عباس عبدی عضو مستعفی حزب مشارکت بازی دوگانه اصلاحطلبان با روحانی را به چالش کشید.
به گزارش شهدای ایران،عبدی میگوید نمیشود هم ادعاکنیم روحانی را ما اصلاحطلبان سرکار آوردیم و
هم بگوییم شکست او شکست ما نیست.
اخیراً حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد ضمن بیان «روحانی چند ماه دیگر گرفتاریهای عجیب و غریبی خواهد داشت و... چارهای نداریم باید از او حمایت کنیم» درباره نسبت شکست روحانی با شکست اصلاحطلبان گفته بود «نه شکست روحانی شکست ما نیست؛ او اصلاحطلب نبوده است». حجاریان همچنین درباره این سؤال که به نظر شما اصلاحطلبان الان دچار بحران استراتژی و راهبرد هستند، پاسخ میدهد که: «بله، تا حدودی هستند. در کل میدانند چه باید کرد اما نمیدانند از چه طریقی.»
عباس عبدی ضمن واکنش به اظهارات حجاریان، در روزنامه اعتماد نوشت: به طور کلی ذهنیت موجود در پس این گفتار که شکست روحانی را شکست اصلاحطلبان نمیداند، ناشی از همان فقدان راهبردی است که در بخش دیگر سخنان جناب حجاریان وجود دارد. در واقع چگونه میتوان گفت نیرویی که دچار بحران در راهبرد است، میتواند نسبت خود را با دولت موجود بدان حد دقیق تعریف و مرزبندی کند که با قاطعیت، شکست آن را شکست خود نداند؟ این همه مرز کشیدن میان اصلاحات و دولت و حتی حکومت، ناشی از فقدان راهبرد است، چون درک مشخصی از دلایل روی کارآمدن این دولت وجود ندارد و به همین دلیل است که حمایت از آن را ناشی از اجبار و نه انتخاب میداند. همچنین توضیح داده نمیشود که اگر نیرویی دچار بحران در راهبرد است به طوری که حتی اختیار و اراده کافی برای خروج از اجبار سیاسی ندارد، چگونه میتوان به آینده آن امیدوار بود؟
وی ادامه میدهد: این طور نیست که بتوان جریده رفت و خود را از زیر بار مسئولیت رها کرد و با خوشخیالی مدعی شد که شکست فلانی ربطی به ما ندارد زیرا که ما از روی اجبار آن را انتخاب و حمایت کردهایم. هیچ کس اصلاحطلبان را مجبور نکرده بود که از کسی حمایت یا او را انتخاب کنند. اصولاً به کاربردن چنین استدلالی برای نیروی سیاسی که خود را پیشرو میداند متناقض نماست.
عبدی تصریح کرد: نیرویی که خود را سرآمد و پیشرو میداند، در هر مقطعی به صورت غیر مسئولانه مدعی نفی انتخاب خود نمیشود. جالب اینکه همه آنان وقتی بحث انتخاب دولت میشود، خودشان را عامل پیروزی روحانی میدانند و حتی خواهان حضور اصلاحطلبان هم در دولت میشوند که حضور هم دارند ولی وقتی که موقع شکست میشود، جاخالی میدهند که این دولت ما نیست. کسی که جلوی آنان را نگرفته، میتوانستند دولت خودشان را بر سر کار آورند. اگر نتوانستند، قرار نیست که دیگران جلوی نیروی سیاسی مدعی پیشگامی و پیشرو بودن فرش قرمز پهن کنند و با سلام و صلوات آنان را به صندلی قدرت برسانند.
در ادامه این تحلیل آمیخته با اعتراض آمده است: مشکل گروههای بیراهبرد این است که همه چیزهای خوب را میخواهند، یکجا هم میخواهند، بدون آنکه به تبعات آنها ملزم باشند. هم میخواهند آورنده روحانی محسوب شوند و هم مسئولیتی را در شکستهای احتمالی او نپذیرند.
عضو مستعفی حزب مشارکت نوشت: (این طیف) هم میخواهند کارها درست شود و به نام آنان باشد، هم اینکه خود را در پیشبرد آن کارها منفعل معرفی کنند و در نهایت بگویند که «نگذاشتند».
آقای حجاریان به درستی متذکر شدند که اصلاح طلبان میدانند چه باید کرد اما نمیدانند از چه طریقی باید اقدام کرد ولی نکته اینجاست که کار اصلی سیاستمداران همین بخش دوم است. خب اگر نمیدانند از چه طریق این کارها را انجام دهند، دیگر چه داعیهای به عنوان یک نیروی سیاسی در میان است؟
عبدی خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگری که آقای حجاریان گفتهاند این است که «روحانی اصلاحطلب نیست». این گزاره اگر به معنای عضویت وی در گروه اصلاحطلبان است، قطعاً درست است ولی اصلاحطلبی به معنای صفت رفتاری، سرقفلی کسی نیست.
این مجادله لفظی میان حجاریان و عبدی در حالی است که سال گذشته ابراهیم اصغرزاده تصریح کرده بود اصلاحطلبان به چشم رحم اجارهای به دولت روحانی نگاه میکنند.
اخیراً حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد ضمن بیان «روحانی چند ماه دیگر گرفتاریهای عجیب و غریبی خواهد داشت و... چارهای نداریم باید از او حمایت کنیم» درباره نسبت شکست روحانی با شکست اصلاحطلبان گفته بود «نه شکست روحانی شکست ما نیست؛ او اصلاحطلب نبوده است». حجاریان همچنین درباره این سؤال که به نظر شما اصلاحطلبان الان دچار بحران استراتژی و راهبرد هستند، پاسخ میدهد که: «بله، تا حدودی هستند. در کل میدانند چه باید کرد اما نمیدانند از چه طریقی.»
عباس عبدی ضمن واکنش به اظهارات حجاریان، در روزنامه اعتماد نوشت: به طور کلی ذهنیت موجود در پس این گفتار که شکست روحانی را شکست اصلاحطلبان نمیداند، ناشی از همان فقدان راهبردی است که در بخش دیگر سخنان جناب حجاریان وجود دارد. در واقع چگونه میتوان گفت نیرویی که دچار بحران در راهبرد است، میتواند نسبت خود را با دولت موجود بدان حد دقیق تعریف و مرزبندی کند که با قاطعیت، شکست آن را شکست خود نداند؟ این همه مرز کشیدن میان اصلاحات و دولت و حتی حکومت، ناشی از فقدان راهبرد است، چون درک مشخصی از دلایل روی کارآمدن این دولت وجود ندارد و به همین دلیل است که حمایت از آن را ناشی از اجبار و نه انتخاب میداند. همچنین توضیح داده نمیشود که اگر نیرویی دچار بحران در راهبرد است به طوری که حتی اختیار و اراده کافی برای خروج از اجبار سیاسی ندارد، چگونه میتوان به آینده آن امیدوار بود؟
وی ادامه میدهد: این طور نیست که بتوان جریده رفت و خود را از زیر بار مسئولیت رها کرد و با خوشخیالی مدعی شد که شکست فلانی ربطی به ما ندارد زیرا که ما از روی اجبار آن را انتخاب و حمایت کردهایم. هیچ کس اصلاحطلبان را مجبور نکرده بود که از کسی حمایت یا او را انتخاب کنند. اصولاً به کاربردن چنین استدلالی برای نیروی سیاسی که خود را پیشرو میداند متناقض نماست.
عبدی تصریح کرد: نیرویی که خود را سرآمد و پیشرو میداند، در هر مقطعی به صورت غیر مسئولانه مدعی نفی انتخاب خود نمیشود. جالب اینکه همه آنان وقتی بحث انتخاب دولت میشود، خودشان را عامل پیروزی روحانی میدانند و حتی خواهان حضور اصلاحطلبان هم در دولت میشوند که حضور هم دارند ولی وقتی که موقع شکست میشود، جاخالی میدهند که این دولت ما نیست. کسی که جلوی آنان را نگرفته، میتوانستند دولت خودشان را بر سر کار آورند. اگر نتوانستند، قرار نیست که دیگران جلوی نیروی سیاسی مدعی پیشگامی و پیشرو بودن فرش قرمز پهن کنند و با سلام و صلوات آنان را به صندلی قدرت برسانند.
در ادامه این تحلیل آمیخته با اعتراض آمده است: مشکل گروههای بیراهبرد این است که همه چیزهای خوب را میخواهند، یکجا هم میخواهند، بدون آنکه به تبعات آنها ملزم باشند. هم میخواهند آورنده روحانی محسوب شوند و هم مسئولیتی را در شکستهای احتمالی او نپذیرند.
عضو مستعفی حزب مشارکت نوشت: (این طیف) هم میخواهند کارها درست شود و به نام آنان باشد، هم اینکه خود را در پیشبرد آن کارها منفعل معرفی کنند و در نهایت بگویند که «نگذاشتند».
آقای حجاریان به درستی متذکر شدند که اصلاح طلبان میدانند چه باید کرد اما نمیدانند از چه طریقی باید اقدام کرد ولی نکته اینجاست که کار اصلی سیاستمداران همین بخش دوم است. خب اگر نمیدانند از چه طریق این کارها را انجام دهند، دیگر چه داعیهای به عنوان یک نیروی سیاسی در میان است؟
عبدی خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگری که آقای حجاریان گفتهاند این است که «روحانی اصلاحطلب نیست». این گزاره اگر به معنای عضویت وی در گروه اصلاحطلبان است، قطعاً درست است ولی اصلاحطلبی به معنای صفت رفتاری، سرقفلی کسی نیست.
این مجادله لفظی میان حجاریان و عبدی در حالی است که سال گذشته ابراهیم اصغرزاده تصریح کرده بود اصلاحطلبان به چشم رحم اجارهای به دولت روحانی نگاه میکنند.