بی شک نامهی اول بهمن رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به عموم جوانان در اروپا و آمریکا شمالی، از جنبههای مختلف شایستهی بررسی است و رسانه های گوناگون داخلی و خارجی در ماه گذشته به ابعاد مختلف آن پرداخته اند...
به گزارش شهدای ایران، بی شک نامهی اول بهمن رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به عموم جوانان در اروپا و آمریکا شمالی، از جنبههای مختلف شایستهی بررسی است و رسانه های گوناگون داخلی و خارجی در ماه گذشته به ابعاد مختلف آن پرداخته اند. اما آیا این نامه فقط برای جوانان آمریکایی و اروپایی پیام داشت؟ که اگر اینگونه بود رهبر انقلاب از جوانان کشور خودمان نمی خواستند که برای رسیدن این پیام به گوش مخاطبان اصلی آن آستین بالا بزنند. حال باید دید که مسئولان داخلی هم همانند جوانان کشورمان آیا پیام پنهان این نامه را دریافت کرده اند؟
رهبری در دیدار جمعی از مسئولان و اساتید دانشگاه تهران در بهمن سال 88 با اشاره به گسترش، تنوع و نفوذ روزافزون حوزهی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات گفتند: باید برای فضای دوم کشور –یعنی فضای مجازی- سیاستگذاری و برنامهریزی جامعی انجام داد و از مزایای آن برای زندگی آسانتر، سالمتر و ارزانتر استفاده کرد.
ایشان همچنین در فروردین ماه سال 90 در دیدار مسؤولان و محققان مرکز اسناد انقلاب اسلامی استفاده از ظرفیت های فضای مجازی را مهم خواندند و تأکید کردند: قرار دادن اسناد متقن و جهتدهنده درفضای مجازی، به بسیاری از محققان و نویسندگان کمک شایانی خواهد کرد.
ارتباطات که تا آغاز قرن بیستم، بارزترین جلوه خود را در صنعت مطبوعات متجلی ساخته بود، امروزه با انقلاب دیجیتال، ماهوارههای مخابراتی، ارتباطات کامپیوتری، محیطهای مجازی و بهویژه پیدایش شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک،فرند فید، اینستاگرام و گوگل پلاس و ... و همچنین نفوذ بیش از حد اپلیکیشن های ارتباطاتی از قبیل وایبر,واتس آپ و تلگرام و .... که از آن می توان با عنوان دومین انقلاب عرصه دیجیتال نام برد، تمامی محاسبات و معادلات جهان را دستخوش تحول و دگرگونی عمیقی ساخته است.
توسعه ارتباطات از حوزه روابط بینفردی گرفته تا روابط بینالملل، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، اقتدار ملی، عرصههای نظامی و سایر عرصههای زندگی را رنگی نو بخشیده است و درواقع رهبر معظم انقلاب از سالیان قبل بارها و بارها در جلسات و سخنرانی های مختلف بر استفاده صحیح و ارزشمند از این ابزار های ارتباطی تاکید کردند.
لزوم فرهنگ سازی و شناخت دقیق نقاط قوت و خطرهای اینگونه ابزار های جمعی بر هیچ کس پوشیده نیست.چرا که در رسانه های مختلف این عوامل و دستندرکاران رسانه هستند که بار منفی و مثبت پیام را تا حد ممکن تغییر می دهند تا مخاطبینی که کمتر از سواد رسانه ای برخوردارند دچار سردرگمی در محیط اجتماعی نشوند. اما در شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های ارتباطی محتوی به دست خود مخاطبان برای مخاطبین جدید ساخته می شود و درمجموع می توان گفت در رسانه های نوظهور پیام بدون واسطه به دست مخاطب می رسد.
به عنوان مثال : اگر در گذشته بسیاری از پیامها و سخنان رهبر انقلاب در رسانههای مکتوب و رادیو و تلویزیونهای غربی سانسور و یا تحریف میشد، امروز امکان دسترسی به اصل متن آن پیامها برای عموم شهروندان غربی فراهم است. بهواسطهی قدرت و نفوذ همین شبکههای اجتماعی است که امروز میبینیم حتی رسانههای قدیمی نیز برای عقب نیفتادن از قافله، ناگزیر از بازتاب دادن نامهی اخیر شدهاند.
آیا این اقدام هوشمندانه برای مسئولان مختلف داخلی که سالهاست با نشست ها و همایش ها و جلسات مختلف برای معرفی نقاط قوت و ضعف فضای مجازی تلاش می کنند پیغام ندارد؟
آیا نمیتوان اینگونه برداشت کرد که رهبری وقتی دیدند هرچه میگویند برای استفاده صحیح از این امکانات فرهنگ سازی شود فقط نتیجه آن جلسات متعدد و تصمیم برای محدود کردن دسترسی ها ست؛ تا اینکه خودشان مستقیم وارد عمل شدند تا به مسئولان بگویند شما هم میتوانید با استفاده صحیح عده ای از جوانان را با خود همراه کنید.
رهبر انقلاب در برقراری یک ارتباط و تعامل فرهنگی، مخاطب خود را نه دولتمردان و سیاستمداران غربی، بلکه جوانان و نسل آیندهساز آن کشورها قرار دادهاند. توجه ایشان به جوانان و تلاش برای ارتباط فکری و فرهنگی با آنها البته امر تازهای نیست . در کشور خودمان نیز بارهای بار وقتی رهبری از دولت مردان و مسئولان کشور ناامید شده اند جوانان و مردم را مخاطب قرار داده اند.
مبنای نامهی رهبری دعوت بود؛ دعوت به تفکر دربارهی آنچه دستگاههای غرب از آن بازمیدارند. دعوت به تفکر، بزرگترین پایهی تعالیم انبیا و مأموریت اصلی دین و رهبران دینی است.
براساس آموزههای دینی، آن پذیرش و تسلیمی ارزش دارد که توأم با تفکر و به عبارتی، پذیرش قلبی باشد و اساساً ارزش اعمال با درجهی تفکری که در متن اعمال قرار گرفته سنجیده میشود و لذا گفته شده است «تفکّر الساعة افضل مِن عبادة سبعین سنة». این دعوت برپایهی فطرت انسانها که به ودیعت در آنان قرار داده شده و البته میتواند رنگ تغییر و تبدیل هم به خود بگیرد قرار دارد؛ یعنی به انسان میگوید به خود خدایت برگرد و دربارهی ارزشهای خود تأمل کن.
این دعوت البته لوازمی دارد. مهمترین لازمهی آن، این است که دعوتکننده خود گرفتار تفرعن، استکبار، ستیزهگری و استخفاف نباشد. از این رو فرموده است: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا». دعوتکننده در این میدان، باید از ادبیاتی عزتآفرین استفاده کند تا مخاطب خود را در جبههی مقابل ببیند. امام خمینی در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، خطاب به فرماندهان ارتش شاهنشاهی فرمودند: آقای سرلشکر ما میخواهیم تو عزیز باشی، آیا تو نمیخواهی عزیز باشی؟ بر این اساس، در ادبیاتِ دعوت، جایی برای تحکم و تحقیر وجود ندارد.
مسئولان تصمیم گیر در فضای مجازی به این نکته دقت کنند که محدودیت دسترسی ایجاد کردن نوعی تحقیر استفاده کنندگان است و به این معنی است که شما نمیفهمید چه چیزی برایتان مفید چه چیز مضر است و ما آن را به شما میگوییم.و البته همه ی اینها درصورتی است که محدودیت در دنیای امروز ارتباطات امری نشدنی و تلاشی بیهوده است.
امید است مسئولان نیز پیام نامه رهبر معظم انقلاب را درک نمایند.
* دانا
رهبری در دیدار جمعی از مسئولان و اساتید دانشگاه تهران در بهمن سال 88 با اشاره به گسترش، تنوع و نفوذ روزافزون حوزهی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات گفتند: باید برای فضای دوم کشور –یعنی فضای مجازی- سیاستگذاری و برنامهریزی جامعی انجام داد و از مزایای آن برای زندگی آسانتر، سالمتر و ارزانتر استفاده کرد.
ایشان همچنین در فروردین ماه سال 90 در دیدار مسؤولان و محققان مرکز اسناد انقلاب اسلامی استفاده از ظرفیت های فضای مجازی را مهم خواندند و تأکید کردند: قرار دادن اسناد متقن و جهتدهنده درفضای مجازی، به بسیاری از محققان و نویسندگان کمک شایانی خواهد کرد.
ارتباطات که تا آغاز قرن بیستم، بارزترین جلوه خود را در صنعت مطبوعات متجلی ساخته بود، امروزه با انقلاب دیجیتال، ماهوارههای مخابراتی، ارتباطات کامپیوتری، محیطهای مجازی و بهویژه پیدایش شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک،فرند فید، اینستاگرام و گوگل پلاس و ... و همچنین نفوذ بیش از حد اپلیکیشن های ارتباطاتی از قبیل وایبر,واتس آپ و تلگرام و .... که از آن می توان با عنوان دومین انقلاب عرصه دیجیتال نام برد، تمامی محاسبات و معادلات جهان را دستخوش تحول و دگرگونی عمیقی ساخته است.
توسعه ارتباطات از حوزه روابط بینفردی گرفته تا روابط بینالملل، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، اقتدار ملی، عرصههای نظامی و سایر عرصههای زندگی را رنگی نو بخشیده است و درواقع رهبر معظم انقلاب از سالیان قبل بارها و بارها در جلسات و سخنرانی های مختلف بر استفاده صحیح و ارزشمند از این ابزار های ارتباطی تاکید کردند.
لزوم فرهنگ سازی و شناخت دقیق نقاط قوت و خطرهای اینگونه ابزار های جمعی بر هیچ کس پوشیده نیست.چرا که در رسانه های مختلف این عوامل و دستندرکاران رسانه هستند که بار منفی و مثبت پیام را تا حد ممکن تغییر می دهند تا مخاطبینی که کمتر از سواد رسانه ای برخوردارند دچار سردرگمی در محیط اجتماعی نشوند. اما در شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های ارتباطی محتوی به دست خود مخاطبان برای مخاطبین جدید ساخته می شود و درمجموع می توان گفت در رسانه های نوظهور پیام بدون واسطه به دست مخاطب می رسد.
به عنوان مثال : اگر در گذشته بسیاری از پیامها و سخنان رهبر انقلاب در رسانههای مکتوب و رادیو و تلویزیونهای غربی سانسور و یا تحریف میشد، امروز امکان دسترسی به اصل متن آن پیامها برای عموم شهروندان غربی فراهم است. بهواسطهی قدرت و نفوذ همین شبکههای اجتماعی است که امروز میبینیم حتی رسانههای قدیمی نیز برای عقب نیفتادن از قافله، ناگزیر از بازتاب دادن نامهی اخیر شدهاند.
آیا این اقدام هوشمندانه برای مسئولان مختلف داخلی که سالهاست با نشست ها و همایش ها و جلسات مختلف برای معرفی نقاط قوت و ضعف فضای مجازی تلاش می کنند پیغام ندارد؟
آیا نمیتوان اینگونه برداشت کرد که رهبری وقتی دیدند هرچه میگویند برای استفاده صحیح از این امکانات فرهنگ سازی شود فقط نتیجه آن جلسات متعدد و تصمیم برای محدود کردن دسترسی ها ست؛ تا اینکه خودشان مستقیم وارد عمل شدند تا به مسئولان بگویند شما هم میتوانید با استفاده صحیح عده ای از جوانان را با خود همراه کنید.
رهبر انقلاب در برقراری یک ارتباط و تعامل فرهنگی، مخاطب خود را نه دولتمردان و سیاستمداران غربی، بلکه جوانان و نسل آیندهساز آن کشورها قرار دادهاند. توجه ایشان به جوانان و تلاش برای ارتباط فکری و فرهنگی با آنها البته امر تازهای نیست . در کشور خودمان نیز بارهای بار وقتی رهبری از دولت مردان و مسئولان کشور ناامید شده اند جوانان و مردم را مخاطب قرار داده اند.
مبنای نامهی رهبری دعوت بود؛ دعوت به تفکر دربارهی آنچه دستگاههای غرب از آن بازمیدارند. دعوت به تفکر، بزرگترین پایهی تعالیم انبیا و مأموریت اصلی دین و رهبران دینی است.
براساس آموزههای دینی، آن پذیرش و تسلیمی ارزش دارد که توأم با تفکر و به عبارتی، پذیرش قلبی باشد و اساساً ارزش اعمال با درجهی تفکری که در متن اعمال قرار گرفته سنجیده میشود و لذا گفته شده است «تفکّر الساعة افضل مِن عبادة سبعین سنة». این دعوت برپایهی فطرت انسانها که به ودیعت در آنان قرار داده شده و البته میتواند رنگ تغییر و تبدیل هم به خود بگیرد قرار دارد؛ یعنی به انسان میگوید به خود خدایت برگرد و دربارهی ارزشهای خود تأمل کن.
این دعوت البته لوازمی دارد. مهمترین لازمهی آن، این است که دعوتکننده خود گرفتار تفرعن، استکبار، ستیزهگری و استخفاف نباشد. از این رو فرموده است: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا». دعوتکننده در این میدان، باید از ادبیاتی عزتآفرین استفاده کند تا مخاطب خود را در جبههی مقابل ببیند. امام خمینی در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، خطاب به فرماندهان ارتش شاهنشاهی فرمودند: آقای سرلشکر ما میخواهیم تو عزیز باشی، آیا تو نمیخواهی عزیز باشی؟ بر این اساس، در ادبیاتِ دعوت، جایی برای تحکم و تحقیر وجود ندارد.
مسئولان تصمیم گیر در فضای مجازی به این نکته دقت کنند که محدودیت دسترسی ایجاد کردن نوعی تحقیر استفاده کنندگان است و به این معنی است که شما نمیفهمید چه چیزی برایتان مفید چه چیز مضر است و ما آن را به شما میگوییم.و البته همه ی اینها درصورتی است که محدودیت در دنیای امروز ارتباطات امری نشدنی و تلاشی بیهوده است.
امید است مسئولان نیز پیام نامه رهبر معظم انقلاب را درک نمایند.
* دانا