آخرین برگ شناسنامههایشان را که نگاه میکنیم به جای «باطل شد» در قسمت توضیحات نوشتهاند: «به فیض شهادت نائل آمد». این جمله آخرین روایت از زندگی رزمندهای است که با حضور در جبهه و پایان حیاتش، «شهید» نام گرفت.
به گزارش شهدای ایران، ماه «اسفند» سالهای جنگ تحمیلی بیشترین شهدا را تقدیم انقلاب کردیم. در واقع 13 درصد شهدا در اسفندماه به شهادت رسیدهاند. شهدایی همچون حسین خرازی، مهدی باکری، محمدابراهیم همت، عباس کریمی، شهید حاج امینی، کاظم نجفی رستگار، و عبدالحسین برونسی در اسفندماه به شهادت رسیدهاند. بنا به احترام و جایگاهی که شهدا در جامعه دارند این ضرورت احساس میشد تا در سال یک روز به نام «شهید» در تقویم ملی به ثبت برسد. از همین رو روز 22 اسفند ماه به نام شهید، نام گذاری شده است.
اکنون همزمان با روز «شهید» به باز خوانی و انتشار بخشی از گفتههای «دکتر علی شریعتی» و علامه «محمد تقی جعفری» در رابطه با شهید و شهادت خواهیم پرداخت.
دکتر علی شریعتی:
«... شهید قلب تاریخ است، همچنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون حیات و زنگی میدهد، جامعهای که رو به مردن میرود، جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست دادهند، و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعهای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعهای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعهای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک مرده بیرمق این جامعه، خون خویش را میرساند و بزرگترین معجزه شهادتش اینست که به یک نسل ایمان جدید به خویشتن را میبخشد.
شهید نشان میدهد و میآموزد و پیام میدهد که در برابر ظلم و ستم، ای کسانی که میپندارید: «نتوانستن از جهاد معاف میکند»، و ای کسانی که میگویید: «پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز میشود و اگر دشمنش را نمیشکند، رسوا میکند.
شهید در لغت، به معنای «حاضر»، «ناظر»، به معنای «گواه و گواهی دهنده» و «خبردهنده راستین و امین» و همچنین به معنی «آگاه» و نیز به معنی «محسوس و مشهود»، «کسی که همه چشمها به اوست» و بالاخره به معنی «نمونه»، «الگو» و «سرمشق» است.»
همچنین مرحوم علامه محمد تقی جعفری نیز با طرح این پرسش که «شهادت چیست؟ » توضیح میدهد:
«شهادت عبارت است از: پایان دادن به جریان حیات (که در متن طبیعت، مطلوب مطلق است) در کمال هشیاری و آزادی و آشنایی با ماهیت و مختصات آن، با این هدفگیری که ذیلا مطرح مینماییم:
بعضی از ابعاد شهادت:
بُعد یکم- پایان دادن به زندگی طبیعی در راه دفاع از ارزشها و حیات حقیقی افراد جامعه.
بُعد دوم- شکافتن کالبد مادی و به پرواز درآوردن روح به مقام شهود الهی، در راه وصول به جذابیت کمال، برای بزرگداشت «حیات معقول» خود و دیگران.
بُعد سوم- تعیین کننده ملاک و میزان برای زندگی قابل توجیه در این دنیا.
برای توجه به عظمت شهادت، فهمیدن دو حقیقت پایین شرط اساسی است:
1- اهمیت مطلق زندگی.
2- اهمیت هدفی که شهادت برای آن تحقق مییابد.
با درک این دو حقیقت است که معنای از دست دادن اختیاری حیات با کمال آگاهی و انبساط فهمیده میشود.
درباره اهمیت و عظمت فوقالعاده زندگی، مطالب فراوانی گفته شده است. ما در این جا به بیان یک مطلب اکتفا میکنیم، پیشنهاد شود که شما میان دو چیز اختیار دارید که یکی را انتخاب کنید:
1-ادامه حیات با برخورداری از عقل و وجدان و دیگر استعدادهای کمالی.
2-مالکیت جهان با اختلال در بهرهبرداری از جوهر والای حیات و عظمت و مزایای آن.
بدیهی است که انسان عاقل و هشیار که از سلامت روانی و عقل برخوردار است، ادامه حیات با کمال اعتدال جسمانی و روحانی را انتخاب خواهد کرد.
هر اندازه انسان شهید از مزایا و عظمتهای حیات آگاهتر باشد و هر چه بیشتر توانایی استفاده از آنها را داشته باشد، شهادت او از عظمت بالاتری برخوردار میگردد.
نمونههایی از عظمتهای حیات آدمی:
انسان در حال زندگی است که:
- از زیباییها لذت میبرد.
- از عقل و وجدان استفاده میکند.
- محبت و عشق میورزد.
- به اکتشاف نائل میآید.
- حقایق را شهود میکند.
- شکوه عالم هستی را درک میکند.
- از عدالت و حق دفاع مینماید.
- طعم آزادی و اختیار معقول را میچشد.
- از علم و معرفت و جهانبینی، کسب روشنایی مینماید.
- از لذت خدمت به همنوعان خود برخوردار میگردد.
- میتواند جهانی را آباد کند.
- لذت نظم و قانونگرایی را درمییابد.
- از شوق احیای انسانها، به پرواز درمیآید.
- طعم عواطف ارتباطهای نسبی و سببی را درک میکند.
- با ابداعات هنری سازنده، به عظمت احساسات درونی خود پی میبرد.
- با فعالیتهای عقلانی سالم، همنوعان خود را از سقوط نجات میدهد و زمینه را برای پیشرفت تکاملی آنان آماده میسازد.
- با گسترش «من» بر جهان هستی، جهان را درون خود درمییابد.
مسلم است که امتیازها و عظمتهای زندگی بیش از حد شمارشهای معمولی است. انسان آگاه با از دست دادن هر یک از این امتیازات و عظمتها- در حقیقت- جهانی را از دست میدهد، زیرا هر یک از آنها به تنهایی میتواند هدفی برای زندگی و توجیه کننده آن باشد.»
* ایسنا
اکنون همزمان با روز «شهید» به باز خوانی و انتشار بخشی از گفتههای «دکتر علی شریعتی» و علامه «محمد تقی جعفری» در رابطه با شهید و شهادت خواهیم پرداخت.
دکتر علی شریعتی:
«... شهید قلب تاریخ است، همچنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون حیات و زنگی میدهد، جامعهای که رو به مردن میرود، جامعهای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست دادهند، و جامعهای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعهای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعهای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعهای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندامهای خشک مرده بیرمق این جامعه، خون خویش را میرساند و بزرگترین معجزه شهادتش اینست که به یک نسل ایمان جدید به خویشتن را میبخشد.
شهید نشان میدهد و میآموزد و پیام میدهد که در برابر ظلم و ستم، ای کسانی که میپندارید: «نتوانستن از جهاد معاف میکند»، و ای کسانی که میگویید: «پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن با مرگ خویش بر دشمن پیروز میشود و اگر دشمنش را نمیشکند، رسوا میکند.
شهید در لغت، به معنای «حاضر»، «ناظر»، به معنای «گواه و گواهی دهنده» و «خبردهنده راستین و امین» و همچنین به معنی «آگاه» و نیز به معنی «محسوس و مشهود»، «کسی که همه چشمها به اوست» و بالاخره به معنی «نمونه»، «الگو» و «سرمشق» است.»
همچنین مرحوم علامه محمد تقی جعفری نیز با طرح این پرسش که «شهادت چیست؟ » توضیح میدهد:
«شهادت عبارت است از: پایان دادن به جریان حیات (که در متن طبیعت، مطلوب مطلق است) در کمال هشیاری و آزادی و آشنایی با ماهیت و مختصات آن، با این هدفگیری که ذیلا مطرح مینماییم:
بعضی از ابعاد شهادت:
بُعد یکم- پایان دادن به زندگی طبیعی در راه دفاع از ارزشها و حیات حقیقی افراد جامعه.
بُعد دوم- شکافتن کالبد مادی و به پرواز درآوردن روح به مقام شهود الهی، در راه وصول به جذابیت کمال، برای بزرگداشت «حیات معقول» خود و دیگران.
بُعد سوم- تعیین کننده ملاک و میزان برای زندگی قابل توجیه در این دنیا.
برای توجه به عظمت شهادت، فهمیدن دو حقیقت پایین شرط اساسی است:
1- اهمیت مطلق زندگی.
2- اهمیت هدفی که شهادت برای آن تحقق مییابد.
با درک این دو حقیقت است که معنای از دست دادن اختیاری حیات با کمال آگاهی و انبساط فهمیده میشود.
درباره اهمیت و عظمت فوقالعاده زندگی، مطالب فراوانی گفته شده است. ما در این جا به بیان یک مطلب اکتفا میکنیم، پیشنهاد شود که شما میان دو چیز اختیار دارید که یکی را انتخاب کنید:
1-ادامه حیات با برخورداری از عقل و وجدان و دیگر استعدادهای کمالی.
2-مالکیت جهان با اختلال در بهرهبرداری از جوهر والای حیات و عظمت و مزایای آن.
بدیهی است که انسان عاقل و هشیار که از سلامت روانی و عقل برخوردار است، ادامه حیات با کمال اعتدال جسمانی و روحانی را انتخاب خواهد کرد.
هر اندازه انسان شهید از مزایا و عظمتهای حیات آگاهتر باشد و هر چه بیشتر توانایی استفاده از آنها را داشته باشد، شهادت او از عظمت بالاتری برخوردار میگردد.
نمونههایی از عظمتهای حیات آدمی:
انسان در حال زندگی است که:
- از زیباییها لذت میبرد.
- از عقل و وجدان استفاده میکند.
- محبت و عشق میورزد.
- به اکتشاف نائل میآید.
- حقایق را شهود میکند.
- شکوه عالم هستی را درک میکند.
- از عدالت و حق دفاع مینماید.
- طعم آزادی و اختیار معقول را میچشد.
- از علم و معرفت و جهانبینی، کسب روشنایی مینماید.
- از لذت خدمت به همنوعان خود برخوردار میگردد.
- میتواند جهانی را آباد کند.
- لذت نظم و قانونگرایی را درمییابد.
- از شوق احیای انسانها، به پرواز درمیآید.
- طعم عواطف ارتباطهای نسبی و سببی را درک میکند.
- با ابداعات هنری سازنده، به عظمت احساسات درونی خود پی میبرد.
- با فعالیتهای عقلانی سالم، همنوعان خود را از سقوط نجات میدهد و زمینه را برای پیشرفت تکاملی آنان آماده میسازد.
- با گسترش «من» بر جهان هستی، جهان را درون خود درمییابد.
مسلم است که امتیازها و عظمتهای زندگی بیش از حد شمارشهای معمولی است. انسان آگاه با از دست دادن هر یک از این امتیازات و عظمتها- در حقیقت- جهانی را از دست میدهد، زیرا هر یک از آنها به تنهایی میتواند هدفی برای زندگی و توجیه کننده آن باشد.»
* ایسنا