مرد بیست و چهار سالهای که به سبب سوءظن، همسر و دختر چهار ماههاش را کشته و اجساد آنها را دفن کرده بود، پس از 9 ماه دستگیر و راز این جنایت را افشا کرد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جام جم، رسیدگی به این پرونده از بیست و ششم تیر سال گذشته زمانی در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان گنبدکاووس قرار گرفت که مرد جوانی با حضور در آنجا با اعلام شکایتی عنوان کرد، همسرش الهه همراه دخترش الینا چهارماهه از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته اند.
کارآگاهان همزمان با شروع تحقیقات متوجه شدند، روز حادثه زن ناپدید شده همراه نوزادش به خانه مادرش رفته بوده که در مسیر بازگشت ناپدید شد. این در حالی بود که پدر خانواده مدعی بود با همسرش اختلاف نداشته و علت غیبت مرموز آنها را نمی داند.
ماموران متوجه شدند شوهر خانواده علاقه ای به یافتن همسر و فرزندش ندارد. همین موضوع شک پلیس را به یقین تبدیل کرد که احتمال دارد مادر و کودک، از سوی پدر خانواده به قتل رسیده باشند اما دلایل کافی برای اثبات موضوع را نداشتند.
کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات را دوباره از سر گرفته و با گذشت 9 ماه از وقوع حادثه به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد آخرین فردی که با مادر و کودک گمشده مشاهده شده، پدر خانواده بوده است.
با کشف این سرنخ، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد بنابراین پرونده برای ادامه تحقیقات از شعبه دادیاری به شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان ارسال شد.
در شاخه دیگری از تحقیقات کار آگاهان جنایی رفت و آمد های این مرد را زیر نظر گرفتند تا این که متوجه شدند وی قصد دارد خانه اش را جا به جا و به مکان دیگری نقل مکان کندکه ماموران با دستور قضایی متهم را دستگیر کردند.
بهمن با انتقال به پلیس آگاهی اعتراف کرد همسر و فرزندش را کشته و اجساد آنها را در دو محل جداگانه دفن کرده است و گمان نمی کرده راز جنایتی که 9 ماه در سینه اش پنهان کرده است، فاش شود.
متهم به قتل درباره انگیزه اش از این جنایت گفت: مدت ها بود من به اخلاق و رفتار همسرم ظنین شده بودم. مدام به او ایراد می گرفتم و رفت و آمدش را کنترل می کردم.
روز حادثه همسرم همراه دخترم خانه را ترک کردند. پس از خروجشان با سوار شدن به خودرویم آنها را تعقیب کردم که متوجه شدم همسرم به خانه مادرش رفته است. او چند ساعتی در آنجا ماند. بعد یکی از اقوامش به خانه مادرزنم آمد. نیم ساعت بعد آن مرد از خانه خارج شد و همسرم، همراه دخترم سوار خودروی او شد تا به خانه بازگردد. اما من گمان می کردم میان آن دو رابطه ای وجود دارد، بنابراین پس از حرکت راننده آنها را تعقیب کردم.
وی ادامه داد: در میانه راه همسرم و الینا پیاده شدند، همسرم با دیدن من در حالی که دخترمان را در آغوش داشت فرار کرد. به تعقیبش پرداختم تا این که وارد جاده ای شد. به دلیل سرعت بالایی که در رانندگی داشتم، محکم با او برخورد کردم تا مانع فرارش شوم که همسرم و الینا به کناری پرت شدند. هردو زخمی شده بودند. آنها را سوار خودرویم کردم تا به بیمارستان برسانم اما در میانه راه همسرم به دلیل شدت صدمات فوت کرد. مانده بودم با جسد او چه کار کنم.
مرد همسرکش گفت: شروع به گشتزنی کردم تا راهی برای خلاصی از جسد همسرم پیدا کنم تا این که به سمت یکی از روستاهای اطراف رفتم. مشاهده کردم کارگرانی درحال حفاری و کار در حومه روستا هستند. منتظر ماندم و شب هنگام با اطمینان از این که کسی در آنجا نیست گودالی را حفر و جسد همسرم را در آنجا دفن کردم. پس از آن که به سمت خودرویم بازگشتم، مشاهده کردم دخترم هم مرده است. مانده بودم با جسد او چه کنم. بنابراین تصمیم گرفتم جسد او را در مکان دیگری دفن کنم. با ترک آنجا به گشتزنی در همان اطراف ادامه دادم تا این که متوجه یک باشگاه سوارکاری شدم. نیمه شب جسد دخترم را هم در اطراف زمین های باشگاه های سوارکاری دفن کردم.
سرهنگ محمدعلی عسگری، فرمانده انتظامی شهرستان گنبدکاووس در این باره به جام جم گفت: با ثبت اظهارات تکان دهنده متهم، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی شهرستان گنبدکاووس پس از هماهنگی قضایی با بازپرس پرونده برای یافتن اجساد به دو محلی که متهم گفته بود، اعزام شدند و اجساد مادر و کودک را پیدا کرده و با دستور قضایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شدند. در ادامه خانواده مقتول با حضور در پزشکی قانونی اجساد آنها را از روی لباس هایی که برای آخرین مرتبه به تن داشتند، شناسایی کردند.
کارآگاهان همزمان با شروع تحقیقات متوجه شدند، روز حادثه زن ناپدید شده همراه نوزادش به خانه مادرش رفته بوده که در مسیر بازگشت ناپدید شد. این در حالی بود که پدر خانواده مدعی بود با همسرش اختلاف نداشته و علت غیبت مرموز آنها را نمی داند.
ماموران متوجه شدند شوهر خانواده علاقه ای به یافتن همسر و فرزندش ندارد. همین موضوع شک پلیس را به یقین تبدیل کرد که احتمال دارد مادر و کودک، از سوی پدر خانواده به قتل رسیده باشند اما دلایل کافی برای اثبات موضوع را نداشتند.
کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات را دوباره از سر گرفته و با گذشت 9 ماه از وقوع حادثه به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد آخرین فردی که با مادر و کودک گمشده مشاهده شده، پدر خانواده بوده است.
با کشف این سرنخ، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد بنابراین پرونده برای ادامه تحقیقات از شعبه دادیاری به شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان ارسال شد.
در شاخه دیگری از تحقیقات کار آگاهان جنایی رفت و آمد های این مرد را زیر نظر گرفتند تا این که متوجه شدند وی قصد دارد خانه اش را جا به جا و به مکان دیگری نقل مکان کندکه ماموران با دستور قضایی متهم را دستگیر کردند.
بهمن با انتقال به پلیس آگاهی اعتراف کرد همسر و فرزندش را کشته و اجساد آنها را در دو محل جداگانه دفن کرده است و گمان نمی کرده راز جنایتی که 9 ماه در سینه اش پنهان کرده است، فاش شود.
متهم به قتل درباره انگیزه اش از این جنایت گفت: مدت ها بود من به اخلاق و رفتار همسرم ظنین شده بودم. مدام به او ایراد می گرفتم و رفت و آمدش را کنترل می کردم.
روز حادثه همسرم همراه دخترم خانه را ترک کردند. پس از خروجشان با سوار شدن به خودرویم آنها را تعقیب کردم که متوجه شدم همسرم به خانه مادرش رفته است. او چند ساعتی در آنجا ماند. بعد یکی از اقوامش به خانه مادرزنم آمد. نیم ساعت بعد آن مرد از خانه خارج شد و همسرم، همراه دخترم سوار خودروی او شد تا به خانه بازگردد. اما من گمان می کردم میان آن دو رابطه ای وجود دارد، بنابراین پس از حرکت راننده آنها را تعقیب کردم.
وی ادامه داد: در میانه راه همسرم و الینا پیاده شدند، همسرم با دیدن من در حالی که دخترمان را در آغوش داشت فرار کرد. به تعقیبش پرداختم تا این که وارد جاده ای شد. به دلیل سرعت بالایی که در رانندگی داشتم، محکم با او برخورد کردم تا مانع فرارش شوم که همسرم و الینا به کناری پرت شدند. هردو زخمی شده بودند. آنها را سوار خودرویم کردم تا به بیمارستان برسانم اما در میانه راه همسرم به دلیل شدت صدمات فوت کرد. مانده بودم با جسد او چه کار کنم.
مرد همسرکش گفت: شروع به گشتزنی کردم تا راهی برای خلاصی از جسد همسرم پیدا کنم تا این که به سمت یکی از روستاهای اطراف رفتم. مشاهده کردم کارگرانی درحال حفاری و کار در حومه روستا هستند. منتظر ماندم و شب هنگام با اطمینان از این که کسی در آنجا نیست گودالی را حفر و جسد همسرم را در آنجا دفن کردم. پس از آن که به سمت خودرویم بازگشتم، مشاهده کردم دخترم هم مرده است. مانده بودم با جسد او چه کنم. بنابراین تصمیم گرفتم جسد او را در مکان دیگری دفن کنم. با ترک آنجا به گشتزنی در همان اطراف ادامه دادم تا این که متوجه یک باشگاه سوارکاری شدم. نیمه شب جسد دخترم را هم در اطراف زمین های باشگاه های سوارکاری دفن کردم.
سرهنگ محمدعلی عسگری، فرمانده انتظامی شهرستان گنبدکاووس در این باره به جام جم گفت: با ثبت اظهارات تکان دهنده متهم، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی شهرستان گنبدکاووس پس از هماهنگی قضایی با بازپرس پرونده برای یافتن اجساد به دو محلی که متهم گفته بود، اعزام شدند و اجساد مادر و کودک را پیدا کرده و با دستور قضایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شدند. در ادامه خانواده مقتول با حضور در پزشکی قانونی اجساد آنها را از روی لباس هایی که برای آخرین مرتبه به تن داشتند، شناسایی کردند.