شهید شاخص بسیج جامعه پزشکی در سال94 در وصیتنامهاش نوشته است: مطمئن هستیم که ملت عراق نان و خرما به دست در دروازه بغداد و کربلا منتظر رسیدن برادران ایرانی هستند.
به گزارش شهدای ایران، دکتر «محمد چوبکار» از سوی سازمان بسیج مستضعفین، شهید شاخص بسیج جامعه پزشکی کشور در سال 1394 معرفی شده است.
به همین مناسبت مروری بر زندگینامه این شهید داریم:
محمد سال 1339 در متولد شد. دوران تحصیل را از ابتدایی تا راهنمایی و دبیرستان در شهرستان بروجرد گذراند و با معدل خوب موفق به اخذ دیپلم شد و همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه اهواز قبول شد.
پیوستن به انجمن اسلامی دانشجویان
ورود او به دانشگاه هم زمان با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم طاغوت بود برای همین به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست و همگام با سایر دانشجویان مسلمان درتظاهرات و اعتصابات علیه رژیم ستم شاهی شرکت کرد.
محمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی از چهرههای فعال و درخشان انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بود و در حفاظت از دانشگاه در مقابل حملات احتمالی ساواکیها و ضد انقلاب مشارکت داشت. به علت جو خاص روشن فکری که پس از انقلاب و با سوء استفاده گروهکها از آزادی که نظام جمهوری اسلامی به ارمغان آورده بود٬ جو مسموم ضد مذهب به شدت حاکم شد و فعالانه در جذب دانشجویان شرکت کرد. با شناخت عمیق و ایمان سرشار و تعهدی که به اسلام داشت تمام قد در مقابل این خطوط انحرافی ایستادگی کرد و برای مشخص کردن حق از باطل بارها اقدام به مناظره با آن جماعت به دور از مذهب کرد.
مبارزه مسلحانه با ضد انقلابیون در خرمشهر
زمانی که با تحریک کشور عراق ٬ گروهی جدایی طلب در استان خوزستان ٬ قصد جدا کردن این خطه از مملکت اسلامی را داشتند وی به همراه گروهی از اعضای انجمن اسلامی دانشکده پزشکی به خرمشهر برای سرکوب عناصر ضد انقلاب اعزام شدند و به مبارزه مسلحانه با ضد انقلابیون پرداختند. در اردیبهشت ماه سال 1359 به علت تشدید جو مسموم و افزایش فعالیت گروهکهای ضد انقلاب در دانشگاهها و استفاده آنها از دانشگاه به عنوان سنگری برای مبارزه با حکومت اسلامی تصمیم به تعطیلی دانشگاهها و اصلاح سیستم فرهنگی و آموزشی آنها گرفته شد که او از حامیان و طرفداران این حرکت اصیل بودند.
عضویت در سپاه پاسداران کرمانشاه
این پزشک پس از تعطیلی دانشگاه به عضویت سپاه پاسداران کرمانشاه درآمد و علاوه بر حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل مدتی مسئول واحد بسیج کرمانشاه بود. در همان دوران ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر شد. با بازگشایی دانشگاه ها در اردیبهشت ماه سال1361 مجدد به دانشگاه بازگشت و مشغول تحصیل شد. با توجه به برخورداری از لیاقت و شایستگی در میان کلیه دانشجویان پزشکی ورودی 58 نماینده دانشجویان 1357 برگزیده شد که مدتی اقدامات مفیدی در این حوزه انجام داد.
دانشجوی ممتاز در سراسر دوران تحصیل
چوبکار با وجودی که در حین تحصیل به کرات به علت نیاز جبهه در عملیاتهای مختلف شرکت میکرد ولی هرگز از کسب علم غفلت نمیکرد و در سراسر دوران تحصیل جزو دانشجویان ممتاز کلاس بود. او علاقه خاصی به قرائت قرآن داشت و قرآن را با صوت خوش تلاوت میکرد. علاقه فراوانی به شرکت در مراسم تشییع پیکر مطهر شهدا و مراسم بزرگداشت آنها داشت.
سوادآموزی به فرزندان از سن چهار سالگی
وی نسبت به خانواده متعهدانه و با احترام برخورد میکرد و تلاش فراوانی در تربیت فرزندانش داشت به طوری که دو فرزندش از سنین چهار و پنج سالگی به راحتی قادر به خواندن روزنامه بودند و جزو شاگردان ممتاز دوران خود به حساب میآمدند.
محمد در فروردین ماه سال 1367 از دانشکده پزشکی اهواز فارغ التحصیل شد و به علت علاقه فراوانی که به حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشت داوطلبانه از دانشکده پزشکی سپاه به منطقه عملیاتی غرب اعزام شد و با جدیت تمام در سمت معاونت درمان مرکز بهداری غرب و مسئولیت درمان «ش .م. ر» آغاز به کار کرد.
وی به طور مدام مسایل و نیازهای خطوط پدافندی٬ آفندی٬ اورژانسهای «ش.م.ه» و نقاهت گاه «ش.م.ر» را سرکشی و بررسی میکرد. تا آن زمان شخص دیگری این کار مهم را انجام نداده بود.
شهادت در محوطه بیمارستان صحرایی در مهران
فرمانده بهداری سپاه غرب درباره خصوصیات اخلاقی این شهیدبزرگوار و نحوه شهادت او میگوید: شهید محمد از نظر اخلاقی بسیار ساده و خاکی و دلسوز بود. هیچ موقع غرور و تکبر از خود با توجه به اینکه فردی تحصیل کرده بود بروز نمیداد و همیشه با نیروهای عادی و معمولی بسیار گرم و صمیمی بود.
به همین مناسبت مروری بر زندگینامه این شهید داریم:
محمد سال 1339 در متولد شد. دوران تحصیل را از ابتدایی تا راهنمایی و دبیرستان در شهرستان بروجرد گذراند و با معدل خوب موفق به اخذ دیپلم شد و همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه اهواز قبول شد.
پیوستن به انجمن اسلامی دانشجویان
ورود او به دانشگاه هم زمان با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم طاغوت بود برای همین به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست و همگام با سایر دانشجویان مسلمان درتظاهرات و اعتصابات علیه رژیم ستم شاهی شرکت کرد.
محمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی از چهرههای فعال و درخشان انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بود و در حفاظت از دانشگاه در مقابل حملات احتمالی ساواکیها و ضد انقلاب مشارکت داشت. به علت جو خاص روشن فکری که پس از انقلاب و با سوء استفاده گروهکها از آزادی که نظام جمهوری اسلامی به ارمغان آورده بود٬ جو مسموم ضد مذهب به شدت حاکم شد و فعالانه در جذب دانشجویان شرکت کرد. با شناخت عمیق و ایمان سرشار و تعهدی که به اسلام داشت تمام قد در مقابل این خطوط انحرافی ایستادگی کرد و برای مشخص کردن حق از باطل بارها اقدام به مناظره با آن جماعت به دور از مذهب کرد.
مبارزه مسلحانه با ضد انقلابیون در خرمشهر
زمانی که با تحریک کشور عراق ٬ گروهی جدایی طلب در استان خوزستان ٬ قصد جدا کردن این خطه از مملکت اسلامی را داشتند وی به همراه گروهی از اعضای انجمن اسلامی دانشکده پزشکی به خرمشهر برای سرکوب عناصر ضد انقلاب اعزام شدند و به مبارزه مسلحانه با ضد انقلابیون پرداختند. در اردیبهشت ماه سال 1359 به علت تشدید جو مسموم و افزایش فعالیت گروهکهای ضد انقلاب در دانشگاهها و استفاده آنها از دانشگاه به عنوان سنگری برای مبارزه با حکومت اسلامی تصمیم به تعطیلی دانشگاهها و اصلاح سیستم فرهنگی و آموزشی آنها گرفته شد که او از حامیان و طرفداران این حرکت اصیل بودند.
عضویت در سپاه پاسداران کرمانشاه
این پزشک پس از تعطیلی دانشگاه به عضویت سپاه پاسداران کرمانشاه درآمد و علاوه بر حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل مدتی مسئول واحد بسیج کرمانشاه بود. در همان دوران ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر شد. با بازگشایی دانشگاه ها در اردیبهشت ماه سال1361 مجدد به دانشگاه بازگشت و مشغول تحصیل شد. با توجه به برخورداری از لیاقت و شایستگی در میان کلیه دانشجویان پزشکی ورودی 58 نماینده دانشجویان 1357 برگزیده شد که مدتی اقدامات مفیدی در این حوزه انجام داد.
دانشجوی ممتاز در سراسر دوران تحصیل
چوبکار با وجودی که در حین تحصیل به کرات به علت نیاز جبهه در عملیاتهای مختلف شرکت میکرد ولی هرگز از کسب علم غفلت نمیکرد و در سراسر دوران تحصیل جزو دانشجویان ممتاز کلاس بود. او علاقه خاصی به قرائت قرآن داشت و قرآن را با صوت خوش تلاوت میکرد. علاقه فراوانی به شرکت در مراسم تشییع پیکر مطهر شهدا و مراسم بزرگداشت آنها داشت.
سوادآموزی به فرزندان از سن چهار سالگی
وی نسبت به خانواده متعهدانه و با احترام برخورد میکرد و تلاش فراوانی در تربیت فرزندانش داشت به طوری که دو فرزندش از سنین چهار و پنج سالگی به راحتی قادر به خواندن روزنامه بودند و جزو شاگردان ممتاز دوران خود به حساب میآمدند.
محمد در فروردین ماه سال 1367 از دانشکده پزشکی اهواز فارغ التحصیل شد و به علت علاقه فراوانی که به حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشت داوطلبانه از دانشکده پزشکی سپاه به منطقه عملیاتی غرب اعزام شد و با جدیت تمام در سمت معاونت درمان مرکز بهداری غرب و مسئولیت درمان «ش .م. ر» آغاز به کار کرد.
وی به طور مدام مسایل و نیازهای خطوط پدافندی٬ آفندی٬ اورژانسهای «ش.م.ه» و نقاهت گاه «ش.م.ر» را سرکشی و بررسی میکرد. تا آن زمان شخص دیگری این کار مهم را انجام نداده بود.
شهادت در محوطه بیمارستان صحرایی در مهران
فرمانده بهداری سپاه غرب درباره خصوصیات اخلاقی این شهیدبزرگوار و نحوه شهادت او میگوید: شهید محمد از نظر اخلاقی بسیار ساده و خاکی و دلسوز بود. هیچ موقع غرور و تکبر از خود با توجه به اینکه فردی تحصیل کرده بود بروز نمیداد و همیشه با نیروهای عادی و معمولی بسیار گرم و صمیمی بود.
زمانی که مرز مهران در اوایل سال 1367 به دست منافقان سقوط کرد یک بیمارستان صحرایی برپا شده بود که در آن مجروحان و مصدومان مداوا میشدند. این بیمارستان در آن زمان فاقد پزشک بود و شهید دکتر چوبکار داوطلبانه عصر روز درگیری به منطقه اعزام شد و صبح روز بعد به دست منافقان کوردل در محوطه بیمارستان صحرایی به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید دکتر چوبکار
شهید دکتر محمد چوبکار در وصیت نامه خود نوشته است:
«به یکایک آیات قرآنایمان داریم و بر ایمانمان ایستادهایم تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خو ن، برای همین قرآن است که میجنگیم تا پایدار بماند که پایدار میماند که ضامنش و حافظش خداست.
و اما بعد٬ حالا که ملزم به نوشتن وصیتم شدهام میخواهم چند جملهای از راهم بگویم و از ارزشی که برای آن قائلم. شاید این سخن موقعی موثرتر واقع خواهد شود که از دهان کسی که تا شهادت فاصلهای ندارد شنیده شود.
از جهاد میگویم از جهادی اسلامی که بر همه ما واجب شده است و باید برحسب وسعت و ظرفیتی که داریم برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی مان کوشش کنیم٬ به امید اینکه انقلابمان طلیعهای باشد برای حاکم شدن عدل لله بر تمام جهان و برچیده شدن بساط تمام طاغوتیان زمان.
من وظیفه خودم میدانم که در جهاد مسلحانه بر غلبه کفار شرکت کنم تا از انقلاب٬ از اسلام و از قرآن و ناموس ملی دفاع کنم و این کار واجب است بر هر جوان این سرزمین تا نشان دهد که فرزند خلف این ملت است.
اما فراموش نکنیم که این جهاد تنها دبر عُد مسلحانه نیست و در ابعاد دیگر نیز همه اقشار ملت باید جهاد خود را شروع کنند تا دسیسه ابرقدرتها عقیم بماند.
جهاد یک روستایی کشت و کار است. جهاد یک کارگر و یک کاسب٬ زحمات بیشتر کشیدن است. جهاد یک مادر صبر و دعا.
آری باید با همه کوشش و مجاهدتها به یک جنگ تمام عیار علیه تمامی کفار و ظالمان عالم دست زد و در این راه مطمئن بود که مردم غیور سختیها را تحمل کرده و تا پیروزی حق بر باطل از پای نخواهند نشست که حق ماندنی است و پیروز.
برادران و خواهران! جنگ ایران و عراق جنگ ایدئولوژی متضاد است. جنگ دو ایده و در طول تاریخ با هم ستیز کرده اند. جنگ حسین و یزید است که اینک کربلایی دیگر و محرمی دیگر تکرار میشود.
رهبر مسلمانان جهان را میگویم که مصمم است با یاری الله، حسین زمان را میبینیم که علیه یزیدیان و صدامیان زمان شورش میکند و کاخ ستم آنان را به لرزه در میآورد. آری رهبر مسلمانان جهان را میگویم که مصمم است با یاری لله و پشتوانه ملت رزمنده جهاد آزادی بخش را علیه رژیم کافر عراق تا سقوط کامل آنان ادامه دهد.
نیت ما هم باید این باشد که جنگ تا آزادی ملت مسلمان عراق به درازا بکشد و ما هم با این عزم به جنگ آمدهایم و مطمئن هستیم که ملت عراق نان و خرما به دست در دروازه بغداد و کربلا منتظر رسیدن برادران ایرانی هستند.
برادران و خواهران! پیام من این است که به فکر رزمندگان باشید و به فکر کسانی که ممکن است از معنویت به دور باشد. با آنان از قرآن بگویید و از اسلام٬ و این مفاهیم را به آنان نشان دهید خواهید دید که اگر اسلام درست عرضه شود کسی نمیماند که به اسلام نگرود«.
*ایسنا