آیا تحریمها از پیشروی ایران جلوگیری خواهند کرد؟ از پیش میدانیم که پاسخ این سوال منفی است. ایران بار دیگر روند قبل از سال 2013 را پیش خواهد گرفت و به پیشروی هستهای خود ادامه خواهد داد. چگونه می توان پاسخ مردی را داد که به عراق حمله کرد بدون اینکه از خود بپرسد «بعد از آن چه؟»
شهدای ایران:جاش راگین در مقاله فوق العاده خود به این مسئله اشاره کرد که انتقاد جورج دبلیو. بوش از سیاست های خارجی رئیس جمهور بعد از خود، آنقدر سوال ایجاد می کند که حتی نمی توان برای پرسیدن آنها اولویت بندی کرد! چگونه می توان پاسخ مردی را داد که به عراق حمله کرد بدون اینکه از خود بپرسد «بعد از آن چه؟» و آنگاه به باراک اوباما می گوید پیش از اینکه از ارتش استفاده کنی «نیروهای نظامی را فرا بخوان و از آنها بپرس برنامه چیست؟!»
به هر حال، اینها مناظراتی مربوط به گذشته هستند. اکنون مسئله اظهارات بوش در مورد نگرانی های آتی درباره ایران است. همانند هنری کیسینجر و جورج شولتز دو مقام پیشین آمریکایی که البته در زمینه سیاست های خارجی بهتر از بوش عمل کردند، بوش فکر می کند توافقی که اوباما به دنبال دستیابی به آن است، فاجعه می آفریند.
بوش گفت: «فکر می کنید خاورمیانه اکنون آشفته است؟ تصور کنید که در زمان نوادگان ما چگونه خواهد بود. آمریکایی ها می بایست چنین دیدگاهی به توافق داشته باشند.»
باز هم سعی کنید زمانی که سخنان بوش را می شنوید حمله وی به عراق را به یاد نیاورید، البته اگر می توانید! وقتی می گوید توافق هسته ای با ایران احتمالا پایان خوبی نخواهد داشت، از گفته خود اطمینان دارد؛ هر چه که نباشد این توافق تضمینی برای عدم دستیابی ایران به بمب هسته ای نیست؛ قابلیت تولید سوخت هسته ای ایران را از بین نمی برد؛ به برنامه موشک های دور برد ایران پایان نمی دهد؛ انگیزه عربستان سعودی و دیگر دشمنان ایران را برای دستیابی به تسلیحات هسته ای از بین نمی برد و ماهیت دولت ایران و سیاست های خارجی آن را تغییر نخواهد داد.
در حمایت از توافقنامه گفته شده بود تا زمانی که جایگزین بهتری برای آن ارائه نشده است، نباید برای فروپاشی آن تلاش کرد. اگر این توافق بهترین گزینه در میان همه گزینه های بد احتمالی باشد، چه؟ بوش هیچ گزینه جایگزینی برای توافق اوباما پیشنهاد نکرد، اما با توجه به سوابق وی می توان حدس زد که در مواجهه با تهدیدی که اکنون پیش روی اوباما است، بوش چه می کرد.
در اواخر سال 2002، حدودا 2 سال پس از آغاز دوره ریاست جمهوری بوش، یک گروهک مخالف ایرانی در مورد برنامه سوخت هسته ای پنهانی ایران افشاگری کرد و در نیمه اول سال 2003، این مسئله توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید شد. در اواخر همان سال که آمریکا به عراق حمله کرد، فرانسه، آلمان و انگلیس مذاکرات با ایران را برای پایان دادن به برنامه هسته ای آغاز کردند.
زمانی که بازرسان آژانس در ماه فوریه سال 2003 به ایران سفر کردند، برنامه سوخت هسته ای این کشور تنها یک تاسیسات با دستگاه های سانتریفیوژ را شامل می شد؛ تاسیسات غنی سازی زیرزمینی نطنز که بخش عمده آن خالی بود و تنها 100 دستگاه سانتریفیوژ در آن وجود داشت که هنوز کامل نشده بودند. رآکتور آب سنگین اراک نیز در حال ساخت بود. ایران اعلام کرد که برنامه هسته ای را با اهداف صلح آمیز دنبال می کند؛ با این حال، احتمال استفاده از این تاسیسات برای تولید اورانیوم غنی شده در سطح مورد نیاز برای ساخت تسلیحات نیز وجود داشت.
به عبارت دیگر، در آغاز دوره ریاست جمهوری بوش، ایران آبشار سانتریفیوژ فعال و ذخایر اورانیوم غنی شده نداشت و از این رو امکان ساخت سلاح هسته ای را نیز نداشت. اروپایی ها سعی داشتند در گفتگوها با ایران با ارائه مشوق های سرمایه گذاری و تجاری این کشور را به پایان دادن به برنامه هسته ای ترغیب کنند. دولت بوش از این رویکرد حمایت و «توقف کامل غنی سازی» را به عنوان خط قرمز خود تعیین کرد. ایرانی ها از جاه طلبی های خود برای دستیابی به چرخه سوخت هسته ای دست نکشیدند، اما موافقت کردند تا زمان نتیجه دادن گفتگوها «فعالیت های غنی سازی» را متوقف کنند. در سال 2013 نیز توافق مشابهی به دست آمد که زمینه را برای گفتگوهای کنونی فراهم آورد.
با این حال، توافق سال 2003 مبهم بود و از نظر ایرانی ها، تعلیق فعالیت تنها شامل غنی سازی اورانیوم می شد و نه دیگر فعالیت های این کشور. از این رو، تا ماه ژوئن سال 2004، ایران 1140 سانتریفیوژ نصب شده در نطنز داشت. در ماه اکتبر همان سال ایران اعلام کرد به سانتریفیوژها گاز تزریق شده است و دستگاه ها برای آغاز غنی سازی آماده هستند.
اروپایی ها برای دستیابی به توافق نهایی شتاب بیشتری نشان دادند و از ایران خواستند تعهد بدهد که به دنبال دستیابی به چرخه سوخت هسته ای نباشد. ایران این درخواست را رد و در مقابل با محدودسازی غنی سازی و ارسال ذخایر به خارج از کشور برای تبدیل آنها به میله های سوختی موافقت کرد. توافقی که آن زمان قابل دستیابی بود، از توافقی که احتمالا در پایان ماه ژوئن به دست خواهد آمد بهتر بود؛ با این حال، اروپایی ها تحت فشار دولت بوش از گذشتن از خط قرمز توقف کامل غنی سازی خودداری کردند.
گفتگوها فرو پاشید. مجلس ایران رای داد که اجرای داوطلبانه رژیم بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی متوقف شود و در سال 2006، ایران اورانیوم غنی سازی می کرد. در ماه ژانویه سال 2009 که بوش کاخ ریاست جمهوری را ترک کرد، ایران 4000 سانتریفیوژ فعال داشت و 1600 سانتریفیوژ دیگر نیز نصب کرده بود. ایران تا آن زمان 171 کیلو اورانیوم غنی شده در سطح پایین تولید کرده و یک تاسیسات غنی سازی دیگر زیر کوه های نزدیک به قم ساخته بود.
اوباما در ابتدا سیاست های بوش را ادامه داد؛ اما تاثیر این سیاست ها مشابه بودند. ایران پیشروی بیشتری داشت و اورانیوم را در سطح 20 درصد غنی سازی کرد که این پیشرفتی هشدار دهنده بود، چرا که مدت زمان تبدیل اورانیوم غنی شده در سطح 20 درصد به اورانیوم قابل استفاده در تسلیحات هسته ای اندک است.
همین پیشروی ایران، اتحادیه اروپا را به مشارکت در اعمال تحریم ها علیه ایران ترغیب کرد. زمانی که ایران آماده بازگشت به میز مذاکرات بود، 19000 سانتریفیوژ داشت که حدود نیمی از آنها فعال بودند و بیش از 7000 کیلو اورانیوم غنی شده در سطح پایین و 196 کیلو اورانیوم غنی شده در سطح 20 درصد تولید کرده بود.
ایران طبق توافق موقت که در ماه نوامبر سال 2013 به دست آمد، تولید اورانیوم غنی شده در سطح 20 درصد را متوقف کرد؛ شمار سانتریفیوژهای نصب شده این کشور افزایش نیافت و سرعت روند تولید اورانیوم غنی شده در سطح پایین در ایران کاهش یافت.
با توجه به این مسائل، اگر دو طرف آماده دستیابی به توافق باشند و توافقنامه نهایی به این دلیل که آمریکا به توصیه بوش عمل کرده است، به دست نیاید چه؟!! در سال 2005 در پاریس نیز همین اتفاق افتاد، چرا که دولت بوش بر توقف غنی سازی تاکید داشت! آیا تحریم ها از پیشروی ایران جلوگیری خواهند کرد؟ از پیش می دانیم که پاسخ این سوال منفی است. ایران بار دیگر روند قبل از سال 2013 را پیش خواهد گرفت و به پیشروی هسته ای خود ادامه خواهد داد. گریز هسته ای دیگر وجود نخواهد داشت و آن زمان است که اوباما و یا احتمالا رئیس جمهور بعدی مجبور خواهد شد از مشاوران نظامی بپرسد «بعد چه خواهد شد؟» و پاسخ این سوال خوشایند نخواهد بود.
اوباما نباید به هر قیمتی توافق را امضا کند، اما بازگشت به سیاست شکست خورده متوقف کردن غنی سازی بوش نیز سودمند نخواهد بود. اگر این مرتبه بوش گزینه بهتری برای توافق غیر از سیاست های پیشین خود دارد، بهتر است آن را بیان کند.
منبع: بلومبرگ ویو / مترجم: طلا تسلیمی irdiplomacy