در وصیتنامه شهید علی سلماننژاد آمده است: صادقانه عمل نمایید و خودتان را با اخلاق پیامبر اکرم(ص) که اسوه ماست و ائمه اطهار(ع) بیارایید.
به گزارش شهدای ایران؛ شهید علی سلماننژاد تیر ماه 1341 در خانوادهای مذهبی و متوسط از لحاظ اقتصادی متولد شد و در دامان پدر و مادری مهربان بزرگ شد و توسط خانواده با مسائل مذهبی آشنا شد؛ همراه پدر به مسجد محل میرفت و با شور و شوقی که نسبت به بقیه فرزندان داشت، وارد مدرسه حکمت شد و ابتدایی را در آنجا تحصیل کرد.
وی پنجمین فرزند خانواده بود و با همه فرزندان خانواده و اهل محل با صفا و صمیمیت رفتار میکرد و همیشه به پدر و مادر خود احترام میگذاشت و مطیع حرفهای آنان بود. در نوجوانی و جوانی بیشتر وقتها به مسجد محل میرفت و یا در کتابخانه مسجد حضور مییافت و به بچههای محل که از لحاظ درسی مشکلی داشتند، کمک میکرد.
شهید علی سلماننژاد به ورزش کوهنوردی علاقه داشت و در کنار فعالیت در مسجد، در کار بنایی به پدر کمک میکرد و مشغول کار ساختمان سازی میشد. پس از اتمام مقطع راهنمایی، وارد هنرستان برق تبریز شد.
سپس از مرکز تربیت معلم پرورشی پسرانه شهید دکتر باهنر موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم شد و در تاریخ 63.7.7 وارد آموزش و پرورش شد و در مدارس تبریز، دبیر پرورشی شد و با عشق و علاقه، به امر آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان پرداخت و به شغل معلمی عشق میورزید.
پیش از شهادت دو بار از طریق مسجد و پایگاهی که عضو آن بود، در حالی که برادرانش غلامرضا و محمد نیز در جبهه بودند، عازم جبهه شد و در شملچه- عملیات کربلای 5 شربت شهادت نوشید.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
خدایا تو را شکر میکنم که به من توفیق دادی که بتوانم دوباره به جبهههای نور علیه ظلمت بشتابم. خدایا!بندهای معصیت کار هستم و عمرم را در تباهی و بیهودگی گذراندهام. خدایا توشهای با خود برنداشتهام و برای این مردم که همه چیزشان را در راه خدا گذاشتهاند، خدمتی نکردهام. خدایا! امید دارم با لطف و کرمت این بنده گناهکار را ببخشی.
پدر گرامی ام! میدانی و میدانم که چه زحمتهایی برای بزرگ کردن ما کشیدی و حاضر نشدی که لقمهای حرام بخورم. از اینکه نتوانستم به شما کمک کنم، عذرخواهی میکنم و میدانم که چه رنجها میکشی اما پدر جان الان مملکت ما لحظات حساس خود را میگذراند که احتیاج به جهاد و مبارزه دارد.
برادرانم! امیدوارم که تا آخر همچون کوه استوار و مقاوم بوده و با ایمان راسخ و محکم در برابر قدرتها بایستید. صادقانه عمل نمایید و خودتان را با اخلاق پیامبر اکرم(ص) که اسوه ماست و ائمه اطهار و اولیاء خود بیارایید.
برادرانم! من شهادت را که کوتاهترین راه برای رسیدن به خدا بود انتخاب کردم که شهادت مرگ نیست، بلکه آزادی است و این راه را با آگاهی کامل انتخاب نمودم.
وی پنجمین فرزند خانواده بود و با همه فرزندان خانواده و اهل محل با صفا و صمیمیت رفتار میکرد و همیشه به پدر و مادر خود احترام میگذاشت و مطیع حرفهای آنان بود. در نوجوانی و جوانی بیشتر وقتها به مسجد محل میرفت و یا در کتابخانه مسجد حضور مییافت و به بچههای محل که از لحاظ درسی مشکلی داشتند، کمک میکرد.
شهید علی سلماننژاد به ورزش کوهنوردی علاقه داشت و در کنار فعالیت در مسجد، در کار بنایی به پدر کمک میکرد و مشغول کار ساختمان سازی میشد. پس از اتمام مقطع راهنمایی، وارد هنرستان برق تبریز شد.
سپس از مرکز تربیت معلم پرورشی پسرانه شهید دکتر باهنر موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم شد و در تاریخ 63.7.7 وارد آموزش و پرورش شد و در مدارس تبریز، دبیر پرورشی شد و با عشق و علاقه، به امر آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان پرداخت و به شغل معلمی عشق میورزید.
پیش از شهادت دو بار از طریق مسجد و پایگاهی که عضو آن بود، در حالی که برادرانش غلامرضا و محمد نیز در جبهه بودند، عازم جبهه شد و در شملچه- عملیات کربلای 5 شربت شهادت نوشید.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
خدایا تو را شکر میکنم که به من توفیق دادی که بتوانم دوباره به جبهههای نور علیه ظلمت بشتابم. خدایا!بندهای معصیت کار هستم و عمرم را در تباهی و بیهودگی گذراندهام. خدایا توشهای با خود برنداشتهام و برای این مردم که همه چیزشان را در راه خدا گذاشتهاند، خدمتی نکردهام. خدایا! امید دارم با لطف و کرمت این بنده گناهکار را ببخشی.
پدر گرامی ام! میدانی و میدانم که چه زحمتهایی برای بزرگ کردن ما کشیدی و حاضر نشدی که لقمهای حرام بخورم. از اینکه نتوانستم به شما کمک کنم، عذرخواهی میکنم و میدانم که چه رنجها میکشی اما پدر جان الان مملکت ما لحظات حساس خود را میگذراند که احتیاج به جهاد و مبارزه دارد.
برادرانم! امیدوارم که تا آخر همچون کوه استوار و مقاوم بوده و با ایمان راسخ و محکم در برابر قدرتها بایستید. صادقانه عمل نمایید و خودتان را با اخلاق پیامبر اکرم(ص) که اسوه ماست و ائمه اطهار و اولیاء خود بیارایید.
برادرانم! من شهادت را که کوتاهترین راه برای رسیدن به خدا بود انتخاب کردم که شهادت مرگ نیست، بلکه آزادی است و این راه را با آگاهی کامل انتخاب نمودم.