همانطور که میشد پیشبینی هم کرد روز گذشته و در اختتامیه جشنواره برلین فیلم «تاکسی» جعفر پناهی جایزه خرس طلای جشنواره فیلم برلین را کسب کرد و خواهرزادهی او با حضور در مراسم اختتامیه این جایزه را از طرف او دریافت کرد، جایزهای که پیش از این اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» آن را کسب کرده بود.
به گزارش شهدای ایران ، «تاکسی» سومین فیلم پناهی در دوران ممنوعالکاری است که در آن «نسرین ستوده»، محکوم امنیتی، نیز به ایفای نقش پرداخته است. فیلم جدید پناهی تماما در یک تاکسی زردرنگ میگذرد که خود فیلمساز رانندگی آن را برعهده دارد و همزمان با عبور اتومبیل از سطح شهر مسافرانی به آن سوار و از آن پیاده میشوند در حالی که گفتگوی آنها با یکدیگر و راننده از طریق دوربینی که درون ماشین کار گذاشته شده ضبط میشود. در خلال همین گفتگوها نیز قرار است دربارهی مجموعهای از موضوعات از مسائل اجتماعی و سیاسی در ایران گرفته تا سانسور در سینما و آمار اعدام در ایران و چندین موضوع سیاسی، اجتماعی و حقوقبشری پراهمیت دیگر صحبت شود.
پناهی پیش از این دوبار دیگر نیز در دوران محکومیتش در جشنواره برلین حضور داشت. او دو سال قبل با فیلم «پرده» خرس نقرهای بهترین فیلمنامه شصت و سومین جشنواره فیلم برلین را به دست آورد و سال قبلش نیز بافیلم «این یک فیلم نیست» در این فستیوال حاضر شده بود. جشنواره برلین البته جز این جوایز در سال ۲۰۱۱ جعفر پناهی را به عنوان یکی از اعضای هیئت داورانش برگزیده بود و ضمن برگزاری یک بزرگداشت برای او، فیلمهای پیشینش را نیز نمایش داده بود.
این در حالیست که جعفر پناهی سال ۸۹ به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس تعزیری و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی شامل ساختن فیلم، نوشتن هر نوع فیلمنامه، مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شد، اما در عین حال در همین سالهایی که ظاهرا در دوران محکومیت به سر میبرد و برایش در فستیوالهای مختلف جهانی صندلی خالی میگذارند چندین بار با ساختههای جدیدش در همان جشنوارهها شرکت کرده است و برنده جایزه هم شد است.
پناهی حتی در ماههای اخیر، با اینکه ظاهرا به ۲۰ سال ممنوعیت نوشتن هرگونه فیلمنامه محکوم شده است برای فیلمنامهی «گل»- داستان پدری است که میخواهد برای بازگشت آرامش به خانوادهاش پسر فلجاش را به قتل برساند- برندهی فوند سینمایی جشنواره آسیا پاسیفیک شد و کمک هزینهی ۲۵ هزار دلاری این جشنواره را همراه سه فیلمساز دیگر از کشورهای بنگلادش، اسرائیل و دانمارک برای ساخت فیلم جدیدش به دست آورد.
در این بین اما نکتهی مهم این است که پناهی روز گذشته برای فیلمی مهمترین جایزه جشنواره برلین را کسب کرد که حتی بیبیسی فارسی هم به دلیل ضعف مفرط فنی و شعارزدگی به نقد آن پرداخته است. بیبیسی در مطلبی با عنوان «تاکسی پناهی؛ وقتی محدودیت خلاقیت نمیآورد» مینویسد: «هرچند آقای پناهی بارها اعلام کرده سینما "زندگی" اوست و به هر تقدیر و با وجود مشکلات فیلم خود را خواهد ساخت، "تاکسی" نشان میدهد محدودیتها تاثیر قابل توجهی در کیفیت آثار او داشته است. اگرچه اشارههای متعدد بازیگران این فیلم به دوربین نشان میدهد فیلم بناست مستند به نظر برسد اما تصنعِ بازیها در نهایت همراه شدن با فیلم و باور کردن آن را دشوار میکند. در واقع اثر آخر این فیلمساز بیش از هرچیز شبیه درددلیست تصویری با کسانی که در ایران زندگی نمیکنند یا اساسا ایرانی نیستند و چیز زیادی از آنچه او در سالهای اخیر تجربه کرده نمیدانند.»
بنابراین ظاهرا حالا تاثیر سیاست بر جشنوارههای هنری جهان به حدی رسیده است که حتی بیبیسی فارسی هم به نقد فیلمی میپردازد که جایزه بهترین فیلم را کسب کرده است.
در همین رابطه اما پیش از این حجتاله ایوبی نیز با انتشار نامهای خطاب به رئیس جشنواره برلین اعتراض خود را به روند سیاسی این جشنواره نشان داده بود. ایوبی در نامهاش برلین نوشته بود: «متاسفم از اینکه شما به بهانه فیلم فیلمسازی که به موجب قانون کشورش فعلا نمی تواند فیلم بسازد (گرچه دارد میسازد)، میخواهید همه را سوار تاکسی سوءتفاهمهای تازه ای بر علیه مردم ایران نمایید.»
ایوبی در این نامه همچنین با اشاره به دروغ رسانهها و مجامع بینالمللی در مورد زندانی بودن پناهی نوشته بود که بر خلاف آنچه در برلین گفته شده است، سازنده فیلم تاکسی «در ایران سوار بر قطار پرشتاب زندگی خویش است و از همه مواهب زندگی آزادانه خود برخوردار است.»
نکتهی جالب این است که در تمام این سالها و همزمان با حضور فیلمهای پناهی در فستیوالهای خارجی در همین محافل و جشنوارهها به یاد پناهی که در زندان جمهوری اسلامی است صندلی خالی قرار میگیرد و در رسانهها او را فیلمسازی معرفی میکنند که در زندان به سر میبرد.
این تناقض هم در سالهای اخیر به قدری پررنگ شد که حتی عباس کیارستمی هم طی صحبتهایی به این نکته اشاره کرد که همه در خارج از کشور در مورد پناهی از او سوال میکنند، اما مطبوعات خارجی به دلایلی نامعلوم نمیخواهند خبر آزاد بودن پناهی را منتشر کنند!
کیارستمی در گفتگو با نیویورکر در خصوص جعفر پناهی چنین گفته بود که: «چیزی که مرا عصبانی می کند واکنش غرب و واکنش پناهی به این موضوع است. مثل این که کسی نمی خواهد اعلام کند پناهی خیلی وقت است اززندان آزاد شده است. آزاد است و حتی فیلمی ساخته که در جشنواره کن به نمایش در آمد. او در حال حاضر در حال مذاکره برای ساخت فیلمهای بعدیاش است.»
کیارستمی همچنین گفته بود: «من واقعا نمیفهمم که چرا کسی در مورد این موضوع آشکارا صحبت نمیکند. وقتی میبینم که غرب توجه نمیکند که پناهی دیگر در زندان نیست عصبانی میشوم. من نسبت به این قضیه واقعا عصبانی هستم چون دائما این سئوال از من پرسیده میشود. هیچ کس نمیگوید که اقای پناهی دیگر در زندانیست. انگار که چیزی اتفاق نیفتاده است.»
با این اوصاف به نظر میرسد روند سیاسیکاری در جشنوارههای سینمایی به حدی رسیده است که ظاهرا مناسبات سیاسی پشت پردهی این جوایز برای همه روشن شده است و از مدیران وزارت ارشاد گرفته تا رسانههای ضدانقلاب همه بر این نکته متفقاند که توجه به فیلمسازهایی مثل پناهی و .... تنها یک اتفاق سیاسی و قابل پیشبینی است که البته حالا دیگر تاثیری هم بر وضعیت هنری-سینمایی- داخلی ندارد و اهمیت سالهای قبل را به شدت از دست داده است.
*ساجد
پناهی پیش از این دوبار دیگر نیز در دوران محکومیتش در جشنواره برلین حضور داشت. او دو سال قبل با فیلم «پرده» خرس نقرهای بهترین فیلمنامه شصت و سومین جشنواره فیلم برلین را به دست آورد و سال قبلش نیز بافیلم «این یک فیلم نیست» در این فستیوال حاضر شده بود. جشنواره برلین البته جز این جوایز در سال ۲۰۱۱ جعفر پناهی را به عنوان یکی از اعضای هیئت داورانش برگزیده بود و ضمن برگزاری یک بزرگداشت برای او، فیلمهای پیشینش را نیز نمایش داده بود.
این در حالیست که جعفر پناهی سال ۸۹ به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس تعزیری و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی شامل ساختن فیلم، نوشتن هر نوع فیلمنامه، مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانهها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شد، اما در عین حال در همین سالهایی که ظاهرا در دوران محکومیت به سر میبرد و برایش در فستیوالهای مختلف جهانی صندلی خالی میگذارند چندین بار با ساختههای جدیدش در همان جشنوارهها شرکت کرده است و برنده جایزه هم شد است.
پناهی حتی در ماههای اخیر، با اینکه ظاهرا به ۲۰ سال ممنوعیت نوشتن هرگونه فیلمنامه محکوم شده است برای فیلمنامهی «گل»- داستان پدری است که میخواهد برای بازگشت آرامش به خانوادهاش پسر فلجاش را به قتل برساند- برندهی فوند سینمایی جشنواره آسیا پاسیفیک شد و کمک هزینهی ۲۵ هزار دلاری این جشنواره را همراه سه فیلمساز دیگر از کشورهای بنگلادش، اسرائیل و دانمارک برای ساخت فیلم جدیدش به دست آورد.
در این بین اما نکتهی مهم این است که پناهی روز گذشته برای فیلمی مهمترین جایزه جشنواره برلین را کسب کرد که حتی بیبیسی فارسی هم به دلیل ضعف مفرط فنی و شعارزدگی به نقد آن پرداخته است. بیبیسی در مطلبی با عنوان «تاکسی پناهی؛ وقتی محدودیت خلاقیت نمیآورد» مینویسد: «هرچند آقای پناهی بارها اعلام کرده سینما "زندگی" اوست و به هر تقدیر و با وجود مشکلات فیلم خود را خواهد ساخت، "تاکسی" نشان میدهد محدودیتها تاثیر قابل توجهی در کیفیت آثار او داشته است. اگرچه اشارههای متعدد بازیگران این فیلم به دوربین نشان میدهد فیلم بناست مستند به نظر برسد اما تصنعِ بازیها در نهایت همراه شدن با فیلم و باور کردن آن را دشوار میکند. در واقع اثر آخر این فیلمساز بیش از هرچیز شبیه درددلیست تصویری با کسانی که در ایران زندگی نمیکنند یا اساسا ایرانی نیستند و چیز زیادی از آنچه او در سالهای اخیر تجربه کرده نمیدانند.»
بنابراین ظاهرا حالا تاثیر سیاست بر جشنوارههای هنری جهان به حدی رسیده است که حتی بیبیسی فارسی هم به نقد فیلمی میپردازد که جایزه بهترین فیلم را کسب کرده است.
در همین رابطه اما پیش از این حجتاله ایوبی نیز با انتشار نامهای خطاب به رئیس جشنواره برلین اعتراض خود را به روند سیاسی این جشنواره نشان داده بود. ایوبی در نامهاش برلین نوشته بود: «متاسفم از اینکه شما به بهانه فیلم فیلمسازی که به موجب قانون کشورش فعلا نمی تواند فیلم بسازد (گرچه دارد میسازد)، میخواهید همه را سوار تاکسی سوءتفاهمهای تازه ای بر علیه مردم ایران نمایید.»
ایوبی در این نامه همچنین با اشاره به دروغ رسانهها و مجامع بینالمللی در مورد زندانی بودن پناهی نوشته بود که بر خلاف آنچه در برلین گفته شده است، سازنده فیلم تاکسی «در ایران سوار بر قطار پرشتاب زندگی خویش است و از همه مواهب زندگی آزادانه خود برخوردار است.»
نکتهی جالب این است که در تمام این سالها و همزمان با حضور فیلمهای پناهی در فستیوالهای خارجی در همین محافل و جشنوارهها به یاد پناهی که در زندان جمهوری اسلامی است صندلی خالی قرار میگیرد و در رسانهها او را فیلمسازی معرفی میکنند که در زندان به سر میبرد.
این تناقض هم در سالهای اخیر به قدری پررنگ شد که حتی عباس کیارستمی هم طی صحبتهایی به این نکته اشاره کرد که همه در خارج از کشور در مورد پناهی از او سوال میکنند، اما مطبوعات خارجی به دلایلی نامعلوم نمیخواهند خبر آزاد بودن پناهی را منتشر کنند!
کیارستمی در گفتگو با نیویورکر در خصوص جعفر پناهی چنین گفته بود که: «چیزی که مرا عصبانی می کند واکنش غرب و واکنش پناهی به این موضوع است. مثل این که کسی نمی خواهد اعلام کند پناهی خیلی وقت است اززندان آزاد شده است. آزاد است و حتی فیلمی ساخته که در جشنواره کن به نمایش در آمد. او در حال حاضر در حال مذاکره برای ساخت فیلمهای بعدیاش است.»
کیارستمی همچنین گفته بود: «من واقعا نمیفهمم که چرا کسی در مورد این موضوع آشکارا صحبت نمیکند. وقتی میبینم که غرب توجه نمیکند که پناهی دیگر در زندان نیست عصبانی میشوم. من نسبت به این قضیه واقعا عصبانی هستم چون دائما این سئوال از من پرسیده میشود. هیچ کس نمیگوید که اقای پناهی دیگر در زندانیست. انگار که چیزی اتفاق نیفتاده است.»
با این اوصاف به نظر میرسد روند سیاسیکاری در جشنوارههای سینمایی به حدی رسیده است که ظاهرا مناسبات سیاسی پشت پردهی این جوایز برای همه روشن شده است و از مدیران وزارت ارشاد گرفته تا رسانههای ضدانقلاب همه بر این نکته متفقاند که توجه به فیلمسازهایی مثل پناهی و .... تنها یک اتفاق سیاسی و قابل پیشبینی است که البته حالا دیگر تاثیری هم بر وضعیت هنری-سینمایی- داخلی ندارد و اهمیت سالهای قبل را به شدت از دست داده است.
*ساجد