شهید ابوالفضل راعی در دوران دانشآموزی، روزها کار میکرد و شبها درس میخواند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، شهید ابوالفضل راعی در سال ۱۳۴۲ در روستای اندبیل در شمال صوفیان از توابع شهرستان مرند در خانوادهای مذهبی و فقیر چشم به جهان گشود.
پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود و او ضمن انجام کار زیاد، شبها تحصیل میکرد و علاقه زیادی به علم داشت.
مقطع ابتدایی را در زادگاهش به پایان رسانید و مقطع راهنمایی را در مدرسه سعید و مصدق با موفقیت پشت سر گذاشت و با فعالیت چشمگیر، این دوران را به اتمام رسانده، سپس دوشادوش پدر انجام وظیفه کرد.
او به خدمت سربازی رفته بود که در تربیت معلم قبول شد و دو سال نیز در آنجا تحصیل کرد. پس از اخذ مدرک دبیری به استخدام آموزش و پرورش منطقه عجبشیر در آمد و سپس عازم جبهه شد و در عملیات مختلف شرکت کرد تا اینکه ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ بعد از شکستن خط، در اثر موج انفجار آتش دشمن، ضربه مغزی شده و بعد از چند ساعت به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
پدر و مادر عزیزم، هر چند بنده شایستگی فرزندی را برای شما نداشتم و گاه و بیگاه موجب ناراحتی شما شدم و شما با هزاران سختی و تحمل ناهمواریهای روزگار، ما را در دامن خودتان پرورش دادید و خواستید در آینده ما خوشبخت شویم و ...
بنده نیز آرزو داشتم بعد از شروع به کار، نیازهای مادی و معنوی شما را برآورده کنم ولی فرصت نشد. در غیاب من، برادران عزیزم خدمت شما خواهند بود، چنان که هستند.
لذا از شما حلالیت میطلبم و اگر موقع صحبتها و شوخیها از من رنجی دیدید، به بزرگی خودتان ببخشید و حلال کنید. مخصوصاً شما مادرم، اگر شهادت، نصیب من شد در صورت آمدن بده پارهام، سر مزار حاضر شوید و اگر نیامد، پنجشنبهها به مزار شهدا و مسلمین رفته و برایم فاتحه بخوانید.
خواهرم عزیزم فاطمه، بنده به شما بیشتر زحمت دادهام لذا از شما طلب حلالیت میکنم.
برادران عزیزم از همه شما و تمامی دوستان طلب حلالیت دارم مرا ببخشید. آرزو داشتم امسال برای همه شما عیدی بخرم لذا فرصت نشد.
پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود و او ضمن انجام کار زیاد، شبها تحصیل میکرد و علاقه زیادی به علم داشت.
مقطع ابتدایی را در زادگاهش به پایان رسانید و مقطع راهنمایی را در مدرسه سعید و مصدق با موفقیت پشت سر گذاشت و با فعالیت چشمگیر، این دوران را به اتمام رسانده، سپس دوشادوش پدر انجام وظیفه کرد.
او به خدمت سربازی رفته بود که در تربیت معلم قبول شد و دو سال نیز در آنجا تحصیل کرد. پس از اخذ مدرک دبیری به استخدام آموزش و پرورش منطقه عجبشیر در آمد و سپس عازم جبهه شد و در عملیات مختلف شرکت کرد تا اینکه ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ بعد از شکستن خط، در اثر موج انفجار آتش دشمن، ضربه مغزی شده و بعد از چند ساعت به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
پدر و مادر عزیزم، هر چند بنده شایستگی فرزندی را برای شما نداشتم و گاه و بیگاه موجب ناراحتی شما شدم و شما با هزاران سختی و تحمل ناهمواریهای روزگار، ما را در دامن خودتان پرورش دادید و خواستید در آینده ما خوشبخت شویم و ...
بنده نیز آرزو داشتم بعد از شروع به کار، نیازهای مادی و معنوی شما را برآورده کنم ولی فرصت نشد. در غیاب من، برادران عزیزم خدمت شما خواهند بود، چنان که هستند.
لذا از شما حلالیت میطلبم و اگر موقع صحبتها و شوخیها از من رنجی دیدید، به بزرگی خودتان ببخشید و حلال کنید. مخصوصاً شما مادرم، اگر شهادت، نصیب من شد در صورت آمدن بده پارهام، سر مزار حاضر شوید و اگر نیامد، پنجشنبهها به مزار شهدا و مسلمین رفته و برایم فاتحه بخوانید.
خواهرم عزیزم فاطمه، بنده به شما بیشتر زحمت دادهام لذا از شما طلب حلالیت میکنم.
برادران عزیزم از همه شما و تمامی دوستان طلب حلالیت دارم مرا ببخشید. آرزو داشتم امسال برای همه شما عیدی بخرم لذا فرصت نشد.