پدر و مادرها ما را مجبور می کنند که باید با آنها دست بدهیم و روبوسی کنیم. وقتی هم که می گوییم که گناه دارد می گویند که این حرف ها چیست دل شما باید پاک باشد!
سؤال:
آیا دختردایی و دخترعمو به ما محرم هستند؟ بخاطر اینکه پدر و مادرها ما را مجبور می کنند که باید با آنها دست بدهیم و روبوسی کنیم. وقتی هم که می گوییم که گناه دارد می گویند که این حرف ها چیست دل شما باید پاک باشد. من هم می گویم دل و نیت اهل بیت ما که حتماً از ما پاک تر بوده است اما خود آنها به ما محرم و نامحرم را یاد داده اند. چکار باید بکنیم؟
پاسخ:
اولاً تبریک به جوان های خوب ما و تبریک به پدر و مادرها برای داشتن یک چنین جوان های دسته گلی که آنقدر قشنگ می خواهند زیبایی های دین را به تصویر بکشند.
پدر و مادرهای عزیز اینها را به آلودگی ها مجبور نکنند. اینکه می گویند نیت تو پاک باشد و باطن را درست کن و ظاهر را رها کن درست نیست، اگر یک لیوان پر از آلودگی باشد اما داخل آن آب پاک باشد مورد استفاده نیست. اگر این پدر و مادر عزیز که می گویند باطن تو پاک باشد و یا این جمله معروف را می گویند که دل خود را پاک کن، ظاهر مهم نیست. اگر ظاهر یک لیوان ناپاک باشد و کثافت و آشغال به این لیوان چسبیده باشد کسی از آن آب نمی خورد.
بخدا قسم اگر همین پدر و مادرها آن را داخل سفره جلوی کسی بگذارند و میهمان بگوید این کثیف است بگویند نه باطن آن پاک است، آب آن پاک است و داخل آن نیز تمیز است و این کثافات و نجاست ها مربوط به بیرون آن است کسی رغبت پیدا نمی کند که آب بخورد. یک لکه ی کوچک روی این لیوان باشد ابتدا آن را تمیز می کنند بعد استفاده می کنند یعنی هم ظاهر و هم باطن باید پاک باشد.
اگرکسی به حمام برود خود را تمیز کند ولی همان لباس کثیف را بپوشد و بیرون بیاید این کار عاقلانه است؟ اگر به او بگویند چرا این کار را کردی بگوید باطن پاک باشد ظاهر را رها کن. چرا در تعاملات روز مره این کار را نمی کنیم؟ در رفتارهای روزمره هم باطن را در نظر می گیریم هم ظاهر را ولی در خصوص مسائل دینی سریع می گوییم: باطن را درست کن و نیت تو پاک باشد و ظاهر مهم نیست.
دوماً ظاهر و باطن هایی که در این مثال ها گفتیم قابل تفکیک است ولی ظاهر و باطن اعمال ما قابل تفکیک نیست. وقتی که ظاهر من می خواهد به گناه آلوده شود نمی توانم بگویم که نیت پاک دارم. مقصود من این نیست که اگر این دختر عمو این پسر عمو را بوسید با انگیزه منفی این کار را می کند که قسم بخورد بخدا با انگیزه منفی نیست. خلاء از جای دیگر است. یک جای خالی از جهت اعتقادی با خدا و دین وجود دارد که باعث می شود آن عمل خلاف سر بزند. چون بالاخره دین می گوید این کار خلاف است و از هر کس سوال کنید می گوید این عمل خلاف است. این فرد این کار را انجام می دهد نه اینکه با نیت منفی و غرض جنسی این کار را می کند ولی خلاء اعتقادی در باطن او وجود دارد که این کار از او سر می زند. و اگر آن خلاء و آن تاریکی نبود چنین شرایطی اتفاق نمی افتاد.
بنابراین چه زیبا است که برای انسان مومن هرچه رزق کردند پاکی های آن را بخورد. روابط اجتماعی اگر رزق شما کردند می تواند پاک باشد و می تواند ناپاک باشد. شما می گویید قصد من نیت بد نیست. نیت بد نه اینکه به قصد مسائل انحرافی و حیوانی باشد، اینکه خدای متعال گفته این کار نکنید بگویید چشم. وظیفه ی بندگی خود را انجام بدهید. یعنی ما به آن خلاء و آن تاریکی بها بدهیم آرام آرام باعث می شود ظاهر ما نیز آلوده شود.
بنابراین چه بهتر است همین که آثار تاریکی در یک جایی پیدا شد سریع جلوی آن را بگیریم که دامن گیر بقیه ی مسائل زندگی نشود.