شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۶۹۶۱۲
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۱
شهدای ایران- معصومه آباد: ریزگردها، این میهمانان نا خوانده، بر سر سفره شهرهایمان جان می خورند و تیشه بر روح سبز زمین می زنند. عجب رسمی است که این مارهای خانمان برانداز، درست از آستین خود زهر بر گلوی شهرمان می زنند و بی رحمانه، نفس هم وطنانمان را به شماره می اندازند.

با وجود هشدارهای مجامع بهداشتی جهانی از سالیان پیشین مبنی بر بالاترین غلظت ذرات معلق در اهواز بین سایر شهرهای جهان، متاسفانه هنوز اقدام جدی در راستای پیشگیری و مقابله با این بحران بالقوه صورت نگرفته است تا جاییکه میانگین غلظت آن از 372 میکروگرم در متر مکعب در سال 2011 به 9 هزار و 985 میکروگرم بر مترمکعب در یک ماه اخیر افزایش یافته است یعنی حدود 66 برابر حد مجاز! اما با خونسردی سالها نشسته ایم و مرتبا عوامل آن را به کانون های خارجی نسبت می دهیم در حالی که که بخش اعظم ذرات، ناشی از کانون های داخلی است که می توان با اقدامات مناسب و به موقع آن ها را مهار کرد.

نتایج مطالعات میدانی و تحقیقات آزمایشگاهی نیز بر این امر صحه گذاشته است. بطوریکه آزمایش‌های متعددی نشان داده است داخل ریزگردها، نوعی جلبک و زئوپلانکتون که در آب‌های شور و شیرین دیده می‌شود، وجود دارد که ثابت می‌کند ریزگردها منشأ تالابی دارند. متاسفانه تالاب ها، این اکوسیستم‌های آبی از مهم‌ترین محیط‌های مولد حیات و تنوع زیستی جهان هستند و ارزش اقتصادی آن ها 10 برابر ارزش زمین‌های کشاورزی  است، اما امروزه در جنوب کشور به قتلگاهی برای حیات زیست تبدیل شده است.

از سوی دیگر به موجب خشک شدن تالاب های داخلی خاک بسیار نرم و سبکی برجای مانده است که با کوچکترین وزش بادی ایجاد گرد و غبار می‌کند. از آنجا که ریزگردهایی که در آسمان کشور ما مشاهده می‌شوند نیز رسی هستند بنابراین چنین خاک‌های ریز دانه‌ ای می توانند با وزش باد تا مسافت های طولانی جابجا شوند و حتی کیلومترها دورتر از مرجع کانونی، آثار مخرب خود را بر جای گذارند. مخاطراتی که علاوه بر نشانه گرفتن سلامت انسان ها و محیط زیست، آثار مخرب و زیان باری را نیز متوجه صنایع مختلف، ماشین‌آلات، راندمان تولید، مزارع کشاورزی و دام، طیور و آبزیان می سازد.


 تا جاییکه چندی پیش این ریزگردها نه ‌تنها در استان‌های مرزی بلکه در آسمان تهران هم دیده شده‌اند طوریکه مدیر کل بحران استان تهران وزش باد نسبتا شدید توام با گرد و غبار را در تهران هشدار داد. گرد و غباری که به گزارش اداره کل حفاظت از  محیط زیست تهران، با سرعت 40 کیلومتر از سوی بیابان های غرب و جنوب غربی تهران را نشانه رفته بود. گفتنی است هم اکنون نیز میانگین غلظت آلاینده ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون تهران فراتر از حد مجاز بوده و شاخص کیفیت هوا همچنان در شرایط ناسالم برای گروه های حساس است. به همین منظور، با توجه به کاهش بارندگی و تشدید انتشار گرد و غبار از محل کانون های فعال داخل کشور این احتمال وجود دارد که بار دیگر پای مهمان ها ی ناخوانده به تهران باز شود.


مادامی که اقدامات جدی در این مهم صورت نپذیرد همچنان به عنوان یک تهدید بزرگ نه تنها برای شهر های مرزی بلکه برای سایر شهرها و حتی پایتخت نیز بشمار می رود.  همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در دیدار مسئولان و دست اندرکاران منابع طبیعی و محیط زیست، حفظ محیط زیست را یک وظیفه حاکمیتی دانسته و با اشاره به دیدگاه اسلام در خصوص اهمیت حفظ زمین و ثروت های عمومی کره خاکی فرمودند: اسلام و ادیان الهی همواره بر لزوم احساس مسئولیت انسان در قبال طبیعت و حفظ تعادل میان انسان و طبیعت تأکید کرده اند زیرا عامل اصلی بروز مشکلات زیست محیطی بر هم خوردن این تعادل است.


 از اینرو لازم است تا با شناسایی کانون های فعال، احیای تالاب ها و تثبیت شن های روان، مالچ پاشی ارگانیک بخصوص در کانون های فعال در داخل کشور از آسیب های جبران نا پذیر این پدیده که موجب تهدید سلامت، محیط زیست و اقتصاد جامعه می شود، پیشگیری کرد.

انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
مرتضی خاکپور
|
Germany
|
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۵
0
0
...


شهید عزیز

جانباز عزیز

رزمنده عزیز

آزاده عزیز

شیمه عید شیمی ره مبارک ببه .

سال نو مبارک ببه .

ایشالله که خوش و خرم و سلامت ببید .

شهیدانا زیاد یاد باورید و قدر أ ثروت و أ امنیتا بدانید .

نوروز بومو ؛ نوروز بومو

فصل گل و سونبول بومو

ویریزید شادی بوکونید

ویریزید شهدای هم یادا بوکونید

یاد بو کونید رزمندانا

دیداری بوکونید جانبازانا

قدر أ ایاما بدانید

قدر أ نوروزا بدانید

شهدا قبرا زیارت بوکونید

قرآنا زیاد تلاوت بوکونید

...

بلبلی از جلوهٔ گل بی قرار
گشت طربناک بفصل بهار
در چمن آمد غزلی نغز خواند
رقص کنان بال و پری برفشاند
بیخود از این سوی بدانسو پرید
تا که بشاخ گل سرخ آرمید
پهلوی جانان چو بیفکند رخت
مورچه‌ای دید بپای درخت
با همه هیچی، همه تدبیر و کار
با همه خردی، قدمش استوار
ز انده ایام نگردد زبون
رایت سعیش نشود واژگون
قصه نراند ز بتان چمن
پا ننهد جز بره خویشتن
مرغک دلداده بعجب و غرور
کرد یکی لحظه تماشای مور
خنده کنان گفت که ای بیخبر
مور ندیدم چو تو کوته نظر
روز نشاط است، گه کار نیست
وقت غم و توشهٔ انبار نیست
همرهی طالع فیروزبین
دولت جان پرور نوروز بین
هان مکش این زحمت و مشکن کمر
هین بنشین، می‌شنو و می‌نگر
نغمهٔ مرغان سحرخیز را
معجزهٔ ابر گهرریز را
مور بدو گفت بدینسان جواب
غافلی، ای عاشق بیصبر و تاب
نغمهٔ مرغ سحری هفته‌ایست
قهقهٔ کبک دری هفته‌ایست
روز تو یکروز بپایان رسد
نوبت سرمای زمستان رسد
همچو من ای دوست، سرائی بساز
جایگه توش و نوائی بساز
بر نشد از روزن کس، دود ما
نیست جز از مایهٔ ما، سود ما
ساخته‌ام بام و در و خانه‌ای
تا نروم بر در بیگانه‌ای
تو بسخن تکیه‌کنی، من بکار
ما هنر اندوخته‌ایم و تو عار
کارگر خاکم و مزدور باد
مزد مرا هر چه فلک داد، داد
لانه بسی تنگ و دلم تنگ نیست
بس هنرم هست، ولی ننگ نیست
کار خود، ای دوست نکو میکنم
پارگی وقت رفو میکنم
شبچره داریم شب و روز چاشت
روزی ما کرد سپهر آنچه داشت
سر ننهادیم ببالین کس
بالش ما همت ما بود و بس
رنجه کن امروز چو ما پای خویش
گرد کن آذوقهٔ فردای خویش
خیز و بیندای به گل، بام را
بنگر از آغاز، سرانجام را
لانه دل‌افروزتر است از چمن
کار، گرانسنگتر است از سخن
گر نروی راست در این راه راست
چرخ بلند از تو کند بازخواست
گر نشوی پخته در این کارها
دهر بدوش تو نهد بارها
گل دو سه روزیست ترا میهمان
میبردش فتنهٔ باد خزان
گفت ز سرما و زمستان مگو
مسلهٔ توبه به مستان مگو
نو گل ما را ز خزان باک نیست
باد چرا میبردش خاک نیست
ما ز گل اندود نکردیم بام
دامن گل بستر ما شد مدام
عاشق دلسوخته آگه نشد
آگه ازین فرصت کوته نشد
شب همه شب بر سر آنشاخه خفت
هر سحرش چشم بدت دور گفت
کاش بدانگونه که امید داشت
باغ و چمن رونق جاوید داشت
چونکه مهی چند بدینسان گذشت
گشت خریف و گه جولان گذشت
چهر چمن زرد شد از تند باد
برگ ز گل، غنچه ز گلشن فتاد
دولت گلزار بیکجا برفت
وان گل صد برگ بیغما برفت
در رخ دلدار جمالی نماند
شام خوشی، روز وصالی نماند
طرح چمن طیب و صفائی نداشت
گلبن پژمرده بهائی نداشت
دزد خزان آمد و کالا ربود
راحت از آن عاشق شیدا ربود
دید که هنگام زمستان شده
موسم هشیاری مستان شده
خرمنش از برق هوی سوخته
دانه و آذوقه نیندوخته
اندهش از دیده و دل نور برد
دست طلب نزد همان مور برد
گفت چنین خانه و مهمان کجا
مور کجا، مرغ سلیمان کجا
گفت یکی روز مرا دیده‌ای
نیک بیندیش کجا دیده‌ای
گفت حدیث تو بگوش آشناست
منعم دوشینه چرا بی نواست
در صف گلشن نه چنان دیدمت
رقص کنان، نغمه زنان دیدمت
لقمهٔ بی دود و دمی داشتی
صحبت زیبا صنمی داشتی
بر لب هر جوی، صلا میزدی
طعنه بخاموشی ما میزدی
بسترت آنروز گل آمود بود
خاطرت آسوده و خشنود بود
ریخته بال و پر زرین تو
چونی و چونست نگارین تو
گفت نگارین مرا باد برد
میشنوی؟ آن گل نوزاد مرد
مرحمتی میکن و جائیم ده
گرسنه‌ام، برگ و نوائیم ده
گفت که در خانه مرا سور نیست
ریزه خور مور بجز مور نیست
رو که در خانهٔ خود بسته‌ایم
نیست گه کار، بسی خسته‌ایم
دانه و قوتی که در انبان ماست
توشهٔ سرمای زمستان ماست
رو بنشین تا که بهار آیدت
شاهد دولت بکنار آیدت
چرخ بکار تو قراری دهد
شاخ گلی روید و باری دهد
ما نگرفتیم ز بیگانه وام
پخته ندادیم بسودای خام
مورچه گر وام دهد، خود گداست
چون تو در ایام شتا، ناشتاست

پروین اعتصامی

نوروزتان پیروز

http://khakpour-m.blogfa.com
مرتضی خاکپور
|
Germany
|
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۶
0
0
...

نوروز به رهبری عزیز ( حفظ الله ) و پیروانش .

و همه مردم ایران .

و عزیزان محترم سایت خوب شهدای ایران .

مبارک باد
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار