یکی از ساختمانهای قدیمی خیابان جمهوری متعلق به خانوادهای است که 24 سال در فراق امید زندگانیشان نه تنها ناامید نشدهاند بلکه خانه یادگار فرزندشان را به محفل شیفتگان حسینی تبدیل کردهاند.
شهدای ایران:یکی از ساختمانهای قدیمی خیابان جمهوری متعلق به خانوادهای است که 24 سال در فراق امید زندگانیشان نه تنها ناامید نشدهاند بلکه خانه یادگار حضور فرزندشان را به محفل شیفتگان حسینی تبدیل کردهاند.
زنگ خانه را که میزنم پیرمردی در را میگشاید که گویی مرا سالیان دراز میشناسد، کتیبههای مشکی دورتادور حیاط خانه و تصاویر واقعه کربلا و شهدای دفاع مقدس و سقاخانهای که در گوشه حیاط، محل روشن کردن شمع به نیت حضرت اباالفضل(ع) است، نگاهم را به خود جلب میکند.
«نجف آزادیخواه»، پدر شهید 67 بهار از عمرش میگذرد و صحبت که میکند دستانش میلرزد، اما دلش هرگز نلرزیده است. آقا نجف در دهه 40 رینگ بوکس پایتخت، مقهور بازوان توانایش بوده و بوکسورهای تهرانی یکایک، پیش روی او بوسه ادب بر زمین مینهادند. حالا امروز خانهاش اگر شبیه خانه بسیاری از قهرمانان امروزی نیست، اما جایگاهی بسیار بالاتر از آنها دارد، چرا که این خانه معطر به نام و یاد شهیدی است که آوازهاش به خارج از این مرز و بوم نیز رسیده است.
پدر شهیدامید آزادیخواه در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: من در 18 سالگی ازدواج کردم که حاصل آن دو فرزند به نامهای امید و آرزو است. همسرم به دلیل بیماری قلبی در سال 59 درگذشت و در آن زمان امید 7 سال و آرزو 8 سال داشت.
*«امید آزادیخواه»؛ سرباز فداکار میهن و فرزند مهربان پدر
وی اظهار داشت: امید متولد 27 دی ماه 46 است و تنها تا مقطع ابتدایی درس خواند و پس از آن در مغازه ساندویچ فروشی به من کمک میکرد. زمانی که در سال 66 به سن سربازی رسید، دوره آموزشی را در شهرضای اصفهان در گروه توپخانه گذراند و پس از پایان آن به دانشگاه امام علی(ع) منتقل شد.
این پدر شهید درباره نحوه شهادت فرزندش بیان داشت: یکی از روزها که در دانشگاه امام علی(ع) مشغول خدمت بود، یکی از دوستانش از او تقاضا میکند که آن روز به جای او نگهبانی دهد تا به مرخصی برود. امید هم با من تماس گرفت و از من اجازه خواست و من هم موافقت کردم. در همان روز رژیم عراق با موشک به تهران حمله کرده و قصد داشت که تخریب مجلس شورای اسلامی را داشت که موشکی با 100 متر اختلاف به دانشگاه امام علی(ع) برخورد میکند و امید در حالی که در حال نگهبانی بوده، در 24 فروردین 67 به شهادت میرسد.
امید من هنگام شهادت از قسمتهای شکم و سر به شدت مجروح شده بود، اما چشمهایش باز بود، شاید به خاطر این بود که بگوید پدرجان آیا اجازه شهادت را به من میدهی؟
پدر شهید در حالی که به ساعت فرزندش که منقش به تصویر او بود و در دستش قرار داشت، اشاره کرد، تصریح کرد: الان پس از 24 سال بعد از شهادت امیدم هرگز احساس نمیکنم که در کنارم نیست. من برای امید یک هفته قبل از شهادتش قرار مراسم خواستگاری گذاشته بودم، اما وقتی آنها اعلامیه امید را در مغازهام دیدند، در مراسم هم شرکت کردند.
* آوازه خانه شهید آزادیخواه در مکزیک و ایتالیا
موزه فرهنگ ایثار و شهادت شهید امید آزادیخواه در کنار حسینیه، حالا چند سالی است اسم و آوازهاش به آن سوی مرزها هم رسیده است؛ به طوری که در سال 82 مستندسازان تلویزیون مکزیک گزارشی از آن تهیه کرده و پخش میکنند و پس از مدتی در همان سال خبرنگاری از یکی از روزنامههای معتبر ایتالیا با دیدن تصاویر منزل شهید، مشتاق به تهیه گزارش از این خانه شده و به ایران میآید.
پدر شهید آزادیخواه گفت: وقتی روزنامهنگار ایتالیایی این محل را دید، بسیار متعجب شد و گفت: هدفم از آمدن به اینجا این بود که ببینم فرهنگ ایثار و شهادت در ایران چگونه است و اینکه بدانم پدری هنوز بعد از 24 سال چگونه با یاد فرزندش زندگی کرده و او را فراموش نکرده است.
آزادیخواه بیان داشت: این نمایشگاه و حسینیه را برای این تشکیل دادهام که بگویم شهدا همیشه زنده هستند و به قول شهید آوینی شهدا نرفتهاند بلکه ما رفتهایم.
وی از خاطره دیدار با مقام معظم رهبری نیز گفت: دو سال پس از شهادت امید، من به عنوان پدر نمونه شهید انتخاب شده بودم و ایشان یک شب سرزده به دیدارم آمدند و همین دیدار باعث شد انگیزهام در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بیشتر شود.
به اتاق دیگری میرویم که در آن تصاویر مختلفی قرار دارد و او یکیک آنها را برایم توضیح میدهد. از تابلوی انتفاضه فلسطین گرفته تا تصاویری از شهدای شیعیان لبنان و تصاویر وقایع مختلف تاریخ اسلام مانند لیلةالمبیت، جنگ خیبر، واقعه غدیر، ضربت خوردن مولیالموحدین علی(ع) که با ظرافت خاصی در جای جای دیوارهای اتاق نصب شده است.
* حجلهگاه شهید امید آزادیخواه
اتاقی که از ابتدا پدر شهید آزادیخواه اصرار به دیدن آن داشت، اتاقی است که میتوان حجلهگاه امید نامید. امیدی که قرار بود عصای دست پدر در پیری شود، اما روزگار آنطور رقم خورد که حالا عکسهای او گوشه گوشه خانه را مزین و سنگ مزارش، سنگفرش اتاقش شده است و پدر به جای دیدن چهره فرزندش در لباس دامادی، حالا چهره او را در سپیدی شهادت میبیند.
اینجا، موزه ایثار و شهادت است، دورتادور سنگ مزار شهید عکس فرماندهان دفاع مقدس مثل شهیدان صیاد شیرازی، همت، باکری، خرازی، چمران، ستاری به چشم میخورد و لباسها و وسایل شخصی شهید آزادیخواه نیز در گوشهای دیگر قرار داده شده است.
پدر امید میگوید: اگرچه مزار فرزندم در قطعه چهلم بهشتزهرا است، اما مزار او در کنار من و اینجا است، جایی که همیشه نمازهایم را در آن میخوانم و رابطهام آنقدر با او صمیمی است که بعضی اوقات او را مثل دوران کودکیاش سرزنش میکنم.
*نمایشگاه دولت عشق
زیرزمین این خانه نیز 18 سال به عنوان نمایشگاهی از تصاویر شهدای کشور برپا شده که پدر شهید نام آن را «دولت عشق» نهاده است. در اینجا تصاویر شهدا شامل زندگینامه فرماندهان دفاع مقدس و حتی معرفی برخی شهدای لبنان و شهیده «سهام خیام» به صورت خاصی به چشم میخورد. اما سوزناکترین قسمت این مجموعه که در انتهای آن قرار دارد، نمادی از سر بریده حضرت اباعبدالله حسین(ع) است که در کنار آن رحلهای قرآن قرار دارد و مردم هنگام بازدید از این مجموعه، زیارت عاشورا و قرآن تلاوت میکنند.
زنگ خانه را که میزنم پیرمردی در را میگشاید که گویی مرا سالیان دراز میشناسد، کتیبههای مشکی دورتادور حیاط خانه و تصاویر واقعه کربلا و شهدای دفاع مقدس و سقاخانهای که در گوشه حیاط، محل روشن کردن شمع به نیت حضرت اباالفضل(ع) است، نگاهم را به خود جلب میکند.
«نجف آزادیخواه»، پدر شهید 67 بهار از عمرش میگذرد و صحبت که میکند دستانش میلرزد، اما دلش هرگز نلرزیده است. آقا نجف در دهه 40 رینگ بوکس پایتخت، مقهور بازوان توانایش بوده و بوکسورهای تهرانی یکایک، پیش روی او بوسه ادب بر زمین مینهادند. حالا امروز خانهاش اگر شبیه خانه بسیاری از قهرمانان امروزی نیست، اما جایگاهی بسیار بالاتر از آنها دارد، چرا که این خانه معطر به نام و یاد شهیدی است که آوازهاش به خارج از این مرز و بوم نیز رسیده است.
پدر شهیدامید آزادیخواه در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: من در 18 سالگی ازدواج کردم که حاصل آن دو فرزند به نامهای امید و آرزو است. همسرم به دلیل بیماری قلبی در سال 59 درگذشت و در آن زمان امید 7 سال و آرزو 8 سال داشت.
*«امید آزادیخواه»؛ سرباز فداکار میهن و فرزند مهربان پدر
وی اظهار داشت: امید متولد 27 دی ماه 46 است و تنها تا مقطع ابتدایی درس خواند و پس از آن در مغازه ساندویچ فروشی به من کمک میکرد. زمانی که در سال 66 به سن سربازی رسید، دوره آموزشی را در شهرضای اصفهان در گروه توپخانه گذراند و پس از پایان آن به دانشگاه امام علی(ع) منتقل شد.
این پدر شهید درباره نحوه شهادت فرزندش بیان داشت: یکی از روزها که در دانشگاه امام علی(ع) مشغول خدمت بود، یکی از دوستانش از او تقاضا میکند که آن روز به جای او نگهبانی دهد تا به مرخصی برود. امید هم با من تماس گرفت و از من اجازه خواست و من هم موافقت کردم. در همان روز رژیم عراق با موشک به تهران حمله کرده و قصد داشت که تخریب مجلس شورای اسلامی را داشت که موشکی با 100 متر اختلاف به دانشگاه امام علی(ع) برخورد میکند و امید در حالی که در حال نگهبانی بوده، در 24 فروردین 67 به شهادت میرسد.
امید من هنگام شهادت از قسمتهای شکم و سر به شدت مجروح شده بود، اما چشمهایش باز بود، شاید به خاطر این بود که بگوید پدرجان آیا اجازه شهادت را به من میدهی؟
پدر شهید در حالی که به ساعت فرزندش که منقش به تصویر او بود و در دستش قرار داشت، اشاره کرد، تصریح کرد: الان پس از 24 سال بعد از شهادت امیدم هرگز احساس نمیکنم که در کنارم نیست. من برای امید یک هفته قبل از شهادتش قرار مراسم خواستگاری گذاشته بودم، اما وقتی آنها اعلامیه امید را در مغازهام دیدند، در مراسم هم شرکت کردند.
* آوازه خانه شهید آزادیخواه در مکزیک و ایتالیا
موزه فرهنگ ایثار و شهادت شهید امید آزادیخواه در کنار حسینیه، حالا چند سالی است اسم و آوازهاش به آن سوی مرزها هم رسیده است؛ به طوری که در سال 82 مستندسازان تلویزیون مکزیک گزارشی از آن تهیه کرده و پخش میکنند و پس از مدتی در همان سال خبرنگاری از یکی از روزنامههای معتبر ایتالیا با دیدن تصاویر منزل شهید، مشتاق به تهیه گزارش از این خانه شده و به ایران میآید.
پدر شهید آزادیخواه گفت: وقتی روزنامهنگار ایتالیایی این محل را دید، بسیار متعجب شد و گفت: هدفم از آمدن به اینجا این بود که ببینم فرهنگ ایثار و شهادت در ایران چگونه است و اینکه بدانم پدری هنوز بعد از 24 سال چگونه با یاد فرزندش زندگی کرده و او را فراموش نکرده است.
آزادیخواه بیان داشت: این نمایشگاه و حسینیه را برای این تشکیل دادهام که بگویم شهدا همیشه زنده هستند و به قول شهید آوینی شهدا نرفتهاند بلکه ما رفتهایم.
وی از خاطره دیدار با مقام معظم رهبری نیز گفت: دو سال پس از شهادت امید، من به عنوان پدر نمونه شهید انتخاب شده بودم و ایشان یک شب سرزده به دیدارم آمدند و همین دیدار باعث شد انگیزهام در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بیشتر شود.
به اتاق دیگری میرویم که در آن تصاویر مختلفی قرار دارد و او یکیک آنها را برایم توضیح میدهد. از تابلوی انتفاضه فلسطین گرفته تا تصاویری از شهدای شیعیان لبنان و تصاویر وقایع مختلف تاریخ اسلام مانند لیلةالمبیت، جنگ خیبر، واقعه غدیر، ضربت خوردن مولیالموحدین علی(ع) که با ظرافت خاصی در جای جای دیوارهای اتاق نصب شده است.
* حجلهگاه شهید امید آزادیخواه
اتاقی که از ابتدا پدر شهید آزادیخواه اصرار به دیدن آن داشت، اتاقی است که میتوان حجلهگاه امید نامید. امیدی که قرار بود عصای دست پدر در پیری شود، اما روزگار آنطور رقم خورد که حالا عکسهای او گوشه گوشه خانه را مزین و سنگ مزارش، سنگفرش اتاقش شده است و پدر به جای دیدن چهره فرزندش در لباس دامادی، حالا چهره او را در سپیدی شهادت میبیند.
اینجا، موزه ایثار و شهادت است، دورتادور سنگ مزار شهید عکس فرماندهان دفاع مقدس مثل شهیدان صیاد شیرازی، همت، باکری، خرازی، چمران، ستاری به چشم میخورد و لباسها و وسایل شخصی شهید آزادیخواه نیز در گوشهای دیگر قرار داده شده است.
پدر امید میگوید: اگرچه مزار فرزندم در قطعه چهلم بهشتزهرا است، اما مزار او در کنار من و اینجا است، جایی که همیشه نمازهایم را در آن میخوانم و رابطهام آنقدر با او صمیمی است که بعضی اوقات او را مثل دوران کودکیاش سرزنش میکنم.
*نمایشگاه دولت عشق
زیرزمین این خانه نیز 18 سال به عنوان نمایشگاهی از تصاویر شهدای کشور برپا شده که پدر شهید نام آن را «دولت عشق» نهاده است. در اینجا تصاویر شهدا شامل زندگینامه فرماندهان دفاع مقدس و حتی معرفی برخی شهدای لبنان و شهیده «سهام خیام» به صورت خاصی به چشم میخورد. اما سوزناکترین قسمت این مجموعه که در انتهای آن قرار دارد، نمادی از سر بریده حضرت اباعبدالله حسین(ع) است که در کنار آن رحلهای قرآن قرار دارد و مردم هنگام بازدید از این مجموعه، زیارت عاشورا و قرآن تلاوت میکنند.