اینکه با انتشار یک فیلم، مردم ما دعوت شوند به تماشا و لابد تحلیل و درک مسئله مهم «شلوارک» پوشیدن چند آدم شبه هنرمند که رفتهاند برزیل فوتبال تماشا کنند، ریشه کن کردن هنر و فرهنگ نیست؟! زیر سوال بردن ارزشها و آرمانهای دینی و انقلابی نیست؟ له کردن سبک زندگی دینی و ترویج اباحه گری و انتشار ابتذال، آنهم از سخیفترین نوعش نیست؟
به گزارش شهدای ایران، این وضعیت یک بام و هزار هوای حاکم بر فضای فرهنگی و هنری جامعه ما هم حکایت عجیب وغریبی است برای خودش؛ گذشته از اینکه این روزها شاهد ظهور و بروز حساسیتهای بجا و شایسته تقدیر جامعه متدین و در رأس آنها مراجع معظم تقلید بودیم که به مناسبت طرح موضوع خوانندگی زنان رخ داد و هم نشانگر حساسیتهای ارزشمند این عزیزان بود و هم نتایج درخوری به همراه داشت و نشان داد که جامعه ما چشمان بیدار و ناظران هشیاری دارد که عرصه فرهنگ و هنر را رصد میکنند و عکس العملهای بجا نشان میدهند.
اما از دیگر سو، از یک طرف با اقداماتی بعضا قابل تأمل، کنسرتهای موسیقی فاخر ملی و سنتی مورد هجمه و توقیف قرار میگیرد و از طرف دیگر رسانه ملی میشود محل عرضه محصولات مزخرف و پوچ و مهوع پاپ امروزی و باب تولید و انتشار آلبوهای این سبک سخیف و عاری از هنر و معنویت، هر روز بازتر میشود!
از یک طرف خوانندهای که یکی از نجیبترین و آثارش از زمره نابترینهای موسیقی سنتی و در عداد سالمترین تولیدات این هنر ملی است مورد بی مهری واقع میشود و از طرف دیگر، فیلم شبه هنرمندانی، به صورت مبتذل و بی خاصیت، که به بهانه رفتنشان به جام جهانی برزیل تولید شده، با مجوز قانونی و به صورت گسترده در کشور پخش میشود تا لابد سود کلانی را روانه جیب سازندگان این شاهکار تهوع آور و نیز دستاوردهای عظیم فرهنگی و هنری را راهی خانه مردم کند!
نمیدانم شما این فیلم را دیدهاید یا نه؛ ولی محض نمونه عرض میکنم که جریان حواشی بی مایه و لوس و لوثی مثل شلوارک پوشیدن چند شبه هنرمند درجه بیستم کشور که با هزار ابهام و حاشیه عجیب و غریب، راهی جام جهانی شده بودند محور وقایع درماتیک این فیلم را تشکیل میدهد!
شخصا و در اینجا مخالفتم صرفا با این رویکردها نیست و اساسا فعلا برایم مهم نیست که فیلمی با این مایه از ابتذال، آنهم با مجوز قانونی وارد سوپرمارکتهای شهر شود بلکه سوال و ابهامم اینجاست که چطور عزیزان بزرگواری که مسئولیت فضای فرهنگی و مدیریت حوزه نشر محصولات هنری را برعهده دارند نسبت به لغو مجوز کنسرتهای موسیقی تمام قامت به میدان آمدند و حتی در برابر بی مهری به یکی از سرآمدان موسیقی فاخر سنتی ما هیچ عکس العملی نشان ندادند و با سکوت خود، مهر تأییدی بر این رفتارها زدند، اما در برابر این حجم فجیع از لودگی و ابتذال هیچ عکس العملی نشان نمیدهند؟
اینکه با انتشار یک فیلم، مردم ما دعوت شوند به تماشا و لابد تحلیل و درک مسئله مهم «شلوارک» پوشیدن چند آدم نسبتا معمولی شبه هنرمند که رفتهاند برزیل فوتبال تماشا کنند، ریشه کن کردن هنر و فرهنگ نیست؟!
زیر سوال بردن ارزشها و آرمانهای دینی و انقلابی نیست؟ له کردن سبک زندگی دینی و ترویج اباحه گری و انتشار ابتذال، آنهم از سخیفترین نوعش نیست؟
دوستان! لطفا بس کنید دیگر! شورش را درآوردهاید! حالمان از این همه ابتذال و وقاحت به هم خورد! خجالت هم چیز خوبی است!
اما براستی این رفتارهای یک بام و هزار هوا از کجا نشأت میگیرد؟ چرا همانطور که با کنسرتهای موسیقی آنهم از دم و با سوزاندن خشک و تر، مقابله شد با این شکل از ابتذال مهوع با موضوع شلوارک مشتی شکم سیر شبه هنرمند، مقابله نمیشود؟
تربیت بصری مردم ما را هر روز به لجن میکشند و آنها را به سمت مبتذلترین امور سوق میدهند و از این راه کثیف، پول درمی آورند و صدای هیچکس هم درنمی آید! کافی است یکبار بروید سوپرمارکت محلهتان، متوجه میشوید که چه آثار درخشان و شاهکارهای مشعشعی روانه خانههای مردم میشود.
یک نمونهاش همین که ذکر کردم و دیگری فیلمی به نام «رجب آرتیست میشود» که تازه به این بازار مکاره و البته غرق در ابتذال آمده! فیلمی که حتی در عنوانش هم کپی برداری از کاراکتر لوده و مبتذل سینمای فیلمفارسی پیش از انقلاب است که خدا را شکر، در سایه سیاستهای فرهنگی حاکم بر جامعه و تربیت نابوده شده مردم و ولنگاری و اباحه گری منتشر در فضا، روانه بازار شده است!
البته از بازاری که با محوریت موضوع شلوارک چهار تا و نصفی آدم [...] در برزیل و ادا و اطوارهای مهوع و چندش آورشان بچرخد، توقع دیگری هم نمیتوان داشت.
خداوند به مسئولان فرهنگی و مدیران هنری و سیاستگزاران حوزه فرهنگ کشور ما، قدرت و قوت ادای مسئولیت و یا حداقل، شجاعت کنار رفتن و سپردن کار به کاردان، و البته به همه ما عاقبتی ختم به خیر عنایت فرماید!
*رسا
اما از دیگر سو، از یک طرف با اقداماتی بعضا قابل تأمل، کنسرتهای موسیقی فاخر ملی و سنتی مورد هجمه و توقیف قرار میگیرد و از طرف دیگر رسانه ملی میشود محل عرضه محصولات مزخرف و پوچ و مهوع پاپ امروزی و باب تولید و انتشار آلبوهای این سبک سخیف و عاری از هنر و معنویت، هر روز بازتر میشود!
از یک طرف خوانندهای که یکی از نجیبترین و آثارش از زمره نابترینهای موسیقی سنتی و در عداد سالمترین تولیدات این هنر ملی است مورد بی مهری واقع میشود و از طرف دیگر، فیلم شبه هنرمندانی، به صورت مبتذل و بی خاصیت، که به بهانه رفتنشان به جام جهانی برزیل تولید شده، با مجوز قانونی و به صورت گسترده در کشور پخش میشود تا لابد سود کلانی را روانه جیب سازندگان این شاهکار تهوع آور و نیز دستاوردهای عظیم فرهنگی و هنری را راهی خانه مردم کند!
نمیدانم شما این فیلم را دیدهاید یا نه؛ ولی محض نمونه عرض میکنم که جریان حواشی بی مایه و لوس و لوثی مثل شلوارک پوشیدن چند شبه هنرمند درجه بیستم کشور که با هزار ابهام و حاشیه عجیب و غریب، راهی جام جهانی شده بودند محور وقایع درماتیک این فیلم را تشکیل میدهد!
شخصا و در اینجا مخالفتم صرفا با این رویکردها نیست و اساسا فعلا برایم مهم نیست که فیلمی با این مایه از ابتذال، آنهم با مجوز قانونی وارد سوپرمارکتهای شهر شود بلکه سوال و ابهامم اینجاست که چطور عزیزان بزرگواری که مسئولیت فضای فرهنگی و مدیریت حوزه نشر محصولات هنری را برعهده دارند نسبت به لغو مجوز کنسرتهای موسیقی تمام قامت به میدان آمدند و حتی در برابر بی مهری به یکی از سرآمدان موسیقی فاخر سنتی ما هیچ عکس العملی نشان ندادند و با سکوت خود، مهر تأییدی بر این رفتارها زدند، اما در برابر این حجم فجیع از لودگی و ابتذال هیچ عکس العملی نشان نمیدهند؟
اینکه با انتشار یک فیلم، مردم ما دعوت شوند به تماشا و لابد تحلیل و درک مسئله مهم «شلوارک» پوشیدن چند آدم نسبتا معمولی شبه هنرمند که رفتهاند برزیل فوتبال تماشا کنند، ریشه کن کردن هنر و فرهنگ نیست؟!
زیر سوال بردن ارزشها و آرمانهای دینی و انقلابی نیست؟ له کردن سبک زندگی دینی و ترویج اباحه گری و انتشار ابتذال، آنهم از سخیفترین نوعش نیست؟
دوستان! لطفا بس کنید دیگر! شورش را درآوردهاید! حالمان از این همه ابتذال و وقاحت به هم خورد! خجالت هم چیز خوبی است!
اما براستی این رفتارهای یک بام و هزار هوا از کجا نشأت میگیرد؟ چرا همانطور که با کنسرتهای موسیقی آنهم از دم و با سوزاندن خشک و تر، مقابله شد با این شکل از ابتذال مهوع با موضوع شلوارک مشتی شکم سیر شبه هنرمند، مقابله نمیشود؟
تربیت بصری مردم ما را هر روز به لجن میکشند و آنها را به سمت مبتذلترین امور سوق میدهند و از این راه کثیف، پول درمی آورند و صدای هیچکس هم درنمی آید! کافی است یکبار بروید سوپرمارکت محلهتان، متوجه میشوید که چه آثار درخشان و شاهکارهای مشعشعی روانه خانههای مردم میشود.
یک نمونهاش همین که ذکر کردم و دیگری فیلمی به نام «رجب آرتیست میشود» که تازه به این بازار مکاره و البته غرق در ابتذال آمده! فیلمی که حتی در عنوانش هم کپی برداری از کاراکتر لوده و مبتذل سینمای فیلمفارسی پیش از انقلاب است که خدا را شکر، در سایه سیاستهای فرهنگی حاکم بر جامعه و تربیت نابوده شده مردم و ولنگاری و اباحه گری منتشر در فضا، روانه بازار شده است!
البته از بازاری که با محوریت موضوع شلوارک چهار تا و نصفی آدم [...] در برزیل و ادا و اطوارهای مهوع و چندش آورشان بچرخد، توقع دیگری هم نمیتوان داشت.
خداوند به مسئولان فرهنگی و مدیران هنری و سیاستگزاران حوزه فرهنگ کشور ما، قدرت و قوت ادای مسئولیت و یا حداقل، شجاعت کنار رفتن و سپردن کار به کاردان، و البته به همه ما عاقبتی ختم به خیر عنایت فرماید!
*رسا