فاطمه میرحبیبی از زنان مجاهدی است که در ۸ سال دفاع مقدس در پایگاه علمالهدی اهواز لباسهای آغشته به خون رزمندگان و شهدا را میشست. او چند روز پیش در حالی فوت کرد که به آرزویش برای ساخت یادمانی برای شهدا در این پایگاه دست نیافته بود.
شهدای ایران: هیچ آرزویی برای خودش نداشت. تنها آرزویش ساختن یک یادمان برای شهدایی بود که تکههای بدنشان را در «چایخانه» دفن کرده بودند. کسی چه میداند شاید در لحظه آخر هم به همین فکر میکرد، به سالهایی که بیهیچ منتی لباسهای غرق در خون رزمندگان و شهدا را میشست و وقتی تکهای از بدن آنها را در میان لباسی میدید، بغضش میترکید و بی صدا گریه میکرد.
خودش میگفت: چه بگویم از خواهران اهوازی که گریه میکردند و لباسهای خونی را میشستند. فقط لباس هم نبود، برانکارهای خونی را میآوردند و شب تا صبح در آب میخواباندند تا اینکه گوشت و پوست مجروحین و شهدا از آن جدا شود و فردایش بتوانیم آنها را بشوئیم. کاش بودید و میدیدید. با گفتن چطور میشود مطلب را رساند؟ واقعا دریای خون بود، ندیدید که! گوشت و پوست و خون به این لباسها چسبیده بود. اگر الان بود میگفتید بیاندازید دور این لباسها را، آن هم چه مقدار؟ کوه لباس بود، از نیروی دریایی بگیرید تا سپاه و بسیج و هواپیمایی، همه لباسهایشان آنجا میآمد. نزدیک عملیات که میشد، شبها هم خانمها تا صبح لباس میشستند. چقدر از اعضا و جوارح شهدا آنجا دفن شد، فقط خدا میداند. من پیش خودم میگفتم این مادران شهدا فقط میدانند بچهشان شهید شده، خدا را شکر از کیفیتش بیاطلاع هستند، چه طور میشود توضیح داد؟ وقتی جگر سفید رزمنده را لای لباسهایش میدیدم. یک مورد و دو مورد نبود که.
و واقعا هم تحملش سخت است که 8 سال با این شرایط زندگی کنی و حالا ببینی که «چایخانه» شده تالار عروسی و رستوران. چرا دقیقا اینجا؟ حتی در دل اروپا هم که منکر خدا شدن چیز غریبی نیست، برای سربازان وطن احترام خاصی قائل میشوند و همیشه به آنها احترام میگذارند اما در این گوشه دنیا، در جایی که میگویند شهدا نمردند بلکه آنان زنده هستند و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند، اینگونه مدفن پارههای تن شهدا را گرامی میدارند!
فاطمه میرحبیبی، معروف به خانم سادات از زنانی بود که در طول 8 سال دفاع مقدس در پشت خط مقدم جبهههای جنگ در چایخانه اهواز یا پایگاه شهید علم الهدی مشغول خدمت به رزمندگان و جبهه بود. او چند روز پیش با این آرزو که بعد از 25 سال یادمانی در پایگاه شهید علم الهدی برای شهدایی که اعضای بدن آنها در این مکان مدفون است، ساخته شود، چشم از این دنیا فروبست.
ننه قربون درگذشت امایادمان شهداساخته نشد
یاسر عرب، کارگردان مستند «ننه قربون» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، درباره این بانو گفت: او از مجاهدینی بود که در زمان طاغوت هم به مبارزه با رژیم میپرداخت. آنها فعالیتهایشان را تحت عنوان جلسات قرآن انجام میدادند. او پیش از انقلاب اعلامیههای امام خمینی(ره) را پخش میکرد. بعد از انقلاب هم پس از راهاندازی «چایخانه»، توسط مادر شهید علمالهدی به آنجا آمد. او هم لباس میشست و هم قرآن آموزش میداد.
وی در مورد ویژگیهای میرحبیبی گفت: او هم مثل همه زنهایی که در «چایخانه» فعال بودند هیچ آرزویی نداشت. حتی پس از اینکه دفتر مقام معظم رهبری دستور دادند تا به وضعیت جانبازی شیمیایی این بانوان رسیدگی شود، هیچکدام از آنها مراجعه نکردند و گفتند ما این کار را برای خدا انجام دادیم. آنها دغدغه شخصی نداشتند، تنها دغدغه آنها تاسیس یادمان شهدایی در مکان سابق پایگاه علم الهدی بود. نمیدانم چند نفر دیگر از این بانوان باید از دنیا بروند تا یادمانی در این مکان که در سراسر دنیا بی نظیر است، ساخته شود.
عرب با اشاره به واکنش مسئولان در قبال درخواست این بانوان مجاهد، گفت: یکی از مقامهای مسئول در واکنش به درخواست این بانوان، مدفون بودن اعضا و جوارح شهدا را در پایگاه علم الهدی تکذیب کرده بود. این واکنش در حالی است که من سند تصویری در اینباره دارم. فیلمی از سال 64 وجود دارد که نشان میدهد این بانوان جگر یکی از شهدا را که در لباسهایش باقی مانده به دوربین نشان میدهند.
وی افزود: پس از اینکه 350 نفر از این بانوان بر روی پیراهن یکی از شهدا نامهای به مقام معظم رهبری نوشتند، موضوع پیگیری شد اما مسئولان محلی میگویند بر سر مالکیت این مکان بین سپاه و راهآهن مناقشه است و باید اول تکلیف این موضوع روشن شود. این در حالی است که 20 سال در این مکان تالار عروسی بوده و هیچ مناقشهای سر آن نیست. جدیدا هم شنیدم که بر روی دیوارهای این تالار تعدادی نقاشی و شعر نوشتند تا بگویند ما این کار را کردیم اما تالار عروسی هنوز به کار خود ادامه میدهد و یادمانی ساخته نشده است.
خودش میگفت: چه بگویم از خواهران اهوازی که گریه میکردند و لباسهای خونی را میشستند. فقط لباس هم نبود، برانکارهای خونی را میآوردند و شب تا صبح در آب میخواباندند تا اینکه گوشت و پوست مجروحین و شهدا از آن جدا شود و فردایش بتوانیم آنها را بشوئیم. کاش بودید و میدیدید. با گفتن چطور میشود مطلب را رساند؟ واقعا دریای خون بود، ندیدید که! گوشت و پوست و خون به این لباسها چسبیده بود. اگر الان بود میگفتید بیاندازید دور این لباسها را، آن هم چه مقدار؟ کوه لباس بود، از نیروی دریایی بگیرید تا سپاه و بسیج و هواپیمایی، همه لباسهایشان آنجا میآمد. نزدیک عملیات که میشد، شبها هم خانمها تا صبح لباس میشستند. چقدر از اعضا و جوارح شهدا آنجا دفن شد، فقط خدا میداند. من پیش خودم میگفتم این مادران شهدا فقط میدانند بچهشان شهید شده، خدا را شکر از کیفیتش بیاطلاع هستند، چه طور میشود توضیح داد؟ وقتی جگر سفید رزمنده را لای لباسهایش میدیدم. یک مورد و دو مورد نبود که.
و واقعا هم تحملش سخت است که 8 سال با این شرایط زندگی کنی و حالا ببینی که «چایخانه» شده تالار عروسی و رستوران. چرا دقیقا اینجا؟ حتی در دل اروپا هم که منکر خدا شدن چیز غریبی نیست، برای سربازان وطن احترام خاصی قائل میشوند و همیشه به آنها احترام میگذارند اما در این گوشه دنیا، در جایی که میگویند شهدا نمردند بلکه آنان زنده هستند و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند، اینگونه مدفن پارههای تن شهدا را گرامی میدارند!
فاطمه میرحبیبی، معروف به خانم سادات از زنانی بود که در طول 8 سال دفاع مقدس در پشت خط مقدم جبهههای جنگ در چایخانه اهواز یا پایگاه شهید علم الهدی مشغول خدمت به رزمندگان و جبهه بود. او چند روز پیش با این آرزو که بعد از 25 سال یادمانی در پایگاه شهید علم الهدی برای شهدایی که اعضای بدن آنها در این مکان مدفون است، ساخته شود، چشم از این دنیا فروبست.
ننه قربون درگذشت امایادمان شهداساخته نشد
یاسر عرب، کارگردان مستند «ننه قربون» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، درباره این بانو گفت: او از مجاهدینی بود که در زمان طاغوت هم به مبارزه با رژیم میپرداخت. آنها فعالیتهایشان را تحت عنوان جلسات قرآن انجام میدادند. او پیش از انقلاب اعلامیههای امام خمینی(ره) را پخش میکرد. بعد از انقلاب هم پس از راهاندازی «چایخانه»، توسط مادر شهید علمالهدی به آنجا آمد. او هم لباس میشست و هم قرآن آموزش میداد.
وی در مورد ویژگیهای میرحبیبی گفت: او هم مثل همه زنهایی که در «چایخانه» فعال بودند هیچ آرزویی نداشت. حتی پس از اینکه دفتر مقام معظم رهبری دستور دادند تا به وضعیت جانبازی شیمیایی این بانوان رسیدگی شود، هیچکدام از آنها مراجعه نکردند و گفتند ما این کار را برای خدا انجام دادیم. آنها دغدغه شخصی نداشتند، تنها دغدغه آنها تاسیس یادمان شهدایی در مکان سابق پایگاه علم الهدی بود. نمیدانم چند نفر دیگر از این بانوان باید از دنیا بروند تا یادمانی در این مکان که در سراسر دنیا بی نظیر است، ساخته شود.
عرب با اشاره به واکنش مسئولان در قبال درخواست این بانوان مجاهد، گفت: یکی از مقامهای مسئول در واکنش به درخواست این بانوان، مدفون بودن اعضا و جوارح شهدا را در پایگاه علم الهدی تکذیب کرده بود. این واکنش در حالی است که من سند تصویری در اینباره دارم. فیلمی از سال 64 وجود دارد که نشان میدهد این بانوان جگر یکی از شهدا را که در لباسهایش باقی مانده به دوربین نشان میدهند.
وی افزود: پس از اینکه 350 نفر از این بانوان بر روی پیراهن یکی از شهدا نامهای به مقام معظم رهبری نوشتند، موضوع پیگیری شد اما مسئولان محلی میگویند بر سر مالکیت این مکان بین سپاه و راهآهن مناقشه است و باید اول تکلیف این موضوع روشن شود. این در حالی است که 20 سال در این مکان تالار عروسی بوده و هیچ مناقشهای سر آن نیست. جدیدا هم شنیدم که بر روی دیوارهای این تالار تعدادی نقاشی و شعر نوشتند تا بگویند ما این کار را کردیم اما تالار عروسی هنوز به کار خود ادامه میدهد و یادمانی ساخته نشده است.