ما از معدود کشورهایی هستیم که تا این اندازه مهاجر داریم. وقوع اتفاقاتی چون جنگ و انقلاب و قطببندیهای سیاسی پررنگ در فضای اجتماعی از دلایل عمده مهاجرت است. البته از دلایل شخصی هم نمیتوان غافل شد. وجود مشکلات شخصی دلیل کافی برای خیلی از مهاجرتها بوده است.
به گزارش شهدای ایران،ما از معدود کشورهایی هستیم که تا این اندازه مهاجر داریم. وقوع اتفاقاتی چون جنگ و انقلاب و قطببندیهای سیاسی پررنگ در فضای اجتماعی از دلایل عمده مهاجرت است. البته از دلایل شخصی هم نمیتوان غافل شد. وجود مشکلات شخصی دلیل کافی برای خیلی از مهاجرتها بوده است.
«جام جم» با این مقدمه نوشت: مهاجرت وقتی برای یک هنرمند اتفاق میافتد، به سبب آنکه آن شخص دارای شهرت است، ابعاد گستردهتری دارد. این به کنار، بعد مهمتر داستان سرمایهگذاری است که نهادهای مختلف روی شخص انجام دادهاند تا به جایگاه قابل توجهی رسیده است و حالا به هر دلیل سرمایه هدر میرود. شاید کمی «مدیریت فرهنگی» بتواند از فرار سرمایهها جلوگیری کند و بالطبع روند مخالفسازی را کند و کندتر کند.
در زیر دو مجری و دو بازیگر را به عنوان مشتی نمونه خروار بررسی کردهایم. قابل ذکر است که این یادداشت فقط از جنبه فرهنگی به موضوع پرداخته است و واضح است که مواضع سیاسی نامبردگان به هیچوجه مورد قبول نیست.
فرشید منافی
قبل از مهاجرت: ستاره سابق رادیو جوان فرزند پدری اردبیلی و مادری رشتی است. او که به پشتوانه پدر گویندهاش در رادیو جوان ترکتازی میکرد، در سال 1389 به پراگ در جمهوری چک مهاجرت کرد. منافی در رادیو با برنامه «روی خط جوانی» به شدت محبوب شده بود؛ آنقدر که اپراتور مخابراتی ایرانسل کل تیزرهایش را به حنجره آشنای او سپرده بود. منافی درست در زمانی که در آستانه جهش شغلی قرار داشت، رفتن را به ماندن ترجیح داد.
بعد از مهاجرت: منافی در شبکه «رادیو فردا» وابسته به ارگان ضد انقلاب صدای آمریکا، پنج شب در هفته اجرای برنامه «رادیو پسفردا» را بر عهده دارد و گهگاهی هم تیزرهای تبلیغاتی برخی از شبکههای فارسیزبان در لندن را بر عهده میگیرد. واضح است که کار در رسانهای چون رادیو فردا نمیتواند کاملا مستقل و خارج از خواستههای گردانندگان آنها باشد. منافی هم در همان چهارچوبها فعالیت میکند. بماند که دایره مخاطبین رادیو فردا با رادیوی ایران قابل مقایسه نیست. هر چقدر که منافی در اجراهایش پخته و حرفهای عمل کند، موفقیت داخلی برای او قابل تکرار نیست.
محمد حسینی
قبل از مهاجرت: با وجود «سیدمحمد حسینی» تلویزیون کمکم یک شومن تراز اول پیدا کرده بود. وجود او در هر مسابقهای برند آن مسابقه شناخته میشد. همچنین زوج هنری که او در کنار احمدزاده ساخته بود، محبوبیت زیادی داشت. حسینی پس از اتفاقات سال 88 و موضعگیریهای رادیکال به دوبی مهاجرت می کرد. اجراهای پرانرژی و ادبیات شوخ و شنگ او در کنار اکت فعالانهاش مقابل دوربین از او چهرهای محبوب ساخته بود.
بعد از مهاجرت: حضور در دوبی و تلاش برای اجرا در شبکهای خصوصی آغاز سقوط او بود. پس از ناکامی در دوبی، حسینی برای ماندن در عرصه اجرا دست به هر کاری زد. حضور او در رادیکالترین شبکههای ایرانی و فارسیزبان نظیر «کانال یک» و اجرا در شبکه ورشکستهای همچون «پارس»، رفته رفته خاطرات خوب مردم از او را محو کرد. اگر منافی فقط مواضع سیاسی داشته است، حسینی با هجوم به اعتقادات، راه برگشتی نگذاشته است و در این میان افسوس بزرگی میماند برای خود او که جایگاه ممتازش را با بعضا لودگی در شبکههای دست دوم عوض کرده است.
مینا لاکانی
قبل از مهاجرت: بازیگری که در ایران موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن از جشنواره فجر شده بود و در تلویزیون حضوری مستمر داشت، در سال 1390 از ایران خارج شد و به آمریکا مهاجرت کرد. لاکانی در تلویزیون، جایگاه مناسبی داشت. حضور او در سریالهایی همچون «تاوان»، «ترانه مادری» و «روزهای اعتراض» و همچنین حضورش در عرصه تئاتر، نشان از موقعیت مناسب او در عرصه هنر داخلی داشت.
بعد از مهاجرت: لاکانی با حضور در شبکهای که شناسنامهاش برای همگان روشن است و با بیان حرفهایی که راه بازگشتش را مسدود کرد، به نوعی به حیات هنریاش در داخل کشور پایان داد. حضور در عرصه بازیگری در سینمای غرب برای یک بازیگر ایرانی بسیار دشوار است و تا امروز لاکانی موفق به عرض اندام در دنیای هنری خارج از کشور نشده است.
شبنم طلوعی
قبل از مهاجرت: این بازیگر تئاتر، نویسنده، بازیگر سینما و تلویزیون و همسر سابق کوروش تهامی در تلویزیون با کارهایی همچون «کارآگاه شمسی و مادام»، «همسفر» و «بدون شرح» شناخته شده بود. حضور سینمایی او نیز با کارهایی مثل «بودن یا نبودن» و «خانهای روی آب» قابل توجه بود. طلوعی که فارغالتحصیل مدرسه فیلمسازی باغ فردوس است، در نمایشهای متعددی مانند «شب هزار و یکم» از بهرام بیضایی و «شازده احتجاب» از علی رفیعی ایفای نقش کرده است. او همچنین با نگارش چند داستان کوتاه و انتشار یک کتاب در عرصه نویسندگی هم فعال بود.
بعد از مهاجرت: اینکه چرا طلوعی رفتن را به ماندن ترجیح داده است، بر ما نیز پوشیده است اما فعالیتهای او در خارج از کشور و در کشور فرانسه به جز بازی در چند اثر سینمایی که عمدتا ساخته کارگردانان ایرانی مقیم فرانسه بوده است و ساخت یک یا دو مستند، نکته قابل ذکر دیگری نداشته است.
«جام جم» با این مقدمه نوشت: مهاجرت وقتی برای یک هنرمند اتفاق میافتد، به سبب آنکه آن شخص دارای شهرت است، ابعاد گستردهتری دارد. این به کنار، بعد مهمتر داستان سرمایهگذاری است که نهادهای مختلف روی شخص انجام دادهاند تا به جایگاه قابل توجهی رسیده است و حالا به هر دلیل سرمایه هدر میرود. شاید کمی «مدیریت فرهنگی» بتواند از فرار سرمایهها جلوگیری کند و بالطبع روند مخالفسازی را کند و کندتر کند.
در زیر دو مجری و دو بازیگر را به عنوان مشتی نمونه خروار بررسی کردهایم. قابل ذکر است که این یادداشت فقط از جنبه فرهنگی به موضوع پرداخته است و واضح است که مواضع سیاسی نامبردگان به هیچوجه مورد قبول نیست.
فرشید منافی
قبل از مهاجرت: ستاره سابق رادیو جوان فرزند پدری اردبیلی و مادری رشتی است. او که به پشتوانه پدر گویندهاش در رادیو جوان ترکتازی میکرد، در سال 1389 به پراگ در جمهوری چک مهاجرت کرد. منافی در رادیو با برنامه «روی خط جوانی» به شدت محبوب شده بود؛ آنقدر که اپراتور مخابراتی ایرانسل کل تیزرهایش را به حنجره آشنای او سپرده بود. منافی درست در زمانی که در آستانه جهش شغلی قرار داشت، رفتن را به ماندن ترجیح داد.
بعد از مهاجرت: منافی در شبکه «رادیو فردا» وابسته به ارگان ضد انقلاب صدای آمریکا، پنج شب در هفته اجرای برنامه «رادیو پسفردا» را بر عهده دارد و گهگاهی هم تیزرهای تبلیغاتی برخی از شبکههای فارسیزبان در لندن را بر عهده میگیرد. واضح است که کار در رسانهای چون رادیو فردا نمیتواند کاملا مستقل و خارج از خواستههای گردانندگان آنها باشد. منافی هم در همان چهارچوبها فعالیت میکند. بماند که دایره مخاطبین رادیو فردا با رادیوی ایران قابل مقایسه نیست. هر چقدر که منافی در اجراهایش پخته و حرفهای عمل کند، موفقیت داخلی برای او قابل تکرار نیست.
محمد حسینی
قبل از مهاجرت: با وجود «سیدمحمد حسینی» تلویزیون کمکم یک شومن تراز اول پیدا کرده بود. وجود او در هر مسابقهای برند آن مسابقه شناخته میشد. همچنین زوج هنری که او در کنار احمدزاده ساخته بود، محبوبیت زیادی داشت. حسینی پس از اتفاقات سال 88 و موضعگیریهای رادیکال به دوبی مهاجرت می کرد. اجراهای پرانرژی و ادبیات شوخ و شنگ او در کنار اکت فعالانهاش مقابل دوربین از او چهرهای محبوب ساخته بود.
بعد از مهاجرت: حضور در دوبی و تلاش برای اجرا در شبکهای خصوصی آغاز سقوط او بود. پس از ناکامی در دوبی، حسینی برای ماندن در عرصه اجرا دست به هر کاری زد. حضور او در رادیکالترین شبکههای ایرانی و فارسیزبان نظیر «کانال یک» و اجرا در شبکه ورشکستهای همچون «پارس»، رفته رفته خاطرات خوب مردم از او را محو کرد. اگر منافی فقط مواضع سیاسی داشته است، حسینی با هجوم به اعتقادات، راه برگشتی نگذاشته است و در این میان افسوس بزرگی میماند برای خود او که جایگاه ممتازش را با بعضا لودگی در شبکههای دست دوم عوض کرده است.
مینا لاکانی
قبل از مهاجرت: بازیگری که در ایران موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن از جشنواره فجر شده بود و در تلویزیون حضوری مستمر داشت، در سال 1390 از ایران خارج شد و به آمریکا مهاجرت کرد. لاکانی در تلویزیون، جایگاه مناسبی داشت. حضور او در سریالهایی همچون «تاوان»، «ترانه مادری» و «روزهای اعتراض» و همچنین حضورش در عرصه تئاتر، نشان از موقعیت مناسب او در عرصه هنر داخلی داشت.
بعد از مهاجرت: لاکانی با حضور در شبکهای که شناسنامهاش برای همگان روشن است و با بیان حرفهایی که راه بازگشتش را مسدود کرد، به نوعی به حیات هنریاش در داخل کشور پایان داد. حضور در عرصه بازیگری در سینمای غرب برای یک بازیگر ایرانی بسیار دشوار است و تا امروز لاکانی موفق به عرض اندام در دنیای هنری خارج از کشور نشده است.
شبنم طلوعی
قبل از مهاجرت: این بازیگر تئاتر، نویسنده، بازیگر سینما و تلویزیون و همسر سابق کوروش تهامی در تلویزیون با کارهایی همچون «کارآگاه شمسی و مادام»، «همسفر» و «بدون شرح» شناخته شده بود. حضور سینمایی او نیز با کارهایی مثل «بودن یا نبودن» و «خانهای روی آب» قابل توجه بود. طلوعی که فارغالتحصیل مدرسه فیلمسازی باغ فردوس است، در نمایشهای متعددی مانند «شب هزار و یکم» از بهرام بیضایی و «شازده احتجاب» از علی رفیعی ایفای نقش کرده است. او همچنین با نگارش چند داستان کوتاه و انتشار یک کتاب در عرصه نویسندگی هم فعال بود.
بعد از مهاجرت: اینکه چرا طلوعی رفتن را به ماندن ترجیح داده است، بر ما نیز پوشیده است اما فعالیتهای او در خارج از کشور و در کشور فرانسه به جز بازی در چند اثر سینمایی که عمدتا ساخته کارگردانان ایرانی مقیم فرانسه بوده است و ساخت یک یا دو مستند، نکته قابل ذکر دیگری نداشته است.