هرچه زمان بيشتري ميگذرد ما با رفتارها، اتفاقات و تجربههاي جديدي در زندگيمان مواجه ميشويم...
شهدای ایران:هرچه زمان بيشتري ميگذرد ما با رفتارها، اتفاقات و تجربههاي جديدي در زندگيمان مواجه ميشويم. رفتارهايي كه براي ما شايد عجيب و غريب باشد اما براي عملگراها جالب و حتي ايدهاي نو به حساب ميآيد. بايد اعتراف كنيم قريب به اتفاق تغييرات اجتماعي در ميان نسل جوان ديده ميشود و اين رده سني بيشترين تعداد جامعه را به خودشان اختصاص دادهاند.
همسو شدن با تغييرات اجتماعي كه برخي از آنها فرهنگ وارداتي غرب است از اين منظر كه نسل جوان خود را در دنيايي ميبيند كه دوست دارد مدام در حال تغيير كردن، نو شدن، بهروز شدن و مد شدن است اهميت دارد.
از همه بدتر اينكه برخي جوانان براي جلب توجه قانون و مرز خاصي را نميشناسند تا جايي كه حاضرند براي ديده شدن آداب و رسوم، عرف و قوانين جامعه را زيرپا بگذارند.
اينجاست كه موضوع مد و مدگرايي به عنوان يك آسيب خودش را نشان ميدهد.
ترويج مدهاي غربي در سايه ناآگاهي
مد در حقيقت رفتاري مصرفي است كه مشروعيتي در مصرفكنندگان به خصوص در بين جوانان دارد و همين مد توانسته سبك زندگي جوانان را به عنوان يك شيوه زندگي تغيير بدهد. همين زندگي دستهبنديشده در گروههاي مختلف سني و به ويژه در جوانان كمك ميكند تا طرز تلقي و ارزشهاي آنان تعريف شود. فراموش نكنيم تلفيق مدگرايي و سبك زندگي در نهايت هويت جوانان را شكل ميدهد و باعث ميشود مثبت يا منفي متمايز از همسن و سالهايشان يا ديگر اعضاي جامعه شوند.
در كشورهاي اسلامي فارغ از قوانين جامعه، رفتار، گفتار و پوششي تعريف شده براي تمام افراد براساس موازين شرعي مشخص ميشود و هر فرد براي زندگي راحتتر بر اساس مقتضيات جامعه و مناسكهاي اجتماعي، زندگي خود را با ديگر همنوعان تطبيق ميدهد. اما در همين سازگاري هم ميشود كساني را پيدا كرد كه نه تنها گفتار، رفتار و پوشششان با بقيه سازگار نيست بلكه افكار و ايدههاي متناقض و متضاد با جامعه اسلامي دارند و هميشه به دنبال اين هستند كه الگويي از افكار، رفتار، پوشش و سبك تغذيه را در فرهنگ غربي براي خودشان پيدا كنند.
اين روزها ميشود نمونههاي بارزي از مدشدن را در جواناني ديد كه وضع ظاهري خود را با پيرايش موهاي سر در معرض ديد عموم جامعه قرار ميدهند. مدلهاي متنوع مو كه در چندسال اخير در كشور ما فراگير و هركدام از اين مدلها به فراخور خود با نامهايي غربي عجين شده است تنها گوشهاي از ورود يك فرهنگ و الگوسازي غلط غربي است كه نه تنها هيچ نشانهاي از آداب، رسوم و سنن جامعه اسلامي ندارد بلكه با كمي تأمل و كنكاش ميتوان به راحتي فهميد كه هيچ تناسبي هم با تراز جوان ايراني و اسلامي ندارد.
شايد هيچكدام از جوانان پيرو فرهنگ و مد غربي نميدانند كه تمامي الگوهاي غربي مربوط به گروههاي خاصي از اين كشورهاست و هر مدلي اعم از رنگ، مو و پوشش در هر كشوري براي مردمش معنا و مفهوم خاصي دارد. اين در حالي است كه در كشور ما بدون هيچ شناخت فرهنگي، هنري و سياسي برخي از هنرپيشهها و چهرههاي ورزشي بر طبق مدهاي روز برگرفته از غرب در عرصههاي مهم حاضر ميشوند و به دليل محبوبيتي كه دارند طرز فكر افراد جامعه به خصوص نسل جوان را به خود جلب ميكنند.
مدل شدن به چه قيمتي؟
يكي از بدترين مدهايي كه امروز بيشتر از آنكه بلاي جان جوانان ما باشد بلاي جان فرهنگ و اعتقادات ما شده است مدل موهايي است كه در عرصههاي فرهنگي و ورزشي باب شده است. جرقه مدهاي جديد مو از المپيك 2012 خورد، در جام جهاني 2014 ادامه پيدا كرد و پايش به بازيهاي ورزشي درون كشورمان و همين طور به عرصههاي هنري باز شد.
سؤالي كه به شدت ذهنم را مشغول كرده اين است كه چطور يك جوان ايراني ميتواند خودش و طرز فكرش را با تقليد مدل موهاي غربي زير سؤال ببرد؟ اصلاً چطور ميتواند موهايش را زير قيچي ايده گروههاي غربي بگذارد و كاملاً كوركورانه و بدون هيچ نوع فكر، تعمق و شخصيت سنجي مدل موهاي آنان را تقليد كند؟ برخي از جوانان به دور از اعتقادات ديني حتي فرهنگ اصيل كشورشان را از ياد ميبرند و به راحتي به يك فرهنگ نوظهور وارداتي اعتماد ميكنند.
جلوه ديگري كه از افكار اين قشر در جامعه بروز ميكند تظاهرسازي براي معروفيت و خودنما شدن است كه در اثناي آن تمام استعداد و خلاقيت ذاتي خود را به ورطه فراموشي ميسپارند. اين جوانها حتي نميدانند كه رفتارها و پوششي كه از آنها بروز ميكند براي ردههاي سني پايينتر الگو ميشود و در چشم برهم زدني يك چرخه مدگرايي و تقليد شكل ميگيرد كه نسل آينده را بشدت متأثر ميكند.
ادامه اين رفتارها باعث ميشود در كشور ما جامعهاي پيرو مد غربي شكل بگيرد كه نيازهاي خود را از طريق مد شدن برطرف ميكند و طبيعتاً ظرفيت، بازدهي و كارآيي اين قشر هر روز كمتر از قبل ميشود تا جايي كه سرمايه انساني و نيروي كارآمد در كام مد غربي فرو ميرود.
جوانان بر سر دوراهي الگوبرداري
جامعهشناسان معتقدند چنين روندي باعث ميشود گروهي از جوانان مدگرا در مقابل گروهي ديگر كاملاً پايبند به اصول ديني و ملي بزرگ شوند ماهوارهها و مسجد نقطه تمركز اين دو گروه شود. بيشك چنين وضعيتي شايسته جامعه يكدست ايراني نيست. فارغ از كشورمان ايران، در بسياري از كشورهاي در حال گذار يا در حال توسعه نيز نشانههايي از بروز پديده 40 تكهسازي فرهنگ را به راحتي ميتوان ديد.
مدگرايي و تبعيت فرهنگ اروپايي باعث ايجاد وضعيتي ميشود كه جوان اهداف اجتماعي موجود را قبول دارد ولي امكانات و وسايل موجود را براي دستيابي به آن اهداف كافي نميبيند. در اين حالت جوانان اهداف نهادينه شده در جامعه را به راحتي نميپذيرند و از قبول آنها سر باز ميزنند و لي در عوض ابزار و امكانات فراهم شده نوين مانند ماهواره و اينترنت را وسايلي مفيد براي رسيدن به اهدافشان ميدانند در نتيجه تمام رفتارهاي اجتماعيشان را بر اساس مصداقهاي ماهوارهاي تعيين ميكنند.
فهم زيباشناختي در مدل موهاي غربي
مصرفكنندگان جوان مقولههاي جديدي را در جامعه مصرفي تحليل ميكنند. آنها ميتوانند به عنوان بزرگترين رده سني جامعه با تركيب عناصر مصرفي و تقليدي مانند لباس پوشيدن و مدل مو، مفاهيم جديدي را در جامعه خلق كنند و گسترش دهند. آنها حتي اين توانايي را دارند كه موقعيت اجتماعي، كاري، شخصي و سبك زندگيشان را براساس همين الگوبرداري غربي بسازند.
نكته مهم اين است كه برخي از جوانان در سالهاي اخير مقوله زيبايي را تنها در نوع تغيير مدل مو ميبينند و از درك هويت و جايگاه شخصيتهاي علمي، فرهنگي و ديني جامعه ناتوان هستند؛ اينها همان گروهي هستند كه به عنوان «جوان جوياي هويت» شناخته ميشوند.
اغلب روانشناسان معتقدند دليل اصلي الگوبرداري جوانان مدگرا عدم اعتمادبهنفس آنهاست كه باعث ميشود شخصيت آنها به سمت ظاهرسازي از روي شخصيتي غربي سوق پيدا كند و در نهايت اين قشر جامعه به حالتي دچار ميشود كه فقط با تقليد از مدل مو و نوع پوشش زيبايي ظاهري خود را به رخ جامعه ميكشاند.
ادامه اين رفتارها باعث ميشود اعتماد به نفس كاذبي در جوانان ايجاد شود كه تنها نگاه كردن ديگران براي آنها مهر تأييد باشد و همين باعث شود به رفتارهايشان ادامه دهند.
بنابراين ميتوان گفت آنچه در جامعه مدرن مصرفي رخ داده بروز حس زيباشناختي به شكلي غيرمعقول است. شعار قديمي «زشتي فروش ندارد» جاي خود را به شعار «زيبايي اطراف، پيش شرط يك زندگي سرزنده» داده است. رفته رفته در فضاي حاكم بر جامعه نوعي ايده بدنمحوري بهوجود آمده كه بدن، پوشش، زينت و حتي رفتار جوانان را به دنبال خود ميكشد.
راهكارهاي پيشگيري
بر اساس رويكرد نسلي، جوانان از يك سري نيازهاي خاص برخوردارند كه كاملاً با نيازهاي دوران كودكي و دوران بزرگسالي متفاوت است و خاص نسل خودشان است؛ نيازهايي مانند آموزش عالي، اشتغال، بهداشت بلوغ، تفريحات نشاطآور، ورزشهاي قهرماني نيازهايي است كه همزمان با ورود يك نسل جوان متفاوت وارد جامعه ما هم شد.
بهترين راه اين است كه براي برآورده شدن نيازهاي نسل جوان گروههاي سني خاص را براي جوانان تفكيك و تعبيه كنيم. ابتدا بايد نوجوانان (گروه 12 تا 18 سال) و جوانان (گروه 19 تا 29سال) را در گروههاي مشخص تفكيك و گروهبندي كرد. در قدم دوم بايد طرح و برنامههاي لازم براي برطرف كردن حقوق و نيازهاي هريك از اين گروهها را بررسي كرد.
در تفكيك گروه سني بايد هدف حمايت از رفاه جوانان باشد. ترويج و حمايت از رفاه جوانان در حوزههاي مشخص تعريف شده جوانان را به سمت الگوها و رفتارهاي مشخص هدايت ميكند.
جالب است در جامعهاي كه جواناني با پوششي از مد غربي داريم، اكثريت آنان توسط نهادهاي آموزشي خودمان و در مدرسه و دانشگاه تربيت شدهاند. يعني نهادهايي كه بايد مولد فرهنگ اصيل اسلامي و آموزههاي ديني باشد. جاي بسي تعجب است كه برخي از دانشآموختگان همين مراكز با پوششي از الگوهاي تمام غربي از جمله مدل موهاي پيرايش شده متفاوت در كلاس درس ظاهر ميشوند و هيچ توجهي به طرز رفتار و پوشش آنان نميشود.
آموزش مدلينگ غربي
همزمان با مدگرايي، صنعتي تبليغي در عرصه پوشاك شكل گرفت به اسم مدلينگ. با گذري در خيابانها و اماكن پرتردد و حتي در مهمانيها و جشنها و در برخورد اوليه با ظاهر و پوشش و رفتار برخي افراد ناخودآگاه توجهمان به سمت تغيير سبك زندگي ناشي از هجمههاي فرهنگ غربي جلب ميشود.
آنچه بيش از پيش مشخص است اينكه همين افراد توانستهاند بر اثر تقليد و الگو گرفتن از سوپراستارهاي غربي دست به ترويج رفتارهاي مصرفي بزنند و بدين ترتيب براي خود برچسب مد و نمونه به دست بياورند و در اين راستا برخي اقشار جامعه به خصوص قشر جوان تحت تأثير قرار ميگيرند.
استقبال از مدهاي گوناگون توسط جوانان در سالهاي اخير يكي از بهترين دلايل براي اثبات وجود اين گرايشهاست. اين روزها مدگرايي در بين جوانان تا جايي پيش رفته كه بسياري براي توسعه تبليغ مدلينگ دست به آموزش نيروي جوان در اين زمينه زدهاند. بنابراين ميتوان گفت كه بستري مناسب براي قشر خاصي از جوانان كه به دنبال مد در سبك زندگي خود هستند مهيا ميشود و اين هشدار بايد جدي گرفته شود.
ترويج مصرف گرايي در مدلينگ
ترويج مصرفگرايي بر حسب الگوهاي معمول امروز كه يكي از مصاديق آن مدلينگ است در سالهاي اخير به ويژه در شهرهاي پرجمعيت، در اماكن پرتردد و تجاري به وضوح ديده ميشود. اين نوع مد شدن مشخصاً در حوزه صنف پوشش و پوشاك است كه هدفش ترويج خريد و مصرف بيشتر در حوزه لباس، كيف و كفش است.
توليدكنندگان و عرضهكنندگان كالاهاي مصرفي در زمينه پوشاك براي رسيدن به تقاضاي بيشتر و در نهايت فروش بيشتر در بين مردم دست به نوعي تبليغ متفاوت زدهاند كه شالوده آن استفاده ابزاري از انسان است. توليدكنندگان صنف پوشاك وارد عرصهاي شدهاند كه براي تبليغ خود از يك انسان مايه ميگذارند و در راه رسيدن به اهداف خود در عرصه بازار و براي پيشي گرفتن از رقباي خود با هر ترفندي قشر جوان را به وسط ميدان رقابت تجاري ميكشند.
براي اين نوع تبليغات خاص، توليدكنندگان جوانان جوياي نام را استخدام ميكنند، به آنها
آموزشهاي خاص مربوط به فروش كالاي مورد نظر خود را ارائه ميكنند و سپس از آنها ميخواهند با بهترين و كاملترين ترفندهاي تبليغاتي به معروف شدن برندشان در ميان مردم كمك كنند. مدلينگها در سطح جامعه بر حسب سلايق و انتظارات دلخواه توليدكنندهها كالاي مصرفي را تبليغ ميكنند. در واقع صنف بازار در اين ميدان تبليغي با ابزار و ماكت زندهاي كه در اختيار دارند تبليغات خود را به سهولت اجرايي ميكند.
حضور و استفاده از مانكنها در ويترين مغازهها كه نوعي تبليغ به شمار ميرود به خودي خود فضاي بحث و انتقاد ايجاد كرده است چه برسد به اينكه شخص جواني بيايد و بخواهد كار آن مانكن را آن هم در ميان عموم مردم و سطح جامعه به نمايش بگذارد! فراموش نكنيد نوع تبليغي كه مدلينگها در جامعه براي توليدكننده و مصرفكننده انجام ميدهند كاملاً حرفهاي و هدفمند و مبتني بر اصولي است كه بتواند در نوع طرز فكر و رفتار تمام اقشار جامعه تأثير بگذارد.
به اين ترتيب و در اين فرايند سبك خاصي از الگوي مصرف كه مد باشد در كانون خانوادهها و در بستر جامعه شكل ميگيرد.
رفتار انساني متأثر از مدلها
رواج مدلينگ در كشور با توجه به استقبال قشري از جوانان در راستاي مشهور و مانكن شدن به سرعت زياد شده و با پيوستن اين روزهاي دنياي مد به ايده «بدن محوري» گسترش بيشتري هم پيدا كرده است. طيفي از جوانان كه تفكر مد شدن را در سر دارند به نوعي ميخواهند مقوله زيبايي كه همواره در تمام دوران زندگي بشر مركز توجه بوده است را به شكلي مغاير با فرهنگ ايراني - اسلامي به ديگر افراد جامعه انتقال بدهند؛ مد شدن و مدلينگي كه با ساز و كارهاي فرهنگ بيگانه عجين شده است به طور يقين با معيارهاي فرهنگ اصيل اسلامي- ايراني منافات دارد.
پوشش، حجاب و عفافي كه يكي از وجوه اصلي اشاعه و ترويج فرهنگ ما است اين روزها به ورطه فراموشي سپرده و فرصتي مهيا شده است كه پيامها و معيارهاي فرهنگ غرب وارد جامعه شود. پيامدهاي منفي حاصل از الگوهاي غربي در بازار مصرف جامعه نه تنها به آموزههاي فرهنگي و مذهبي اسلامي- ايراني صدمه ميزند بلكه روند زندگي، به خصوص زندگي قشر جوان و نسل آينده را تحت تأثير محتواي فرهنگ غرب قرار ميدهد.
ساز و كار مانكنهاي غربي و آنچه ما شاهد به كاربستن آن در برخي مؤسسات هستيم نه تنها در چارچوب قوانين ايراني نميگنجد بلكه توسعه و تبليغ آن با ابزار انساني با هيچكدام از آموزههاي اسلامي مطابقت ندارد. با اين وجود ماهيت و اساس كار مدلينگ تماماً متوجه اشاعه فرهنگ و سبك زندگي غربي است كه در بين نسل بعد ترويج پيدا ميكند.
آسيبهاي ناشي از مدل شدن
صنعت مدلينگ در بازار رقابت و كسب و كار بيشتر متوجه قشر جوان است چراكه اقتضاي سني جوانان با نوع تبليغ مدلينگ همخواني و توازن دارد. نداشتن اعتماد به نفس، كمبود محبت، فقدان اشتغال و مورد توجه قرار نگرفتن در دايره تعاملي با ديگران از جمله عواملي است كه جوانان را بيشتر از ساير سنين به سوي مد شدن براي برندهاي غربي آن هم در جامعه سنتي و مذهبي ايران هدايت ميكند.
پيامدهاي منفي حاصل از مدهاي غربي آسيبهاي اجتماعي ديگري هم براي جوانان درپي دارد
زيرا برخي افراد سودجو و بزهكار تحت تأثير شكل ظاهري و قيافه مدلينگها قرار ميگيرند و به تدريج با استفاده از پيشزمينه ذهني براي اهداف و نيات پليد خود باب دوستي را به عنوان مشتري باز ميكنند و زمينه را براي دامن زدن به انواع جرايم، بزهكاريها و ناهنجاريهاي اجتماعي از جمله پارتيهاي شبانه، مواد مخدر، دزدي و دوستيهاي اجتماعي فراهم ميكنند.
اينجاست كه مدلينگ با اينكه تنها قرار بود تبليغي آن هم براي يك برند خاص و يك كالاي مخصوص در بين عامه مردم باشد به يك معضل و غده سرطاني تبديل ميشود و طيف وسيعي از جوانان، نهاد خانواده و فرهنگ جامعه را تحت تأثير ابعاد منفي خود قرار ميدهد.
پس در دامنه فعاليت اقشار جوان به خصوص طبقه متوسط و مرفه به دليل سليقههاي ناگهاني و
براي پناه بردن به آرايش ظاهري، پديده نوظهور مدگرايي و مدلينگ در جامعه ظاهر ميشود و از وراي اين تبليغ و تقليد بر حسب تأثير در سلايق و كنشهاي رفتاري جوانان، چالش وسيعي در اجتماع و نهاد خانواده پديدار ميشود.
شركتهايي كه اين روزها بيشتر از سالهاي قبل در سطح كشور ايجاد ميشوند تنها به پشتوانه توجه مردم به فعاليتشان ادامه ميدهند. برخلاف گذشته كه قريب به 90 درصد مدلينگهاي اين شركتهاي تبليغاتي مردهاي جوان بودند اين روزها شاهد هستيم كه بخش عمدهاي از آموزش ديدههاي عرصه مدلينگ داخلي را زنان و دختران جوان تشكيل ميدهند و اين يكي از مراحل اوليه تغيير ماهيت زن ايراني و خدشهدار كردن عفاف او در پس پرده زيباي مدلينگ است.
از سويي اگر تا همين ديروز خانوادهها به ويژه پدرها با اشتغال پسران در عرصه مدلينگ مخالفت ميكردند چون زمينههاي اعتقادي و باورهاي مليشان چنين اجازهاي را به خانوادهها نميداد امروز به راحتي در مقابل مدل شدن دخترانشان، تردد آنها در سطح شهر و حتي مسافرتهاي آنچناني به بهانه تبليغات يا آموزش كوچكترين مخالفتي نميكنند!
حرف آخر
يكي از راهكارهاي مقابلهاي براي خنثي كردن مانكنها و مدلينگهاي غربي، سوق دادن الگوها و مدها به سمت فرهنگ بومي و اسلامي است. يكي از مؤسساتي كه در كشور به تازگي و با رعايت و الزامات در چارچوب قوانين و رفتار اسلامي و در زمينه خدمات تخصصي مدلينگ اسلامي فعاليت خود را آغاز كرده است مؤسسه بهپوشي نام دارد. مؤسسهاي كه در جهت مقابله با فرهنگ بيگانه بوميسازي فرهنگي را در محتواي اهداف كاري خود لحاظ كرده است. از آن منظر كه پوشش و نحوه استفاده از آن براي دو جنسيت مرد و زن به عنوان هويت فرهنگي در جامعه به حساب ميآيد و از طريق حفظ مرزهاي اين دو ماهيت، آداب و رسوم و سنن كشور و خانواده از بسياري از آسيبهاي فرهنگي مصون ميماند.
نهاد فرهنگي بهپوشي با استفاده از كارشناسان خود افراد بهپوش را با توجه به استعداد و كاراييهاي متناسب به شركتها و مؤسسات مورد نياز معرفي ميكند و با ساماندهي جنسيت افراد كه در عضويت نهاد هستند نسبت به پوشش اسلامي- ايراني خدمات خود را براي اقشار جامعه ارائه ميدهد. بيشك پسران و دختران فعال در اين زمينه وظيفه خطير ارتقا و انتقال الگوهاي فرهنگ بومي- اسلامي را در مد برعهده دارند و بايد به فراخور نيازهاي جامعه اهداف و نيات خود را با حفظ قوانين شؤون و رفتار انساني و اسلامي در روند رو به بهبود سبك زندگي اسلامي- ايراني تنظيم كنند. با عملي شدن مدلينگ اسلامي ضمن پايبند بودن به فرهنگ اصيل اسلامي- ايراني در كنار آموزههاي فرهنگي و مذهبي نوعي كسب و كار در جامعه شكل ميگيرد. از سويي تعريف قائل شدن رده شغلي براي صنعت مدلينگ و به تبع آن ارائه ساز و كار اجتماعي در چارچوب مد اسلامي ايراني حجاب و عفاف را از هجمه الگوهاي غربي مصون ميدارد.
* جوان
همسو شدن با تغييرات اجتماعي كه برخي از آنها فرهنگ وارداتي غرب است از اين منظر كه نسل جوان خود را در دنيايي ميبيند كه دوست دارد مدام در حال تغيير كردن، نو شدن، بهروز شدن و مد شدن است اهميت دارد.
از همه بدتر اينكه برخي جوانان براي جلب توجه قانون و مرز خاصي را نميشناسند تا جايي كه حاضرند براي ديده شدن آداب و رسوم، عرف و قوانين جامعه را زيرپا بگذارند.
اينجاست كه موضوع مد و مدگرايي به عنوان يك آسيب خودش را نشان ميدهد.
ترويج مدهاي غربي در سايه ناآگاهي
مد در حقيقت رفتاري مصرفي است كه مشروعيتي در مصرفكنندگان به خصوص در بين جوانان دارد و همين مد توانسته سبك زندگي جوانان را به عنوان يك شيوه زندگي تغيير بدهد. همين زندگي دستهبنديشده در گروههاي مختلف سني و به ويژه در جوانان كمك ميكند تا طرز تلقي و ارزشهاي آنان تعريف شود. فراموش نكنيم تلفيق مدگرايي و سبك زندگي در نهايت هويت جوانان را شكل ميدهد و باعث ميشود مثبت يا منفي متمايز از همسن و سالهايشان يا ديگر اعضاي جامعه شوند.
در كشورهاي اسلامي فارغ از قوانين جامعه، رفتار، گفتار و پوششي تعريف شده براي تمام افراد براساس موازين شرعي مشخص ميشود و هر فرد براي زندگي راحتتر بر اساس مقتضيات جامعه و مناسكهاي اجتماعي، زندگي خود را با ديگر همنوعان تطبيق ميدهد. اما در همين سازگاري هم ميشود كساني را پيدا كرد كه نه تنها گفتار، رفتار و پوشششان با بقيه سازگار نيست بلكه افكار و ايدههاي متناقض و متضاد با جامعه اسلامي دارند و هميشه به دنبال اين هستند كه الگويي از افكار، رفتار، پوشش و سبك تغذيه را در فرهنگ غربي براي خودشان پيدا كنند.
اين روزها ميشود نمونههاي بارزي از مدشدن را در جواناني ديد كه وضع ظاهري خود را با پيرايش موهاي سر در معرض ديد عموم جامعه قرار ميدهند. مدلهاي متنوع مو كه در چندسال اخير در كشور ما فراگير و هركدام از اين مدلها به فراخور خود با نامهايي غربي عجين شده است تنها گوشهاي از ورود يك فرهنگ و الگوسازي غلط غربي است كه نه تنها هيچ نشانهاي از آداب، رسوم و سنن جامعه اسلامي ندارد بلكه با كمي تأمل و كنكاش ميتوان به راحتي فهميد كه هيچ تناسبي هم با تراز جوان ايراني و اسلامي ندارد.
شايد هيچكدام از جوانان پيرو فرهنگ و مد غربي نميدانند كه تمامي الگوهاي غربي مربوط به گروههاي خاصي از اين كشورهاست و هر مدلي اعم از رنگ، مو و پوشش در هر كشوري براي مردمش معنا و مفهوم خاصي دارد. اين در حالي است كه در كشور ما بدون هيچ شناخت فرهنگي، هنري و سياسي برخي از هنرپيشهها و چهرههاي ورزشي بر طبق مدهاي روز برگرفته از غرب در عرصههاي مهم حاضر ميشوند و به دليل محبوبيتي كه دارند طرز فكر افراد جامعه به خصوص نسل جوان را به خود جلب ميكنند.
مدل شدن به چه قيمتي؟
يكي از بدترين مدهايي كه امروز بيشتر از آنكه بلاي جان جوانان ما باشد بلاي جان فرهنگ و اعتقادات ما شده است مدل موهايي است كه در عرصههاي فرهنگي و ورزشي باب شده است. جرقه مدهاي جديد مو از المپيك 2012 خورد، در جام جهاني 2014 ادامه پيدا كرد و پايش به بازيهاي ورزشي درون كشورمان و همين طور به عرصههاي هنري باز شد.
سؤالي كه به شدت ذهنم را مشغول كرده اين است كه چطور يك جوان ايراني ميتواند خودش و طرز فكرش را با تقليد مدل موهاي غربي زير سؤال ببرد؟ اصلاً چطور ميتواند موهايش را زير قيچي ايده گروههاي غربي بگذارد و كاملاً كوركورانه و بدون هيچ نوع فكر، تعمق و شخصيت سنجي مدل موهاي آنان را تقليد كند؟ برخي از جوانان به دور از اعتقادات ديني حتي فرهنگ اصيل كشورشان را از ياد ميبرند و به راحتي به يك فرهنگ نوظهور وارداتي اعتماد ميكنند.
جلوه ديگري كه از افكار اين قشر در جامعه بروز ميكند تظاهرسازي براي معروفيت و خودنما شدن است كه در اثناي آن تمام استعداد و خلاقيت ذاتي خود را به ورطه فراموشي ميسپارند. اين جوانها حتي نميدانند كه رفتارها و پوششي كه از آنها بروز ميكند براي ردههاي سني پايينتر الگو ميشود و در چشم برهم زدني يك چرخه مدگرايي و تقليد شكل ميگيرد كه نسل آينده را بشدت متأثر ميكند.
ادامه اين رفتارها باعث ميشود در كشور ما جامعهاي پيرو مد غربي شكل بگيرد كه نيازهاي خود را از طريق مد شدن برطرف ميكند و طبيعتاً ظرفيت، بازدهي و كارآيي اين قشر هر روز كمتر از قبل ميشود تا جايي كه سرمايه انساني و نيروي كارآمد در كام مد غربي فرو ميرود.
جوانان بر سر دوراهي الگوبرداري
جامعهشناسان معتقدند چنين روندي باعث ميشود گروهي از جوانان مدگرا در مقابل گروهي ديگر كاملاً پايبند به اصول ديني و ملي بزرگ شوند ماهوارهها و مسجد نقطه تمركز اين دو گروه شود. بيشك چنين وضعيتي شايسته جامعه يكدست ايراني نيست. فارغ از كشورمان ايران، در بسياري از كشورهاي در حال گذار يا در حال توسعه نيز نشانههايي از بروز پديده 40 تكهسازي فرهنگ را به راحتي ميتوان ديد.
مدگرايي و تبعيت فرهنگ اروپايي باعث ايجاد وضعيتي ميشود كه جوان اهداف اجتماعي موجود را قبول دارد ولي امكانات و وسايل موجود را براي دستيابي به آن اهداف كافي نميبيند. در اين حالت جوانان اهداف نهادينه شده در جامعه را به راحتي نميپذيرند و از قبول آنها سر باز ميزنند و لي در عوض ابزار و امكانات فراهم شده نوين مانند ماهواره و اينترنت را وسايلي مفيد براي رسيدن به اهدافشان ميدانند در نتيجه تمام رفتارهاي اجتماعيشان را بر اساس مصداقهاي ماهوارهاي تعيين ميكنند.
فهم زيباشناختي در مدل موهاي غربي
مصرفكنندگان جوان مقولههاي جديدي را در جامعه مصرفي تحليل ميكنند. آنها ميتوانند به عنوان بزرگترين رده سني جامعه با تركيب عناصر مصرفي و تقليدي مانند لباس پوشيدن و مدل مو، مفاهيم جديدي را در جامعه خلق كنند و گسترش دهند. آنها حتي اين توانايي را دارند كه موقعيت اجتماعي، كاري، شخصي و سبك زندگيشان را براساس همين الگوبرداري غربي بسازند.
نكته مهم اين است كه برخي از جوانان در سالهاي اخير مقوله زيبايي را تنها در نوع تغيير مدل مو ميبينند و از درك هويت و جايگاه شخصيتهاي علمي، فرهنگي و ديني جامعه ناتوان هستند؛ اينها همان گروهي هستند كه به عنوان «جوان جوياي هويت» شناخته ميشوند.
اغلب روانشناسان معتقدند دليل اصلي الگوبرداري جوانان مدگرا عدم اعتمادبهنفس آنهاست كه باعث ميشود شخصيت آنها به سمت ظاهرسازي از روي شخصيتي غربي سوق پيدا كند و در نهايت اين قشر جامعه به حالتي دچار ميشود كه فقط با تقليد از مدل مو و نوع پوشش زيبايي ظاهري خود را به رخ جامعه ميكشاند.
ادامه اين رفتارها باعث ميشود اعتماد به نفس كاذبي در جوانان ايجاد شود كه تنها نگاه كردن ديگران براي آنها مهر تأييد باشد و همين باعث شود به رفتارهايشان ادامه دهند.
بنابراين ميتوان گفت آنچه در جامعه مدرن مصرفي رخ داده بروز حس زيباشناختي به شكلي غيرمعقول است. شعار قديمي «زشتي فروش ندارد» جاي خود را به شعار «زيبايي اطراف، پيش شرط يك زندگي سرزنده» داده است. رفته رفته در فضاي حاكم بر جامعه نوعي ايده بدنمحوري بهوجود آمده كه بدن، پوشش، زينت و حتي رفتار جوانان را به دنبال خود ميكشد.
راهكارهاي پيشگيري
بر اساس رويكرد نسلي، جوانان از يك سري نيازهاي خاص برخوردارند كه كاملاً با نيازهاي دوران كودكي و دوران بزرگسالي متفاوت است و خاص نسل خودشان است؛ نيازهايي مانند آموزش عالي، اشتغال، بهداشت بلوغ، تفريحات نشاطآور، ورزشهاي قهرماني نيازهايي است كه همزمان با ورود يك نسل جوان متفاوت وارد جامعه ما هم شد.
بهترين راه اين است كه براي برآورده شدن نيازهاي نسل جوان گروههاي سني خاص را براي جوانان تفكيك و تعبيه كنيم. ابتدا بايد نوجوانان (گروه 12 تا 18 سال) و جوانان (گروه 19 تا 29سال) را در گروههاي مشخص تفكيك و گروهبندي كرد. در قدم دوم بايد طرح و برنامههاي لازم براي برطرف كردن حقوق و نيازهاي هريك از اين گروهها را بررسي كرد.
در تفكيك گروه سني بايد هدف حمايت از رفاه جوانان باشد. ترويج و حمايت از رفاه جوانان در حوزههاي مشخص تعريف شده جوانان را به سمت الگوها و رفتارهاي مشخص هدايت ميكند.
جالب است در جامعهاي كه جواناني با پوششي از مد غربي داريم، اكثريت آنان توسط نهادهاي آموزشي خودمان و در مدرسه و دانشگاه تربيت شدهاند. يعني نهادهايي كه بايد مولد فرهنگ اصيل اسلامي و آموزههاي ديني باشد. جاي بسي تعجب است كه برخي از دانشآموختگان همين مراكز با پوششي از الگوهاي تمام غربي از جمله مدل موهاي پيرايش شده متفاوت در كلاس درس ظاهر ميشوند و هيچ توجهي به طرز رفتار و پوشش آنان نميشود.
آموزش مدلينگ غربي
همزمان با مدگرايي، صنعتي تبليغي در عرصه پوشاك شكل گرفت به اسم مدلينگ. با گذري در خيابانها و اماكن پرتردد و حتي در مهمانيها و جشنها و در برخورد اوليه با ظاهر و پوشش و رفتار برخي افراد ناخودآگاه توجهمان به سمت تغيير سبك زندگي ناشي از هجمههاي فرهنگ غربي جلب ميشود.
آنچه بيش از پيش مشخص است اينكه همين افراد توانستهاند بر اثر تقليد و الگو گرفتن از سوپراستارهاي غربي دست به ترويج رفتارهاي مصرفي بزنند و بدين ترتيب براي خود برچسب مد و نمونه به دست بياورند و در اين راستا برخي اقشار جامعه به خصوص قشر جوان تحت تأثير قرار ميگيرند.
استقبال از مدهاي گوناگون توسط جوانان در سالهاي اخير يكي از بهترين دلايل براي اثبات وجود اين گرايشهاست. اين روزها مدگرايي در بين جوانان تا جايي پيش رفته كه بسياري براي توسعه تبليغ مدلينگ دست به آموزش نيروي جوان در اين زمينه زدهاند. بنابراين ميتوان گفت كه بستري مناسب براي قشر خاصي از جوانان كه به دنبال مد در سبك زندگي خود هستند مهيا ميشود و اين هشدار بايد جدي گرفته شود.
ترويج مصرف گرايي در مدلينگ
ترويج مصرفگرايي بر حسب الگوهاي معمول امروز كه يكي از مصاديق آن مدلينگ است در سالهاي اخير به ويژه در شهرهاي پرجمعيت، در اماكن پرتردد و تجاري به وضوح ديده ميشود. اين نوع مد شدن مشخصاً در حوزه صنف پوشش و پوشاك است كه هدفش ترويج خريد و مصرف بيشتر در حوزه لباس، كيف و كفش است.
توليدكنندگان و عرضهكنندگان كالاهاي مصرفي در زمينه پوشاك براي رسيدن به تقاضاي بيشتر و در نهايت فروش بيشتر در بين مردم دست به نوعي تبليغ متفاوت زدهاند كه شالوده آن استفاده ابزاري از انسان است. توليدكنندگان صنف پوشاك وارد عرصهاي شدهاند كه براي تبليغ خود از يك انسان مايه ميگذارند و در راه رسيدن به اهداف خود در عرصه بازار و براي پيشي گرفتن از رقباي خود با هر ترفندي قشر جوان را به وسط ميدان رقابت تجاري ميكشند.
براي اين نوع تبليغات خاص، توليدكنندگان جوانان جوياي نام را استخدام ميكنند، به آنها
آموزشهاي خاص مربوط به فروش كالاي مورد نظر خود را ارائه ميكنند و سپس از آنها ميخواهند با بهترين و كاملترين ترفندهاي تبليغاتي به معروف شدن برندشان در ميان مردم كمك كنند. مدلينگها در سطح جامعه بر حسب سلايق و انتظارات دلخواه توليدكنندهها كالاي مصرفي را تبليغ ميكنند. در واقع صنف بازار در اين ميدان تبليغي با ابزار و ماكت زندهاي كه در اختيار دارند تبليغات خود را به سهولت اجرايي ميكند.
حضور و استفاده از مانكنها در ويترين مغازهها كه نوعي تبليغ به شمار ميرود به خودي خود فضاي بحث و انتقاد ايجاد كرده است چه برسد به اينكه شخص جواني بيايد و بخواهد كار آن مانكن را آن هم در ميان عموم مردم و سطح جامعه به نمايش بگذارد! فراموش نكنيد نوع تبليغي كه مدلينگها در جامعه براي توليدكننده و مصرفكننده انجام ميدهند كاملاً حرفهاي و هدفمند و مبتني بر اصولي است كه بتواند در نوع طرز فكر و رفتار تمام اقشار جامعه تأثير بگذارد.
به اين ترتيب و در اين فرايند سبك خاصي از الگوي مصرف كه مد باشد در كانون خانوادهها و در بستر جامعه شكل ميگيرد.
رفتار انساني متأثر از مدلها
رواج مدلينگ در كشور با توجه به استقبال قشري از جوانان در راستاي مشهور و مانكن شدن به سرعت زياد شده و با پيوستن اين روزهاي دنياي مد به ايده «بدن محوري» گسترش بيشتري هم پيدا كرده است. طيفي از جوانان كه تفكر مد شدن را در سر دارند به نوعي ميخواهند مقوله زيبايي كه همواره در تمام دوران زندگي بشر مركز توجه بوده است را به شكلي مغاير با فرهنگ ايراني - اسلامي به ديگر افراد جامعه انتقال بدهند؛ مد شدن و مدلينگي كه با ساز و كارهاي فرهنگ بيگانه عجين شده است به طور يقين با معيارهاي فرهنگ اصيل اسلامي- ايراني منافات دارد.
پوشش، حجاب و عفافي كه يكي از وجوه اصلي اشاعه و ترويج فرهنگ ما است اين روزها به ورطه فراموشي سپرده و فرصتي مهيا شده است كه پيامها و معيارهاي فرهنگ غرب وارد جامعه شود. پيامدهاي منفي حاصل از الگوهاي غربي در بازار مصرف جامعه نه تنها به آموزههاي فرهنگي و مذهبي اسلامي- ايراني صدمه ميزند بلكه روند زندگي، به خصوص زندگي قشر جوان و نسل آينده را تحت تأثير محتواي فرهنگ غرب قرار ميدهد.
ساز و كار مانكنهاي غربي و آنچه ما شاهد به كاربستن آن در برخي مؤسسات هستيم نه تنها در چارچوب قوانين ايراني نميگنجد بلكه توسعه و تبليغ آن با ابزار انساني با هيچكدام از آموزههاي اسلامي مطابقت ندارد. با اين وجود ماهيت و اساس كار مدلينگ تماماً متوجه اشاعه فرهنگ و سبك زندگي غربي است كه در بين نسل بعد ترويج پيدا ميكند.
آسيبهاي ناشي از مدل شدن
صنعت مدلينگ در بازار رقابت و كسب و كار بيشتر متوجه قشر جوان است چراكه اقتضاي سني جوانان با نوع تبليغ مدلينگ همخواني و توازن دارد. نداشتن اعتماد به نفس، كمبود محبت، فقدان اشتغال و مورد توجه قرار نگرفتن در دايره تعاملي با ديگران از جمله عواملي است كه جوانان را بيشتر از ساير سنين به سوي مد شدن براي برندهاي غربي آن هم در جامعه سنتي و مذهبي ايران هدايت ميكند.
پيامدهاي منفي حاصل از مدهاي غربي آسيبهاي اجتماعي ديگري هم براي جوانان درپي دارد
زيرا برخي افراد سودجو و بزهكار تحت تأثير شكل ظاهري و قيافه مدلينگها قرار ميگيرند و به تدريج با استفاده از پيشزمينه ذهني براي اهداف و نيات پليد خود باب دوستي را به عنوان مشتري باز ميكنند و زمينه را براي دامن زدن به انواع جرايم، بزهكاريها و ناهنجاريهاي اجتماعي از جمله پارتيهاي شبانه، مواد مخدر، دزدي و دوستيهاي اجتماعي فراهم ميكنند.
اينجاست كه مدلينگ با اينكه تنها قرار بود تبليغي آن هم براي يك برند خاص و يك كالاي مخصوص در بين عامه مردم باشد به يك معضل و غده سرطاني تبديل ميشود و طيف وسيعي از جوانان، نهاد خانواده و فرهنگ جامعه را تحت تأثير ابعاد منفي خود قرار ميدهد.
پس در دامنه فعاليت اقشار جوان به خصوص طبقه متوسط و مرفه به دليل سليقههاي ناگهاني و
براي پناه بردن به آرايش ظاهري، پديده نوظهور مدگرايي و مدلينگ در جامعه ظاهر ميشود و از وراي اين تبليغ و تقليد بر حسب تأثير در سلايق و كنشهاي رفتاري جوانان، چالش وسيعي در اجتماع و نهاد خانواده پديدار ميشود.
شركتهايي كه اين روزها بيشتر از سالهاي قبل در سطح كشور ايجاد ميشوند تنها به پشتوانه توجه مردم به فعاليتشان ادامه ميدهند. برخلاف گذشته كه قريب به 90 درصد مدلينگهاي اين شركتهاي تبليغاتي مردهاي جوان بودند اين روزها شاهد هستيم كه بخش عمدهاي از آموزش ديدههاي عرصه مدلينگ داخلي را زنان و دختران جوان تشكيل ميدهند و اين يكي از مراحل اوليه تغيير ماهيت زن ايراني و خدشهدار كردن عفاف او در پس پرده زيباي مدلينگ است.
از سويي اگر تا همين ديروز خانوادهها به ويژه پدرها با اشتغال پسران در عرصه مدلينگ مخالفت ميكردند چون زمينههاي اعتقادي و باورهاي مليشان چنين اجازهاي را به خانوادهها نميداد امروز به راحتي در مقابل مدل شدن دخترانشان، تردد آنها در سطح شهر و حتي مسافرتهاي آنچناني به بهانه تبليغات يا آموزش كوچكترين مخالفتي نميكنند!
حرف آخر
يكي از راهكارهاي مقابلهاي براي خنثي كردن مانكنها و مدلينگهاي غربي، سوق دادن الگوها و مدها به سمت فرهنگ بومي و اسلامي است. يكي از مؤسساتي كه در كشور به تازگي و با رعايت و الزامات در چارچوب قوانين و رفتار اسلامي و در زمينه خدمات تخصصي مدلينگ اسلامي فعاليت خود را آغاز كرده است مؤسسه بهپوشي نام دارد. مؤسسهاي كه در جهت مقابله با فرهنگ بيگانه بوميسازي فرهنگي را در محتواي اهداف كاري خود لحاظ كرده است. از آن منظر كه پوشش و نحوه استفاده از آن براي دو جنسيت مرد و زن به عنوان هويت فرهنگي در جامعه به حساب ميآيد و از طريق حفظ مرزهاي اين دو ماهيت، آداب و رسوم و سنن كشور و خانواده از بسياري از آسيبهاي فرهنگي مصون ميماند.
نهاد فرهنگي بهپوشي با استفاده از كارشناسان خود افراد بهپوش را با توجه به استعداد و كاراييهاي متناسب به شركتها و مؤسسات مورد نياز معرفي ميكند و با ساماندهي جنسيت افراد كه در عضويت نهاد هستند نسبت به پوشش اسلامي- ايراني خدمات خود را براي اقشار جامعه ارائه ميدهد. بيشك پسران و دختران فعال در اين زمينه وظيفه خطير ارتقا و انتقال الگوهاي فرهنگ بومي- اسلامي را در مد برعهده دارند و بايد به فراخور نيازهاي جامعه اهداف و نيات خود را با حفظ قوانين شؤون و رفتار انساني و اسلامي در روند رو به بهبود سبك زندگي اسلامي- ايراني تنظيم كنند. با عملي شدن مدلينگ اسلامي ضمن پايبند بودن به فرهنگ اصيل اسلامي- ايراني در كنار آموزههاي فرهنگي و مذهبي نوعي كسب و كار در جامعه شكل ميگيرد. از سويي تعريف قائل شدن رده شغلي براي صنعت مدلينگ و به تبع آن ارائه ساز و كار اجتماعي در چارچوب مد اسلامي ايراني حجاب و عفاف را از هجمه الگوهاي غربي مصون ميدارد.
* جوان