به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛در آن لحظه که تشنگی همه را تحت فشار قرار داده بود بدون تردید ماجرای پیدا شدن یک مار در سنگر و کشف یک چشمه آب در جریان تعقیب و گریز آن، چیزی جز یک معجزه نمی تواند باشد.
ˈبتول براتیˈ یکی از زنان سلحشوری است که در دوران دفاع مقدس همدوش با مردان برای سربلندی میهن به مجاهدت پرداخت.
این زن غیور درباره خاطره خود می گوید: سال 1365 بود وقتی به منطقه (نفت شهر) رسیدیم و وسایل را بین رزمندگان تقسیم کردیم و در کنارشان نشستیم، صحبت از آب و تشنگی بچه ها و جیره بندی آن شد.
یکی از بچه ها گفت: گرمای شدیدی بود و عراقی ها تانکر های آب را زده بودند و سه روز بود که آب جیره بندی شده بود، من و دوستم کنار سنگرمان نشسته بودیم، در یک لحظه چشمم به داخل سنگر افتاد، یک مار داخل سنگر در حال بالا و پایین رفتن از دیوار بود، خنجرم را برداشتم و به طرف مار رفتم که او را بکشم، مار از سنگر بیرون خزید و فرار کرد.
من به دنبالش دویدم تا این که مار وسط بیابان داخل یک گودال رفت، شروع کردم به کندن گودال تا آن را هر طور شده بیرون بکشم، دوستم که دنبالم می دوید، وقتی به من رسید، دستم را گرفت و گفت: پسر مار را رها کن، اگر او را بکشی، جفتش می آید و اذیتمان می کند اما من هم باز به حرف او گوش ندادم و شروع به کندن زمین کردم که ناگهان چشمه آبی نمایان شد.
دیدن یک چشمه آب در آن بیابان خشک و لم یزرع که قطره ای آب پیدا نمی شد، باور کردنی نبود اما این حقیقت داشت، جالب تر اینکه چشمه بر خلاف آبهای اطراف بسیار شیرین و گوارا بود.
براتی می افزاید: آن رزمنده می گفت، این یک معجزه الهی بود که رزمندگان توسط یک مار از تشنگی نجات پیدا کنند و سیراب شوند.
منبع:ایرنا