به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ شهید «کیومرث (حسین) نوروزیفر»، اول مرداد سال 1341 در سمنان به دنیا آمد. پدرش درجهدار ارتش بود که در سال 57 خود را پیش از موعد بازنشسته کرد. حسین 2 سال از تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در تهران گذراند و تحصیلات دبیرستانی را در سمنان با بهترین رتبه در رشته ریاضی به پایان رسانید و در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. اما از دانشگاه به بسیج و بعد سپاه رفت. نبوغ و استعداد سرشارش سبب شد تا در خط مقدم جبهه گرهگشای مشکلات شود، عملیاتهای متعدد و بزرگ والفجر مقدماتی، والفجر 3، محرم، خیبر، بدر و مخصوصاً عملیات والفجر 8 شاهد توانمندیهای او بودند.
شهید حسین (کیومرث) نوروزی و برادرش میثم (ایرج) از اوایل انقلاب تا 8 سال دفاع مقدس جزء فعالین انقلابی بودند. مادر این 2 شهید میگوید «یکبار که هر دوشان از جبهه به خانه برگشتند، به آنها گفت "حداقل یکیتان برود، یکی بماند." میثم سکوت کرد و حسین سر تکان داد و گفت: "مادر تا کفر هست جبهه و جهاد هم هست." دیگر حرفی نزدم...».
میثم در عملیات «والفجر 3» در کنار حسین به شهادت رسید. حسین که فرمانده گردان بود، بعد از پایان عملیات، بر بالین برادر شهیدش نشست. بعد هم برای خاکسپاری برادرش به سمنان رفت و بلافاصله به منطقه برگشت.
سرانجام حسین نوروزیفر با مسئولیت فرمانده و قائم مقام گردان موسی بن جعفر (ع) در 22 بهمن 1364در منطقه امالرصاص و طی عملیات «والفجر 8» با اصابت ترکش به بدن، سر و پا به شهادت رسید و پیکر مطهرش در امامزاده یحیی سمنان آرام گرفت.
*قول داد 3 ماهه برگرد
حسین قبل از عملیات والفجر 8 ازدواج کرد. همسرش میگوید: «شب قبل از رفتن به جبهه گفت: "فردا میروم. شما بمانید تا برگردم." دلم گرفت، گفتم شما که به شهادت خودت آگاهی چرا اینطور حرف میزنی؟ جواب داد:"قول میدهم تا 2-3 ماه دیگه بیایم." طبق گفته خودش دقیقاً 3 ماه بعد پیکرش را آوردند.»
*اگر فرزندم پسر شد نامش را حسین بگذارید...
مادر شهید نوروزی میگوید: حسین وقتی که به جبهه اعزام شد، همسرش باردار بود. گفته بود "اگر بچهمان پسر شد، اسمش را بگذارید حسین و اگر دختر شد، زینب." او در عملیات «والفجر 8» شهید شد. مدتی بعد از شهادت پسرم، دخترش «زینب» به دنیا آمد.
*راز عنایت ایام میلاد حضرت زینب (س)
دختر شهید میگوید: «پدرم در ایام ولادت حضرت زینب (س)، عجیب بذل و بخشش میکند». زینب نوروزی که 6 ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمده، میگوید «برخی از آشنایان و مردم شهر ماهها در انتظار شب میلاد حضرت زینب (س) هستند تا در این روزها عیدی و حاجت خود را از او بگیرند.»
*بخشهایی از وصیتنامه شهید نوروزی
«پدر و مادر گرامی، میدانم که شما دوست داشتید که من ادامه تحصیل داده و به دانشگاه بروم. حال نیز من در دانشگاه کربلا ثبتنام کردهام که مواد امتحانی آن شامل درسهای شهادت، رشادت و ایثار بود من از همه این درسها با موفقیت گذشتم. این درسها جاودانی و ابدی است و حال فارغالتحصیل این دانشگاه با مدرک شهادت شدهام...»
«امروز اسلام به من و شما احتیاج دارد... تو در هر کجا که جلوی باطل را بگیری و احیای حق کنی، همانجا جبهه حق علیه باطل است...»
«دستهای مرا گره کرده و در قبر بگذارید تا همه بدانند که اسلحهام هدف نبوده و آنقدر که به مشت گره کرده و قدرت ایمان اعتقاد دارم، برای اسلحه ارزش قائل نیستم.»
شهید نوروزی در پیامی حضور ملت در صحنهها را تداوم بخش پیروزی دانسته و تأکید کرده است «این راه خونین و این آیین الهی همواره در معرض شدیدترین حملهها و نافرجامترین دشمنیهای خود قرار گرفته است و پیوسته لحظهای نبوده که قدرتهای شیطانی برای نابودی آن نقشهای نکشند... آنچه امروز ما را به پیروزیهای بزرگ و به این عظمت جهانی رسانیده، همان استقامت و صبر و گوش به فرمان امام سپردن است که دشمنان را زمینگیر و لذت پیروزی بر خصم را نصیب شیفتگان خود ساخته است.»
در پایان آمده است «اکنون شمایید و این راهی که پذیرفتهاید و نام مقدس رزمنده اسلام را بر خود نهاده و بر آن مفتخرید. این جنگ جنگی است که بر ما تحمیل شد و از آن گریزی نیست، به فرموده امام عزیزان این جنگ اگر بیست سال هم طول بکشد ما ایستادهایم.»