هرگاه شاخ شیطان ظاهر میشد یا کسی از مشرکین دهان باز میکرد و میخواستند علیه مسلمین فتنه به راه بیاندازند، برادرش را در دهان حوادث می انداخت. و علی نیز از میدان بازنمیگشت مگر وقتی که گوشهای آنها را زیر پا له و شعله فتنه آنان را با شمشیرش خاموش کرده بود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهنگ نیوز، در مطالب پیشین شرح مختصری از مضامین عالی نخستین فراز خطبه فدک ارائه گردید.حضرت زهرا(س) تا اینجا تاریخچهای از خلقت، بیان و بعد فهرستی از اصول اعتقادات را از مبدأ تا معاد و نبوت پیامبر اکرم (ص) و آثار برخی از معارف و احکام را بیان فرمودند. پس از آن عهد و بقیه الهی که نزد آنها به امانت نهاده شده بود را یادآوری کردند. در ادامه خطبه دوباره خود و پدر بزرگوارشان را معرفی می نمایند. ماجرای عقد اخوت امیرالمومنین علی(ع) با رسول الله(ص) را یادآور می شوند. و کمالات علی (ع) در برابر ضعف مردم آن زمان را بازگو می نمایند.
معرفی خویشتن
اَيُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً
سپس گفت: ای مردم بدانید من فاطمه ام و پدرم محمد(ص) است. می گویم آن هم نه یکبار بلکه تکرار میکنم و هیچگاه در گفتارم اشتباه ندارم و کارهایی که انجام میدهم بر خلاف حق نیست.
لَقَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُوفٌ رَحيمٌ.
هر آینه رسولی آمد از خودتان برای شما، وقتی بر شما سختی و فشار وارد میشد برای او سخت و ناگوار بود. در هرچه که خیر شما در آن قرار داشت او حریص بود و نسبت به مومنین مهربان بود.
فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِكُمْ، وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِكُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَيْهِ.
واگر مراجعه کنید به نسب پیامبر اکرم(ص) و او را بشناسید می فهمید که او پدر من است نه پدر زنهای شما و او برادر پسرعموی من است نه برادر مردان شما (اشاره به ماجرای عقد اخوت بین پیامبر(ص) و علی(ع))، و چه سعادتمند است کسی که به او نسبت داده شود( منظور حضرت علی (ع) است که شایستگی اخوت معنوی با رسول اکرم(ص) را یافت).
توصیف پیغمبر اکرم(ص) و راه و روش ایشان
فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكينَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَكْظامِهِمْ
پیامبر(ص) ابلاغ کرد رسالتش را درحالیکه مردم را صادعاً انذار می نمود( پدرم مبعوث شد در جمعی که سکوت و خاموشی آنها را فراگرفته بود و پدرم آن جو را شکست و حق را اظهار کرد)، درحالیکه پیامبر به راه و روش مشرکین پشت پا زده بود، درحالیکه ضربه به کمر مشرکین زد و گلوگاه آنان را گرفت.
داعِياً اِلى سَبيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکسِرُ الْاَصْنامَ وَ يَنْكُتُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعيمُالدّينِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّياطينِ، وَ طاحَ وَ شيظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الْاِخْلاصِ
درحالیکه مردم را به وسیله حکمت و استدلال و موعظه نیکو دعوت میکرد.او با دست خودش بتها را میشکست و به سرهای مشرکین ضربه وارد میکرد، تااینکه مشرکین هزیمت و عقب نشینی کردند و ازبین رفتند و تاریکی شب کنار رفت و صبح آشکار شد، و حق از آن موضع خالصش هویدا شد. و رهبر دین به سخن آمد و حنجرههای دهان شیاطین لال شد(گویندگان کفر خاموش شدند)، و جمعیت نفاق هلاک شد، و گرههای کفر و شقاق بازشد، و شما به کلمه توحید و اخلاص سخن گفتید(لااله الاالله را بیان کردید).
اهل بیت، آبرومندان شمایند
في نَفَرٍ مِنَ الْبيضِ الْخِماصِ
حال آنکه شما در میان عده ای از انسانهای آبرومند و روسپید و شکم خالی بودید. یعنی با اینکه همه شما مسلمان بودید اما همراهان واقعی پیامبر کسانی بودند که روح و بطنشان از تعلقات دنیوی خالی بود. (اشاره به عترت خصوصا حضرت علی(ع))
حقارت مردم قبل از اسلام
وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ
و شما در لبه پرتگاه جهنم بودید.(ضعف معنوی)
مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ
محل چشیدن و آشامیدن تشنگان بودید و هرکس از شما بهره کشی می کرد، و محل فرصت طمعکاران بودید، و مثل آتشی که هر کسی از آن چیزی برمیدارد و میبرد، شما محل قدمها بودید یعنی ذلیل و زیردست بودید.(ضعف اجتماعی)
تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ
از آبهای کثیف گودالهای بیابان میخوردید، و غذای شما پوست دباغی نشده یا برگ درختان بود.(ضعف مادی)
اَذِلَّةً خاسِئينَ، تَخافُونَ اَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِكُمْ
مردم ضعیف و مطرود جامعه انسانیت بودید، آنقدر ضعیف بودید که میترسیدید مردم از اطراف به اصطلاح شما را بربایند یعنی به بندگی بگیرند.(ضعف روحی)
فَاَنْقَذَكُمُ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالي بِأبی مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤبانِ العَرَبِ وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْكِتابِ. كُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ.
پس خدا شما را بوسیله پدر من محمد(ص) نجات داد. و بعد از همه این حوادث ناگوار و آن افراد متهوّر بی منطق از مشرکین و گرگهای عرب که پیغمبر به آنها مبتلا شد، به متمرّدین از اهل کتاب مبتلا شد( در تورات و انجیل بعثت رسول اکرم(ص) بشارت داده شده بود اما اهل کتاب از کتب خودشان تمرّد کردند). هر وقت اینها آتش جنگ می افروختند خداوند آن را خاموش میکرد.
نقش حضرت علی(ع) در مبارزات و برخی از کمالات ایشان
اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، وَ لايَنْكَفِیءُ حَتَّى يَطَأَ صِماخَها بِأَخْمَصِهِ، وَ يُخْمِدَ لَهَبَها بِسَيْفِهِ
هرگاه شاخ شیطان ظاهر میشد یا هرگاه دهان بازکننده ای از مشرکین دهان باز میکرد و میخواستند علیه مسلمین فتنه به راه بیاندازند، برادرش را در دهان حوادث می انداخت. و علی نیز از میدان بازنمیگشت مگر وقتی که گوشهای آنها را زیر پا له و شعله فتنه آنان را با شمشیرش خاموش کرده بود.
مَكْدُوداً في ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً في اَمْرِ اللَّهِ، قَريباً مِنْ رَسُولِاللَّهِ، سَيِّداً في اَوْلِياءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً كادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.
علی(ع) سخت در راه خدا مبارزه کرد و در انجام دستورات الهی سختکوش و تلاشگر بود. او نزدیکترین اشخاص به رسول خدا(ص) بود. او سرآمد و سرور اولیای خدا بود، مهیای خیرخواهی بود که در این راه جدیّت و فعالیت داشت، و سرزنش سرزنش کنندگان هم در او که در راه خدا کوشش میکرد اثر نداشت.(تنها رضای حق برای او منظور نظر بود نه رضای مخلوق)
حال مردم در زمان فتنه ها
وَ اَنْتُمَ في رَفاهِيَّةٍ مِنَ الْعَيْشِ، و ادِعُونَ فاكِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَكَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْكُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.
و در همان حال شما در رفاه و عیش و خوشگذرانی بودید. (شما که پیش از اسلام آنچنان وضعی داشتید، در اثر تلاشهای پدرم و کوششهای حضرت علی(ع) به امنیت و احترام و رفاه و عزت رسیدید و برای دفاع از اسلام خود را به زحمت نینداختید و در عیش و رفاه غرق شدید. پس حالا هم نمیتوانید ضامن حفظ اسلام باشید و تداوم این امر با امامت علی(ع) محقق میگردد.) و شما ساکت و آرام در امنیت بودید (درد دین نداشتید)، منتظر رسیدن بلاها بر ما بودید ( دسته اول از شما منافقین بودید که در ظاهر اسلام داشتید اما منتظر حادثهای برای اهل بیت بودید تا از لاک خودتان بیرون بیایید)، و منتظر اخبار بودید( دسته دوم کسانی بودند که از دور حوادث را دنبال میکردند و فقط از دور دستی بر آتش داشتند) و [دسته سوم] آنها که هنگام پیش آمدن حوادث عقب نشینی میکردید، و از صحنه جنگ فرار میکردید.
گویی حضرت میفرماید: شما که در این مسجد نشستهاید از این گروهها هستید. ای منافقها، ای بی تفاوتها، ای بزدلها و ای فرصت طلبها، حال که دور دست شما افتاده برخلاف دستور پیغمبر عمل میکنید و خلیفه خدا را کنار میگذارید!
*خطبه فدک برگرفته از درس های آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
معرفی خویشتن
اَيُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً
سپس گفت: ای مردم بدانید من فاطمه ام و پدرم محمد(ص) است. می گویم آن هم نه یکبار بلکه تکرار میکنم و هیچگاه در گفتارم اشتباه ندارم و کارهایی که انجام میدهم بر خلاف حق نیست.
لَقَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُوفٌ رَحيمٌ.
هر آینه رسولی آمد از خودتان برای شما، وقتی بر شما سختی و فشار وارد میشد برای او سخت و ناگوار بود. در هرچه که خیر شما در آن قرار داشت او حریص بود و نسبت به مومنین مهربان بود.
فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِكُمْ، وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِكُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَيْهِ.
واگر مراجعه کنید به نسب پیامبر اکرم(ص) و او را بشناسید می فهمید که او پدر من است نه پدر زنهای شما و او برادر پسرعموی من است نه برادر مردان شما (اشاره به ماجرای عقد اخوت بین پیامبر(ص) و علی(ع))، و چه سعادتمند است کسی که به او نسبت داده شود( منظور حضرت علی (ع) است که شایستگی اخوت معنوی با رسول اکرم(ص) را یافت).
توصیف پیغمبر اکرم(ص) و راه و روش ایشان
فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكينَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَكْظامِهِمْ
پیامبر(ص) ابلاغ کرد رسالتش را درحالیکه مردم را صادعاً انذار می نمود( پدرم مبعوث شد در جمعی که سکوت و خاموشی آنها را فراگرفته بود و پدرم آن جو را شکست و حق را اظهار کرد)، درحالیکه پیامبر به راه و روش مشرکین پشت پا زده بود، درحالیکه ضربه به کمر مشرکین زد و گلوگاه آنان را گرفت.
داعِياً اِلى سَبيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکسِرُ الْاَصْنامَ وَ يَنْكُتُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعيمُالدّينِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّياطينِ، وَ طاحَ وَ شيظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِكَلِمَةِ الْاِخْلاصِ
درحالیکه مردم را به وسیله حکمت و استدلال و موعظه نیکو دعوت میکرد.او با دست خودش بتها را میشکست و به سرهای مشرکین ضربه وارد میکرد، تااینکه مشرکین هزیمت و عقب نشینی کردند و ازبین رفتند و تاریکی شب کنار رفت و صبح آشکار شد، و حق از آن موضع خالصش هویدا شد. و رهبر دین به سخن آمد و حنجرههای دهان شیاطین لال شد(گویندگان کفر خاموش شدند)، و جمعیت نفاق هلاک شد، و گرههای کفر و شقاق بازشد، و شما به کلمه توحید و اخلاص سخن گفتید(لااله الاالله را بیان کردید).
اهل بیت، آبرومندان شمایند
في نَفَرٍ مِنَ الْبيضِ الْخِماصِ
حال آنکه شما در میان عده ای از انسانهای آبرومند و روسپید و شکم خالی بودید. یعنی با اینکه همه شما مسلمان بودید اما همراهان واقعی پیامبر کسانی بودند که روح و بطنشان از تعلقات دنیوی خالی بود. (اشاره به عترت خصوصا حضرت علی(ع))
حقارت مردم قبل از اسلام
وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ
و شما در لبه پرتگاه جهنم بودید.(ضعف معنوی)
مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ
محل چشیدن و آشامیدن تشنگان بودید و هرکس از شما بهره کشی می کرد، و محل فرصت طمعکاران بودید، و مثل آتشی که هر کسی از آن چیزی برمیدارد و میبرد، شما محل قدمها بودید یعنی ذلیل و زیردست بودید.(ضعف اجتماعی)
تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ
از آبهای کثیف گودالهای بیابان میخوردید، و غذای شما پوست دباغی نشده یا برگ درختان بود.(ضعف مادی)
اَذِلَّةً خاسِئينَ، تَخافُونَ اَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِكُمْ
مردم ضعیف و مطرود جامعه انسانیت بودید، آنقدر ضعیف بودید که میترسیدید مردم از اطراف به اصطلاح شما را بربایند یعنی به بندگی بگیرند.(ضعف روحی)
فَاَنْقَذَكُمُ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالي بِأبی مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ، بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتی، وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤبانِ العَرَبِ وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْكِتابِ. كُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ.
پس خدا شما را بوسیله پدر من محمد(ص) نجات داد. و بعد از همه این حوادث ناگوار و آن افراد متهوّر بی منطق از مشرکین و گرگهای عرب که پیغمبر به آنها مبتلا شد، به متمرّدین از اهل کتاب مبتلا شد( در تورات و انجیل بعثت رسول اکرم(ص) بشارت داده شده بود اما اهل کتاب از کتب خودشان تمرّد کردند). هر وقت اینها آتش جنگ می افروختند خداوند آن را خاموش میکرد.
نقش حضرت علی(ع) در مبارزات و برخی از کمالات ایشان
اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّيْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، وَ لايَنْكَفِیءُ حَتَّى يَطَأَ صِماخَها بِأَخْمَصِهِ، وَ يُخْمِدَ لَهَبَها بِسَيْفِهِ
هرگاه شاخ شیطان ظاهر میشد یا هرگاه دهان بازکننده ای از مشرکین دهان باز میکرد و میخواستند علیه مسلمین فتنه به راه بیاندازند، برادرش را در دهان حوادث می انداخت. و علی نیز از میدان بازنمیگشت مگر وقتی که گوشهای آنها را زیر پا له و شعله فتنه آنان را با شمشیرش خاموش کرده بود.
مَكْدُوداً في ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً في اَمْرِ اللَّهِ، قَريباً مِنْ رَسُولِاللَّهِ، سَيِّداً في اَوْلِياءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً كادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.
علی(ع) سخت در راه خدا مبارزه کرد و در انجام دستورات الهی سختکوش و تلاشگر بود. او نزدیکترین اشخاص به رسول خدا(ص) بود. او سرآمد و سرور اولیای خدا بود، مهیای خیرخواهی بود که در این راه جدیّت و فعالیت داشت، و سرزنش سرزنش کنندگان هم در او که در راه خدا کوشش میکرد اثر نداشت.(تنها رضای حق برای او منظور نظر بود نه رضای مخلوق)
حال مردم در زمان فتنه ها
وَ اَنْتُمَ في رَفاهِيَّةٍ مِنَ الْعَيْشِ، و ادِعُونَ فاكِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَكَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْكُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.
و در همان حال شما در رفاه و عیش و خوشگذرانی بودید. (شما که پیش از اسلام آنچنان وضعی داشتید، در اثر تلاشهای پدرم و کوششهای حضرت علی(ع) به امنیت و احترام و رفاه و عزت رسیدید و برای دفاع از اسلام خود را به زحمت نینداختید و در عیش و رفاه غرق شدید. پس حالا هم نمیتوانید ضامن حفظ اسلام باشید و تداوم این امر با امامت علی(ع) محقق میگردد.) و شما ساکت و آرام در امنیت بودید (درد دین نداشتید)، منتظر رسیدن بلاها بر ما بودید ( دسته اول از شما منافقین بودید که در ظاهر اسلام داشتید اما منتظر حادثهای برای اهل بیت بودید تا از لاک خودتان بیرون بیایید)، و منتظر اخبار بودید( دسته دوم کسانی بودند که از دور حوادث را دنبال میکردند و فقط از دور دستی بر آتش داشتند) و [دسته سوم] آنها که هنگام پیش آمدن حوادث عقب نشینی میکردید، و از صحنه جنگ فرار میکردید.
گویی حضرت میفرماید: شما که در این مسجد نشستهاید از این گروهها هستید. ای منافقها، ای بی تفاوتها، ای بزدلها و ای فرصت طلبها، حال که دور دست شما افتاده برخلاف دستور پیغمبر عمل میکنید و خلیفه خدا را کنار میگذارید!
*خطبه فدک برگرفته از درس های آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی