به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ برنامه «هنگام درنگ» با اجرای موسی حقانی، جمعه شب از شبکه یک سیما پخش شد و سید ضیاالدین دری، کارگردان و نویسنده مجموعه کلاه پهلوی و دکتر موسی نجفی، استاد دانشگاه و محقق در حوزه تاریخ معاصر و اندیشه سیاسی به ارائه مباحثی در خصوص سریال کلاه پهلوی و وقایع کشف حجاب پرداختند.
حقانی: بعنوان مقدمه اگر نکتهای قابل ذکر وجود دارد بفرمایید.
دری: بعد از گذشت 20 هفته، از ثلث سریال عبور کردیم، قلبا نمیخواستم بعنوان پاسخگو در چنین برنامهای با این معنا حضور داشته باشم و مایل بودم محققین، اساتید و صاحبنظران تشریف میآوردند و صحبت میکردند و این سریال بهانهای برای آشنایی بیشتر مردم با عقاید و نظرات صاحبنظران در سطوح کلان میشد تا مردم با تاریخ کشور بیشتر آشنا شوند.
نظرات مخالف هم مرا خوشحال میکند
من در اینجا فرصت را مغتنم میشمارم تا بار دیگر بعنوان یک فیلمساز، در شرایطی که رسانههای غربی کاه را کوه میکنند و نگرش و قلمرو فیلمسازی در غرب به دنبال درشتنمایی عدهای هستند که بیشتر موضع مخالف با شرایط موجود کشور را دارند، با برعهده گرفتن تمام نقاط ضعف و قوت کارم از تمام مدیران در عرصه رسانه ملی تشکر کنم که ریسک ساخت چنین مجموعهای را بر عهده گرفتند؛ چرا که در کمتر نقطهای در دنیا رسانه ملی اجازه میدهد مقطع تاریخی که قبل از خود قرار دارد به تصویر کشیده شود و مردم و نسلی را که آگاهی از آن دوران ندارند با واقعیات آشنا کند.
خوشحالم مجموعه همانطور که من پیشبینی میکردم به تدریج مسیر خود را طی کرد و اکنون سریالی شناخته شده است و مردم سریال را پیگیری و در مورد آن صحبت میکنند حتی اگر نظرات مخالف باشد.
در وقایعی که نزدیک به زمان حال است اطلاعات، ناقص میباشد
نجفی: برای آقای دری سریال اصل است و وقایع و تاریخ در حاشیه آن قرار دارد و برای من عکس این مطلب درست است. سریال برای من بهانهای است که درباره تاریخ صحبت کنم. هر عمل بزرگی کمبودها و کاستیهای خاص خود را دارد. نکته اول اینکه از آقای دری برای جسارتی که در ورود به حوزهای چنین سخت از خود نشان دادند، تشکر میکنم. کاری بسیار زشت است اگر کسی وارد حوزهای سخت شود و بقیه با ذکر مدام نقاط ضعف فرد را مورد هجوم قرار دهند.
از طرفی، تعریف و تمجید بیجا هم لزومی ندارد. در قسمت تحقیقی کار قطعا بار اضافی به دوش کشیدند؛ چرا که تحقیقات در این بخش کامل نیست؛ هرچند هنوز افرادی از دوره پهلوی زنده هستند. بنابراین؛ به جمعبندی کاملی نرسیدهایم و همین مطلب، هم بعنوان سخت بودن کار مطرح است و هم بعنوان نقطه ضعف!
نکته بعدی اینکه، در تاریخ هر کشوری وقایع تلخ و شیرین بسیاری وجود دارد. این فیلم متمرکز بر وقایع تلخ است و اینکه بخواهد این تلخیها را منتقل کند. در تاریخ، قیام تنباکو و 22 بهمن قسمتهای شیرین میباشد ولی فتنه افغان از تلخیهای تاریخ است و به هیچ صورتی نمیتوان از تلخی آن کاست. مسئله کشف حجاب و ورود عمیق استعمار به ایران و شکستن مقاومت متدینین نیز از وقایع تلخ تاریخ بشمار میرود و بر طبق عادت فیلمهای ایرانی که ختم به خیر میشود این مسئله ختم خیری ندارد.
دری مسئله جدی نظام در این عصر، یعنی حجاب را به نمایش گذاشته
از طرفی، تاریخ دارای دو بخش وقایع و اندیشههاست. وقایع تاریخ قابل تکرار نیستند ولی اندیشههای تاریخی قابل تکرار است و یک دلیل مورد توجه قرار گرفتن این فیلم این است که هنوز عدهای خود را مخاطب این فیلم میبینند؛ چرا که مسئله حجاب یکی از مسائل جدی نظام است. لذا، برخورد ریشهای با این مسئله امری مهم بشمار میرود. فیلم آقای دری با تمام نواقصی که دارد ما را به آن دوره برده است و به ما در بازیابی خود کمک خواهد کرد.
آیا کلاه پهلوی تاریخ را تحریف کرده است؟
حقانی: اینکه با پخش چند قسمت یک سریال اینچنین کلیت آن زیر سوال برود امری غیر عادی است. یکی از نکات مطرح در خصوص سریال کلاه پهلوی این است که کلاه پهلوی تاریخ را تحریف کرده است. آیا میتوان چنین اظهاری کرد؟ سوال دیگر این که چرا موضوعی چنین تلخ را از تاریخ برگزیدید؟
دری: جایگاه رسانه ملی در قانون اساسی تعیین شده است و قرار نیست مدافع تشکلات سیاسی یا دولتی خاص باشد، بلکه رسانه باید حافظ منافع و خط مشی کلی نظام باشد. حال، به هر اندازه دولتها و سازمانهای مختلف به این ارزشها نزدیک شوند از طرف رسانه منعکس میشوند و همچنین عکس این مطلب نیز طبیعی است.
از طرف دیگر، کشور زیر هجوم افرادی که خواهان براندازی نظام میباشند، قرار میگیرد. بنابراین، شرایط ایجاب میکند که بزرگ منشی در سیاست رسانه ملی اتفاق افتد. افرادی به سبب مشکل با رسانه ملی برنامهای که گل برنامههاست را مورد حمله قرار میدهند و به این وسیله آگاهانه یا ناآگاهانه مردم را از رسانه ملی دور میکنند.
حملاتی که به کلاه پهلوی میشود سازنده نیست
اگر گفتیم رضا خان دستور بر سر گذاشتن کلاه پهلوی و پوشیدن کت و شلوار را داده است، تاریخ را تحریف کردهایم؟ در تاریخ سریال سازی میزان هجمهای که برای کلاه پهلوی اتفاق افتاده است بی سابقه است و این برای کیف انگلیسی نیز اتفاق افتاده بود. امروز بعد از گذشت چند سال، تازه قدر کیف انگلیسی دانسته شده و به بهانه اینکه دری تنزل کرده است چنین نتیجهگیری میکنند که کیف انگلیسی بهتر از کلاه پهلوی بوده است، در حالیکه در زمان پخش سریال کیف انگلیسی میزان هجوم و ضربه به سریال مثل الان وجود داشته است.
این حملات شکل سازنده بودن را از دست داده است. تمام حملات مستقیما به شخص بنده است و البته افتخار میکنم فیلمی ساخته شده که فضایی برای حرف زدن ایجاد کرده است. زمانی که گفته میشود کلاه پهلوی در تمام زمینهها بد عمل کرده است کمی اغراق آمیز است. آیا مسئولین رسانه تشخیص ندادهاند که این کار به گفته برخی تا این حد بد است؟! به اعتقاد بنده چنین نقدهایی قابل پاسخگویی نیستند.
یکی از اهداف غرب، تبدیل ایران به بازار مصرف بود
باید به دوران پهلوی وارد میشدیم. کلیه کارشناسان و صاحبنظران بر این نکته تاکید داشتند که مسئله کشف حجاب از اواسط دوره ناصرالدین شاه آغاز شد. استارت آن با مشروطیت بود وبعد از دو شاخه شدن مشروطیت تا بر سر کار آمدن رضاخان با این مشکل مواجه بودیم. 20 سال با مداخلات غرب در ایران، مردم را از سیستم حکومت فردی خاندان قاجار پشیمان کردند تابه قلدری مثل پهلوی تن دهند. پهلوی در قبال کسانی که او را بر سر کار آوردند، مسئول انجام اموری در ایران بود.
یکی از اهداف غرب، بازار مصرف کردن ایران بود، باتوجه به اینکه جمعیت زنان در آن دوره کم نبوده است. بنابراین، ما باید به این حوزه وارد میشدیم و این در حالی بود که برای نشان دادن بسیاری از صحنهها دچار مشکل بودیم؛ چرا که نمیتوانستیم کشف حجاب را به صورت کندن روسری نشان دهیم و نشان دادن به این صورت درست هم نبود.
برای نشان دادن عمل خلاف شرع نمیتوانیم مرتکب خلاف شرع شویم
در طی این 30 سال برای مردم جا افتاده است زمانی که زنی با کلاه نشان داده میشود به این معناست که سرش باز است. در نظام جمهوری اسلامی ایران برای نشان دادن عمل خلاف شرع نمیتوانیم خود مرتکب عمل خلاف شرع شویم. در نتیجه، این پوشش را بعنوان نمادی از بی حجابی نشان دادیم و مردم ما این را پذیرفتهاند.
نجفی: قابل ذکر است که این محدودیت بد نیست، سیمای ایران پاک است و رضا خانی نیست.
با سریال کلاه پهلوی قصد محجبه کردن خانمهای بدحجاب را نداشتم
دری: این واقعیت در مورد زنان ایران وجود دارد که مادران ما و نسل قبل آنان نیز بی چادری را بی حجابی میدانستند ولو اینکه روسری برسر داشته باشند. اساس ساخت کلاه پهلوی این بوده که نسل امروز که بدحجابی میکنند - از روی تقلید از رسانههای غرب یا از روی لج - گمان میکنند ما نسل اندر نسل بد حجاب بودهایم در حالیکه عمر این مسئله در بدنه جامعه ما از 1314 است. من با این فیلم، ادعای محجبه کردن خانمهای بدحجاب را ندارم بلکه ما میخواهیم نسل امروز بداند مادران و نسل پیشتر آنها این چنین نبودهاند.
بیان اشتباهات رجال سیاسی به معنای نفی تواناییهای آنها نیست
نجفی: مسئله بی حجابی قبلتر نیز در خانوادههای مسلمان نبوده است. قرة العین (بهائیت) و خانواده دولت آبادی(بابیت) نمونههایی از این مساله میباشند که مرتبط با فرقههای ضاله است و مسئله بی حجابی در دوران پهلوی به تجدد بر میگردد.
تحریف تاریخ از دو حوزه قابل ذکر است؛ یکی در حوزه متن تاریخ و دیگری در تحلیل تاریخ. متن تاریخ به دلیل کثرت اسناد قابل تحریف نیست، بطور مثال نمیتوان منکر نهضت مشروطه شد. البته، گاهی ممکن است با بزرگ یا کوچک کردن وقایع، کمی تحریف صورت بگیرد اما اصل واقعه قابل تحریف نیست و اینطور نیست که هر کس هر چه میخواست بنویسد.
مسئله مهمتر، بخش تحلیل تاریخ است که چطور وقایع را به هم متصل کنیم. در این بخش احتمال تحریف وجود دارد؛ چرا که هر کس با دیدگاه خود وقایع را بررسی میکند. بطور مثال، اکثر افراد حتی مخالفان نظام در اینکه رضاخان قلدر بوده است شکی ندارند اما نظرات مختلفی در این مورد وجود دارد که قلدری او در چه زمینهای بوده است.
حقانی: میتوان چنین نتیجه گرفت که ذکر اشتباهات رجال سیاسی و فرهنگی به معنای نفی تواناییها یا تحریف تاریخ نیست. برخی از اشتباهات چنان سنگین است که سایه خود را بر تمام طول زندگی فرد میگذارد. بطور مثال، قرارداد وثوقالدوله باعث شد کشور ما مستمره شود و این یک خیانت آشکار است و تمام اعمال وثوق الدوله تحتالشعاع همین کار قرار میگیرد.
چرا افرادی از رجال افراطی تاریخ حمایت میکنند؟
نجفی: به نظر بنده هر نظامی خیانت را به شیوه خود تعریف میکند. اینکه بگویند ما شاخصی نداریم خود نوعی تحریف است. ما با نگاه به خاطرات میرزا صالح متوجه میشویم که او برای چاپ روزنامه چه سختیها وتوهینهایی را متحمل شده است، در حالیکه در برخی جاها گفتن این مساله را جایز نمیدانند. به گمان من این کار کمتر از فراماسون نیست. ما کسانی را در تاریخ داریم که آثار فرهنگی بزرگی بر جای گذاشتهاند و اگر بخواهیم بر اینها نقد کنیم به مخالف علم و فرهنگ بودن متهم میشویم.
حقانی: نسبیانگاری در مسائل خیانت به نظر بنده نگاهی معیوب است، با این دید که تمام جوانب فرد را نمیبینیم. بطور مثال، در قرارداد وثوقالدوله این احتمال را میتوان داد که از نگاه خود خدمت به وطن انجام میدهد. حتی با حدس وگمان اینکه او رشوه دریافت کرده است هم نمیتوان درباره او قضاوت کرد. از سوی دیگر، اگر قرار بر این باشد که هر کس بر عقیده خود نظری بدهد و ملاکی در میان نباشد سنگ بر روی سنگ بند نمیشود. همین دید زمانی که به شیخ فضلالله نوری میرسد بلافاصله قاطعانه حکم محکومیت صادر میکند. تعجب ما از کسانی است که از افرادی چون تقی زاده دفاع میکنند.
دری: دوستانی که از کسانی چون تقی زاده طرفداری میکنند فراموش میکنند که دارند سریال نگاه میکنند و پیشاپیش چیزی مینویسند که بعدها ادعا کنند که ما آن کار را انجام دادیم. صبر کنید تا ما در سریال به مثلا فلان نظر تقی زاده هم خواهیم رسید.
حقانی: تقی زاده در خاطرات خود ذکر میکند که برخی از رفتارهای ما افراطی بوده است. تعجب از این است که هم در تاریخ نگاری و هم احوال برخی میبینیم که از همان افراطی که خود تقی زاده قائل به آن بوده است دفاع میکنند. سریال کلاه پهلوی به نظر بنده کار مهمی است که هم نقاط قوت بالایی دارد و هم در مواردی نقاط ضعفی دارد که میتوان در مباحث کارشناسی در خصوص آن گفتوگو کرد. اینکه سریالی به تغییر سبک زندگی در ایران و بحث استعمار و استبداد در وجوه مختلف بپردازد از موضوعات مهم است که آن را خاص کرده است.