به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ آیین چهارشنبه سوری، برگزاری یك جشن بهاری است كه با روشن کردن آتش در استقبال از بهار برگزار می شده اما این سنت دیرینه که برای دفع شر و بلا بوده است در میان خرافات رنگ باخته و با ترقه بازی و برخی دیگر اقدامات همراه شده است و جالب اینجاست نسلی به این خرافه ها روی آورده اند، كه به كل برخی سنتها را خرافه و حتی بسیاری از آنها احكام دین را نیز خرافه می دانند.
ایرانیان در گذشته، جشن های متفاوتی داشتند كه مهمترین آنها جشن نوروز بوده است كه 10 روز آخر سال مراسمی را برگزار می کردند.
این 10 روز که به دو دسته تقسیم می شود، معروف به پنجه بزرگ و پنجه كوچك است و در این 10 روز، كارهای مختلفی انجام می دادند.
برگزاری آیین چهارشنبه سوری هم یکی از آیین هایی است که در روزهای پنجه برگزار می شود.
ایرانیان باستان بر این عقیده بودند که ارواح در این 10 روز به زمین می آیند و سری به خانواده خود می زنند. خانواده ها نیز برای نشان دادن راه خانه و اینكه ارواح راه خانه خود را گم نكنند، آتش روی پشت بام روشن میكردند كه در اصطلاح به آن "آتش روی بام كردن" می گویند. بعدها این آتش از روی پشت بامها به كوچهها و محلها آمد.
آداب اصلی چهارشنبه سوری در سراسر ایران یكسان بوده و طی سالیان متمادی تنها در برخی شهرها آداب كوچكی به آن افزوده شده است.
اما اصل بر این بوده که مردم از روز قبل چهارشنبه هیزم جمع آوری می كردند و خورشید كه غروب کرد، توده های هیزم را به آتش می كشند و شعر معروف "زردی من از تو، سرخی تو از من" یا "سرخی تو به روی من، زردی من به جون دشمنانم" را میخوانند.
مردم با انجام این کار معتقد بودند ناخوشی ها و بدی های خود را به آتش سپرده و به استقبال سلامتی و خوشی می روند و اینگونه سالی نیک را برای خود رقم می زدند.
کار جالبی که پس از برگزاری این آیین انجام می دادند، جمع آوری خاکستر و دور ریختن آن بوده که به شکل خاصی انجام می شد.
مرسوم بوده كسی كه خاكستر را دور میریزد، باید در بزند و اهل خانه بپرسند، كیست؟ او جواب میدهد، منم. میپرسند، از كجا آمدی؟ او در پاسخ می گفته از عروسی. میپرسند، چه آوردی؟ او میگوید، تندرستی.
ریختن اسپند روی آتش چهارشنبه سوری نیز از دیگر رسوماتی است که در برخی شهرها رواج داشته که برای دوری از چشم زخم با خواندن جملاتی به صورت شعر بوده است.
عباراتی مانند "بتركه چشم حسود" و "ندیده منافق چه بیرون و چه داخل"، "شبنه زا، یكشنبه زا، دوشنبه زا و ... جمعه زا"، "چشم زاغ و چشم بد" یا "اسپند دونه دونه، اسپند سیوسه دونه" و "بتركه چشم حسود و بیگانه" که البته در امروز نیز دیده می شود ریشه در برخی آیین های سنتی گذشتگان دارد که به نسل امروز ارث رسیده است.
همچنین ایرانیان باستان بر این عقیده بودند که آتش چهارشنبه سوری را نباید خاموش کرد بلکه باید به گونه ای باشد تا خودش خاموش شود.
آجیل لرک
از دیگر برنامه هایی که در این روز برگزار می شده، توزیع آجیل مخصوص متشکل از هفت مغز مقوی شامل مغز گردو، بادام، كشمش، پسته، انجیر، خرما، فندق، تخمه، تكههای نبات و نارگیل بوده و كسی كه مشكلی داشته، این مغزها را فراهم و به عنوان نذر بین دیگران توزیع میكرده است.
البته این آجیل در میان زرتشتیان تقدس زیادی دارد، كسی كه این آجیل را تمیز میكند باید از هر گونه آلودگی پاك باشد و تخمه آن را با آتش چهارشنبه سوری آماده می كند.
پختن آش در میان زنان روستایی نیز در این روز مرسوم است که از گذشته دیرباز مردم در این روز با پختن آش رشته بعد از اجرای آیین گرد هم جمع می شدند.
همچنین با استفاده از زغال به جا مانده از آتش، سیب زمینی های کوچکی را زیر آن جمع می کردند تا پخته شود که به گویش یزدی به آن "سیب کلوخک" گفته می شود.
اما آنچه که معلوم و مسلم است که این آیین مربوط به قشرو فرقه و دین خاصی نیست بلکه ایرانیان باستان این آیین را به نیکی و با آرامش برگزار می کردند.
آیینی که امروزه با استفاده از برخی روش ها و رفتارهای انحرافی در حال آسیب زدن به ریشه فرهنگی ملت است و هرساله خسارات و صدمات جبران ناپذیری را به جامعه تحمیل می کند، آینی خرافی و من درآوردی است.
آنچه بیش از این مهم است، عبرت نگرفتن ما انسان ها از این حوادث است. این آیین در حال حاضر روی دور باطل افتاده و سال به سال زیر سایه خرافات و سنت های غلط رنگ می بازد.
منبع : مهر