شهدای ایران shohadayeiran.com

علی اسدی، مجری برنامه «سیمای خانواده» در پی شکایت قلعه نوعی از مجری برنامه نود نامه ای خطاب به همکارش فردوسی پور نوشت و در آن با لحنی عاطفی و احساسی درد دل‌های صنفی خودش را بیان کرد.
به گزارش شهدای ایران، متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار سایت «جام‌جم سیما» قرار گرفته بدین شرح است:

عادل جان همکار خوبم؛ من «علی اسدی» با وجود اینکه مدت زیادی گذشته، خوب یادم هست؛ آن سال‌هایی را که به شوق پیدا کردن دست‌نوشته‌های شیرینت در صفحات ابرار ورزشی مسیر خانه را سر به هوا و شلخته طی می‌کردم.

نامه یک مجری تلویزیون به فردوسی پور +عکس

یادم هست تو، جوان‌ ترکه‌ای مو فرفری خوش قامتی که در فضای عصاقورت داده و رسمی مجریان دوران نوجوانی من، با تمام ناملایمات سلیقه‌ای غیر استاندارد و شایع برخی مدیران، خودت را با سماجت و هنرت به آن‌ها قبولاندی تا کمی بعد، چرت و خمیازه جماعت بینوایی که به ناچار، دست به چانه پای برنامه‌های کم اثر وکسل‌کننده ورزشی آن روزهای تلویزیون می‌نشستند را پاره کنی.

حالا دوشنبه‌ها شده عادت، تا میلیون‌ها فوتبالی و غیرفوتبالی محبوب‌ترین چهره تلویزیون ایران را با تمام فراز و نشیب‌هایش به تماشا بنشینند تا جایی که برخی به عنوان یک قهرمان و برخی دن کیشوت‌وار یک تنه تو را وارث امیدشان برای به سامان کردن فوتبال و... می‌پندارند. گفتنش ساده است، اما به قول آن شاعر عرب «مردم روغن صاف را در شیشه‌‎ها آماده می‌بینند، اما چه می‌دانند که بر سر دانه‌های کنجد چه گذشته است؟«

نامه یک مجری تلویزیون به فردوسی پور +عکس

عادل جان! لازم نیست حتما زبان بدن بدانی و آدم رسانه باشی تا بفهمی. خوب که نگاه می کنم گاه و بی‌گاه متوجه نگرانی‌های پیدا و پنهانت، پشت خنده‌های معروفت می‌شوم.

کشاکش دعواها و ارعاب و شکو‌ه‌های گذشته بس نبود با این آخری، مرغ یک پای سرمربی استقلال در شکایت از تو و احضارت به دادگاه، به سبزه نیز آراسته شد.

در تمام دنیا نقد یکی از اصول اولیه هنر و ابزار هنرمند به شمار می‌رود و اصلا هنرمند با نگاه منتقدانه به جهان پیرامونش به دنبال کشف و شهودهای تازه است و نقد برای پیشرفت امور از اقتصاد و ورزش گرفته تا سیاست، ضروری‌ست و در رسانه ضروری‌تر. پس چرا این بدیهی‌ترین حق مردم و رسانه را بر نمی‌تابیم؟!

زمان زیادی از حذف مسعود فراستی که بخاطر نقدهای تند و تیزش‌، که سینماگران ما را برای کسب مرغوبیت بیشتر فیلم‌هایشان به تکاپو و چالش‌های فکری وادار می‌کرد، نمی‌گذرد و مثال‌های زیادی هست که از حوصله خارج و به قول بیهقی می‌دانی و می‌دانم.

این در حالی‌ست که یکی از جذابیت‌های برنامه‌های گفتگومحور ازقبیل چت‌شو‌ها، تاک‌شو‌ها و در نوع غلیظ آن‌ها رد‌تاک‌ها در همه جای دنیا مبنی برتضارب آراء حاضرین در برنامه است. در یک برنامه گفت وگو محور، اصل بر نبود خودسانسوری است. اگر محیط گفت‌وگو، محافظه کارانه شد یا مانند گزارشی به مقامات بالابود، جنبه جذب مخاطب را از دست خواهد داد و غیر آن تبدیل به صحبت‌های کشدار خواهد شد.

همکار نازنینم! یک از اشکالاتی که علی‌الدوام منتقدانت برایت می‌تراشند همین صراحت لهجه زیادی و پرده دری‌های توست. به عقیده من، حساب مجریان محافظه کار و کم اطلاع به کنار، اما تقابل و تعامل دراماتیک بین مجری باسواد، منصف و هوشمند مثل تو به عنوان نماینده مخاطبان با میهمان، طبیعت یک برنامه جذاب است که در آن مجری خودش را جای مردم قرار می‌دهد و به نمایندگی از آنان خواسته‌ها و ابهامات و پرسش‌های آنان را با شخص مقابل مطرح می‌کند.

به صراحت می‌گویم تماشاگر ایرانی برنامه سفارشی نمی‌بیند؛ مردم ایران، فهیم‌ترین بینندگان هستند و دل و دماغ دیدن گفت‌و‌گوهای دیکته شده، خودسانسوری مجریان، مصاحبه‌های کشدار و محافظه‌کارانه که بخش زیاد آن شبیه به ارائه گزارش اداری و نان قرض دادن مجری و میهمان خلاصه می‌شود را ندارند.

دوست صریح و صمیمی! چه ما به عنوان همکاران رسانه‌ای و چه مردم، مچ‌گیری، تخریب و حال‌گیری را نمی‌پسندیم، اما چه کسی‌ست که طرفدار استقلال مصاحبه کننده‌، شفاف‌سازی و آشکار کردن واقعیت نباشد؟!

چرا دیوار مجریان تا این حد کوتاه و برخلاف اسم و رسم‌شان مظلومند؟ اگر قرار باشد یک مجری رسانه‌ای علی‌رغم تمام تنگناها و مخاطرات مختلفش، در میان وجه غالب کلیشه‌ای، وقتی جنمی به خرج داد و به تبع وظیفه ذاتی‌اش نقد ساده‌ای کرد نگران باشد که از فردا پایش به محاکم قضایی باز شود، دیگر هیچ حرمت، خلاقیت و بستر امنی برای کارش وجود نخواهد داشت.

لذا من و بسیاری از همکاران مجری و اهالی رسانه به حسب احساس مسوولیت مشترک و دفاع از فضای بهتر برای گفت‌و‌گو، همسو و هم‌صدا می‌گوییم : «ما همه عادل هستیم»

شریفی شریف‌! عادل عزیز‌! ایمان دارم تو آنچنان پاک و بی غل و غشی که با وضعیتی که بر فضای ورزش ما به ویژه فوتبال حاکم است، اگر کوچکترین مشکل مالی یا غیره داشتی تا الان کوس رسواییت را بدخواهان و تنگ نظران بر چارسوی مملکت جار و نفیر می‌زدند.

راه دشوار است و حالا به قول «کریستوفر ریو»ی بازیگر «این تویی که باید تصمیم بگیری در قسمت کم عمق استخر بمانی یا بزنی به اقیانوس»

مسیر و انتخاب تو که معلوم است؛ اما من و بسیارانی هنوز و همیشه، در دوشنبه‌های عزیز‌، مسیر محل کار تا خانه را این بار نه برای سیاهه ‌روزنامه‌ات، بلکه به شوق تماشای برنامه‌ات‌، شلخته و سر به هوا قدم خواهیم زد.


*جام جم

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار