یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریتهای ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ 12 بهمن ماه سال 86 با اعلام مرکز فوريت های پليس شهرستان داراب مبنی بر وقوع يک فقره قتل در حدود ٧ کيلومتری شمال ستاد فرماندهی، در حوزه کلانتری ١١ آبشيب بلافاصله اکيپی متشکل از رييس پليس آگاهی و مأمورين بررسی صحنه جرم با تجهيزات کامل همراه با بازپرس و پزشکی قانونی به محل اعزام شدند.
جسد در حياط خانه در نزديکی در مشاهده شد که مشخص شد متعلق به شخصی به نام عليرضا 30 ساله است و به صورت طاق باز افتاده بود که با بررسی از بدن مقتول و معاينه جسد، آثار ضرب و شتم با وسيله چوبی و کابل محرز شد به گونه ای که کمر مقتول کاملاً کبود شده بود و عوامل پزشکی قانونی حاضر در محل هم مرگ در اثر ضرب و شتم را تأييد کردند.
جسد متوفي حسب دستور بازپرس به سردخانه منتقل شد تا علت مرگ پس از انجام معاينات پزشکی نيز مشخص شود،و در همين راستا دستورات قضايی مبنی بر شناسايی قاتل يا قاتلين، علت و چگونگی قتل و انجام مراحل پزشکی قانونی و صدور جواز دفن صادر شد.
با شناسايی اوليای دمِ مقتول، مشخص شد مقتول با همسرش اختلاف خانوادگی داشته است و احتمال اين که قتل توسط وی و يا با هماهنگی و همکاری وی به وقوع پيوسته باشد متصور است که به همين دليل با هماهنگی قضايی همسر مقتول به نام بتول به پليس آگاهی منتقل شد.
همسر مقتول در بازجويي ها در خصوص چگونگی قتل شوهرش اظهار بی اطلاعی کرد و اظهار داشت: دو ساعت قبل از قتل همسرش دو نفر موتورسوار با سر و صورت پوشيده، به درب خانه آنها آمدند و به بهانه ای وی را در وسط خود نشانده و با خود بردند که پس از دو ساعت، من جسد همسرم را در حياط خانه مان ديدم و با سرو صدای من، همسايه ها با خبر شدند.
با اين گفته ها ظن مأمورين نسبت به حرف های ضد و نقيض وی بيشتر شده و به همين دليل با استفاده از فنون پلیسی وی را به صحبت واداشتند.
متهم چنين حکايت کرد : شوهرم مخارج مرا نمی داد، حتی گاهی مرا عريان کرده در کنار سگ خانه می بست و کتک می زد. من هم از سر ناچاری موضوع را به برادرهايم گفتم و آنها هم از سر تعصب ناموسی که داشتند تصميم گرفتند او را تنبيه کنند و پاهای شوهرم را بستند و بردند و به قصد تنبيه كتك زدند و سپس او را نيم جان به خانه آوردند، من هم از ترس نتوانستم کاری برای نجاتش انجام دهم.
سر انجام با هماهنگی مقام قضايی پس از تعقيب در خصوص دستگيری ٣ برادران نامبرده به نام های "رسول" ، "ابراهيم" و "علی" اقدام شد که پس از گذشت 3 سال در 27 خرداد 89 دستگیر شدند و متهمين به ارتکاب قتل، با هم دستی يکديگر، اقرار کردند و باز سازی صحنه با حضور بازپرس به عمل آمد.
جسد در حياط خانه در نزديکی در مشاهده شد که مشخص شد متعلق به شخصی به نام عليرضا 30 ساله است و به صورت طاق باز افتاده بود که با بررسی از بدن مقتول و معاينه جسد، آثار ضرب و شتم با وسيله چوبی و کابل محرز شد به گونه ای که کمر مقتول کاملاً کبود شده بود و عوامل پزشکی قانونی حاضر در محل هم مرگ در اثر ضرب و شتم را تأييد کردند.
جسد متوفي حسب دستور بازپرس به سردخانه منتقل شد تا علت مرگ پس از انجام معاينات پزشکی نيز مشخص شود،و در همين راستا دستورات قضايی مبنی بر شناسايی قاتل يا قاتلين، علت و چگونگی قتل و انجام مراحل پزشکی قانونی و صدور جواز دفن صادر شد.
با شناسايی اوليای دمِ مقتول، مشخص شد مقتول با همسرش اختلاف خانوادگی داشته است و احتمال اين که قتل توسط وی و يا با هماهنگی و همکاری وی به وقوع پيوسته باشد متصور است که به همين دليل با هماهنگی قضايی همسر مقتول به نام بتول به پليس آگاهی منتقل شد.
همسر مقتول در بازجويي ها در خصوص چگونگی قتل شوهرش اظهار بی اطلاعی کرد و اظهار داشت: دو ساعت قبل از قتل همسرش دو نفر موتورسوار با سر و صورت پوشيده، به درب خانه آنها آمدند و به بهانه ای وی را در وسط خود نشانده و با خود بردند که پس از دو ساعت، من جسد همسرم را در حياط خانه مان ديدم و با سرو صدای من، همسايه ها با خبر شدند.
با اين گفته ها ظن مأمورين نسبت به حرف های ضد و نقيض وی بيشتر شده و به همين دليل با استفاده از فنون پلیسی وی را به صحبت واداشتند.
متهم چنين حکايت کرد : شوهرم مخارج مرا نمی داد، حتی گاهی مرا عريان کرده در کنار سگ خانه می بست و کتک می زد. من هم از سر ناچاری موضوع را به برادرهايم گفتم و آنها هم از سر تعصب ناموسی که داشتند تصميم گرفتند او را تنبيه کنند و پاهای شوهرم را بستند و بردند و به قصد تنبيه كتك زدند و سپس او را نيم جان به خانه آوردند، من هم از ترس نتوانستم کاری برای نجاتش انجام دهم.
سر انجام با هماهنگی مقام قضايی پس از تعقيب در خصوص دستگيری ٣ برادران نامبرده به نام های "رسول" ، "ابراهيم" و "علی" اقدام شد که پس از گذشت 3 سال در 27 خرداد 89 دستگیر شدند و متهمين به ارتکاب قتل، با هم دستی يکديگر، اقرار کردند و باز سازی صحنه با حضور بازپرس به عمل آمد.