به گزارش شهدای ایران به نقل از ندای انقلاب؛ نشریه آمریکایی«هافینگتون پست» در مقالهای به قلم «داج بندو» از اعضای ارشد موسسه «كاتو»، مینویسد: در دهه گذشته، جمهوریخواهان میلیتاریسم (نظامیگری/ نظامی سالاری) را جایگزین دولت محدود (كنترل قدرت دولت فدرالی به وسیله قوانین)كردهاند. دولت بوش، احمقانه به عراق حمله كرد. «جان مك كین» و «میت رامنی» نامزدهای انتخاباتی، از این نیز افراطیتر به نظر میرسیدند. سیاستمداران «جی او پی» (جمهوریخواه) ، سیكوستر بودجهای (كاهش بودجه بخشهای گوناگون) آینده را در كاهش هزینههای داخلی و مخارج نظامی موثر قلمداد مینمایند.
* جمهوریخواهان محافظهكار: اسراف در وزارت دفاع غوغا میكند
با این حال، جمهوریخواهان محافظهكار، به این نكته اذعان دارند كه وزارت دفاع بیش از اندازه خرج میكند. به باور آنا، دولت باید در زمینه كاهش هزینهها ، كسری بودجه و بدهیها، گامهای جدی بردارد. «تام كویل»، از حزب جمهوریخواه (آر-اوكی) در این مورد میگوید: «مسائل مالی، موضوع «دفاع» را به گونهای هدف قرار میدهند كه كسی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تصور آن را نمیكرد».
*تردیدها نسبت به سیكوستر
بیتردید، برای كاهش هزینهها سیكوستر روشی غیر واقع بینانه، بیتاثیر و حتی احمقانه است. «چاك هیگل» وزیر دفاع آمریكا، نسبت به پیامدهای این تصمیم هشدار میدهد و از آن انتقاد مینماید: «زمانی كه مدیران از اختیارات، فرصتها و ابزارهای مدیریتی لازم برخوردار نیستند، نمیتوان نسبت به حوادث پیش رو مطمئن بود».
*تهدید، حربهای مرسوم در آمریكا
با این حال، برخلاف گفته برخی مقامات پنتاگون، لزوما نتایج پیش رو فاجعهآمیز نخواهند بود. صدور مجوز انتقال پول از حسابی به حسابی دیگر برای پنتاگون، شرایط را تعدیل خواهد كرد. «جورج اف ویل» روزنامه نگار، به این نكته اشاره میكند كه وزارت دفاع از ابزار تهدید (شیوه مرسوم در واشنگتن) در جهت كاهش تاثیرات این تصمیم استفاده خواهد كرد.
به گفته مقامات نیروی دریایی، نمیتوان هزینه برنامهها یا طرحهای كم اهمیتتر از بكارگیری ناو هواپیما بر یو اس اس «ترومن» را كاهش داد. مشاركت نیروی دریایی در كمپین سیاسی اعمال فشار بر كنگره و ممانعت از سیكوستر، ناپخته، واضح و خجالتآور است و به خصوص با بازرسی همراه با شك كنگره باید به قیمت بودجه نیروی دریایی تمام شود.
*عدم نظارت بر دفاتر پنتاگون
میتوان با مدیریت صحیحتر، در هزینهها صرفهجویی كرد. این موضوع بدون بحران كنونی بودجه نیز، امكانپذیر است. مدتها است امكان بازرسی دفاتر و اسناد پنتاگون وجود ندارد و این خود رسوایی بزرگی است. با این حال، مشكل بزرگتر، اهداف جاه طلبانه «دی او دی» میباشد. دفاع، مسئولیت مهم و قانونی دولت فدرال است. این تنها به معنای محافظت از آمریكا است، نه بقیه دنیا.
*آمریكا نیمی از بودجه نظامی جهان را در اختیار دارد
به باور وزیر «هیگل»، كنگره باید در مورد سیاست خارجی آمریكا تجدید نظر كرده و به تناسب به كاهش هزینهها بپردازد. وی افزود: «راهبرد كنونی با كاهش اساسی منابع كه در نتیجه سیكوستر است، همخوانی ندارد. این به مفهوم نیاز به بازنگری در دیدگاه وزارت دفاع میباشد».
بودجه پنتاگون محصول سیاست خارجی آمریكا است. مدیریت جهان توسط آمریكا، به ارتشی عظیم و پر خرج احتیاج دارد. به این دلیل است كه نیمی از مجموع بودجه نظامی كشورهای جهان متعلق به كاخسفید است. در حقیقت، مخارج آمریكا نسبت به مخارج این كشور در دوران جنگ سرد، جنگ ویتنام و جنگ كره بیشتر بوده است. در صورتی كه سیاستگذاران آمریكا، تنها تصمیم به محافظت از كشورشان میگرفتند، این رقم كاهش چشمگیری داشت.
*ناكارآمدی وزارت دفاع آمریكا
هدف اصلی واشنگتن باید دفاع از آب و خاك، مردم و آزادیهای قانونی آمریكا باشد. در شرایطی نادر مانند جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد، كه ممكن بود به تسلط نازیها و كمونیستها بر جهان بدل شود، آمریكا میتواند به محافظت از جهان اقدام نماید. اما، امروزه نیازی به این موضوع احساس نمیشود.
در واقع، بخش اندكی از فعالیتهای وزارت دفاع به دفاع از آمریكا مربوط میشود. در حملات ۱۱ سپتامبر، كه اولین حمله به خاك آمریكا پس از جنگ جهانی دوم میباشد، ناكارآمدی وزارت دفاع اثبات شد. «دی او دی» آمادگی بیشتری برای محافظت از كشورهای جهان دارد تا خود آمریكا.
*آمریكا و دخالت در امور كشورهای جهان به بهانههای واهی
این سیاست از دل دوران جنگ سرد و همزمان با نفوذ كمونیسم و تهدید متحدان آمریكا بیرون آمده است. اما همان گونه كه «گرترود استین» در اوكلند به آن اشاره كرد: «امروزه، این موضوع وجود ندارد». واشنگتن از تمامی دشمنان، دشمنان بالقوه، مجوعهای از دشمنان یا مجموعهای از دشمنان بالقوه و بلافعل برتر بوده و به مدیریت جهان ادامه میدهد. علاوه بر این، آمریكا تقریبا با تمامی كشورهای صنعتی جهان، از جمله چین و روسیه متحد شده است. بیتردید، این كشورها، توان دفاع از خود را دارند. همان گونه كه «كالین پاول»، رئیس اسبق ستاد مشترك گفت: «تعداد دشمنان آمریكا كم و كمتر میشود. دشمنان من به «كاسترو» و «كیم ایل سونگ» محدود میشود».
*آمریكا و سوء استفاده از مقوله تروریسم
تروریسم، تهدید جدی امنیتی آمریكا محسوب میشود. تروریسم بیرحم و مرموز است. اما خوشبختانه موجودیت آمریكا را تهدید نمیكند. چرا كه القاعده و متحدانش، به «آی سی بی ام» هستهای، ناوهای هواپیما بر، تجهیزات هوایی و ادوات زرهی دسترسی ندارند. تروریستها با خوش شانسی موفق به كشتار ۳۰۰۰ هزار آمریكایی در دهه گذشته شدند. اما «اسامه بن لادن» نتوانست این حوادث را تكرار كند. جنگ سرد جهانی ترور، معادل جنگ جهانی سوم نیست.
تروریسم موضوعی نگران كننده است. اما با بكارگیری تجهیزات نظامی سنتی مهار نمیشود. عقبنشینی سخاوتمندانه آمریكا پس از جنگ جهانی دوم، دلیل وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر نیست. در حقیقت، سیاست جنگ طلبانه دولت بوش و افزایش تعداد دشمنان آمریكا، زمینهساز تشدید تروریسم گردید. درك این موضوع كه بمباران و حمله به سایر كشورها، عواقب ناخوشایندی در پی دارد، به هیچ وجه تروریسم را توجیه نمیكند. با این حال، كاهش حضور در عرصه بینالمللی ، تا حدودی از دامنه اهداف حملات میكاهد.
*شكاف عمیق میان پنتاگون و سایر كشورها
آمریكا ماموریتهای نظامی دیگری ندارد. نگرانیهای اقتصادی به ندرت به جنگ منجر میشوند. ممكن است، حفظ ثبات برتری ژئوپولتیكی باشد، اما حضور جهانی نو-امپریال آمریكا را توجیه نمیكند. توسعه كشور، بیانگر امید به آینده است، باوری كه روزی پنتاگون اختلافات اساسی مذهبی، تاریخی، قومی و سنتی را با دیگر كشورها كنار گذارده و در در جهت بازساسی جوامع دیگر گام بردارد.
*جنگ، ابزاری نامناسب
نجات جان انسانها جذاب به نظر میرسد. اما جنگ راه حل انسانی مناسبی نیست. عراق گواه این مدعی است. در پی حمله آمریكا به عراق، هزاران عراقی كشته شدند. همچنین، نباید در جهت تامین منافع از نیروهای آمریكایی مانند مهرههای شطرنج استفاده كرد.
در نتیجه، تضمینی برای حفظ چیزهایی كه ارتش جنگ سرد آمریكا را تشكیل میدهند یعنی اتحادهای بینالمللی متعدد، نصب تجهیزات نظامی فراوان و حضور نیروهای آمریكایی در سراسر جهان، وجود ندارد.
*برتری متحدان آمریكا بر دشمنان
آمریكا به ارتش بزرگ احتیاجی ندارد، احتمال حمله خارجی به آمریكا بسیار ناچیز است. تعداد كشتیهای نیروی دریایی آمریكا، از تعداد كشتیهای مجموع ۱۳ كشور جهان بیشتر است. از میان این ۱۳ كشور، ۱۱ كشور از دوستان آمریكا هستند. به عبارت دیگر، تعداد كشتیهای كشورهای دوست آمریكا از تعداد كشتیهای دشمانش بیشتر است (هر كدام یكی برای چین و روسیه). آمریكا میتواند برتری هوایی خود را با به كارگیری نیروی كمتر نیز، حفظ نماید.
*جمهوری خواهان: ارتباط كاهش بودجه نظامی و فرصتهای شغلی
بدترین دلیلی كه از سوی جمهوری خواهان (آنها راه دیگری برای بیان تردید خود نسبت به محرك مخارج دولت پیدا خواهند كرد) در ارتباط با هزینههای نظامی مطرح میشود، این است كه كاهش هزینهها به كاهش فرصتهای شغلی منجر میشود. در صورتی كه هدف رشد اقتصادی باشد، این پول باید برای سرمایه گذاری در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد.
دولت به جای فراهم سازی زمینههای رشد اقتصادی، بخش اعظمی از بودجه را صرف موارد دیگر میكند. ساخت بمب از جمله این موارد است. امیدواریم آمریكا هرگز از این روش در جهت ایجاد فرصتهای شغلی استفاده نكند. به گفته «بن زایچر»، اقتصاد دان: «در دنیای اقتصاد، افزایش هزینههای دفاعی و هزینههای دولتی، بر «جی پی دی» (تولید ناخالص داخلی) تاثیرگذارند و از طریق كاهش هزینههای بخشهای دیگر تامین میشوند».
*كسری بودجه تریلیون دلاری آمریكا و اصرار به حفظ بودجه نظامی
آمریكا دیگر نمیتواند نقش پلیس جهانی را ایفا كند. پس از چهار سال و كسری تریلیون دلاری، انتظار میرود كسری بودجه آمریكا در سال ۲۰۱۳ به ۸۵۰ بیلیون دلار برسد. براساس پیشبینی دفتر بودجه كنگره، در دهه پیش روی، ۷ تریلیون دلار دیگر به كسری بودجه آمریكا اضافه خواهد شد. بدهی ملی ۱۶.۵ تریلیون دلاری آمریك تنها شروع راه است. مجموع بودجه مورد نیاز طرحها و پرداخت بدهیها به ۲۲۰ تریلیون دلار میرسد.
پنتاگون، از لحاظ صرف هزینههای فدرالی، در مقام دوم قرار دارد. هزینههای نظامی، بخش كمتری از تولید ناخالص داخلی آمریكا نسبت به دوران جنگ سرد و جنگ جهانی دوم را به خود اختصاص میدهد. اما باید به این نكته توجه داشت كه تولید ناخاص داخلی آمریكا نسبت به سال ۱۹۴۰، ۱۵ برابر و نسبت به سال ۱۹۵۰ ، ۱۱ برابر رشد داشته است. بنابراین، اختصاص ۴.۶ درصد تولید ناخالص داخلی آمریكا به بخش نظامی، معادل ۶۸ درصد تولید ناخالص داخلی این كشور در سال ۱۹۴۰ میباشد.
*آمریكا روزی زیر هزینههای سنگین، كمر خم خواهد كرد
مخارج مذكور، بیش از هزینههای نظامی رشد خواهند داشت، كه خود مبین نیاز به صرفهجویی در هزینهها در تمامی بخشها، از جمله بخش نظامی است. اختصاص مبالغ هنگفت به بخش امنیت اجتماعی دلیلی برای افزایش بودجه نظامی نیست. با توجه به موضوع بدهیها، كسری بودجه و موضوعاتی از این قبیل، آمریكا نمیتواند استثنا قائل شود. «اریك كارتر»، رئیس اتاق نمایندگان اكثریت (و محافظهكار خشونتطلب) گفت: «باید تمامی گزینهها را روی میز قرار دهیم».
بیتردید، قدرت اقتصادی نقش به سزای در امنیت ملی ایفا میكند. ثروت آمریكا، این كشور را در مقابل خطرات امپریالی محافظت نكرده و آمریكا تا ابد قادر به كمك به متحدان ثروتمند خود، بازسازی جوامع شكست خورده، سرنگونی حكومتهای قدرت طلب، نجات افراد و افزایش موقعیت ژئوپولیتیكی نخواهد بود. به خصوص كه منافع راهبردی آمریكا در خطر نیستند.
*افزایش نرخ تورم در دولتهای بوش و اوباما
برخلاف اظهارات مایوسكننده جمهوریخواهان افراطی، سیكوستر تنها بخش كوچكی از راهحل مورد نیاز است. هزینهها و نرخ تورم-تنظیمی در زمان دولت بوش، ۷۶ درصد افزایش یافت و با شتاب كمتر به سیر صعودی خود ادامه داد (در دولت اوباما). براساس پیشبینیها، هزینههای نظامی در دهه آینده افزایش مییابند (در حقیقت ثابت باقی میمانند). برخلاف شیوه واشنگتن، كاهش هزینهها به ندرت از سیر صعودی هزینهها میكاهد.
پیشبینی میشود با پایان جنگ عراق و پایان عملیات جنگی در افغانستان، هزینهها خود به خود كاهش یابد. گفتنی است، جنگ عراق و افغانستان، سالانه ۱۵۰ بیلیون دلار هزینه دارد. براساس آمارهای منتشره از سوی «ورونیك دو روگی» از مركز «مركاتوس»، در صورت اجرای كامل سیكوستر، تنها مخارج را به میزان سال ۲۰۰۶ باز میگرداند. این رقم همچنان از هزینههای آمریكا در دوران جنگ سرد (كه كشورهایی مانن شوروی، پیمان ورشو و چین مائوئیستی وجود داشت) بیشتر است. برخلاف ادعای «لئون پانتا»، وزیر امور خارجه اسبق آمریكا، این كشور به قدرتی درجه دو مبدل نخواهد شد.
* اجرای سیكوستر اجتناب ناپذیر است
سیاست مداران معمولا تمایلی به اتخاذ تصمیمات دشوار ندارند. چراكه كاهش هزینهها، باعث عصبانیت برخی میشود. از این رو، سیكوستر كه فرایندی خودكار است و مسئولیت تصمیمگیری در مورد كاهش (صرفهجویی) در هزینهها را از دوش سیاستمداران بر میدارد، ضروری مینماید.
به گفته دفتر بودجه كنگره، آمریكا در مسیر مالی ناپایداری قرار دارد. برای رفع این موضوع به اتخاذ تصمیمات دشوار نیاز است. این موضوع پنتاگون را نیز شامل میشود.