش باشد و سند ملی که وزارتخانهها و سازمانهای مختلف نقش و مسئولیت احساس میکنند این طور نباشد که همه کارها بر عهده وزارت آموزش و پرورش باشد و به دلیل فراگیری فعالیتها در آموزش و پرورش به هر صورت احساس من این است که در این زمینه باید سمینارهای مختلف با متخصصان تعلیم و تربیت و کارشناسان اقتصادی برگزار شود و بحثهای چالشی مطرح شود تا بتوان یک خروجی قابل اجرا از آن را شاهد بود.
نزدیک به دو سالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، وزیر آموزش و پرورش همواره به انحای گوناگون تحت فشار بوده است. سوال از آقای فانی، کارت زرد به او و طرح استیضاح از جمله این فشارها بوده است. به نظر شما مشکلات آموزش و پرورش با این کارها حل میشود؟
وزیر آموزش و پرورش باید تا روز آخر سایه استیضاح بالای سرش باشد و وزرا باید خودشان را در این زمینه آماده کنند، به نظر من با این اقدامات هیچ مشکلی حل نمیشود اما ممکن است که از جهات دیگر کاربرد داشته باشد، هر چند برای اصلاح و بهبود شرایط در آموزش و پرورش چندان راهگشا نیست .