شهدای ایران shohadayeiran.com

مهدی قدیمی می‌گفت: در برگشت فرصت معبر زدن به خاطر آتش سنگین دشمن و روشن شدن هوا نبود. عباس خودش داخل میدان دوید و ترس را از دل‌ها دور کرد و معبر تعجیلی زد.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه شهدای ایران؛ شهید عباس حسنی در سال 1341 در تهران و در محله قلعه مرغی به دنیا آمد. وقتی به شهادت رسید تنها 21 سال از عمرش گذشته بود. او در حالی‌ که محصل هنرستان بود و در رشته برق درس می‌خواند، در سن 17 سالگی قدم به میدان رزم گذاشت .

قبل از عملیات والفجر مقدماتی وارد گردان تخریب شد و به اصرار شهید نوریان (فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع)) جذب سپاه شد و لباس سبز پاسداری به تن کرد و به قول شهید حاج عبدالله شد رزمنده تا انقلاب مهدی(ع). این تکه کلام شهید نوریان بود.

در گردان در زمره نیروهای خبره و کاربلد و مورد توجه حاج عبدالله بود. به عنوان نیروی تخریبچی به اطلاعات عملیات برای شناسایی منطقه عملیات والفجر مقدماتی مامور شد. در عملیات مقدماتی برادرش امیرعلی که در واحد اطلاعات عملیات لشگر27 محمدرسول الله(ص) بود به شهادت رسید. وقتی خبر به عباس رسید خیلی عادی برخورد کرد و هر چه شهید نوریان و سایرین اصرار کردند برای تشیع به تهران برو قبول نمی‌کرد و می‌گفت جبهه به من نیاز دارد و با اصرار شهید نوریان رفت و زود برگشت.

 

برای عملیات والفجر یک معبر باز کرد و نیروها را از میدان مین عبور داد و بعد از عقب نشینی گردان‌ها، نیروها را از معبر رد کرد و خودش و بچه های تخریب آخرین نفرها بودند که عقب آمدند.

مهدی قدیمی می‌گفت: در برگشت فرصت معبر زدن به خاطر آتش سنگین دشمن و روشن شدن هوا نبود. عباس خودش داخل میدان دوید و ترس را از دل‌ها دور کرد و معبر تعجیلی زد. عباس بدن ورزیده ای داشت و معمولا نرمش بعد از صبحگاه را عهده دار بود. انسان متواضع و مودبی بود.

عباس اهل تهجد و شب زنده داری بود و به گفته برادر روح افزا همیشه دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار و مشغول عبادت و مناجات می‌شد و صدای ضجه اش بگوش می‌رسید اما کسی نمی دانست که صاحب این مناجات و ناله عباس است چون چند دقیقه قبل از اذان به چادر می آمد و می‌خوابید. سایرین وقتی برای نماز بیدار می‌شدند می‌دیدند که عباس داخل چادر خوابیده است. لذا کسی احتمال عبادت نیمه شب برای عباس به ذهنش خطور نمی‌کرد. عباس اهل هیاهو نبود و انسان تو داری بود.

 

در عملیات والفجر2 و 4 کمک کار فرماندهان گردان بود و شهید نوریان به چشم معاون خود به او نگاه می‌کرد. در کار پاکسازی میادین مین خبره بود و با حداقل تلفات کار پاکسازی را به انجام می‌رساند. او همیشه با وضو بود. توکل او موقع رفتن به میدان مین و نماز خواندن قبل از ورود به میدان مین و سجده شکر بعد از اتمام کار از خصوصیات شهید عباس بود.

وپژگی دیگر عباس مداحی برای امام حسین (ع) بود. چون به زبان ترکی آشنا بود گاهی در مداحی برای رزمندگان از نغمات ترکی استفاده می‌کرد و همه را به وجد می آورد. حضور مداح مخلصی مثل شهید عباس در مقر تخریب در دهکده حضرت رسول و چنانه قبل از والفجر مقدماتی و یک فضای معنوی خاصی به گردان بخشیده بود.

 

برای شناسایی و انجام عملیات خیبر خیلی تلاش کرد و قوت قلب حاج عبدالله بود. شهید نوریان فرمانده گردان تخریب بود و اصرار داشت که عباس جلو نرود و کنار دستش باشد تا خلا مدیریت، گردان را مشکل دار نکند. او می‌دانست عباس چه گوهری است. شهید نوریان در وصف این شهید گفت که عباس معاون و کمک کار ما بود. برای عملیات خیبر پیش من آمد و خیلی اصرار کرد و گفت برادر عبدالله اگر بگویی نرو نمیروم. اما این بار به من اجازه بده و بعد هر کجا گفتی میروم و این گونه من راضی شدم".

 

او با اولین گردانهای تیپ سیدالشهداء (ع) وارد جزیره مجنون شد و در نبرد سختی با دشمن در تاریخ 8 اسفند 62 به شهادت رسید.

بعد از شهادت عباس برادر کوچکترش محسن عزم جبهه نمود و در عملیات بدر در اسفند ماه سال 63 به شهادت رسید.

منبع:فارس

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار