قربانیان دچار احساس شرم، تحقير، سردرگمي، ترس، خشم، غضب، عدم امنيت، اضطراب و افسردگي، كابوس و ... ميشوند.
شهدای ایران: وقتی صدای فریادشان بر سیاهی ثانیهها خط انداخت؛ دیگر میدانستند قربانی شدهاند؛ قربانی تجاوز جنسی. زن بودن و مرد بودنشان چندان فرقی نداشت. هرچه بود دردی بود مشترک.
باید با روحی خسته نقش خودشان را به نمایش میگذاشتند. خاطرهای که باید از یاد میبردند اما سکانسهای سیاه، فراموش نشدنی است. خاطرات پنهانمانده در پستوی ذهنشان، به سطح هوشیاری باز میگردد. سکانس به سکانس. سخت است سالها قربانی تجاوز جنسی شدن را یدک بکشی و فریاد نزنی. این است جدال نابرابر همه قربانیان تجاوز جنسی.
قتل، اسيدپاشي، زورگيري و كلاهبرداري آسيبهايي به قربانيان آن جرم وارد ميكند. تجاوز هم جزو جرائمي است كه آسيبهاي روحي آن كمتر از قتل و جنايت نيست و حتي ممكن است بيشتر از آن هم باشد. به ازاي هر يكصد هزار نفر يك نفر در معرض جرائم جنسي قرار ميگيرد. اين را معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی کشور ميگويد. اين آمار نشان ميدهد كه میزان جرائم جنسي در كشور رو به كاهش نيست و بايد راهكار اساسي براي حل اين معضل اجتماعي پيدا كرد.
دلایل تجاوز از نظر جرمشناسی متفاوت است؛
بیشتر تجاوزها طبق آمارهای بینالمللی به دلیل مستی فرد متجاوز انجام میشود، اما دلایل متعدد دیگری نیز برای این کار وجود دارد؛ انحراف جنسی فرد متجاوز، خصومت، دریافت حقالسکوت، تهدید، تضاد بافتهای طبقاتی و اجتماعی جامعه، بیماری روانی فرد متجاوز و جنگ.
بعضی از خسارتها و آسیبها مالی و جبرانپذیر است و در برخی دیگر مانند قتل، جبران خسارت غیرممکن. بعضی از جرمها مانند جرائم جنسی و تجاوز لطمههای حیثیتی و روحی شدید وارد میکنند که رفع آنها نیاز به اقدامات درمانی مناسب و زمان نسبتا طولانی دارد. همچنین گاهی آثار لطمههای وارده در صورت درمان نشدن به شکلها و ناهنجاریهای دیگر بروز میکند.
تجاوز و جرائم جنسی که به عنف واقع شوند در حوزه معاونت مبارزه با جرائم جنایی تحت رسیدگی قرار میگیرند.
مصادیق جرائم جنسی متعدد است ولی به صورت کلی در مواردی که به عنف صورت گرفته و هویت مرتکب نامشخص باشد یا فرد شناسایی شده، ولی متواری باشد ماموریت شناسایی و دستگیری به پلیس آگاهی ارجاع میشود. معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی ناجا در صحبتهايش ميگويد: «اينكه به ازاي هر يكصدهزار نفر، يك نفر مورد آزار قرار بگيرد، این آمار در مقایسه با اغلب کشورها که نرخهای دو رقمی دارند رقم پایینی به حساب میآید. از سوی دیگر با توجه به تدابیر فرماندهی ناجا مبنی بر کشف ١٠٠درصدی، از همه امکانات و توان استفاده میشود که هیچ پرونده جرم جنسی کشف نشده باقی نماند و درصد کشفیات فعلی حدود ٩٥درصد است.»
به گفته وی، معمولا خانوادهها در مورد فرزندان دختر مراقبت بیشتری دارند درحالیکه بهتر است دایره این مراقبت را به کودکان و نوجوانان پسر نیز تعمیم دهند. نکته دیگر اینکه احتمال سوءاستفاده جنسی از کودک فقط توسط افراد ناشناس و غریبه نیست و در مورد افرادی که به نوعی با آنها ارتباط دارند مانند راننده سرویس، مربی و... بررسی صلاحیت و مراقبت لازم است.
در بعضی از پروندهها طبق اعترافات، مجرمان نقش موثر و اصلی را پوشش قربانی دانستهاند. دو مطلب در نوع پوشش قابل طرح است، یکی بحث جلب توجه و تحریک و دیگری میزان تطابق با عرف جامعه که ممکن است یک پوشش نامناسب در ذهن مخاطب و بیننده شخصیت فرد را غیرواقعی جلوه دهد.
معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی ناجا درباره اینکه اگر کسی اغفال و قربانی سوءاستفاده جنسی شده به چه شکل باید اقدام کند نیز ادامه ميدهد: رسیدگی به این جرائم در صلاحیت دادگاههای کیفری است ولی چنانچه شخصی به دادسرا یا مرجع انتظامی و پلیس آگاهی مراجعه و اعلام شکایت کند حتما راهنمایی و هماهنگی لازم برای پیگیری قانونی موضوع صورت خواهد گرفت.
افرادی که مورد جرم جنسی قرار میگیرند از ترس متهم شدن یا برای حفظ آبرو یا به علت ترس از تهدیدهای مجرم مانند انتشار عکس و غیره یا سایر تهدیدها شکایت نمیکنند و همین مسأله موجب جری شدن مجرم و تکرار جرم میشود. در مورد کودکان و نوجوانان نیز این مسأله مصداق دارد و آنها ممکن است از ترس پیامدهای بعدی مسأله را نگویند. در این موارد بر والدین است که با دقت نظر چنانچه متوجه تغییر رفتار یا حالات خاص شدند علت را بررسی کنند.
متاسفانه اصول تربیتی در میان بعضی خانوادهها نادیده گرفته میشود و پیامدهای منفی آن به شکلهایی تلخ و گزنده و خسارتهایی جبرانناپذیر خود را نشان میدهند. برای حل مشکلات احتمالی خانوادگی و فرزندان، مراکز مشاوره و مشورت با افراد دلسوز، کاردان، امین و باتجربه را فراموش نکنید.
قربانيان پسر آسيب بيشتري ميبينند
شيوا دولتآباد، روانشناس و مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در اين مورد ميگويد: اگر كودكي در سنين خيلي پايين که هيچ آگاهي از اثرات سوء جرائم جنسي ندارد، مورد تعرض قرار گيرد، چيزي به جز درد و رنج براي وي به همراه نخواهد داشت. اما وقتي در اينباره آگاهي كسب كرده باشد و بداند اين يك تجاوز و تعرض است، خود را يك قرباني ميبيند. بنابراين راحتتر و بهتر ميتواند در مورد اين موضوع كه شنيعترين و فجيعترين بيحرمتي است، صحبت كند. حتی زمانی که مورد تهديد جاني قرار گيرند، ميتوانند واكنشهاي متفاوتتري از خود نشان دهند. اگر بچه در سنين بالاتر يعني در سنين نوجواني مورد تعرض قرار گيرد واكنش بهتری از خود نشان ميدهد و راحتتر ميتواند در مورد اين موضوع با والدین خود صحبت كند. اما در سنين پايينتر و كودكي، اين واكنشها همراه با تغییرات رفتار به وجود میآید. معمولا كودك در لاك خود فرو ميرود، كمتر صحبت ميكند، ارتباطاتش را با دنیای پیرامونش كمتر ميكند. بيشتر اوقات افرادي كه كودكان را مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميدهند، از نزديكان كودك هستند و قرباني با آنها ارتباط عاطفي برقرار كرده است. بنابراين همين موضوع ميتواند مسأله را پيچيدهتر از قبل كند. تبعات اينگونه تجاوزها برای کودکان مطمئنا دردناکتر است. به لحاظ نبودن یا کم بودن فاصله بین قربانی و مجرم و اینکه دیگران احتمال وجود چنین مشکلی را نمیدهند، موضوع تکرار میشود و در نتیجه اثرات درازمدت و مخرب جبرانناپذیر بر روح و روان كودك باقی میگذارد، بهطوریکه حتی در صورت درمانهای سیستماتیک و صحیح، چنین فردی وضع عادی پیدا نخواهد کرد.
او ميگويد: در موارد مشابه هميشه خانوادهها مقصر صددرصدی نیستند. این خانوادهها در جامعهای شکل گرفتهاند که پیشگیری یا برخورد با چنین مسألهای را هیچ وقت به آنها نیاموختهاند. مطلب آموزش نیز مانند موارد دیگر بسیار مهم است و این آموزش نهتنها به پدران و مادران بلکه به خود بچهها نیز باید داده شود. البته در مورد بچهها نهایت ظرافت و ریزبینی و احتیاط باید رعایت شود.
دولتآبادي به نقش والدين اشاره ميكند و ميگويد: «در اين ميان نقش والدين در مورد كودكاني كه مورد تجاوز جنسي قرار گرفتهاند خيلي مهم است و ميتوانند كمك بسيار زيادي بر روند بهبود وضعيت روحي و رواني كودكشان كنند. آنها بايد در وهله اول به جاي افزايش اضطراب، آن را در كودكشان كاهش دهند و سعي كنند امنيت رواني او را تأمين كنند.
همچنين بايد به موقع از يك مشاور يا كارشناس كمك بگيرند و سعي كنند در حلقه كوچكتر اين موضوع را حل كنند. يعني تا جايي كه ميتوانند اجازه ندهند موضوع به بيرون درز كند، چراكه تصوير كودك از خودش در اجتماع بسيار مهم و حایز اهميت است. بنابراين شكايت كردن در خود كودك هيچ تأثيري نميتواند داشته باشد و اين شكايت بايد كاملا بيسروصدا صورت گيرد. اگر كمكي هم باشد بايد از لحاظ رواني براي كودك صورت گيرد».
وي در پايان اثرات سوء در پسربچههايي كه مورد تجاوز قرار ميگيرند را بيشتر از دختران ميداند و ميگويد: «از لحاظ رواني كودكان پسري كه مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميگيرند آسيب ماندگارتري نسبت به دختران ميبينند و در درازمدت دچار مشكلات روحي بيشتري ميشوند.»
آمار وحشتناك تجاوزهاي كشف نشده در جامعه
در ادامه اين گزارش، سعيد خراطها يك آسيبشناس اجتماعي، آزار جنسي را يكي از فجيعترين جنايتها اعلام ميكند و ميگويد: «در مورد اختلالات رواني و اجتماعي افرادي كه مورد آزار جنسي قرار ميگيرند بايد گفت اثرات آن خيلي مخرب است و ممكن است تا ابد اين اثرات وحشتناک در زندگي فرد باقی بماند و ديگر نتواند به شرايط اوليه خود بازگردد. اغلب كساني كه مورد تجاوز جنسي قرار ميگيرند، دچار اختلالات هيجاني يا روحي ميشوند، حتي اگر بكوشند به زندگي خود ادامه دهند و نسبت به اين رخداد واكنش نشان ندهند و احساسات خود را انكار كنند، اين اختلالات روحي مشاهده ميشود. در برخي موارد، زنان قرباني دچار احساس شرم، تحقير، گيجي و سردرگمي، ترس، خشم، غضب، عدم امنيت، اضطراب و افسردگي، بيخوابي، كابوس و احساس بيحرمتي ميشوند. اين احساسات ممكن است ماهها يا حتي سالها بعد از تجاوز ادامه پيدا كند.
از سوي ديگر هر رويدادي كه تجاوز جنسي را در ذهن زن تداعي كند يا او را به اين فكر بيندازد كه بر زندگي خود كنترل ندارد، ميتواند احساسات مخربی را در فرد برانگيزد. زيرا زن در جريان تجاوز به عنف، در وضعيت وحشتناك و مرگباري قرار ميگيرد و حالت شوك و ترس پيدا ميكند. بسياري از زنان قرباني نيز احساس ميكنند كه خودشان به نوعي در تجاوز جنسي مسئول بودهاند، در نتيجه ممكن است احساس گناه و بيارزشي كنند. قربانيان تجاوز جنسي همچنين با مشكلات سازگاري ازجمله ترس زياد از خيابان، احساسات منفي نسبت به مردان ناآشنا، روابط آشفته با افراد ناهمجنس، احساس ناامني، ترس از تنها ماندن در خانه... مواجه هستند و اين اثرات در ازدواج اين زنان نيز تاثير بيشتري ميگذارد. اما مرداني كه مورد تجاوز قرار ميگيرند بيشتر از لحاظ اجتماعي آسيب ميبينند و در كار يا تحصيل خود دچار مشكل ميشوند.»
خراطها ميگويد: «در بين تعداد زياد اين جرم، تنها يك عدد قابل توجهي ثبت ميشود و بيشتر آن پنهان ميماند. چراكه خيلي از قربانيان تجاوز از ترس آبروي خود شكايت نميكنند و موضوع را از بقيه پنهان ميكنند. بهعنوان مثال چند وقت پيش در مشهد فردي كه به روباه پير معروف شده بود پس از دستگيري به ٥٠ تجاوز اعتراف كرد در صورتي كه تنها يك نفر از وي شكايت كرده بود. اين نشان ميدهد كه ما در جامعه با يك آمار وحشتناك تجاوز روبهرو هستيم كه تعداد زيادي از آنها هنوز فاش نشدهاند. از طرفي به عقيده من جرم تجاوز به مناطق و فرهنگهاي آن منطقه نيز مربوط ميشود. ممكن است كودكان در مناطقي بزرگ شوند كه فرهنگ آنها به گرايش انجام اين جرم نزديك باشد و ارتكاب آن بيشتر صورت گيرد.»
سکوت تجاوز را بازتولید میکند. اصل درد همین جاست. جامعه نباید قربانی را قضاوت کند. باید به فکر درد بود و نباید درمان را حلاجی کرد. با سکوت خودمان، پروسه قربانی شدن فرد مورد تجاوز قرار گرفته را بازتولید نکنیم.
شوك بزرگ بعد از تجاوز
٩ دیماه سال ٩٢ بود که خبر دستگیری مرد جوانی منتشر شد که با جعل عنوان مأمور پست و مأمور اداره آب، برق و گاز اقدام به ورود به منازل شخصی و تجاوز به زنان جوان میکرد. او که در یکی از روستاهای شهرستان صومعهسرا از سوی مأموران اداره ١٦ آگاهی تهران دستگیر شده بود، سرانجام پس از ٩ ماه در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. زن جواني كه يكي از قربانيان اين مرد شيطانصفت بود در مورد روز حادثه و اتفاقات آن ميگويد: ساعت ٥ بعد از ظهر بود که زنگ در به صدا درآمد. در را همسایه طبقه پایین که پیرزنی مریض احوال است باز کرده بود و این مرد پس از ورود به داخل آپارتمان به سراغ واحد ما آمد. وقتی جلوی در رفتم مرد قویهیکل و چهارشانهای را پشت در دیدم که خود را مأمور اداره برق معرفی کرد. از این مرد خواستم یا به مدیر ساختمان مراجعه کند یا منتظر بماند تا همسرم به خانه بيايد. او تا فهمید من در خانه تنها هستم در را هل داد و با یک چاقوی موکتبری که کنار گردن من گذاشته بود دست من را گرفت و گفت که من یک قاتلم و ٥ نفر را کشتهام و الان آمدهام تا یک شنود که در کمد دیواری شما مخفی شده بردارم و بروم. دست من را گرفته بود و چاقو را زیر گردنم گذاشته بود. مرا به سمت اتاقخواب میکشاند و آنجا بود که من به نیت پلید وی پی بردم و هرچه به او التماس کردم و او را قسم دادم گفت که من کسی را نمیشناسم و اگر حرفی بزنی تو را مانند دیگران میکشم. شکنجه و آزارم داد. درحالیکه چاقو را زیر گردنم گذاشته بود تا جلوی در خروجی من را کشاند. میگفت اگر فرياد بزنم شاهرگم را میزند. شوکه بودم. زبانم بند آمده بود و تنها رفتنش را تماشا کردم و چند دقیقه بعد به خود آمدم و با گریه به سمت خانه همسایهها دویدم.
قتل، اسيدپاشي، زورگيري و كلاهبرداري آسيبهايي به قربانيان آن جرم وارد ميكند. تجاوز هم جزو جرائمي است كه آسيبهاي روحي آن كمتر از قتل و جنايت نيست و حتي ممكن است بيشتر از آن هم باشد. به ازاي هر يكصد هزار نفر يك نفر در معرض جرائم جنسي قرار ميگيرد. اين را معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی کشور ميگويد. اين آمار نشان ميدهد كه میزان جرائم جنسي در كشور رو به كاهش نيست و بايد راهكار اساسي براي حل اين معضل اجتماعي پيدا كرد.
دلایل تجاوز از نظر جرمشناسی متفاوت است؛
بیشتر تجاوزها طبق آمارهای بینالمللی به دلیل مستی فرد متجاوز انجام میشود، اما دلایل متعدد دیگری نیز برای این کار وجود دارد؛ انحراف جنسی فرد متجاوز، خصومت، دریافت حقالسکوت، تهدید، تضاد بافتهای طبقاتی و اجتماعی جامعه، بیماری روانی فرد متجاوز و جنگ.
بعضی از خسارتها و آسیبها مالی و جبرانپذیر است و در برخی دیگر مانند قتل، جبران خسارت غیرممکن. بعضی از جرمها مانند جرائم جنسی و تجاوز لطمههای حیثیتی و روحی شدید وارد میکنند که رفع آنها نیاز به اقدامات درمانی مناسب و زمان نسبتا طولانی دارد. همچنین گاهی آثار لطمههای وارده در صورت درمان نشدن به شکلها و ناهنجاریهای دیگر بروز میکند.
تجاوز و جرائم جنسی که به عنف واقع شوند در حوزه معاونت مبارزه با جرائم جنایی تحت رسیدگی قرار میگیرند.
مصادیق جرائم جنسی متعدد است ولی به صورت کلی در مواردی که به عنف صورت گرفته و هویت مرتکب نامشخص باشد یا فرد شناسایی شده، ولی متواری باشد ماموریت شناسایی و دستگیری به پلیس آگاهی ارجاع میشود. معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی ناجا در صحبتهايش ميگويد: «اينكه به ازاي هر يكصدهزار نفر، يك نفر مورد آزار قرار بگيرد، این آمار در مقایسه با اغلب کشورها که نرخهای دو رقمی دارند رقم پایینی به حساب میآید. از سوی دیگر با توجه به تدابیر فرماندهی ناجا مبنی بر کشف ١٠٠درصدی، از همه امکانات و توان استفاده میشود که هیچ پرونده جرم جنسی کشف نشده باقی نماند و درصد کشفیات فعلی حدود ٩٥درصد است.»
به گفته وی، معمولا خانوادهها در مورد فرزندان دختر مراقبت بیشتری دارند درحالیکه بهتر است دایره این مراقبت را به کودکان و نوجوانان پسر نیز تعمیم دهند. نکته دیگر اینکه احتمال سوءاستفاده جنسی از کودک فقط توسط افراد ناشناس و غریبه نیست و در مورد افرادی که به نوعی با آنها ارتباط دارند مانند راننده سرویس، مربی و... بررسی صلاحیت و مراقبت لازم است.
در بعضی از پروندهها طبق اعترافات، مجرمان نقش موثر و اصلی را پوشش قربانی دانستهاند. دو مطلب در نوع پوشش قابل طرح است، یکی بحث جلب توجه و تحریک و دیگری میزان تطابق با عرف جامعه که ممکن است یک پوشش نامناسب در ذهن مخاطب و بیننده شخصیت فرد را غیرواقعی جلوه دهد.
معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی ناجا درباره اینکه اگر کسی اغفال و قربانی سوءاستفاده جنسی شده به چه شکل باید اقدام کند نیز ادامه ميدهد: رسیدگی به این جرائم در صلاحیت دادگاههای کیفری است ولی چنانچه شخصی به دادسرا یا مرجع انتظامی و پلیس آگاهی مراجعه و اعلام شکایت کند حتما راهنمایی و هماهنگی لازم برای پیگیری قانونی موضوع صورت خواهد گرفت.
افرادی که مورد جرم جنسی قرار میگیرند از ترس متهم شدن یا برای حفظ آبرو یا به علت ترس از تهدیدهای مجرم مانند انتشار عکس و غیره یا سایر تهدیدها شکایت نمیکنند و همین مسأله موجب جری شدن مجرم و تکرار جرم میشود. در مورد کودکان و نوجوانان نیز این مسأله مصداق دارد و آنها ممکن است از ترس پیامدهای بعدی مسأله را نگویند. در این موارد بر والدین است که با دقت نظر چنانچه متوجه تغییر رفتار یا حالات خاص شدند علت را بررسی کنند.
متاسفانه اصول تربیتی در میان بعضی خانوادهها نادیده گرفته میشود و پیامدهای منفی آن به شکلهایی تلخ و گزنده و خسارتهایی جبرانناپذیر خود را نشان میدهند. برای حل مشکلات احتمالی خانوادگی و فرزندان، مراکز مشاوره و مشورت با افراد دلسوز، کاردان، امین و باتجربه را فراموش نکنید.
قربانيان پسر آسيب بيشتري ميبينند
شيوا دولتآباد، روانشناس و مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در اين مورد ميگويد: اگر كودكي در سنين خيلي پايين که هيچ آگاهي از اثرات سوء جرائم جنسي ندارد، مورد تعرض قرار گيرد، چيزي به جز درد و رنج براي وي به همراه نخواهد داشت. اما وقتي در اينباره آگاهي كسب كرده باشد و بداند اين يك تجاوز و تعرض است، خود را يك قرباني ميبيند. بنابراين راحتتر و بهتر ميتواند در مورد اين موضوع كه شنيعترين و فجيعترين بيحرمتي است، صحبت كند. حتی زمانی که مورد تهديد جاني قرار گيرند، ميتوانند واكنشهاي متفاوتتري از خود نشان دهند. اگر بچه در سنين بالاتر يعني در سنين نوجواني مورد تعرض قرار گيرد واكنش بهتری از خود نشان ميدهد و راحتتر ميتواند در مورد اين موضوع با والدین خود صحبت كند. اما در سنين پايينتر و كودكي، اين واكنشها همراه با تغییرات رفتار به وجود میآید. معمولا كودك در لاك خود فرو ميرود، كمتر صحبت ميكند، ارتباطاتش را با دنیای پیرامونش كمتر ميكند. بيشتر اوقات افرادي كه كودكان را مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميدهند، از نزديكان كودك هستند و قرباني با آنها ارتباط عاطفي برقرار كرده است. بنابراين همين موضوع ميتواند مسأله را پيچيدهتر از قبل كند. تبعات اينگونه تجاوزها برای کودکان مطمئنا دردناکتر است. به لحاظ نبودن یا کم بودن فاصله بین قربانی و مجرم و اینکه دیگران احتمال وجود چنین مشکلی را نمیدهند، موضوع تکرار میشود و در نتیجه اثرات درازمدت و مخرب جبرانناپذیر بر روح و روان كودك باقی میگذارد، بهطوریکه حتی در صورت درمانهای سیستماتیک و صحیح، چنین فردی وضع عادی پیدا نخواهد کرد.
او ميگويد: در موارد مشابه هميشه خانوادهها مقصر صددرصدی نیستند. این خانوادهها در جامعهای شکل گرفتهاند که پیشگیری یا برخورد با چنین مسألهای را هیچ وقت به آنها نیاموختهاند. مطلب آموزش نیز مانند موارد دیگر بسیار مهم است و این آموزش نهتنها به پدران و مادران بلکه به خود بچهها نیز باید داده شود. البته در مورد بچهها نهایت ظرافت و ریزبینی و احتیاط باید رعایت شود.
دولتآبادي به نقش والدين اشاره ميكند و ميگويد: «در اين ميان نقش والدين در مورد كودكاني كه مورد تجاوز جنسي قرار گرفتهاند خيلي مهم است و ميتوانند كمك بسيار زيادي بر روند بهبود وضعيت روحي و رواني كودكشان كنند. آنها بايد در وهله اول به جاي افزايش اضطراب، آن را در كودكشان كاهش دهند و سعي كنند امنيت رواني او را تأمين كنند.
همچنين بايد به موقع از يك مشاور يا كارشناس كمك بگيرند و سعي كنند در حلقه كوچكتر اين موضوع را حل كنند. يعني تا جايي كه ميتوانند اجازه ندهند موضوع به بيرون درز كند، چراكه تصوير كودك از خودش در اجتماع بسيار مهم و حایز اهميت است. بنابراين شكايت كردن در خود كودك هيچ تأثيري نميتواند داشته باشد و اين شكايت بايد كاملا بيسروصدا صورت گيرد. اگر كمكي هم باشد بايد از لحاظ رواني براي كودك صورت گيرد».
وي در پايان اثرات سوء در پسربچههايي كه مورد تجاوز قرار ميگيرند را بيشتر از دختران ميداند و ميگويد: «از لحاظ رواني كودكان پسري كه مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميگيرند آسيب ماندگارتري نسبت به دختران ميبينند و در درازمدت دچار مشكلات روحي بيشتري ميشوند.»
آمار وحشتناك تجاوزهاي كشف نشده در جامعه
در ادامه اين گزارش، سعيد خراطها يك آسيبشناس اجتماعي، آزار جنسي را يكي از فجيعترين جنايتها اعلام ميكند و ميگويد: «در مورد اختلالات رواني و اجتماعي افرادي كه مورد آزار جنسي قرار ميگيرند بايد گفت اثرات آن خيلي مخرب است و ممكن است تا ابد اين اثرات وحشتناک در زندگي فرد باقی بماند و ديگر نتواند به شرايط اوليه خود بازگردد. اغلب كساني كه مورد تجاوز جنسي قرار ميگيرند، دچار اختلالات هيجاني يا روحي ميشوند، حتي اگر بكوشند به زندگي خود ادامه دهند و نسبت به اين رخداد واكنش نشان ندهند و احساسات خود را انكار كنند، اين اختلالات روحي مشاهده ميشود. در برخي موارد، زنان قرباني دچار احساس شرم، تحقير، گيجي و سردرگمي، ترس، خشم، غضب، عدم امنيت، اضطراب و افسردگي، بيخوابي، كابوس و احساس بيحرمتي ميشوند. اين احساسات ممكن است ماهها يا حتي سالها بعد از تجاوز ادامه پيدا كند.
از سوي ديگر هر رويدادي كه تجاوز جنسي را در ذهن زن تداعي كند يا او را به اين فكر بيندازد كه بر زندگي خود كنترل ندارد، ميتواند احساسات مخربی را در فرد برانگيزد. زيرا زن در جريان تجاوز به عنف، در وضعيت وحشتناك و مرگباري قرار ميگيرد و حالت شوك و ترس پيدا ميكند. بسياري از زنان قرباني نيز احساس ميكنند كه خودشان به نوعي در تجاوز جنسي مسئول بودهاند، در نتيجه ممكن است احساس گناه و بيارزشي كنند. قربانيان تجاوز جنسي همچنين با مشكلات سازگاري ازجمله ترس زياد از خيابان، احساسات منفي نسبت به مردان ناآشنا، روابط آشفته با افراد ناهمجنس، احساس ناامني، ترس از تنها ماندن در خانه... مواجه هستند و اين اثرات در ازدواج اين زنان نيز تاثير بيشتري ميگذارد. اما مرداني كه مورد تجاوز قرار ميگيرند بيشتر از لحاظ اجتماعي آسيب ميبينند و در كار يا تحصيل خود دچار مشكل ميشوند.»
خراطها ميگويد: «در بين تعداد زياد اين جرم، تنها يك عدد قابل توجهي ثبت ميشود و بيشتر آن پنهان ميماند. چراكه خيلي از قربانيان تجاوز از ترس آبروي خود شكايت نميكنند و موضوع را از بقيه پنهان ميكنند. بهعنوان مثال چند وقت پيش در مشهد فردي كه به روباه پير معروف شده بود پس از دستگيري به ٥٠ تجاوز اعتراف كرد در صورتي كه تنها يك نفر از وي شكايت كرده بود. اين نشان ميدهد كه ما در جامعه با يك آمار وحشتناك تجاوز روبهرو هستيم كه تعداد زيادي از آنها هنوز فاش نشدهاند. از طرفي به عقيده من جرم تجاوز به مناطق و فرهنگهاي آن منطقه نيز مربوط ميشود. ممكن است كودكان در مناطقي بزرگ شوند كه فرهنگ آنها به گرايش انجام اين جرم نزديك باشد و ارتكاب آن بيشتر صورت گيرد.»
سکوت تجاوز را بازتولید میکند. اصل درد همین جاست. جامعه نباید قربانی را قضاوت کند. باید به فکر درد بود و نباید درمان را حلاجی کرد. با سکوت خودمان، پروسه قربانی شدن فرد مورد تجاوز قرار گرفته را بازتولید نکنیم.
شوك بزرگ بعد از تجاوز
٩ دیماه سال ٩٢ بود که خبر دستگیری مرد جوانی منتشر شد که با جعل عنوان مأمور پست و مأمور اداره آب، برق و گاز اقدام به ورود به منازل شخصی و تجاوز به زنان جوان میکرد. او که در یکی از روستاهای شهرستان صومعهسرا از سوی مأموران اداره ١٦ آگاهی تهران دستگیر شده بود، سرانجام پس از ٩ ماه در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. زن جواني كه يكي از قربانيان اين مرد شيطانصفت بود در مورد روز حادثه و اتفاقات آن ميگويد: ساعت ٥ بعد از ظهر بود که زنگ در به صدا درآمد. در را همسایه طبقه پایین که پیرزنی مریض احوال است باز کرده بود و این مرد پس از ورود به داخل آپارتمان به سراغ واحد ما آمد. وقتی جلوی در رفتم مرد قویهیکل و چهارشانهای را پشت در دیدم که خود را مأمور اداره برق معرفی کرد. از این مرد خواستم یا به مدیر ساختمان مراجعه کند یا منتظر بماند تا همسرم به خانه بيايد. او تا فهمید من در خانه تنها هستم در را هل داد و با یک چاقوی موکتبری که کنار گردن من گذاشته بود دست من را گرفت و گفت که من یک قاتلم و ٥ نفر را کشتهام و الان آمدهام تا یک شنود که در کمد دیواری شما مخفی شده بردارم و بروم. دست من را گرفته بود و چاقو را زیر گردنم گذاشته بود. مرا به سمت اتاقخواب میکشاند و آنجا بود که من به نیت پلید وی پی بردم و هرچه به او التماس کردم و او را قسم دادم گفت که من کسی را نمیشناسم و اگر حرفی بزنی تو را مانند دیگران میکشم. شکنجه و آزارم داد. درحالیکه چاقو را زیر گردنم گذاشته بود تا جلوی در خروجی من را کشاند. میگفت اگر فرياد بزنم شاهرگم را میزند. شوکه بودم. زبانم بند آمده بود و تنها رفتنش را تماشا کردم و چند دقیقه بعد به خود آمدم و با گریه به سمت خانه همسایهها دویدم.