سوگند ياد مي کنم سوگندي که تخلف ندارد براينکه اگر خداوند من و تو را در ميدان نبرد گرد آورد و مقدرات من و تو را در پيکار با يکديگر کشاند آنقدر در برابر تو بمانم تا خداوند ميان ما حکم فرمايد که او بهترين حاکمان است.
به گزارش شهدای ایران، از نامه هاي امام علی عليه السلام به معاويه لعنت الله علیه؛ اما بعد خداوند سبحان دنيا رامقدمه براي مابعد آن [ آخرت ] قرار داده و اهل دنيا را در بوته امتحان در آورده تا روشن شود کدام يک بهتر عمل مي کنند ما براي دنيا آفريده نشده ايم و تنها براي کوشش و تلاش در آن مامور نگشته ايم.
ما در دنيا آمده ايم تا به وسيله آن آزمايش شويم خداوند مرا به تو و تو را به وسيله من در معرض امتحان در آورده و هر کدام ما را حجت بر ديگري ساخته . تو به دنيا رو آوردي و تفسير قرآن را بر خلاف حق وسيله رسيدن به دنيا ساختي و مرا در برابر چيزي مؤاخذه مي کني که دست و زبانم هرگز به آن آلوده نشده [ اشاره به قتل عثمان است ] تو و اهل شام آن را دست آويز کرده ايد و به من نسبت داده ايد تا آنجا که عالمان شما جاهلانتان را و آنها که سر کارند از کارافتادگان شما را به آن تشويق مي کنند.
از خدابترس و با شيطان که در رام کردنت مي کوشد ستيزه کن و روي خويش را به سوي آخرت که راه من و تو است بگردان و بترس از آنکه خداوند تو را بزودي به يک بلاي کوبنده که ريشه ات را بزند و دنباله ات را قطع کند دچار سازد.
من براي تو سوگند ياد مي کنم سوگندي که تخلف ندارد براينکه اگر خداوند من و تو را در ميدان نبرد گرد آورد و مقدرات من و تو را در پيکار با يکديگر کشاند آنقدر در برابر تو بمانم تا خداوند ميان ما حکم فرمايد که او بهترين حاکمان است [اشاره به اينکه از دست من نجات نخواهي يافت ].
متن حدیث:
و من کتاب له عليه السلام الي معاويه اما بعد ، فان الله سبحانه قد جعل الدنيا لما بعدها ، وابتلي فيها اهلها ، ليعلم ايهم احسن عملا ، و لسنا للدنيا خلقنا ، و لا بالسعي فيها امرنا ، و انما وضعنا فيها لنبتلي بها ، و قد ابتلاني الله بک و ابتلاک بي : فجعل احدنا حجه علي الاخر ، فعدوت علي الدنيا بتاويل القرآن ، فطلبتني بما لم تجن يدي و لا لساني ، و عصيته انت و اهل الشام بي ، و الب عالمکم جاهلکم ، و قائمکم قاعدکم ، فاتق الله في نفسک ، و نازع الشيطان قيادک ، و اصرف الي الاخره وجهک ، فهي طريقنا و طريقک ، و احذر ان يصيبک الله منه بعاجل قارعه تمس الاصل و تقطع الدابر ، فاني اولي لک بالله اليه غير فاجره ، لئن جمعتني و اياک جوامع الاقدار لا ازال بباحتک حتي يحکم الله بيننا و هو خير الحاکمين.
«نهج البلاغه، نامه 55»
ما در دنيا آمده ايم تا به وسيله آن آزمايش شويم خداوند مرا به تو و تو را به وسيله من در معرض امتحان در آورده و هر کدام ما را حجت بر ديگري ساخته . تو به دنيا رو آوردي و تفسير قرآن را بر خلاف حق وسيله رسيدن به دنيا ساختي و مرا در برابر چيزي مؤاخذه مي کني که دست و زبانم هرگز به آن آلوده نشده [ اشاره به قتل عثمان است ] تو و اهل شام آن را دست آويز کرده ايد و به من نسبت داده ايد تا آنجا که عالمان شما جاهلانتان را و آنها که سر کارند از کارافتادگان شما را به آن تشويق مي کنند.
از خدابترس و با شيطان که در رام کردنت مي کوشد ستيزه کن و روي خويش را به سوي آخرت که راه من و تو است بگردان و بترس از آنکه خداوند تو را بزودي به يک بلاي کوبنده که ريشه ات را بزند و دنباله ات را قطع کند دچار سازد.
من براي تو سوگند ياد مي کنم سوگندي که تخلف ندارد براينکه اگر خداوند من و تو را در ميدان نبرد گرد آورد و مقدرات من و تو را در پيکار با يکديگر کشاند آنقدر در برابر تو بمانم تا خداوند ميان ما حکم فرمايد که او بهترين حاکمان است [اشاره به اينکه از دست من نجات نخواهي يافت ].
متن حدیث:
و من کتاب له عليه السلام الي معاويه اما بعد ، فان الله سبحانه قد جعل الدنيا لما بعدها ، وابتلي فيها اهلها ، ليعلم ايهم احسن عملا ، و لسنا للدنيا خلقنا ، و لا بالسعي فيها امرنا ، و انما وضعنا فيها لنبتلي بها ، و قد ابتلاني الله بک و ابتلاک بي : فجعل احدنا حجه علي الاخر ، فعدوت علي الدنيا بتاويل القرآن ، فطلبتني بما لم تجن يدي و لا لساني ، و عصيته انت و اهل الشام بي ، و الب عالمکم جاهلکم ، و قائمکم قاعدکم ، فاتق الله في نفسک ، و نازع الشيطان قيادک ، و اصرف الي الاخره وجهک ، فهي طريقنا و طريقک ، و احذر ان يصيبک الله منه بعاجل قارعه تمس الاصل و تقطع الدابر ، فاني اولي لک بالله اليه غير فاجره ، لئن جمعتني و اياک جوامع الاقدار لا ازال بباحتک حتي يحکم الله بيننا و هو خير الحاکمين.
«نهج البلاغه، نامه 55»