شهدای ایران - کیوان امجدیان: مدتهاست که همه بزرگان و افرادی که به حوزه فرهنگ و هنر آشنا هستند فریاد می زنند که سینمای ما و ادبیات ما قهرمان می خواهد. قهرمان هایی که دور و برمان کم نیستند اما هیچ کدامشان وارد دنیای سینما و ادبیات نمی شوند یا به تعبیری جماعت شبه روشنفکر، نمی گذارند که بشوند. حالا سالهاست قهرمان های جامعه ما راهی به فیلم ها نمی یابند.اگر هم با اصرار هنرمندان متعهد ، تصویر یک قهرمان بر پرده نقره ای بیفتد بی درنگ آن فیلم آماج حملات همان جماعت شبه روشنفکر قرار می گیرد و با ناجوانمردانه ترین روش ها فیلم را مورد حمله قرار می دهند. با این همه همچنان مردم تشنه فیلم های قهرمان پردازند و سینمای ما به بیراهه بی قهرمانی می رود.
جشنواره امسال هم که ( درمورد اغلب فیلم ها) مجموعه ای کامل از فیلم های بی قهرمان و با شخصیت های خاکستری و منفعل و بیزار و عاصی بود (که هیچ جاذبه ای ایجاد نمی کردند ) برای چندمین بار نشان داد و تاکید کرد که داریم به بیراهه می رویم و با طناب فرانسه و اروپا داریم توی چاهی می رویم که ته آن چاه آتش است و نابودی.
از دیگر سو آمریکایی ها و هالیوود که نه فرهنگ اصیل و نه تمدن درست و حسابی دارند و نه قهرمانانی شایسته ، مدام درحال قهرمان سازی هستند. دستگاه های فرهنگی آمریکایی و هالیوودی در غفلت دستگاه های فرهنگی ما مدام قهرمان می سازند و قهرمان های بی اصل و بسبشان را به کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان بقیه کشورها حقنه می کنند. قهرمان هایی که دو دسته اند. یا قهرمان های غیرطبیعی و با قدرت شگفت انگیزند. مثل بتمن و سوپرمن و مردآهنی و ...
یا اعضای سازمان سیا و ام آی سیکس و ...که جامه قهرمانی به آنها می پوشانند و می شوند ناجی دنیا.
بامزه اینجاست که مثلا یک امسال هم که کارگردان زبده ای مثل بهروز افخمی از یک عملیات پیچیده وزارت ارشاد و تقابل قهرمانان گمنام با سازمان های جاسوسی اسراییلی فیلم می سازد به یکباره آماج حملات قرار می گیرد و حتی شبکه های فارسی خارج از کشور هم او را تا آنجا که جادارد می زنند. شاید تا حالا که روباه دارد مهیای آمدن می شود، دست کم سه گزارش در شبکه های مختلف ضد انقلاب راجع به این فیلم پخش شده و در آنها رویاه را به عنوان فیلمی شرم آور در کارنامه سینمایی افخمی یا فیلمی نفتی و یا فیلمی که با رانت ساخته شده و ....ذکر کرده اند.همه این ها هم یعنی روباه کارش را کرده و حسابی آن جماعت را ناراحت و عصبانی کرده است.
عجیب و تلخ اینجاست که همین تک فیلم در جشنواره فیلم فجر با وجود ساختار محکم و قابل قبولش مورد بی مهری کامل قرار می گیرد و اصلا دیده نمی شود.اما از سوی دیگر فیلم های بی قهرمان و خاکستری یا سیاه در کانون توجه جشنواره قرار می گیرند.
باز دست حوزه هنری درد نکند که وقتی دید آبی از سازمان سینمایی گرم نمی شود و آنجا فقط برای فیلم های فرانسه پسند فرش قرمز پهن می کنند، خودش دست به کار شد و از سازندگان روباه تقدیر کرد.
قهرمانی به نام حاج قاسم
بعضی ها قهرمانی در ذاتشان است، در وجودشان نهفته است و کار هیچ دستگاه و نهادی نیست که مسولیت داشته باشند تا آنها را قهرمان کنند. آنها بی پروپاگاندا، بی تبلیغ و مشاوره و بی هیچ سیستم پیچیده تبلیغاتی محبوب عام و خاص می شوند. بازاری ها دوستشان دارند، هیاتی ها عاشقشان هستند، انصاری ها و بسیجی ها و رزمنده ها او را ازآن خودشان میدانند، دانشجو و دانش آموز، بقال و نانوا و کارمند و خلاصه همه عکسش را که می بینند لبخند می زنند و زیر لب می گویند" ماشا الله"و دوست و دشمن و موافق و مخالف نظام آنها را می ستایند.
یکی از این قهرمانا که شاید به طور شگفتی محبوب عام و خاص شده است همان فرمانده ای است که می گویند مقام معظم رهبری او را شهید زنده نامیده است. این قهرمان که از قضا اهالی فرهنگ و هنر هم کار درخوری درباره او انجام نداده اند حاج قاسم سلیمانی است.
گاهی جامعه بی قهرمان است و همه قهرمان ها خوابیده اند که مثلا سینماگری "قیصر" می سازد و قهرمانی را سرو شکل می دهد که اگرچه دروغین است اما همین که قهرمان است باعث آشفته شدن خواب قهرمان ها می شود و روحیه قهرمان بودن را ترویج می دهد.
اما حالا در شرایطی که جامعه ما به شدت به فیلم های قهرمان محور و اصولا به قهرمان پردازی نیاز دارد و ازقضا قهرمان هایی مثل حاج قاسم هم داریم ، میبینی که حتی یک فیلم نیست که درآن ردی از حاج قاسم یا هر قهرمان دیگری باشد.
اوضاع به قدری خراب است و به اندازه ای این حوزه برهوت است که مردم خودشان دست به کار شده و برای فرمانده محبوبشان کلیپ ساخته اند و نماهنگ های مربوط به حاج قاسم هم از پربازدید کننده ترین نماهنگهاست.
نمی دانم دیگر چه جور قهرمانی می خواهیم.نمیدانم دیگر تاچه اندازه باید تشنگی و عطش خلق الله را درباره دیدن قهرمانانشان در فیلم ها و کتاب ها ببینیم.و نمیدانم چقدر باید عدم استقبال مردم از فیلم های بی قهرمان را ببینیم تا باورمان بشود حالا وقت حماسه سرایی درباره حاج قاسم و حاج قاسم هاست.باورمان بشود که باید ژان بارت و فرانسه و خانه فرهنگ پویا را تمام شده بدانیم و برویم سراغ ساخت فیلمی که هم برای مخاطب ایرانی جذاب باشد هم عراقی و سوری و لبنانی.
از دیگر سو آمریکایی ها و هالیوود که نه فرهنگ اصیل و نه تمدن درست و حسابی دارند و نه قهرمانانی شایسته ، مدام درحال قهرمان سازی هستند. دستگاه های فرهنگی آمریکایی و هالیوودی در غفلت دستگاه های فرهنگی ما مدام قهرمان می سازند و قهرمان های بی اصل و بسبشان را به کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان بقیه کشورها حقنه می کنند. قهرمان هایی که دو دسته اند. یا قهرمان های غیرطبیعی و با قدرت شگفت انگیزند. مثل بتمن و سوپرمن و مردآهنی و ...
بامزه اینجاست که مثلا یک امسال هم که کارگردان زبده ای مثل بهروز افخمی از یک عملیات پیچیده وزارت ارشاد و تقابل قهرمانان گمنام با سازمان های جاسوسی اسراییلی فیلم می سازد به یکباره آماج حملات قرار می گیرد و حتی شبکه های فارسی خارج از کشور هم او را تا آنجا که جادارد می زنند. شاید تا حالا که روباه دارد مهیای آمدن می شود، دست کم سه گزارش در شبکه های مختلف ضد انقلاب راجع به این فیلم پخش شده و در آنها رویاه را به عنوان فیلمی شرم آور در کارنامه سینمایی افخمی یا فیلمی نفتی و یا فیلمی که با رانت ساخته شده و ....ذکر کرده اند.همه این ها هم یعنی روباه کارش را کرده و حسابی آن جماعت را ناراحت و عصبانی کرده است.
عجیب و تلخ اینجاست که همین تک فیلم در جشنواره فیلم فجر با وجود ساختار محکم و قابل قبولش مورد بی مهری کامل قرار می گیرد و اصلا دیده نمی شود.اما از سوی دیگر فیلم های بی قهرمان و خاکستری یا سیاه در کانون توجه جشنواره قرار می گیرند.
باز دست حوزه هنری درد نکند که وقتی دید آبی از سازمان سینمایی گرم نمی شود و آنجا فقط برای فیلم های فرانسه پسند فرش قرمز پهن می کنند، خودش دست به کار شد و از سازندگان روباه تقدیر کرد.
قهرمانی به نام حاج قاسم
بعضی ها قهرمانی در ذاتشان است، در وجودشان نهفته است و کار هیچ دستگاه و نهادی نیست که مسولیت داشته باشند تا آنها را قهرمان کنند. آنها بی پروپاگاندا، بی تبلیغ و مشاوره و بی هیچ سیستم پیچیده تبلیغاتی محبوب عام و خاص می شوند. بازاری ها دوستشان دارند، هیاتی ها عاشقشان هستند، انصاری ها و بسیجی ها و رزمنده ها او را ازآن خودشان میدانند، دانشجو و دانش آموز، بقال و نانوا و کارمند و خلاصه همه عکسش را که می بینند لبخند می زنند و زیر لب می گویند" ماشا الله"و دوست و دشمن و موافق و مخالف نظام آنها را می ستایند.
یکی از این قهرمانا که شاید به طور شگفتی محبوب عام و خاص شده است همان فرمانده ای است که می گویند مقام معظم رهبری او را شهید زنده نامیده است. این قهرمان که از قضا اهالی فرهنگ و هنر هم کار درخوری درباره او انجام نداده اند حاج قاسم سلیمانی است.
گاهی جامعه بی قهرمان است و همه قهرمان ها خوابیده اند که مثلا سینماگری "قیصر" می سازد و قهرمانی را سرو شکل می دهد که اگرچه دروغین است اما همین که قهرمان است باعث آشفته شدن خواب قهرمان ها می شود و روحیه قهرمان بودن را ترویج می دهد.
اما حالا در شرایطی که جامعه ما به شدت به فیلم های قهرمان محور و اصولا به قهرمان پردازی نیاز دارد و ازقضا قهرمان هایی مثل حاج قاسم هم داریم ، میبینی که حتی یک فیلم نیست که درآن ردی از حاج قاسم یا هر قهرمان دیگری باشد.
نمی دانم دیگر چه جور قهرمانی می خواهیم.نمیدانم دیگر تاچه اندازه باید تشنگی و عطش خلق الله را درباره دیدن قهرمانانشان در فیلم ها و کتاب ها ببینیم.و نمیدانم چقدر باید عدم استقبال مردم از فیلم های بی قهرمان را ببینیم تا باورمان بشود حالا وقت حماسه سرایی درباره حاج قاسم و حاج قاسم هاست.باورمان بشود که باید ژان بارت و فرانسه و خانه فرهنگ پویا را تمام شده بدانیم و برویم سراغ ساخت فیلمی که هم برای مخاطب ایرانی جذاب باشد هم عراقی و سوری و لبنانی.
شهید عزیز -
جانباز عزیز -
رزمنده عزیز -
آزاده عزیز -
شیمه عید شیمی ره مبارک ببه .
سال نو مبارک ببه .
ایشالله که خوش و خرم و سلامت ببید .
شهیدانا زیاد یاد باورید و قدر أ ثروت و أ امنیتا بدانید .
نوروز بومو ؛ نوروز بومو.
فصل گل و سونبول بومو .
ویریزید شادی بوکونید .
ویریزید شهدای هم یادا بوکونید .
یاد بو کونید رزمندانا.
دیداری بوکونید جانبازانا.
قدر أ ایاما بدانید .
قدر أ نوروزا بدانید .
شهدا قبرا زیارت بوکونید.
قرآنا زیاد تلاوت بوکونید .
نوروزتان پیروز.
http://khakpour-m.blogfa.com