فیلم ابوزینب فقط قصهای در مورد رشادت استشهادی عامر کلاش است و غفاری برشی از تاریخ لبنان را پس از جنگ 1982 با اسرائیل و ظهور فالانژیستها به صورت دراماتیک تشریح کرده است.
به گزارش شهدای ایران؛ ویژگی شاخص فیلم ابوزینب (آخرین ساخته علی غفاری) این است که فیلمی فارسی بسان آنچه در این سالها در حوزه مقاومت عربی ساخته شده، نیست. ابوزینب اثری با موضوع ساختاری عربی ساخته شده است و شباهتی به شبه فیلمهای بیانیهواری که در سالهای اخیر در سینمای ایران تولید شده، ندارد. طی سالهای اخیر آثار فراوانی در مورد مردم لبنان، فلسطین حتی افغانستان، ساخته شدهاندکه بیش از آنکه فیلمهایی با حال و هوای عربی باشند فیلمی فارسیاند(یعنی فرهنگ فارسی در آنها لحاظ شده است). درمجموعه آثار شبه شعاری تولید شده، به عنوان مثال سازنده محترم نمیداند در فرهنگ عربی – لبنانی، میوه خیار در دستهبندی سبزیجات میگنجد و به عنوان میوه پذیرایی استفاده نمیشود. ارجاع به این مثال دستاویزی است برای اینکه در بسیاری از فیلمفارسی های عربی با موضوع مقاومت لبنان و فلسطین( اغلب از سیما پخش شده اند) بارها به چشم دیده ام که ظرف میوه اهالی لبنان، مزین به میوه خیار است. شاید چنین مثالی مقدمه خوبی باشد که پوشه فیلمهایی عربی با تم فیلم فارسی شبه مقاومت را باز کنیم و با چنین دستاویزی فیلم ابوزینب را بررسی کنیم.
ابوزینب برای مخاطب فارسی زبان ساخته نشده است. در اکران جشنواره مقاومت و اکران جشنواره فیلم فجر بسیاری از کارشناسان و منتقدان اشاره به ضعفهایی داشتند که اغلب ضعفهای مورد اشاره به دلیل دور بودن فیلمنامه و ساختار از فضای جریان سینمای فارسی است. در پاسخ به منتقدانی که از چنین روش بیرحمانهای برای نقد اثر استفاده میکنند باید اشاره کرد وضعیتهای نمایشی در فرم عربی صورت خاص و متفاوتی دارند. نمایشهای کهن عربی و شیوه اجرا لبریز از اغراق و بزرگنمایی از زوایایی مختلفی هستند. طبیعی است که فیلم ابوزینب با توجه به اصالت عربی، اگر ضعفهای ظاهری محتوایی درمتنش وجود دارد، دلیلش صرفا فضای اصیل عربی فیلم است. علی غفاری اشتباه سایر همکاران خود را که در آن حوزه فیلمی ساختهاند تکرار نکرده و به تمام مولفههای فرمی و محتوایی اثر جنبه عربی میبخشد. به همین دلیل مخاطب فارسیزبان ممکن است با فیلم ارتباط عمیق برقرار نکند. گاهی کارگردان در برشهای نمایشی بشدت اغراق می کند، اما اغراق مذکور همانطور که اشاره شد، ریشه درنمایشهای عربی دارد. ضمن اینکه مشخص است که نویسندگان فیلمنامه که درمورد پرسوناژ واقعی عامر کلاش (ابوزینب) مستندی ساخته اند، سعی داشتهاند فضای عربی روایت تا جایی که امکان داشته را در متن اثر لحاظ کنند و مشخص است تاکید بر عربی ساخته شدن اثر داشتهاند.
فیلم ابوزینب با همه شاخصههایی که دارد برای مخاطب فارسی زبان کمی گنگ و ناشناخته است. مثلا فالانژیستهای لبنانی که اقدام به کشتار شیعیان لبنان در دهه هشتاد کردند با اسرائیلیها اشتباه گرفته میشوند و تا حدودی حضور لبنانیهای فالانژیست در این فیلم گنگ است که با اضافه کردن چند متن ساده در میان پردههای فیلم میتوان این اشکال را از بین برد. تودههای مخاطب فارسیزبان به دلیل عدم اشراف به وقایع سالهای 1982 تا شکلگیری حزب الله، آنچه در مورد تقابل ریشههای جنبش امل و مواجه آنان با امل برایشان نا آشناست. از این منظر شاید مخاطب عرب زبان درک کند که راس امور آنتاگونیستی، بدمنهای روایت (فالانژیستها)، لبنانیهایی هستند که با اسرائیلیها پیمان بستهاند.
فیلم ابوزینب فقط قصه ای در مورد رشادت استشهادی عامر کلاش است و غفاری برشی از تاریخ لبنان را پس از جنگ 1982 با اسرائیل و ظهور فالانژیست ها به صورت دراماتیک تشریح کرده است. در آن مقطع فالانژیستهای تراژدی آفریدند. برش مذکور تاریخ نادیدهای است که باید نسل امروز عربی و عجمی، شیعه و سنی آن را ببیند و درک کند تا دلایل استقرار مسلط حزب الله در لبنان روشنتر شود. با دیدن ابوزینب ضعفهای امل در دهه هشتاد آشکار میشود و مخاطب با کمی کنکاش خواهد فهمید شیعیان لبنانی توسط فالانژیستها چگونه قلع و قمع شدند. برش تاریخی که در ابوزینب میبینیم سیاهترین دوران تاریخ کشور لبنان است. دشمن داخلی و دشمن خارجی فاجعهای ازکشتار بزرگ را در لبنان رقم زد که حوادث مذکور را میتوان در فیلمهایی همچون زیتون (آرانریکلیس)، والس با بشیر(آری فولمن) بیوفورت (جوزف سدار) لبنان (ساموئل موعز) جستجو کرد.
* علیرضا پورصباغ (عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی)