برنده واقعی بازی دو روز گذشته هشتاد هزار تماشاگر افغانی بودند که با علم به وضعیت تیمشان برابر ایران یکصدا به ورزشگاه آمدند و از تیم کشورشان حمایت کردند. «هواداری» واقعی که چند سالی است در فوتبال ایران فراموش شده است.
شهدای ایران:چند روز پیش 80 هزار افغانی ورزشگاه آزادی را به تسخیر خود درآورده بودند تا تیم ملی امید ایران در تهران یک غریبه باشد و امشب چیزی نزدیک به 30 هزار ایرانی در استکهلم قرار است چنین سرنوشتی را برای تیم ملی سوئد رقم بزنند.
به گزارش تابناک، در دیماه امسال که تیم ملی کشورمان در استرالیا و در رقابتهای جام ملتها با حمایت بالای تماشاگران ایرانی مهاجر در این کشور حتی موجب نگرانی میزبان شده بود خیلیها ابراز خوشحالی میکردند که تماشاگران ایرانی در هرجای دنیا به یک پتانسیل بالا برای فوتبال کشورمان بدل شدهاند. اما خوشبینترینشان هم تصور نمیکردند که سه ماه بعد در تهران و در ورزشگاه آزادی تیم ملی کشورشان شرایط متفاوتی را تجربه کند.
دو روز پیش تیم ملی امید ایران شاید برای اولین بار در تاریخ ورزشی کشورمان در تهران و در ورزشگاه آزادی دربرابر هشتاد هزار تماشاگر تیم حریف به میدان رفت. دیداری که البته به پیروزی 6-0 تیم امید کشورمان منجر شد اما چیزی که بیش از نتیجه مورد توجه همگان قرار گرفت حضور پر شور و بیشمار تماشاگران افغانستانی در ورزشگاه بود. حضوری که حتی یک امار استثنایی را برای ورزشگاه آزادی ثبت کرد. به گونهای که بازی تیم های ایران وافغانستان در رده المپیک، پرتماشاگرترین بازی سال 2015 آسیا تا کنون بوده است. البته اگر محدودیت حضور تماشاگر افغانی با توجه به میزبانی ایران در این دیدار وجود نداشت شاید این امار از این هم فراتر میرفت. این در حالی است که در برابر هشتاد هزار تماشاگر افغانی نزدیک به یکصد ایرانی در ورزشگاه آزادی حاضر شده بودند.
ورزشگاه آزادی در سال گذشته شلوغترین روز خود را در دربی پایتخت تجربه کرده بود که تنها 65 هزار نفر برای دیدن دیداری به آزادی امده بودند که تا همین چند سال پیش صد هزار نفر را به ورزشگاه میکشاند و خیل عظیم هواداران را پشت درهای بسته نگه میداشت. حتی نگاهی به فیلمهای دهه شصت دربیها نشان میدهد که در آن روزها حتی تماشاگران تا کنار خط زمین هم مینشستند. اما چندسالی است که هواداران داخلی رغبت چندانی برای تماشای بازیهای فوتبال داخلی ندارند. از بازیهای تیم ملی بگیر تا بازی تیمهای باشگاه داخلی. اگر به مدد چند تیم شهرستانی پرطرفدار مانند تراکتورسازی یا ملوان نبود هم معلوم نبود وضعیت حضور تماشاگران در ایران در چند سال اخیر به چه عدد فاجعهباری میرسید.
این اتفاقات البته در کشوری در حال رخ دادن است که روزگاری نهچندان دور در جهان به دلیل تماشاگران پرشورش شناخته میشد اما این روزها برای بازی باشگاههای نظیر استقلال و پرسپولیس هم در طول هفته هم پنج تا هزار تماشاگر به ورزشگاه نمیروند. اینچنین است که وقتی بازیهای تیم ملی در استرالیا با استقبال چند ده هزار نفری ایرانیهای مقیم استرالیا مواجه میشود ملیپوشان هم روحیهای مضاعف میگیرند و مدام از تماشاگران پرشور ایرانی خارج از کشور سخن میگویند. نگاهی به نحوه برخورد و شور اشتیاق تماشاگران ایرانی خارج از کشور هم البته کیفیت متفاوت انها را با تماشاگران این روزهای ورزشگاههای ایران نشان میدهد.
درسی که باید از 80 هزاری افغانی حاضر در ورزشگاه آزادی گرفت
علاوه بر حضور بیشتر آنها در ورزشگاهها حمایت همهجانبه تا دقیقه نود و روحیه داد به تیمی که شکست خورده یا حذف شده – مانند برخوردکی که در استرالیا با تیم ملی بعد از حذف از جام ملتها شد - هم از ویژگیهای منحصربفرد و جالب تماشاگران ایرانی خارج از کشور است. تصور کنید که در یک بازی در ورزشگاه ازادی تیم ملی تا دقیقه شصت با یک گل از حریف عقب باشد و چه شعارهایی که از سکوها به گوش نمیرسد. همین مسئله موجب شده که بعد از استقبال گسترده از تیم ملی در سوئد کارلوس کیروش بار دیگر از از ایرانیهایی که در سرتاسر دنیا از تیم ملی حمایت میکنند تشکر کند و بگوید:
« ما هرجا که میرویم از حمایت ایرانیان برخورداریم، در جام ملتهای آسیا در استرالیا ایرانیان زیادی از تیم ملی پشتیبانی کردند و ما هر جا که میرویم، احساس میکنیم در خانه خود هستیم. ایرانیان بسیار خونگرم و فوتبالدوست هستند و تیم ملی خود را تنها نمیگذارند، امیدوارم که بازی خوبی را در مقابل سوئد انجام دهیم تا جواب این همه محبت را داده باشیم.»
اما برخلاف هموطنهای ایرانی خارج از کشور در داخل کشور هیچ رنگ و بویی از علاقه هواداران برای حضور در ورزشگاهها به مشام نمیرسد. حتی حسرت چهل ساله ایران برای حضور در المپیک هم موجب نمیشود ایرانیها به ورزشگاه بروند و از تیم کشورشان حمایت کنند تا یازده بازیکن تیم ملی در ورزشگاه آزادی خودشان را در میان هشتاد هزار تماشاگر افغانی ببینند. درباره اینکه چرا ایرانیها در سالهای اخیر فوتبالزده شدهاند دیدگاههای مختلفی وجود دارد. عدم تطابق درآمد فوتبالیستهای ایرانی با کیفیت فنیشان، فساد در فوتبال ایران، افول ارزشهای اخلاقی، از بین رفتن معیارهایی چون عرق باشگاهی و ملی و توجه بالا به مسائل مالی در فوتبال، نبود ستاره در فوتبال ایران و مسائل فراوان دیگری در سالهای گذشته دست به دست هم دادند تا فوتبال ایران علاوه بر همه امراض و بیماریهای که آن را این روزها از سطح اول فوتبال آسیا کنار گذاشته به بیماری فوتبالزدگی هواداران هم مبتلا شود و چند سالی است که تماشاگران با سکوها قهر کردهاند. حتی مسئله ملی چون حمایت از تیم ملی در تهران هم موجب نمیشود بیشتر از پانصدنفر برای تماشای بازی ایران و افغانستان به ورزشگاه بروند.
بازی ایران افغانستان اگرچه با نتیجه 6-0 به سود ایران تمام شد اما درس بزرگی برای فوتبال ایران بههمراه داشت. درسی که شاید موجب شود در آینده تلنگری به هواداران فوتبال ایرانی بزند و بدانند که حمایت از تیم مورد علاقهشان، خاصه اگر ان تیم تیم ملی باشد، فارغ از قوی یا ضعیف بودن تیم حریف یک برای هوادار یک وظیفه است. برنده واقعی بازی دو روز گذشته هشتاد هزار تماشاگر افغانی بودند که با علم به وضعیت تیمشان برابر ایران یکصدا به ورزشگاه آمدند و از تیم کشورشان حمایت کردند.
ورزشگاه آزادی در سال گذشته شلوغترین روز خود را در دربی پایتخت تجربه کرده بود که تنها 65 هزار نفر برای دیدن دیداری به آزادی امده بودند که تا همین چند سال پیش صد هزار نفر را به ورزشگاه میکشاند و خیل عظیم هواداران را پشت درهای بسته نگه میداشت. حتی نگاهی به فیلمهای دهه شصت دربیها نشان میدهد که در آن روزها حتی تماشاگران تا کنار خط زمین هم مینشستند. اما چندسالی است که هواداران داخلی رغبت چندانی برای تماشای بازیهای فوتبال داخلی ندارند. از بازیهای تیم ملی بگیر تا بازی تیمهای باشگاه داخلی. اگر به مدد چند تیم شهرستانی پرطرفدار مانند تراکتورسازی یا ملوان نبود هم معلوم نبود وضعیت حضور تماشاگران در ایران در چند سال اخیر به چه عدد فاجعهباری میرسید.
این اتفاقات البته در کشوری در حال رخ دادن است که روزگاری نهچندان دور در جهان به دلیل تماشاگران پرشورش شناخته میشد اما این روزها برای بازی باشگاههای نظیر استقلال و پرسپولیس هم در طول هفته هم پنج تا هزار تماشاگر به ورزشگاه نمیروند. اینچنین است که وقتی بازیهای تیم ملی در استرالیا با استقبال چند ده هزار نفری ایرانیهای مقیم استرالیا مواجه میشود ملیپوشان هم روحیهای مضاعف میگیرند و مدام از تماشاگران پرشور ایرانی خارج از کشور سخن میگویند. نگاهی به نحوه برخورد و شور اشتیاق تماشاگران ایرانی خارج از کشور هم البته کیفیت متفاوت انها را با تماشاگران این روزهای ورزشگاههای ایران نشان میدهد.
درسی که باید از 80 هزاری افغانی حاضر در ورزشگاه آزادی گرفت
علاوه بر حضور بیشتر آنها در ورزشگاهها حمایت همهجانبه تا دقیقه نود و روحیه داد به تیمی که شکست خورده یا حذف شده – مانند برخوردکی که در استرالیا با تیم ملی بعد از حذف از جام ملتها شد - هم از ویژگیهای منحصربفرد و جالب تماشاگران ایرانی خارج از کشور است. تصور کنید که در یک بازی در ورزشگاه ازادی تیم ملی تا دقیقه شصت با یک گل از حریف عقب باشد و چه شعارهایی که از سکوها به گوش نمیرسد. همین مسئله موجب شده که بعد از استقبال گسترده از تیم ملی در سوئد کارلوس کیروش بار دیگر از از ایرانیهایی که در سرتاسر دنیا از تیم ملی حمایت میکنند تشکر کند و بگوید:
« ما هرجا که میرویم از حمایت ایرانیان برخورداریم، در جام ملتهای آسیا در استرالیا ایرانیان زیادی از تیم ملی پشتیبانی کردند و ما هر جا که میرویم، احساس میکنیم در خانه خود هستیم. ایرانیان بسیار خونگرم و فوتبالدوست هستند و تیم ملی خود را تنها نمیگذارند، امیدوارم که بازی خوبی را در مقابل سوئد انجام دهیم تا جواب این همه محبت را داده باشیم.»
اما برخلاف هموطنهای ایرانی خارج از کشور در داخل کشور هیچ رنگ و بویی از علاقه هواداران برای حضور در ورزشگاهها به مشام نمیرسد. حتی حسرت چهل ساله ایران برای حضور در المپیک هم موجب نمیشود ایرانیها به ورزشگاه بروند و از تیم کشورشان حمایت کنند تا یازده بازیکن تیم ملی در ورزشگاه آزادی خودشان را در میان هشتاد هزار تماشاگر افغانی ببینند. درباره اینکه چرا ایرانیها در سالهای اخیر فوتبالزده شدهاند دیدگاههای مختلفی وجود دارد. عدم تطابق درآمد فوتبالیستهای ایرانی با کیفیت فنیشان، فساد در فوتبال ایران، افول ارزشهای اخلاقی، از بین رفتن معیارهایی چون عرق باشگاهی و ملی و توجه بالا به مسائل مالی در فوتبال، نبود ستاره در فوتبال ایران و مسائل فراوان دیگری در سالهای گذشته دست به دست هم دادند تا فوتبال ایران علاوه بر همه امراض و بیماریهای که آن را این روزها از سطح اول فوتبال آسیا کنار گذاشته به بیماری فوتبالزدگی هواداران هم مبتلا شود و چند سالی است که تماشاگران با سکوها قهر کردهاند. حتی مسئله ملی چون حمایت از تیم ملی در تهران هم موجب نمیشود بیشتر از پانصدنفر برای تماشای بازی ایران و افغانستان به ورزشگاه بروند.
بازی ایران افغانستان اگرچه با نتیجه 6-0 به سود ایران تمام شد اما درس بزرگی برای فوتبال ایران بههمراه داشت. درسی که شاید موجب شود در آینده تلنگری به هواداران فوتبال ایرانی بزند و بدانند که حمایت از تیم مورد علاقهشان، خاصه اگر ان تیم تیم ملی باشد، فارغ از قوی یا ضعیف بودن تیم حریف یک برای هوادار یک وظیفه است. برنده واقعی بازی دو روز گذشته هشتاد هزار تماشاگر افغانی بودند که با علم به وضعیت تیمشان برابر ایران یکصدا به ورزشگاه آمدند و از تیم کشورشان حمایت کردند.