پلیس معتقد است نوجوانی به نام «رضا» که جسدش صبح بیست و سوم بهمن ماه سال 1392، در حیاط دبیرستانی دخترانه در شهر سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد به تیرهای دروازه حلق آویز پیدا شد، دست به خودکشی زده بود اما خانواده این نوجوان، می گویند که او نوجوانی سرزنده بود و تصور خودکشی کردن هم برای او غیرممکن است.
شهدای ایران:علاوه بر آن خانواده مقتول با توجه به آنچه در صحنه دیده اند ادعای خودکشی رضا را رد کرده اند. به گفته برادر بزرگ تر «رضا» که خود پزشک متخصص است، آنها به این دلیل آویختن او از دار را صحنه سازی می دانند که نه تنها نوک پاهای این نوجوان روی زمین بوده، بلکه او هنوز دمپایی هایش را به پا داشت و بلوک سیمانی که کنار او قرار داشت بر زمین نیفتاده بود.
برادر رضا اظهارداشت: «وقتی به حیاط دبیرستان رسیدم جمعیت زیادی از مردم دور جنازه جمع شده بودند. دیدم که افراد غیر مسئول در حال پایین آوردن جنازه هستند. گره های بسیار محکمی به شال گردن زده شده بود که بعید می دانم کار «رضا» بوده باشد.»
همین طور رئیس پلیس شهر سوق گفت که انگشت نگاری از تیرک دروازه و بلوک سیمانی انجام شده است. بلوک سیمانی که ظاهر امر نشان می داد زیر پای مقتول قرار گرفته هنوز به حالت ایستاده قرار داشت و البته این بلوک در حیاط مدرسه نبوده و از بیرون مدرسه به آنجا انتقال داده شده بود. با توجه به اینکه «رضا» حدود ۴۰ کیلوگرم وزن داشت بعید دانسته می شود که در آن تاریکی از روی دیوار مدرسه توانسته باشد بلوک سیمانی را به داخل حیاط مدرسه منتقل کند. گذشته از آن شال گردن هم مال «رضا» نبوده و همچنین چند تارموی بلند زنانه روی شال گردن وجود داشته است که همانجا برای آزمایش دی ان ای به پزشکی قانونی برده شده است.
وقتی دانش آموزان دبیرستان پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شده بودند پیکر این نوجوان را در مقابل خود می بینند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان شده است، با اینکه دانش آموزان از دیدن این صحنه ترسیده بودند اما خاطره دیدن اجساد کبوترها و گربه ای که پیش از این در حیاط مدرسه از دار آویزان شده بود برای آنها تداعی می شد.
به گفته یکی از دانش آموزان، قبلا هم اتفاقاتی از قبیل به دار آویختن حیوانات در این مدرسه دیده شده بود. این دانش آموز ادامه داد: «یک بار جسد یک گربه را دیدیم که او را دار زده بودند و یک بار هم یک کبوتر مرده که به وسیله ریسمانی در حیاط مدرسه آویزان شده بود. »
یکی از اهالی سوق نیز در گفت وگو با خبرنگاران اظهارداشت: «کاملا در جریان این موضوع قرار دارم که مدیر مدرسه موضوع جسد گربه ای را که در حیاط مدرسه آویزان بود را به کلانتری خبر داد.» این در حالی است که این دبیرستان خانه سرایداری و سرایدار ندارد و نگاهی به ارتفاع دیوارهای آن نشان می دهد که امکان پریدن افراد از روی دیوارها در نقاطی که ارتفاع کمتر است به راحتی وجود دارد.
با این حال، سرهنگ خوشنود رئیس پلیس شهر سوق در پاسخ به خبرنگاران از پرونده به دار آویخته شدن حیوانات در این مدرسه اعلام بی خبری کرد .
سرهنگ جهان دیماز، فرمانده انتظامی شهرستان کهگیلویه نیز گفت: « موضوع مرگ نوجوان مذکور تا این لحظه از نظر ما خودکشی است اما خانواده اش مدعی هستند که این نوجوان خودکشی نکرده است. با توجه به اینکه جنازه تحویل پزشکی قانونی شد، تا مشخص شدن نظر پزشکی قانونی که ممکن است ماه ها طول بکشد، باید منتظر ماند.»
از سوی دیگر، تنها یک روز پس از مرگ این نوجوان در شهرستان سوق شایعه ای دهان به دهان چرخید که از دلدادگی این نوجوان به یکی از دختران دبیرستان مورد نظر خبر می داد.
سرهنگ علی حسن جعفرنژاد، رئیس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویر احمد در این باره گفت: ما هم این شایعات را از مردم شنیده ایم از جمله اینکه این پسر نوجوان دلباخته دختری در این مدرسه بوده و به دلیل اینکه توجهی از جانب دختر مورد علاقه اش ندیده، دست به این اقدام زده است. اما همه اینها در حد حرف و شایعه است و تاکنون دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. بنابراین، تا به پایان رسیدن روند تحقیقات باید منتظر ماند.» با این همه برادر رضا ماجرای دلدادگی برادرش را از کاملا بی اساس و شایعه خواند و گفت: «رضا نه از نظر فکری و نه از نظر فیزیولوژیکی هنوز به مرحله ای نرسیده بود که درگیر چنین موضوعاتی شود. او هنوز در دنیای کودکی بود.»
بنابر اظهارات برادر بزرگ تر این نوجوان، صبح روز بیست و دوم بهمن «رضا» از خانه خارج شد تا با دوستان هم محله ای خود در راهپیمایی شرکت کند. دوستانش گفته اند که او در تمام طول مسیر خوشحال بود و با دوستانش شوخی می کرد و می خندید. بعد از اتمام راهپیمایی، آنها به منزل رفتند تا ناهار بخورند و بعد از ظهر هم با هم به کوه رفتند. این نوجوان پس از بازگشت از کوه به زمین فوتبال رفته و با دوستانش فوتبال بازی کرده است. بازی فوتبال حدود ساعت پنج پایان یافته و رضا از دوستانش جدا شده است. پس از آن دیگر هیچکس از برنامه آخرین روز زندگی این نوجوان ۱۴ ساله مطلع نیست.
*نکته
برادر رضا اظهارداشت: «وقتی به حیاط دبیرستان رسیدم جمعیت زیادی از مردم دور جنازه جمع شده بودند. دیدم که افراد غیر مسئول در حال پایین آوردن جنازه هستند. گره های بسیار محکمی به شال گردن زده شده بود که بعید می دانم کار «رضا» بوده باشد.»
همین طور رئیس پلیس شهر سوق گفت که انگشت نگاری از تیرک دروازه و بلوک سیمانی انجام شده است. بلوک سیمانی که ظاهر امر نشان می داد زیر پای مقتول قرار گرفته هنوز به حالت ایستاده قرار داشت و البته این بلوک در حیاط مدرسه نبوده و از بیرون مدرسه به آنجا انتقال داده شده بود. با توجه به اینکه «رضا» حدود ۴۰ کیلوگرم وزن داشت بعید دانسته می شود که در آن تاریکی از روی دیوار مدرسه توانسته باشد بلوک سیمانی را به داخل حیاط مدرسه منتقل کند. گذشته از آن شال گردن هم مال «رضا» نبوده و همچنین چند تارموی بلند زنانه روی شال گردن وجود داشته است که همانجا برای آزمایش دی ان ای به پزشکی قانونی برده شده است.
وقتی دانش آموزان دبیرستان پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شده بودند پیکر این نوجوان را در مقابل خود می بینند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان شده است، با اینکه دانش آموزان از دیدن این صحنه ترسیده بودند اما خاطره دیدن اجساد کبوترها و گربه ای که پیش از این در حیاط مدرسه از دار آویزان شده بود برای آنها تداعی می شد.
به گفته یکی از دانش آموزان، قبلا هم اتفاقاتی از قبیل به دار آویختن حیوانات در این مدرسه دیده شده بود. این دانش آموز ادامه داد: «یک بار جسد یک گربه را دیدیم که او را دار زده بودند و یک بار هم یک کبوتر مرده که به وسیله ریسمانی در حیاط مدرسه آویزان شده بود. »
یکی از اهالی سوق نیز در گفت وگو با خبرنگاران اظهارداشت: «کاملا در جریان این موضوع قرار دارم که مدیر مدرسه موضوع جسد گربه ای را که در حیاط مدرسه آویزان بود را به کلانتری خبر داد.» این در حالی است که این دبیرستان خانه سرایداری و سرایدار ندارد و نگاهی به ارتفاع دیوارهای آن نشان می دهد که امکان پریدن افراد از روی دیوارها در نقاطی که ارتفاع کمتر است به راحتی وجود دارد.
با این حال، سرهنگ خوشنود رئیس پلیس شهر سوق در پاسخ به خبرنگاران از پرونده به دار آویخته شدن حیوانات در این مدرسه اعلام بی خبری کرد .
سرهنگ جهان دیماز، فرمانده انتظامی شهرستان کهگیلویه نیز گفت: « موضوع مرگ نوجوان مذکور تا این لحظه از نظر ما خودکشی است اما خانواده اش مدعی هستند که این نوجوان خودکشی نکرده است. با توجه به اینکه جنازه تحویل پزشکی قانونی شد، تا مشخص شدن نظر پزشکی قانونی که ممکن است ماه ها طول بکشد، باید منتظر ماند.»
از سوی دیگر، تنها یک روز پس از مرگ این نوجوان در شهرستان سوق شایعه ای دهان به دهان چرخید که از دلدادگی این نوجوان به یکی از دختران دبیرستان مورد نظر خبر می داد.
سرهنگ علی حسن جعفرنژاد، رئیس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویر احمد در این باره گفت: ما هم این شایعات را از مردم شنیده ایم از جمله اینکه این پسر نوجوان دلباخته دختری در این مدرسه بوده و به دلیل اینکه توجهی از جانب دختر مورد علاقه اش ندیده، دست به این اقدام زده است. اما همه اینها در حد حرف و شایعه است و تاکنون دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. بنابراین، تا به پایان رسیدن روند تحقیقات باید منتظر ماند.» با این همه برادر رضا ماجرای دلدادگی برادرش را از کاملا بی اساس و شایعه خواند و گفت: «رضا نه از نظر فکری و نه از نظر فیزیولوژیکی هنوز به مرحله ای نرسیده بود که درگیر چنین موضوعاتی شود. او هنوز در دنیای کودکی بود.»
بنابر اظهارات برادر بزرگ تر این نوجوان، صبح روز بیست و دوم بهمن «رضا» از خانه خارج شد تا با دوستان هم محله ای خود در راهپیمایی شرکت کند. دوستانش گفته اند که او در تمام طول مسیر خوشحال بود و با دوستانش شوخی می کرد و می خندید. بعد از اتمام راهپیمایی، آنها به منزل رفتند تا ناهار بخورند و بعد از ظهر هم با هم به کوه رفتند. این نوجوان پس از بازگشت از کوه به زمین فوتبال رفته و با دوستانش فوتبال بازی کرده است. بازی فوتبال حدود ساعت پنج پایان یافته و رضا از دوستانش جدا شده است. پس از آن دیگر هیچکس از برنامه آخرین روز زندگی این نوجوان ۱۴ ساله مطلع نیست.
*نکته