عضو مستعفی حزب منحله مشارکت، رفتارهای نسنجیده و تند همطیفان خود در فتنه 88 را موجب ایجاد بنبست سیاسی و سپس غیرسیاسی شدن حامیان این طیف عنوان کرد.
به گزارش شهدای ایران،عباس
عبدی ضمن یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: برخیها معتقدند که فشارهای
رسمی و بالا بردن هزینه سیاستورزی عامل اصلی غیرسیاسی شدن است و حتی
معتقدند که ساخت سیاسی و دولت چنین وضعی را مطلوب هم میداند و به آن دامن
میزند. به نظرم این برداشت یا درست نیست و اگر هم درست باشد، نتیجهای
برای کنشگر سیاسی ندارد. زیرا رفع مانع برای سیاستورزی را از دست خود خارج
میکند و تحقق آن را تعلیق به اراده حکومت میکند و این بدترین نوع
سیاستزدایی است.
وی ادامه میدهد: مشکل فقدان حساسیت سیاسی را باید در کنشگران و سیاستورزان دانست. آنان با رفتارهای نسنجیده وارد عرصهای شدند که تحقق هدف سیاسی را دور از دسترس کردند (فارغ از اینکه این هدف درست بود یا نه) و در نتیجه ناامیدی سیاسی را به اردوگاه خود آوردند. از یک سو کارهای پرهزینهای مرتکب شدند. کارهایی که درگذشته هم همین حد از هزینه، بلکه بیشتر از آن را داشت و از سوی دیگر پس از چندی و به صورت شهودی متوجه شدند که عبور از این مسیر مثمرثمر نیست. ضمن اینکه حاضر به تغییر مسیر نیز نشدند. و نه از راه طی شده بازگشتند و نه امکان پیشرفت داشتند در نتیجه توقف کردند به امید گشایش روزنهای. روزنهای که معلوم نیست چگونه و چرا و به دست چه کسی باید باز شود؟ از اینجا بود که سیاستورزی به حالت تعلیق درآمد و تبدیل به بیان دلنوشتهها! و تحلیلهای بیفایدهای شد که فقط دلها را خنک میکرد! ولی در این میان یک اتفاق دیگر رخ داد که به نحوی موجب شد این مساله چندان برجسته نشود. وجود شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و اخیرا وایبر و واتسآپ و... زمینه را برای تخلیه انرژی سیاسی فراهم کرده است. افراد با نوشتن چند کامنت و کپیپیست کردن چند مطلب و اظهارنظراتی که معمولا در فضای غیرآزاد این شبکهها طرح میشود تخلیه روانی و سیاسی میشوند. جالب اینکه دیده میشود حتی افراد 60-70 ساله، مثل جوانان 15-20 ساله اظهارنظر کرده و واکنش نشان میدهند.
عبدی تصریح میکند: با توجه به این معتقدم که گشودن راه برای سیاستورزی اصلاحطلبانه که تنها راه سیاستورزی است، مهمترین برنامه اصلاحطلبانه در شرایط کنونی است. برنامهای که مسئولیت آن بیش از آنکه متوجه قدرت باشد، متوجه کسانی است که خواهان و مدعی اصلاحات هستند. متاسفانه رفتارهای 18 ماه گذشته نشان داده است، که این در همچنان برهمان پاشنه گذشته میچرخد.
یادآور میشود عبدی با وجود برخی رفتارهای رادیکال درگذشته، معترض جدی رادیکالیسم کور طیف تندرو اصلاحطلبان در انتخابات سال 88 و پس از آن بود.
وی ادامه میدهد: مشکل فقدان حساسیت سیاسی را باید در کنشگران و سیاستورزان دانست. آنان با رفتارهای نسنجیده وارد عرصهای شدند که تحقق هدف سیاسی را دور از دسترس کردند (فارغ از اینکه این هدف درست بود یا نه) و در نتیجه ناامیدی سیاسی را به اردوگاه خود آوردند. از یک سو کارهای پرهزینهای مرتکب شدند. کارهایی که درگذشته هم همین حد از هزینه، بلکه بیشتر از آن را داشت و از سوی دیگر پس از چندی و به صورت شهودی متوجه شدند که عبور از این مسیر مثمرثمر نیست. ضمن اینکه حاضر به تغییر مسیر نیز نشدند. و نه از راه طی شده بازگشتند و نه امکان پیشرفت داشتند در نتیجه توقف کردند به امید گشایش روزنهای. روزنهای که معلوم نیست چگونه و چرا و به دست چه کسی باید باز شود؟ از اینجا بود که سیاستورزی به حالت تعلیق درآمد و تبدیل به بیان دلنوشتهها! و تحلیلهای بیفایدهای شد که فقط دلها را خنک میکرد! ولی در این میان یک اتفاق دیگر رخ داد که به نحوی موجب شد این مساله چندان برجسته نشود. وجود شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و اخیرا وایبر و واتسآپ و... زمینه را برای تخلیه انرژی سیاسی فراهم کرده است. افراد با نوشتن چند کامنت و کپیپیست کردن چند مطلب و اظهارنظراتی که معمولا در فضای غیرآزاد این شبکهها طرح میشود تخلیه روانی و سیاسی میشوند. جالب اینکه دیده میشود حتی افراد 60-70 ساله، مثل جوانان 15-20 ساله اظهارنظر کرده و واکنش نشان میدهند.
عبدی تصریح میکند: با توجه به این معتقدم که گشودن راه برای سیاستورزی اصلاحطلبانه که تنها راه سیاستورزی است، مهمترین برنامه اصلاحطلبانه در شرایط کنونی است. برنامهای که مسئولیت آن بیش از آنکه متوجه قدرت باشد، متوجه کسانی است که خواهان و مدعی اصلاحات هستند. متاسفانه رفتارهای 18 ماه گذشته نشان داده است، که این در همچنان برهمان پاشنه گذشته میچرخد.
یادآور میشود عبدی با وجود برخی رفتارهای رادیکال درگذشته، معترض جدی رادیکالیسم کور طیف تندرو اصلاحطلبان در انتخابات سال 88 و پس از آن بود.