من اصلا سیاسی نیستم. شاید چون سیاسی نیستم در ورزش ماندهام وگرنه مثل خیلیها تا حالا رفته بودم.
به گزارش شهدای ایران، روزنامه شرق گفت وگویی با علی کفاشیان انجام داده است که به شرح زیر است:
«من بهصورت تحمیلی و اشتباهی رییس فدراسیون فوتبال شدم». اگر زمان به عقب برگردد شما باز هم این جمله را میگویید؟
بله. فرقی نمیکند. حضور من در فدراسیون فوتبال برنامهریزی نشده بود و اینطور نبود که من بگویم گزینه خوبی هستم و داوطلب شوم. بههرحال دست روزگار بود که من را در این مسیر قرار داد. این را هم بگویم که آنزمان بحث این نبود که چه کسی بیاید ریاست فوتبال را به دست بگیرد و آن را اداره کند، یا اینکه فوتبالی، تحصیلات لازم داشته باشد و غیره. بحث آنزمان این بود که فوتبال از بحران خارج شود. بحران هم طوری بود که ظاهر اگر من میآمدم برطرف میشد چون بحث چندکاندیدا بود که آمدند وخط خوردند، باز ثبتنام کردند و رفتند... ، حتی همین حالا هم اگر زمان به عقب برگردد و از من بخواهند کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شوم میگویم نه، چون هیچبرنامهای برای فوتبال نداشتم.
میخواستم دقیقا به همین موضوع برسم. اینکه آدم وقتی بهصورت ناخواسته صاحب پستی به این مهمی میشود، طبیعتا برنامه مدونی ندارد. برنامهریزی شما برای فدراسیون فوتبال و در کل، فوتبال کشور از کی شروع شد؟ اصلا برنامهای وجود داشت؟
خب من کمتر دیدهام کسی بیاید سمتی را قبول کند و بگوید من برنامه مدونی داشتهام. طرف را آوردهاند و گفتند کار را شروع کن. اینکه کسی با این شکل سر کار بیاید و بگوید کار را با برنامه مدون شروع میکنم، نه، واقعا اینطور نیست و خیلیها از نو شروع کردند.
ولی شما که قبل از فدراسیون فوتبال سابقه مدیریتی داشتید... .
نمیخواهم بگویم در پست مدیریتی آدم صفرکیلومتری بودم. من با فوتبال از هشتسال قبل از رییسفدراسیونشدن آشنا بودم؛ زمان جناب دکتر دادکان من رییس مجمع فدراسیون شدم، معاون ورزشی بودم، دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم و در مجامع شرکت میکردم و بالاخره از بیرون آشناییای با فوتبال داشتم، ولی از درون با چنین تشکیلاتی و چنان اساسنامهای، نه. شرایط جوری بود که به ما گفتند این اساسنامه، این نفرات و این هم از کار، بفرمایید شروع کنید! بالاخره وقتی شرایط اینطور باشد، طبیعی است که نه من، هرکس دیگری هم باشد نمیتواند برنامه مدونی داشته باشد.
پس اولین گام کلا آشنایی بود. درست است؟
بله، اول سعی کردیم با دوستان آشنا شویم، ببینیم چه افرادی هستند، اسم کوچکشان چیست، اسم بزرگشان چیست، فامیلی آنها چیست! بههرحال موضوع تفویض اختیارات بود که صورت گرفت و بیشتر در مرحله شناخت بودم. الحمدالله در جامعه فوتبال هم هیچوقت کسی، نفر دیگری را بهعنوان مدیر قبول ندارد و با چنین مسایلی هم مواجه بودیم و بالاخره کارها را هرطور شده بود، پیش بردیم.
موردی که فدراسیون شما از همان ابتدا تابهحال با آن چالش داشت و دارد، بحث درآمدزایی برای فوتبال و فدراسیون است. شما در این مورد چه اقدامی انجام دادید؟
ببینید؛ مشکلی که ما داریم عدم همخوانی تقاضا و عرضه است. بهعنوان مثال از بنده میخواهند بهترین فدراسیون بهترین مربیها و بهترین افراد را داشته باشم، ولی ساختار مالیاش تعریف نشده است. بودجهای هم که قرار است به آن تعلق بگیرد، جلویش را میگیرند. ساختار قوی برای باشگاههایمان میخواهند ولی حقپخش نمیدهند. اینطور نمیشود؛ نمیشود که ماشینهای فرمول یکی را برداری و بعد در اتوبانی که میروی سنگاندازی شود. جاده را بهخاطر برق و گاز و این موارد مدام بکنند و از شما بخواهند باسرعت رانندگی کنید. این ساختار با آن انتظارات همخوانی ندارد. همه از ما انتظار دارند دایم جامجهانی برویم، المپیک برویم و بهترین تیمها را داشته باشیم، ولی وقتی میگوییم چه امکاناتی درقبال این انتظارات به ما میدهید، اتفاقی نمیافتد. بودجهای به ما نمیدهند، حقپخش نمیدهند. فضایی برای ورود مناسب اسپانسرها فراهم نمیشود. اسپانسرها کلا جرات حرکت و قدمزدن در فضای فوتبال را ندارند.
آقای کفاشیان شما که تحصیلاتتان اقتصاد بوده، تجارت بینالملل خواندهاید و با این مسایل آشنا هستید. این شم اقتصادیتان کمکی برای درآمدزایی نکرده که فدراسیون اینقدر از بیپولی ننالد؟
چرا. ببینید، بازاریابی و اقتصاد در فوتبال مقولهای است که درون خود فوتبال قرار دارد. من زمانی در فدراسیون دوومیدانی بودم و رفتم کارهای اقتصادی خارج از دوومیدانی انجام دادم. شروع کردم به واردات وسایل ورزشی و از سود آنها دوومیدانی را چرخاندم. خیلی هم پول درآوردم و یکاستادیوم هم ساختم، ولی در فوتبال این فرمول جواب نمیدهد. من نمیتوانم کار اقتصادی خارج از فوتبال انجام بدهم؛ اقتصاد و تجارت فوتبال برای خودش تعریف شده است. حالا حتما میپرسید یعنی چه؟ یعنی اینکه قانون به شما اجازه بدهد حقپخش بگیری، اسپانسر باید فضا را مناسب ببیند و شرکتهای خارجی هم اجازه واردشدن داشته باشند. شرکتهای خارجی عمیقا دوست دارند بیایند و در ایران تبلیغات کنند، ولی ممنوعیت دارد. کمپانیهای بزرگ لباس در دنیا عمیقا دوست دارند به ایران بیایند، بازاریابی کنند، با ما قرارداد ببندد و کلی هم پول به ما بدهند، ولی شرایط مهیا نیست.
ما ١٠بار نامه نوشتهایم که این موضوع حقپخش را در بودجه ببینید، ولی حتی به نامه ما نگاه هم نکردهاند. همه ظاهرا بهدنبال برنامههای استان خود بودهاند و به این تقاضا نگاه هم نکردهاند ولی زمانیکه جامجهانی و جامملتهای آسیا نرویم ، همه میگویند آقا برویم تحقیقوتفحص کنیم و ببینیم چه اتفاقی افتاد. اینها اتفاقات و قضاوتهای یکطرفهای است که به فوتبال صدمه میزند. کفاشیان میرود و فردا کفاشیان دیگری میآید و شرایط همین خواهد بود و فرقی نمیکند. حالا هرچه من بخواهم فکر اقتصادی داشته باشم.
بالاخره نگفتید از تحصیلات اقتصادیتان استفاده کردید یا نه؟
بله من هم از شم اقتصادیام استفاده کردهام و منابع زیادی جذب کردم. آکادمی فوتبال ما هیچچیز نداشت به غیر از دوزمین چمن. ما زمین چمن مصنوعی ساختیم، زمین فوتبال ساحلی به وجود آوردیم، خوابگاه ساختیم، پژوهشکده ساختیم، مرکز ریکاوریسنتر کلینیک ورزش ساختیم. اینها همه از درآمدهایی بوده که داشتهایم ولی این درآمد بیش از یکدهم چیزی که باید باشد هم نیست. حالا اسپانسری از این طرف بیاید و اسپانسری از طرف دیگر، ولی مگر چقدر میشود؟ همه اینها پول یک مربی خارجی ما هم نمیشود. من اگر بخواهم مربی خوب خارجی داشته باشم باید سالی هفت، هشت، ده میلیاردتومان پول بدهم. اسپانسر خیلی به من پول بدهد هفت، هشتمیلیاردتومان. ضمن اینکه خیلیها میترسند به فوتبال بیایند.
ترس برای چی؟
به جای اینکه کسی را که میآید در فوتبال تبلیغ میکند، تشویق کنند، هزار مورد به او میچسبانند که بیچاره میترسد و فرار میکند. میگوید بروم در رشتههای ورزشی دیگر سرمایهگذاری کنم، مدرسه بسازم، بیمارستان بسازم که حداقل از من تعریف کنند. چنین شرایطی است که روزبهروز ما را ضعیفتر میکنند و از بین میبرند.
تا از بحث حقپخش رد نشدهایم اجازه بدهید این سوال را بپرسم و از شما بخواهم صادقانه به آن پاسخ بدهید. همه میدانند که فدراسیون فوتبال پیشنهاداتی از تلویزیونهای خارجی داشت. شما از جای خاصی تحت فشار قرار گرفتید که به این پیشنهادات پاسخ ندهید؟
پیشنهاد خوب داشتیم و هنوز هم داریم. تحریمها هم که از بین برود این پیشنهادات بیشتر میشود ولی متاسفانه چون این موضوع در انحصار صداوسیما است اجازه نمیدهد که نه از سیگنالش استفاده شود و نه باب مذاکرهای باز شود. یکبار هم که ما تصمیم گرفتیم جلوی ورود دوربینها را بگیریم چنان جوی به راه افتاد که ترسیدیم و گفتیم بیایید دوباره پخش کنید!
خب ظاهرا شما جواب مدیریتیدادن را خوب یاد گرفتهاید! واقعا شما را... .
جواب مدیریتی است دیگر! پس چیست؟ (میخندد)
میخواستم بپرسم که...
واقعیتها را دارم میگویم. میخواهی سیاسی جواب بدهم؟
بالاخره مباحثی بود که مطرح شد. اصلا جلسهای با شما گذاشتند که به شما تذکر بدهند یا نمیدانم موردی بالاتر از آن؟ یعنی به شما هشدار ندادند که به پیشنهادات تلویزیونهای خارجی پاسخ ندهید؟
اینبار کاری که ما کردیم این بود که برای نگرفتن آن تذکرهای کذایی، رفتیم و پیشاپیش به سایر نهادهای مربوطه گفتیم مساله ما چنین است و شما در جریان باشید. به مجلس خبر دادیم، به وزیر گفتیم و توجیه کردیم. بااینحال باز هم این کار تحقق پیدا نکرد و اعتنایی نکردند. بهنظرم این رفتار برای ما خوب نیست. اینبار چون از قبل این کارها را انجام دادیم بعد از آن دیگر تذکرها کمتر شد (میخندد).
خب شما بالاخره جلوی ورود دوربینهای صداوسیما به ورزشگاهها را گرفتید ولی بعد از سپریشدن چندین هفته از لیگ. چرا علی کفاشیان از ابتدای فصل جلوی ورود دوربینها را نگرفت؟
دلیلش همان تذکرات بود. گفتند ابتدا این کار را نکنید. دوماه مهلت بدهید. بعد شورای امنیت و وزارت کشور هم وارد این ماجرا شدند؛ با صداوسیماییها جلسه گذاشتند و بعد هم به ما گفتند یکجلسه با هم بگذارید که ما باهم تفاهم نکردیم. بعد گفتند با ما جلسه بگذارید که رفتیم و با آنها جلسه گذاشتیم. یعنی حجت را تمام کردیم که نگویند اینها سرخود کار میکنند. یعنی همه راهها را رفتیم تا رسیدیم به آن موقع که دیگر جلوی ورود دوربینها را گرفتیم. بهنظرم این رویه مذاکرات باید دوباره ادامه پیدا کند. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که حمایت نکردند. شاید آنها هم از جای بالاتری تذکر گرفتند.
شخص شما در آن برهه به شدت مورد انتقاد بودید. عملکرد فدراسیون، نتایج تیمهای پایه و یکی، دو مساله دیگر وجود داشت که در آن مقطع به شدت شما را تحت فشار گذاشته بود. این راهندادن دوربینها بهانهای برای فرار از این انتقادات نبود؟
نه، اینطور نبود. استارت این کار از چندین ماه قبل خورده بود. ضمن اینکه باشگاهها در این موضوع ذینفع هستند من که ذینفع نیستم. فوتبال ذینفع قضیه است. من که نمیتوانم هم مدیریت کنم و هم هرکسی هرچیزی گفت بگویم چشم و بلهقربانگو باشم. چنین مدیریتی به درد من نمیخورد. مدیریت باید موثر باشد. این تصمیمی بود که ما با باشگاهها گرفتیم،. در مجمع مطرح شد، جلسه گذاشتیم و همه راضی بودند به این قضیه. همه هم قبول دارند که در این مورد به ما زور میگویند و بعد توقعات زیادی هم دارند. یکوقت هست میگویند با امکانات کار کنید، هر نتیجهای هم گرفتید، گرفتید ولی نمیشود به شما چیزی ندهند و بعد توقع بهترین نتایج را داشته باشند. این مسایلی است که باید برای مردم روشن شود. باید روشنگری صورت بگیرد. بههرحال در این مورد مخالفتهای زیادی با ما شد و چون میخواستیم حقمان را بگیریم و تلاش زیادی هم برایش کردیم، فکر کنم پیازداغ ماجرا دیگر بیش از حد زیاد شد.
بحث روشنگری شد. آقای کفاشیان حتما مطلع هستید فدراسیون فوتبال بهخاطر ابهامات مالیای که در برنامههایش وجود دارد، تحتفشار است. موضوع مجمع قبلی بیشتر به همین اختصاص داشت و برای مجمع پیشرو هم بهنظر میرسد این موضوع بیشترین سهم را داشته باشد. فکر نمیکنید این مورد هم باید برای مردم روشن شود؟
ببینید؛ ما هیچ ابهامات مالیای نداشتیم. یکسری ابهامات بود که در مجمع قبل ساخته شد و شاید علتش این بود که ما مدارکی که داشتیم را خوب عرضه نکردیم. بالاخره فدراسیون فوتبال حسابرس قانونیای دارد که کارها را انجام میدهد، ولی یکسری موارد هم وجود دارد که محل اشکال است. یکی از مواردی که به ما خرده گرفتهاند این است که شما چهارمیلیارد اقلام باز در حسابهایتان دارید. خب وقتی در این چهارمیلیارد دقیق بشوید، متوجه میشوید این پول حقعضویت بیش از دوهزار باشگاهی است که چک دادهاند و پاس نکردهاند. باشگاه پول ندارد بدهد، فعالیتی نمیتواند انجام دهد. من که نمیتوانم زیرمجموعه خودم را از بین ببرم و پرتش کنم بیرون. باید با آنها هم کنار بیایم. این درست مثل همان کار بانکها است که هزارهزارمیلیارد از یکفرد طلبکارند و پولی به دستشان نمیرسد. بالاخره باید اجازه بدهند تا آن فرد کارش را انجام دهد و پولش زنده شود. اگر آن فرد از بین برود دیگر پولی به دستشان نمیرسد.
ولی طرح این ابهامات جدیتر از چیزی است که میگویید.
مطرحشدن چنین مسایلی بهانهای برای زیرسوالبردن فدراسیون است. ما ابهامات مالی نداشتیم. فکر میکنم مطرحکردن این موارد درگیرکردن ذهنها با فدراسیون فوتبال بود که ای... ابهامات مالی وجود دارد. ابهامی نیست. ما همیشه شفاف عمل کردهایم و مدارک هم موجود است. در مجمع قبلی هم چهارمورد بود که پیشنهاد دادند، این موارد برطرف شود. ما هم گفتیم باشد. همه آن مواردی که گفته بودند، برطرفشده و مشکلی وجود ندارد. الان مدارک آن چهارمورد ابهامی که گرفتهشده بهدست حسابرس رسیده است و انشاءالله حسابرس گزارشش را بنویسد، دیگر مشکلی وجود ندارد و میتوانیم مجمع بعدی را برگزار کنیم.
دراینمیان مورد مهم دیگری هم وجود دارد؛ اگر مشکلی وجود نداشت که رییس کمیسیون اصل٩٠ مدام در صحبتهایشان از ابهامات در فدراسیون فوتبال و درگیری اشخاص ردهبالای فدراسیون فوتبال با این ابهامات، سخن نمیگفتند. گزارشهای این کمیسیون با تغییرات افراد ردهبالای فدراسیون همزمان و شایعات بیشتر شد. واقعا تغییرات در فدراسیون فوتبال با آن ابهامات مطرحشده مرتبط بود؟
نه، اصلا ربطی نداشت. آن تغییرات، تغییرات مدیریتیای بود که میخواستند ما انجام بدهیم. خدا نکند جایی کسی را نخواهند؛ اینقدر از آن فرد ایراد میگیرند تا بالاخره او را بردارند و اگر هم کسی را بخواهند، هزارایراد هم از آن فرد بگیرند، ماندنی میشود. این مسایل طبیعی است. آن تغییرات همانطور که گفتم مدیریتی بود. باید آن تغییرات را انجام میدادیم تا مسوولان بالاتر از ما راضی باشند. یکی از تغییرات را هم که مربوط به نایبرییسی بود، خودم انجام دادم. بااینحال منکر نیستم که تغییر در سیستم مدیریتی گاهی وقتها میتواند خوب و موثر باشد، ولی ساختار کلی دستخوش تغییر نمیشود. الان من هفت یا هشتمیلیارد بدهی دارم که همین الان طلبکارش جلوی در ایستاده است. بههرحال اگر من بروم و کفاشیان دیگری بیاید که فرقی نمیکند؛ یا باید این پول را از جیب بدهد، یا اینکه پول را باید به او بدهند تا بدهی را بدهد.
فکر میکنم اشاره شما به خواست وزارت ورزش بود. شما بالاخره برخلاف میل باطنیتان به تغییراتی که وزارت میخواست تن دادید. تندادن به این خواستهها به این معنی نیست که ماندگاریتان در فدراسیون فوتبال را تضمین کرده باشید؟
نه، اینطور نیست. من میدانم که یکروز این تغییرات سراغ من هم میآید، ولی این تغییرات باید از مسیر قانونی و درست باشد. حس کردم اگر این تغییرات را اعمال نکنیم، ممکن است بهضرر فوتبال شود نه بهضرر بنده. اگر فکر کنم بودن من هم بهضرر فوتبال است، خب من هم میروم، نمیمانم، ولی از مسیر قانونی میروم. به ما، نزدیک به ٩ماه بود، میگفتند نایبرییس بانوان را عوض کنید، ولی من در مجمع مطرحش کردم، از آنها اجازه گرفتم و بعد این کار را کردم. حالا اگر روزی فشار به من بیاید که نباش، من هم در مجمع بیان میکنم که دیگر نمیتوانم و شما اجازه انتخابات زودرس را بدهید، افرادی هم کاندیدا شوند و هر فردی مدنظرشان بود را بیاورند. همین کاری که اتفاقا ما در استان تهران کردیم. یکسال بود به ما میگفتند شیرازی را برکنار کنید، ما را سرپرست بگذار، ولی ما گفتیم نه، مجمع به رییس رای داده است، شما هم اگر فردی را دارید معرفی کنید تا اگر مجمع به او رای داد، انتخاب شود.
گفتید اگر من را نخواهند میروم. خودتان هنوز حس نکردهاید شما را نمیخواهند!
من که این مورد را از همان اول حس کرده بودم. از همان هفتسال پیش تا الان حس میکنم من را نمیخواهند(میخندد).
پس چرا پیشنهاد ندادید نفر جدیدی را بیاورید، انتخابات را برگزار کنید و... .
پیشنهاد دادم، ولی مجمع قبول نکرد. در انتخابات دوم فردی را معرفی کردند و ما به همه گفتیم آقا این فرد مورد نظر است و به او رای بدهید، ولی مجمع این کار را نکرد و به او رای نداد. الان هم میگویم سال دیگر مجمع انتخاباتی ما است و هرکسی میخواهد بسمالله. این صندلی، این هم گوی و این هم میدان (میخندد).
فکر نمیکنید شروع مشکلاتتان با وزارت ورزش از ماجرای کیروش جدیتر شد؟
نه. کیروش که الان چهارسال است اینجاست... .
نه، منظورم بعد از جامجهانی و ماجرای تمدید قرارداد کیروش است. جناب وزیر نسبت به عملکرد کیروش و تیمملی انتقاد داشتند، ولی شما در آن برهه زمانی میخواستید کیروش به کارش ادامه دهد و حتی تا پای امضای قرارداد هم رفتید ولی آن صحبتهای جناب وزیر شما را مردد کرد... .
نه تردیدی در کار نبود. اگر قرار باشد در فوتبال خوب حرکت کنیم بالاخره باید یکسری حمایتها داشته باشیم. اگر قرار باشد کیروش بماند باید حمایت مالی بشوم. به همین خاطر بود که مشورت کردم. دیدم هیاترییسه کیروش را میخواهد، جامعه ورزشی هم او را میخواهند و نظر مردم هم تقریبا همین بود. پس تصمیم گرفتم و قرارداد را امضا کردم و گفتم انشاالله حمایتها بعدا میشود. البته وزارت ورزش هم مخالفتی با تمدید قرارداد کیروش نداشت.
ولی دقیقا از آن زمان به بعد بود که وزیر ورزش دیگر شما را نپذیرفتند و حتی میگفتید که تماس تلفنیتان را هم بیپاسخ گذاشتهاند. البته همین الان هم فکر میکنم که رابطهها چندان خوب نیست.
خوب نیست، بله.
پس کیروش بالاخره نقش داشته است یا نه؟
ببینید من زمانی که رفتم کیروش را آوردم وزارت ورزش به من گفت پولش را میدهم، نامه هم به ما دادند که ما چنین کاری کردیم. حالا هم توقع داریم وزارت کمک کند ولی اگر کمک نکند، چرا برویم و بنز سوار شویم؟ میرویم خیلی راحت سوار یک پراید میشویم که زیاد خرجی هم نداشته باشد.
بااینحال آقای کفاشیان، من فکر میکنم شما از سوی وزارت تحت فشار قرار گرفتید که آقای کیروش نباشد و بعد هم صحبت از «تهدلتان» کردید که راضی به ماندن کیروش نیست، ولی بعد در کنفرانسی خبری، جناب رییسجمهور از عملکرد بازیکنان در جامجهانی بهویژه در بازی مقابل آرژانتین حمایت کرد و این مورد کمی از تنشها کاست. ضمن اینکه همان زمان هم شایعه رایزنی برادر رییسجمهور مبنی بر تمدید قرارداد کیروش به گوش رسید. این موارد را چقدر تاثیرگذار میدانید؟
این موارد تاثیرگذار است و نشاندهنده این است که از ما حمایت میشود ولی بااینحال اگر باز هم حمایت مالی از ما نشود که به درد نمیخورد (میخندد). بههرحال من اگر خواستههای کیروش را برآورده نکنم که فردا پا میشود و میرود، حقوقش را نتوانم بدهم که میرود تازه از ما شکایت هم میکند و ما را به دردسر میاندازد. اگر این روزها نزدیک به ٨٠، ٩٠درصد مردم میخواهند کیروش باشد، پس احترام بگذاریم و پولش را بدهیم تا اینقدر سختی نکشیم. رویهمرفته چنین حمایتهایی که گفتید خوب است و ما را دلگرم میکند، هرچند امیدوارم این حمایتها از مراجع ذیربط هم انجام شود و در حد صحبت نباشد.
پس تلویحا قبول کردید که برادر رییسجمهور در ماجرای تمدید قرارداد کیروش نقش داشتهاند؟
نه، نه. من هیچگونه تماسی از سوی ایشان مبنی بر تمدید قرارداد کیروش نداشتهام. البته چندبار ایشان را دیدهام ولی درباره این موضوع صحبت نکردهایم؛ اصلا.
خب بگذریم. علی کفاشیان چقدر سیاسی است؟
من اصلا سیاسی نیستم. شاید چون سیاسی نیستم در ورزش ماندهام وگرنه مثل خیلیها تا حالا رفته بودم.
یعنی نه گرایشات اصولگرایی، نه اصلاحطلبی، نه میانهرویی... .
نه، نه. هیچ. من هیچ گرایش سیاسی ندارم.
بالاخره شما از دولت قبل منصوب شدهاید و طبیعی است که بهنظر برسد گرایش سیاسی دارید.
نه. اتفاقا دولت قبلی خیلی تلاش کرد که من نباشم. من را در همان دولت قبلی نمیخواستند ولی نتوانستند برکنارم کنند. بههرحال خاصیت فوتبال این است. هر رییس فدراسیونی بیاید و بخواهد کار کند تحت فشار قرار میگیرد. ششماه، هشتماه، یکسال کاری با او ندارند و بعد شروع میکنند به فشار آوردن. من الان هفتسال است که رییس فدراسیون هستم و در اینمدت چند سرپرست سازمان، رییس سازمان و وزیر عوض شدهاند و هر کسی هم که میآید صحبت از تغییرات در فدراسیون فوتبال میکند.
بالاخره چه بخواهید چه نه، در مقام مقایسه که قرار میگیرد. فدراسیون شما با فدراسیون دادکان و صفاییفراهانی مقایسه میشود. همین الان هم نام یکی از آنها به عنوان گزینههای احتمالی جانشینی شما مطرح میشود... .
ببینید شاید اگر آقای دادکان به جای من بود بهتر کار میکرد ولی همانها را هم نگذاشتند کار کنند و زدند. آقای صفاییفراهانی شاید اگر بودند ما الان مجموعه بسیاری قویای داشتیم ولی او را هم نگذاشتند کار کند. چنان فضایی برایش درست کردند و گفتند سیاسی است که فرار کرد از فوتبال. آقای دادکان را که عزل کردند. بااینحال بعدا اساسنامه طوری شد که دیگر این عزلها به دست مجمع افتاد و دیگر سلیقه فردی بهتنهایی اعمال نمیشود. حالا هم اگر مجمع به کفاشیان رای داده است پس احترام بگذارید. باشد، قبول، کفاشیان آدم بیخود، ولی رای مجمع را دارد، پس بیایید و از او حمایت کنید. حمایت کنید تا کارها پیش برود. مگر همین صعود به جامجهانی ارزش کمی دارد؟ مگر مردم خوشحال نمیشوند؟ ایرادی ندارد کسی اینها را پای کفاشیان نزند ولی خوشحالی مردم مگر چیز کمی است.
علی کفاشیان البته کاری هم کرده که حاصل همکاری دودولت است: تلاش برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا. شما امضا را از دولت قبلی گرفتید و کارها را با دولت جدید پیگیری میکنید؟ الان مساله میزبانی در چه مرحلهای است؟
یکی از راههای توسعه فوتبال در کشورمان گرفتن میزبانی است. من به این موضوع اعتقاد دارم. ما تلاش کردیم برای گرفتن میزبانی بازیهای فوتسال جهان و تلاش کردهایم برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا. بههرحال خیلی سخت است، هرچند که خوشبختانه الان شرایط خوب است و بسیاری از رقبا را از دور خارج کردهایم. بااینحال باز هم حمایت زیادی در این مساله نمیبینیم. به غیر از رسانهها که میپرسند میزبانی به کجا رسید، کسی از مسوولان را ندیدهام پیگیر این موضوع باشد. البته این را بعد از ٦٠سال سپریکردن عمرم در ایران میدانم که چیزی را باید به زور گردنمان بیندازند تا مجبور شویم به سمت توسعه حرکت کنیم. این را میدانم که اگر من میزبانی را بگیرم ناچار میشویم استادیومها را بسازیم و بسیاری از زیرساختهای دیگر را سروسامان دهیم. تا به حال هم در عرصه رقابت خوب عمل کردهایم و جلو هم رفتهایم. همین اواخر هم نامهای آمده که مثلا شرایط شما برای انتقال پول چیست؟ راهکارتان برای شبکههای اجتماعی مثل توییتر که در ایران مجوز ندارد چیست؟ شرایط برای ورود زنها به استادیومها چطور است؟ که ما هم براساس واقعیتها جواب دادهایم.
براساس واقعیتها که شانس میزبانی ما کم میشود!
بههرحال توضیح دادهایم که شرایط ویزا اینطور است، برای شبکههای اجتماعی در آن زمان تسهیلاتی میگذارند و آزادشان میکنند... .
یعنی الان مجوز این مورد را گرفتهاید که مثلا توییتر و فیسبوک و این موارد در بازه زمانی برگزاری جام ملتهای آسیا رفع فیلتر شود؟
نه نگرفتهایم، ولی انشاءالله میشود گرفت! بالاخره کاری میتوان کرد و آنطور که آنها میگویند نیست. الان هرکسی بخواهد وارد این سایتها شود فیلترشکن میزند و وارد میشود (میخندد). محدودیتی که وجود ندارد. البته در مورد ورود زنها گفتهایم زنهای خارجی را راه میدهیم، تسهیلات برایشان مهیا میکنیم ولی برای ورود زنهای ایرانی به ورزشگاه تلاش میکنیم ولی قول نمیدهیم. این چیزی است که برایشان کتبی نوشتهایم. دارم میروم با رییس AFC هم مذاکره کنم که اگر شما به ما میزبانی بدهید توسعه در ایران بیشتر میشود، شش استان ما حداقل پیشرفت بیشتری میکنند و غیره. این را هم میدانم که اگر پذیرفته شود یکی از سختترین کارهایی است که با آن روبهرو میشویم چون باید ستاد تشکیل شود و وزارتخانههای مختلفی باید تنگاتنگ با یکدیگر همکاری کنند و بودجه بگذارند و غیره. من معتقدم ملت ایران لیاقت گرفتن میزبانی را دارد و این کار را میکنم که اگر یکروزی هم نباشم بنشینم و میزبانی ایران را نگاه کنم و لذتش را ببرم.
البته همزمان برای گرفتن پست نایبرییسی کنفدراسیون فوتبال آسیا هم تلاش میکنید. چقدر شانس برای رسیدن به این پست دارید؟
خیلی شانس داریم. با کشورهای منطقه که رقیب ما هستند لابیهای لازم را کردهایم که آنها جلو نیایند تا ایران بتواند کرسی نایبرییسی آسیا را بگیرد. شانسمان در این مورد زیاد است.
چرا اینقدر از علی کفاشیان انتقاد میشود؟
نمیدانم. شاید چون رییس فدراسیون فوتبال هستم، چون اگر در خانه مینشستم و این پست را نداشتم اینقدر انتقاد نمیشد (میخندد). من زمانی در بانکمرکزی بودم و همه ارزهای مملکت هم دست من بود ولی کسی من را نمیشناخت و انتقادی هم وجود نداشت، حالا چون در فوتبال هستم خیلی از من انتقاد میشود. نمیدانم. البته شاید به این خاطر هم باشد که بعضی وقتها کمی میخندم و با خوشرویی جواب میدهم.
بهعنوان سوال آخر بپرسم که آیا به شما فشاری برای نوشتن استعفا آمده است؟
نه. یکبار در دولت قبل برای نوشتن استعفا فشاری به من آمد که من گفتم باشد قبول میکنم ولی عواقب لطماتی که به فوتبال وارد میشود به عهده خودتان است.
«من بهصورت تحمیلی و اشتباهی رییس فدراسیون فوتبال شدم». اگر زمان به عقب برگردد شما باز هم این جمله را میگویید؟
بله. فرقی نمیکند. حضور من در فدراسیون فوتبال برنامهریزی نشده بود و اینطور نبود که من بگویم گزینه خوبی هستم و داوطلب شوم. بههرحال دست روزگار بود که من را در این مسیر قرار داد. این را هم بگویم که آنزمان بحث این نبود که چه کسی بیاید ریاست فوتبال را به دست بگیرد و آن را اداره کند، یا اینکه فوتبالی، تحصیلات لازم داشته باشد و غیره. بحث آنزمان این بود که فوتبال از بحران خارج شود. بحران هم طوری بود که ظاهر اگر من میآمدم برطرف میشد چون بحث چندکاندیدا بود که آمدند وخط خوردند، باز ثبتنام کردند و رفتند... ، حتی همین حالا هم اگر زمان به عقب برگردد و از من بخواهند کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شوم میگویم نه، چون هیچبرنامهای برای فوتبال نداشتم.
میخواستم دقیقا به همین موضوع برسم. اینکه آدم وقتی بهصورت ناخواسته صاحب پستی به این مهمی میشود، طبیعتا برنامه مدونی ندارد. برنامهریزی شما برای فدراسیون فوتبال و در کل، فوتبال کشور از کی شروع شد؟ اصلا برنامهای وجود داشت؟
خب من کمتر دیدهام کسی بیاید سمتی را قبول کند و بگوید من برنامه مدونی داشتهام. طرف را آوردهاند و گفتند کار را شروع کن. اینکه کسی با این شکل سر کار بیاید و بگوید کار را با برنامه مدون شروع میکنم، نه، واقعا اینطور نیست و خیلیها از نو شروع کردند.
ولی شما که قبل از فدراسیون فوتبال سابقه مدیریتی داشتید... .
نمیخواهم بگویم در پست مدیریتی آدم صفرکیلومتری بودم. من با فوتبال از هشتسال قبل از رییسفدراسیونشدن آشنا بودم؛ زمان جناب دکتر دادکان من رییس مجمع فدراسیون شدم، معاون ورزشی بودم، دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم و در مجامع شرکت میکردم و بالاخره از بیرون آشناییای با فوتبال داشتم، ولی از درون با چنین تشکیلاتی و چنان اساسنامهای، نه. شرایط جوری بود که به ما گفتند این اساسنامه، این نفرات و این هم از کار، بفرمایید شروع کنید! بالاخره وقتی شرایط اینطور باشد، طبیعی است که نه من، هرکس دیگری هم باشد نمیتواند برنامه مدونی داشته باشد.
پس اولین گام کلا آشنایی بود. درست است؟
بله، اول سعی کردیم با دوستان آشنا شویم، ببینیم چه افرادی هستند، اسم کوچکشان چیست، اسم بزرگشان چیست، فامیلی آنها چیست! بههرحال موضوع تفویض اختیارات بود که صورت گرفت و بیشتر در مرحله شناخت بودم. الحمدالله در جامعه فوتبال هم هیچوقت کسی، نفر دیگری را بهعنوان مدیر قبول ندارد و با چنین مسایلی هم مواجه بودیم و بالاخره کارها را هرطور شده بود، پیش بردیم.
موردی که فدراسیون شما از همان ابتدا تابهحال با آن چالش داشت و دارد، بحث درآمدزایی برای فوتبال و فدراسیون است. شما در این مورد چه اقدامی انجام دادید؟
ببینید؛ مشکلی که ما داریم عدم همخوانی تقاضا و عرضه است. بهعنوان مثال از بنده میخواهند بهترین فدراسیون بهترین مربیها و بهترین افراد را داشته باشم، ولی ساختار مالیاش تعریف نشده است. بودجهای هم که قرار است به آن تعلق بگیرد، جلویش را میگیرند. ساختار قوی برای باشگاههایمان میخواهند ولی حقپخش نمیدهند. اینطور نمیشود؛ نمیشود که ماشینهای فرمول یکی را برداری و بعد در اتوبانی که میروی سنگاندازی شود. جاده را بهخاطر برق و گاز و این موارد مدام بکنند و از شما بخواهند باسرعت رانندگی کنید. این ساختار با آن انتظارات همخوانی ندارد. همه از ما انتظار دارند دایم جامجهانی برویم، المپیک برویم و بهترین تیمها را داشته باشیم، ولی وقتی میگوییم چه امکاناتی درقبال این انتظارات به ما میدهید، اتفاقی نمیافتد. بودجهای به ما نمیدهند، حقپخش نمیدهند. فضایی برای ورود مناسب اسپانسرها فراهم نمیشود. اسپانسرها کلا جرات حرکت و قدمزدن در فضای فوتبال را ندارند.
آقای کفاشیان شما که تحصیلاتتان اقتصاد بوده، تجارت بینالملل خواندهاید و با این مسایل آشنا هستید. این شم اقتصادیتان کمکی برای درآمدزایی نکرده که فدراسیون اینقدر از بیپولی ننالد؟
چرا. ببینید، بازاریابی و اقتصاد در فوتبال مقولهای است که درون خود فوتبال قرار دارد. من زمانی در فدراسیون دوومیدانی بودم و رفتم کارهای اقتصادی خارج از دوومیدانی انجام دادم. شروع کردم به واردات وسایل ورزشی و از سود آنها دوومیدانی را چرخاندم. خیلی هم پول درآوردم و یکاستادیوم هم ساختم، ولی در فوتبال این فرمول جواب نمیدهد. من نمیتوانم کار اقتصادی خارج از فوتبال انجام بدهم؛ اقتصاد و تجارت فوتبال برای خودش تعریف شده است. حالا حتما میپرسید یعنی چه؟ یعنی اینکه قانون به شما اجازه بدهد حقپخش بگیری، اسپانسر باید فضا را مناسب ببیند و شرکتهای خارجی هم اجازه واردشدن داشته باشند. شرکتهای خارجی عمیقا دوست دارند بیایند و در ایران تبلیغات کنند، ولی ممنوعیت دارد. کمپانیهای بزرگ لباس در دنیا عمیقا دوست دارند به ایران بیایند، بازاریابی کنند، با ما قرارداد ببندد و کلی هم پول به ما بدهند، ولی شرایط مهیا نیست.
ما ١٠بار نامه نوشتهایم که این موضوع حقپخش را در بودجه ببینید، ولی حتی به نامه ما نگاه هم نکردهاند. همه ظاهرا بهدنبال برنامههای استان خود بودهاند و به این تقاضا نگاه هم نکردهاند ولی زمانیکه جامجهانی و جامملتهای آسیا نرویم ، همه میگویند آقا برویم تحقیقوتفحص کنیم و ببینیم چه اتفاقی افتاد. اینها اتفاقات و قضاوتهای یکطرفهای است که به فوتبال صدمه میزند. کفاشیان میرود و فردا کفاشیان دیگری میآید و شرایط همین خواهد بود و فرقی نمیکند. حالا هرچه من بخواهم فکر اقتصادی داشته باشم.
بالاخره نگفتید از تحصیلات اقتصادیتان استفاده کردید یا نه؟
بله من هم از شم اقتصادیام استفاده کردهام و منابع زیادی جذب کردم. آکادمی فوتبال ما هیچچیز نداشت به غیر از دوزمین چمن. ما زمین چمن مصنوعی ساختیم، زمین فوتبال ساحلی به وجود آوردیم، خوابگاه ساختیم، پژوهشکده ساختیم، مرکز ریکاوریسنتر کلینیک ورزش ساختیم. اینها همه از درآمدهایی بوده که داشتهایم ولی این درآمد بیش از یکدهم چیزی که باید باشد هم نیست. حالا اسپانسری از این طرف بیاید و اسپانسری از طرف دیگر، ولی مگر چقدر میشود؟ همه اینها پول یک مربی خارجی ما هم نمیشود. من اگر بخواهم مربی خوب خارجی داشته باشم باید سالی هفت، هشت، ده میلیاردتومان پول بدهم. اسپانسر خیلی به من پول بدهد هفت، هشتمیلیاردتومان. ضمن اینکه خیلیها میترسند به فوتبال بیایند.
ترس برای چی؟
به جای اینکه کسی را که میآید در فوتبال تبلیغ میکند، تشویق کنند، هزار مورد به او میچسبانند که بیچاره میترسد و فرار میکند. میگوید بروم در رشتههای ورزشی دیگر سرمایهگذاری کنم، مدرسه بسازم، بیمارستان بسازم که حداقل از من تعریف کنند. چنین شرایطی است که روزبهروز ما را ضعیفتر میکنند و از بین میبرند.
تا از بحث حقپخش رد نشدهایم اجازه بدهید این سوال را بپرسم و از شما بخواهم صادقانه به آن پاسخ بدهید. همه میدانند که فدراسیون فوتبال پیشنهاداتی از تلویزیونهای خارجی داشت. شما از جای خاصی تحت فشار قرار گرفتید که به این پیشنهادات پاسخ ندهید؟
پیشنهاد خوب داشتیم و هنوز هم داریم. تحریمها هم که از بین برود این پیشنهادات بیشتر میشود ولی متاسفانه چون این موضوع در انحصار صداوسیما است اجازه نمیدهد که نه از سیگنالش استفاده شود و نه باب مذاکرهای باز شود. یکبار هم که ما تصمیم گرفتیم جلوی ورود دوربینها را بگیریم چنان جوی به راه افتاد که ترسیدیم و گفتیم بیایید دوباره پخش کنید!
خب ظاهرا شما جواب مدیریتیدادن را خوب یاد گرفتهاید! واقعا شما را... .
جواب مدیریتی است دیگر! پس چیست؟ (میخندد)
میخواستم بپرسم که...
واقعیتها را دارم میگویم. میخواهی سیاسی جواب بدهم؟
بالاخره مباحثی بود که مطرح شد. اصلا جلسهای با شما گذاشتند که به شما تذکر بدهند یا نمیدانم موردی بالاتر از آن؟ یعنی به شما هشدار ندادند که به پیشنهادات تلویزیونهای خارجی پاسخ ندهید؟
اینبار کاری که ما کردیم این بود که برای نگرفتن آن تذکرهای کذایی، رفتیم و پیشاپیش به سایر نهادهای مربوطه گفتیم مساله ما چنین است و شما در جریان باشید. به مجلس خبر دادیم، به وزیر گفتیم و توجیه کردیم. بااینحال باز هم این کار تحقق پیدا نکرد و اعتنایی نکردند. بهنظرم این رفتار برای ما خوب نیست. اینبار چون از قبل این کارها را انجام دادیم بعد از آن دیگر تذکرها کمتر شد (میخندد).
خب شما بالاخره جلوی ورود دوربینهای صداوسیما به ورزشگاهها را گرفتید ولی بعد از سپریشدن چندین هفته از لیگ. چرا علی کفاشیان از ابتدای فصل جلوی ورود دوربینها را نگرفت؟
دلیلش همان تذکرات بود. گفتند ابتدا این کار را نکنید. دوماه مهلت بدهید. بعد شورای امنیت و وزارت کشور هم وارد این ماجرا شدند؛ با صداوسیماییها جلسه گذاشتند و بعد هم به ما گفتند یکجلسه با هم بگذارید که ما باهم تفاهم نکردیم. بعد گفتند با ما جلسه بگذارید که رفتیم و با آنها جلسه گذاشتیم. یعنی حجت را تمام کردیم که نگویند اینها سرخود کار میکنند. یعنی همه راهها را رفتیم تا رسیدیم به آن موقع که دیگر جلوی ورود دوربینها را گرفتیم. بهنظرم این رویه مذاکرات باید دوباره ادامه پیدا کند. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که حمایت نکردند. شاید آنها هم از جای بالاتری تذکر گرفتند.
شخص شما در آن برهه به شدت مورد انتقاد بودید. عملکرد فدراسیون، نتایج تیمهای پایه و یکی، دو مساله دیگر وجود داشت که در آن مقطع به شدت شما را تحت فشار گذاشته بود. این راهندادن دوربینها بهانهای برای فرار از این انتقادات نبود؟
نه، اینطور نبود. استارت این کار از چندین ماه قبل خورده بود. ضمن اینکه باشگاهها در این موضوع ذینفع هستند من که ذینفع نیستم. فوتبال ذینفع قضیه است. من که نمیتوانم هم مدیریت کنم و هم هرکسی هرچیزی گفت بگویم چشم و بلهقربانگو باشم. چنین مدیریتی به درد من نمیخورد. مدیریت باید موثر باشد. این تصمیمی بود که ما با باشگاهها گرفتیم،. در مجمع مطرح شد، جلسه گذاشتیم و همه راضی بودند به این قضیه. همه هم قبول دارند که در این مورد به ما زور میگویند و بعد توقعات زیادی هم دارند. یکوقت هست میگویند با امکانات کار کنید، هر نتیجهای هم گرفتید، گرفتید ولی نمیشود به شما چیزی ندهند و بعد توقع بهترین نتایج را داشته باشند. این مسایلی است که باید برای مردم روشن شود. باید روشنگری صورت بگیرد. بههرحال در این مورد مخالفتهای زیادی با ما شد و چون میخواستیم حقمان را بگیریم و تلاش زیادی هم برایش کردیم، فکر کنم پیازداغ ماجرا دیگر بیش از حد زیاد شد.
بحث روشنگری شد. آقای کفاشیان حتما مطلع هستید فدراسیون فوتبال بهخاطر ابهامات مالیای که در برنامههایش وجود دارد، تحتفشار است. موضوع مجمع قبلی بیشتر به همین اختصاص داشت و برای مجمع پیشرو هم بهنظر میرسد این موضوع بیشترین سهم را داشته باشد. فکر نمیکنید این مورد هم باید برای مردم روشن شود؟
ببینید؛ ما هیچ ابهامات مالیای نداشتیم. یکسری ابهامات بود که در مجمع قبل ساخته شد و شاید علتش این بود که ما مدارکی که داشتیم را خوب عرضه نکردیم. بالاخره فدراسیون فوتبال حسابرس قانونیای دارد که کارها را انجام میدهد، ولی یکسری موارد هم وجود دارد که محل اشکال است. یکی از مواردی که به ما خرده گرفتهاند این است که شما چهارمیلیارد اقلام باز در حسابهایتان دارید. خب وقتی در این چهارمیلیارد دقیق بشوید، متوجه میشوید این پول حقعضویت بیش از دوهزار باشگاهی است که چک دادهاند و پاس نکردهاند. باشگاه پول ندارد بدهد، فعالیتی نمیتواند انجام دهد. من که نمیتوانم زیرمجموعه خودم را از بین ببرم و پرتش کنم بیرون. باید با آنها هم کنار بیایم. این درست مثل همان کار بانکها است که هزارهزارمیلیارد از یکفرد طلبکارند و پولی به دستشان نمیرسد. بالاخره باید اجازه بدهند تا آن فرد کارش را انجام دهد و پولش زنده شود. اگر آن فرد از بین برود دیگر پولی به دستشان نمیرسد.
ولی طرح این ابهامات جدیتر از چیزی است که میگویید.
مطرحشدن چنین مسایلی بهانهای برای زیرسوالبردن فدراسیون است. ما ابهامات مالی نداشتیم. فکر میکنم مطرحکردن این موارد درگیرکردن ذهنها با فدراسیون فوتبال بود که ای... ابهامات مالی وجود دارد. ابهامی نیست. ما همیشه شفاف عمل کردهایم و مدارک هم موجود است. در مجمع قبلی هم چهارمورد بود که پیشنهاد دادند، این موارد برطرف شود. ما هم گفتیم باشد. همه آن مواردی که گفته بودند، برطرفشده و مشکلی وجود ندارد. الان مدارک آن چهارمورد ابهامی که گرفتهشده بهدست حسابرس رسیده است و انشاءالله حسابرس گزارشش را بنویسد، دیگر مشکلی وجود ندارد و میتوانیم مجمع بعدی را برگزار کنیم.
دراینمیان مورد مهم دیگری هم وجود دارد؛ اگر مشکلی وجود نداشت که رییس کمیسیون اصل٩٠ مدام در صحبتهایشان از ابهامات در فدراسیون فوتبال و درگیری اشخاص ردهبالای فدراسیون فوتبال با این ابهامات، سخن نمیگفتند. گزارشهای این کمیسیون با تغییرات افراد ردهبالای فدراسیون همزمان و شایعات بیشتر شد. واقعا تغییرات در فدراسیون فوتبال با آن ابهامات مطرحشده مرتبط بود؟
نه، اصلا ربطی نداشت. آن تغییرات، تغییرات مدیریتیای بود که میخواستند ما انجام بدهیم. خدا نکند جایی کسی را نخواهند؛ اینقدر از آن فرد ایراد میگیرند تا بالاخره او را بردارند و اگر هم کسی را بخواهند، هزارایراد هم از آن فرد بگیرند، ماندنی میشود. این مسایل طبیعی است. آن تغییرات همانطور که گفتم مدیریتی بود. باید آن تغییرات را انجام میدادیم تا مسوولان بالاتر از ما راضی باشند. یکی از تغییرات را هم که مربوط به نایبرییسی بود، خودم انجام دادم. بااینحال منکر نیستم که تغییر در سیستم مدیریتی گاهی وقتها میتواند خوب و موثر باشد، ولی ساختار کلی دستخوش تغییر نمیشود. الان من هفت یا هشتمیلیارد بدهی دارم که همین الان طلبکارش جلوی در ایستاده است. بههرحال اگر من بروم و کفاشیان دیگری بیاید که فرقی نمیکند؛ یا باید این پول را از جیب بدهد، یا اینکه پول را باید به او بدهند تا بدهی را بدهد.
فکر میکنم اشاره شما به خواست وزارت ورزش بود. شما بالاخره برخلاف میل باطنیتان به تغییراتی که وزارت میخواست تن دادید. تندادن به این خواستهها به این معنی نیست که ماندگاریتان در فدراسیون فوتبال را تضمین کرده باشید؟
نه، اینطور نیست. من میدانم که یکروز این تغییرات سراغ من هم میآید، ولی این تغییرات باید از مسیر قانونی و درست باشد. حس کردم اگر این تغییرات را اعمال نکنیم، ممکن است بهضرر فوتبال شود نه بهضرر بنده. اگر فکر کنم بودن من هم بهضرر فوتبال است، خب من هم میروم، نمیمانم، ولی از مسیر قانونی میروم. به ما، نزدیک به ٩ماه بود، میگفتند نایبرییس بانوان را عوض کنید، ولی من در مجمع مطرحش کردم، از آنها اجازه گرفتم و بعد این کار را کردم. حالا اگر روزی فشار به من بیاید که نباش، من هم در مجمع بیان میکنم که دیگر نمیتوانم و شما اجازه انتخابات زودرس را بدهید، افرادی هم کاندیدا شوند و هر فردی مدنظرشان بود را بیاورند. همین کاری که اتفاقا ما در استان تهران کردیم. یکسال بود به ما میگفتند شیرازی را برکنار کنید، ما را سرپرست بگذار، ولی ما گفتیم نه، مجمع به رییس رای داده است، شما هم اگر فردی را دارید معرفی کنید تا اگر مجمع به او رای داد، انتخاب شود.
گفتید اگر من را نخواهند میروم. خودتان هنوز حس نکردهاید شما را نمیخواهند!
من که این مورد را از همان اول حس کرده بودم. از همان هفتسال پیش تا الان حس میکنم من را نمیخواهند(میخندد).
پس چرا پیشنهاد ندادید نفر جدیدی را بیاورید، انتخابات را برگزار کنید و... .
پیشنهاد دادم، ولی مجمع قبول نکرد. در انتخابات دوم فردی را معرفی کردند و ما به همه گفتیم آقا این فرد مورد نظر است و به او رای بدهید، ولی مجمع این کار را نکرد و به او رای نداد. الان هم میگویم سال دیگر مجمع انتخاباتی ما است و هرکسی میخواهد بسمالله. این صندلی، این هم گوی و این هم میدان (میخندد).
فکر نمیکنید شروع مشکلاتتان با وزارت ورزش از ماجرای کیروش جدیتر شد؟
نه. کیروش که الان چهارسال است اینجاست... .
نه، منظورم بعد از جامجهانی و ماجرای تمدید قرارداد کیروش است. جناب وزیر نسبت به عملکرد کیروش و تیمملی انتقاد داشتند، ولی شما در آن برهه زمانی میخواستید کیروش به کارش ادامه دهد و حتی تا پای امضای قرارداد هم رفتید ولی آن صحبتهای جناب وزیر شما را مردد کرد... .
نه تردیدی در کار نبود. اگر قرار باشد در فوتبال خوب حرکت کنیم بالاخره باید یکسری حمایتها داشته باشیم. اگر قرار باشد کیروش بماند باید حمایت مالی بشوم. به همین خاطر بود که مشورت کردم. دیدم هیاترییسه کیروش را میخواهد، جامعه ورزشی هم او را میخواهند و نظر مردم هم تقریبا همین بود. پس تصمیم گرفتم و قرارداد را امضا کردم و گفتم انشاالله حمایتها بعدا میشود. البته وزارت ورزش هم مخالفتی با تمدید قرارداد کیروش نداشت.
ولی دقیقا از آن زمان به بعد بود که وزیر ورزش دیگر شما را نپذیرفتند و حتی میگفتید که تماس تلفنیتان را هم بیپاسخ گذاشتهاند. البته همین الان هم فکر میکنم که رابطهها چندان خوب نیست.
خوب نیست، بله.
پس کیروش بالاخره نقش داشته است یا نه؟
ببینید من زمانی که رفتم کیروش را آوردم وزارت ورزش به من گفت پولش را میدهم، نامه هم به ما دادند که ما چنین کاری کردیم. حالا هم توقع داریم وزارت کمک کند ولی اگر کمک نکند، چرا برویم و بنز سوار شویم؟ میرویم خیلی راحت سوار یک پراید میشویم که زیاد خرجی هم نداشته باشد.
بااینحال آقای کفاشیان، من فکر میکنم شما از سوی وزارت تحت فشار قرار گرفتید که آقای کیروش نباشد و بعد هم صحبت از «تهدلتان» کردید که راضی به ماندن کیروش نیست، ولی بعد در کنفرانسی خبری، جناب رییسجمهور از عملکرد بازیکنان در جامجهانی بهویژه در بازی مقابل آرژانتین حمایت کرد و این مورد کمی از تنشها کاست. ضمن اینکه همان زمان هم شایعه رایزنی برادر رییسجمهور مبنی بر تمدید قرارداد کیروش به گوش رسید. این موارد را چقدر تاثیرگذار میدانید؟
این موارد تاثیرگذار است و نشاندهنده این است که از ما حمایت میشود ولی بااینحال اگر باز هم حمایت مالی از ما نشود که به درد نمیخورد (میخندد). بههرحال من اگر خواستههای کیروش را برآورده نکنم که فردا پا میشود و میرود، حقوقش را نتوانم بدهم که میرود تازه از ما شکایت هم میکند و ما را به دردسر میاندازد. اگر این روزها نزدیک به ٨٠، ٩٠درصد مردم میخواهند کیروش باشد، پس احترام بگذاریم و پولش را بدهیم تا اینقدر سختی نکشیم. رویهمرفته چنین حمایتهایی که گفتید خوب است و ما را دلگرم میکند، هرچند امیدوارم این حمایتها از مراجع ذیربط هم انجام شود و در حد صحبت نباشد.
پس تلویحا قبول کردید که برادر رییسجمهور در ماجرای تمدید قرارداد کیروش نقش داشتهاند؟
نه، نه. من هیچگونه تماسی از سوی ایشان مبنی بر تمدید قرارداد کیروش نداشتهام. البته چندبار ایشان را دیدهام ولی درباره این موضوع صحبت نکردهایم؛ اصلا.
خب بگذریم. علی کفاشیان چقدر سیاسی است؟
من اصلا سیاسی نیستم. شاید چون سیاسی نیستم در ورزش ماندهام وگرنه مثل خیلیها تا حالا رفته بودم.
یعنی نه گرایشات اصولگرایی، نه اصلاحطلبی، نه میانهرویی... .
نه، نه. هیچ. من هیچ گرایش سیاسی ندارم.
بالاخره شما از دولت قبل منصوب شدهاید و طبیعی است که بهنظر برسد گرایش سیاسی دارید.
نه. اتفاقا دولت قبلی خیلی تلاش کرد که من نباشم. من را در همان دولت قبلی نمیخواستند ولی نتوانستند برکنارم کنند. بههرحال خاصیت فوتبال این است. هر رییس فدراسیونی بیاید و بخواهد کار کند تحت فشار قرار میگیرد. ششماه، هشتماه، یکسال کاری با او ندارند و بعد شروع میکنند به فشار آوردن. من الان هفتسال است که رییس فدراسیون هستم و در اینمدت چند سرپرست سازمان، رییس سازمان و وزیر عوض شدهاند و هر کسی هم که میآید صحبت از تغییرات در فدراسیون فوتبال میکند.
بالاخره چه بخواهید چه نه، در مقام مقایسه که قرار میگیرد. فدراسیون شما با فدراسیون دادکان و صفاییفراهانی مقایسه میشود. همین الان هم نام یکی از آنها به عنوان گزینههای احتمالی جانشینی شما مطرح میشود... .
ببینید شاید اگر آقای دادکان به جای من بود بهتر کار میکرد ولی همانها را هم نگذاشتند کار کنند و زدند. آقای صفاییفراهانی شاید اگر بودند ما الان مجموعه بسیاری قویای داشتیم ولی او را هم نگذاشتند کار کند. چنان فضایی برایش درست کردند و گفتند سیاسی است که فرار کرد از فوتبال. آقای دادکان را که عزل کردند. بااینحال بعدا اساسنامه طوری شد که دیگر این عزلها به دست مجمع افتاد و دیگر سلیقه فردی بهتنهایی اعمال نمیشود. حالا هم اگر مجمع به کفاشیان رای داده است پس احترام بگذارید. باشد، قبول، کفاشیان آدم بیخود، ولی رای مجمع را دارد، پس بیایید و از او حمایت کنید. حمایت کنید تا کارها پیش برود. مگر همین صعود به جامجهانی ارزش کمی دارد؟ مگر مردم خوشحال نمیشوند؟ ایرادی ندارد کسی اینها را پای کفاشیان نزند ولی خوشحالی مردم مگر چیز کمی است.
علی کفاشیان البته کاری هم کرده که حاصل همکاری دودولت است: تلاش برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا. شما امضا را از دولت قبلی گرفتید و کارها را با دولت جدید پیگیری میکنید؟ الان مساله میزبانی در چه مرحلهای است؟
یکی از راههای توسعه فوتبال در کشورمان گرفتن میزبانی است. من به این موضوع اعتقاد دارم. ما تلاش کردیم برای گرفتن میزبانی بازیهای فوتسال جهان و تلاش کردهایم برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا. بههرحال خیلی سخت است، هرچند که خوشبختانه الان شرایط خوب است و بسیاری از رقبا را از دور خارج کردهایم. بااینحال باز هم حمایت زیادی در این مساله نمیبینیم. به غیر از رسانهها که میپرسند میزبانی به کجا رسید، کسی از مسوولان را ندیدهام پیگیر این موضوع باشد. البته این را بعد از ٦٠سال سپریکردن عمرم در ایران میدانم که چیزی را باید به زور گردنمان بیندازند تا مجبور شویم به سمت توسعه حرکت کنیم. این را میدانم که اگر من میزبانی را بگیرم ناچار میشویم استادیومها را بسازیم و بسیاری از زیرساختهای دیگر را سروسامان دهیم. تا به حال هم در عرصه رقابت خوب عمل کردهایم و جلو هم رفتهایم. همین اواخر هم نامهای آمده که مثلا شرایط شما برای انتقال پول چیست؟ راهکارتان برای شبکههای اجتماعی مثل توییتر که در ایران مجوز ندارد چیست؟ شرایط برای ورود زنها به استادیومها چطور است؟ که ما هم براساس واقعیتها جواب دادهایم.
براساس واقعیتها که شانس میزبانی ما کم میشود!
بههرحال توضیح دادهایم که شرایط ویزا اینطور است، برای شبکههای اجتماعی در آن زمان تسهیلاتی میگذارند و آزادشان میکنند... .
یعنی الان مجوز این مورد را گرفتهاید که مثلا توییتر و فیسبوک و این موارد در بازه زمانی برگزاری جام ملتهای آسیا رفع فیلتر شود؟
نه نگرفتهایم، ولی انشاءالله میشود گرفت! بالاخره کاری میتوان کرد و آنطور که آنها میگویند نیست. الان هرکسی بخواهد وارد این سایتها شود فیلترشکن میزند و وارد میشود (میخندد). محدودیتی که وجود ندارد. البته در مورد ورود زنها گفتهایم زنهای خارجی را راه میدهیم، تسهیلات برایشان مهیا میکنیم ولی برای ورود زنهای ایرانی به ورزشگاه تلاش میکنیم ولی قول نمیدهیم. این چیزی است که برایشان کتبی نوشتهایم. دارم میروم با رییس AFC هم مذاکره کنم که اگر شما به ما میزبانی بدهید توسعه در ایران بیشتر میشود، شش استان ما حداقل پیشرفت بیشتری میکنند و غیره. این را هم میدانم که اگر پذیرفته شود یکی از سختترین کارهایی است که با آن روبهرو میشویم چون باید ستاد تشکیل شود و وزارتخانههای مختلفی باید تنگاتنگ با یکدیگر همکاری کنند و بودجه بگذارند و غیره. من معتقدم ملت ایران لیاقت گرفتن میزبانی را دارد و این کار را میکنم که اگر یکروزی هم نباشم بنشینم و میزبانی ایران را نگاه کنم و لذتش را ببرم.
البته همزمان برای گرفتن پست نایبرییسی کنفدراسیون فوتبال آسیا هم تلاش میکنید. چقدر شانس برای رسیدن به این پست دارید؟
خیلی شانس داریم. با کشورهای منطقه که رقیب ما هستند لابیهای لازم را کردهایم که آنها جلو نیایند تا ایران بتواند کرسی نایبرییسی آسیا را بگیرد. شانسمان در این مورد زیاد است.
چرا اینقدر از علی کفاشیان انتقاد میشود؟
نمیدانم. شاید چون رییس فدراسیون فوتبال هستم، چون اگر در خانه مینشستم و این پست را نداشتم اینقدر انتقاد نمیشد (میخندد). من زمانی در بانکمرکزی بودم و همه ارزهای مملکت هم دست من بود ولی کسی من را نمیشناخت و انتقادی هم وجود نداشت، حالا چون در فوتبال هستم خیلی از من انتقاد میشود. نمیدانم. البته شاید به این خاطر هم باشد که بعضی وقتها کمی میخندم و با خوشرویی جواب میدهم.
بهعنوان سوال آخر بپرسم که آیا به شما فشاری برای نوشتن استعفا آمده است؟
نه. یکبار در دولت قبل برای نوشتن استعفا فشاری به من آمد که من گفتم باشد قبول میکنم ولی عواقب لطماتی که به فوتبال وارد میشود به عهده خودتان است.