خیلی زود خبر شهادت فرزندم آمد، ولی بعد از 12 سال انتظار، پیکر مطهرش که مشتی استخوان از قامت رشیدش بود، در آغوش گرفتم.
به گزارش شهدای ایران، غلامرضا حقایقپور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین پیش از ظهر امروز به همراه فرجالله فصیحرامندی رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر قزوین و رزمنده دفاع مقدس و باقر عباسی لیاسی رئیس حراست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین و اصغر اللهیاری مسئول ایثارگران در شهرداری قزوین با خانواده شهید مسعود اسماعیلی دیدار و گفتوگو کردند.
در این دیدار مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین از خانواده شهید یدالله لطفی در تداوم انقلاب اسلامی تقدیر و تشکر کرد.
مادر شهید یدالله لطفی در این دیدار به بیان خاطرهای از فرزندش پرداخت و اظهار کرد: یک روز صبح، «یدالله» با عجله به خانه آمد و مرا صدا کرد و گفت «مادر! در فروشگاه سر کوچه «پلوپز» ثبتنام میکنند. باید یک درخواست، همراه با شناسنامه شما و پدر را ببرم، تا ثبتنام کنند.
من هم درخواست را نوشتهام و فقط میماند شما امضا کنید، که ببرم و تحویل بدم مادر هم از همه جا بیخبر درخواست را فوراً امضا کرد و با شناسنامهها تحویل یدالله داد و او هم خوشحال و شاد، بلافاصله از خانه خارج شد. یک هفته، از این ماجرا گذشته بود، که مادر به یدالله رو کرد و گفت یدالله پس این پلوپز چی شد؟ پس کی باید تحویل بگیریم.
یدالله هم که فردای آن روز باید به جبهه اعزام میشد، طاقت نیاورد که بیش از این مادر را از ماجرا بیخبر بگذارد، پس رو کرد و گفت: مادر درخواستی که شما امضا کردید، در واقع رضایتنامه شما برای جبهه رفتن من بود و من هم فردا باید به جبهه بروم. گفتم تو را به خدا میسپارم.
خیلی زود خبر شهادت فرزندم آمد ولی بعد از 12 سال انتظار، پیکر مطهرش که مشتی استخوان از قامت رشیدش بود، برایم آوردند.
گفتنی است؛ یدالله لطفی یکم مرداد 1346، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسدالله، پارچهفروش بود و مادرش صفورا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
این شهید بزرگوار به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم فروردین 1366، در باباهادی قصرشیرین توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال 1378 پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
*فارس
در این دیدار مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین از خانواده شهید یدالله لطفی در تداوم انقلاب اسلامی تقدیر و تشکر کرد.
مادر شهید یدالله لطفی در این دیدار به بیان خاطرهای از فرزندش پرداخت و اظهار کرد: یک روز صبح، «یدالله» با عجله به خانه آمد و مرا صدا کرد و گفت «مادر! در فروشگاه سر کوچه «پلوپز» ثبتنام میکنند. باید یک درخواست، همراه با شناسنامه شما و پدر را ببرم، تا ثبتنام کنند.
من هم درخواست را نوشتهام و فقط میماند شما امضا کنید، که ببرم و تحویل بدم مادر هم از همه جا بیخبر درخواست را فوراً امضا کرد و با شناسنامهها تحویل یدالله داد و او هم خوشحال و شاد، بلافاصله از خانه خارج شد. یک هفته، از این ماجرا گذشته بود، که مادر به یدالله رو کرد و گفت یدالله پس این پلوپز چی شد؟ پس کی باید تحویل بگیریم.
یدالله هم که فردای آن روز باید به جبهه اعزام میشد، طاقت نیاورد که بیش از این مادر را از ماجرا بیخبر بگذارد، پس رو کرد و گفت: مادر درخواستی که شما امضا کردید، در واقع رضایتنامه شما برای جبهه رفتن من بود و من هم فردا باید به جبهه بروم. گفتم تو را به خدا میسپارم.
خیلی زود خبر شهادت فرزندم آمد ولی بعد از 12 سال انتظار، پیکر مطهرش که مشتی استخوان از قامت رشیدش بود، برایم آوردند.
گفتنی است؛ یدالله لطفی یکم مرداد 1346، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسدالله، پارچهفروش بود و مادرش صفورا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.
این شهید بزرگوار به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم فروردین 1366، در باباهادی قصرشیرین توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال 1378 پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
*فارس