انشالله ما هم سعی میکنیم گاهی اوقات از حاج آقا این مطالبو بگیریم و در سایت منتشر کنیم. هرچند همه ما خوب میدونیم که حاج مهدی اون دل نوشته های اصلیشو که به معشوق و مولای خودش مینویسه , کسی جز خودش و مقتدایش از آن خبر ندارد.
شهدای ایران: شاید برای همه مستمعین حاج آقا مهدی سلحشور جالب باشه که ایشون یک دفتر چه ای دارند و گاهی خاطرات و دل نوشته های خودشون رو توی این دفترچه یادداشت میکنند حتی اگه یک یا دو خط کوتاه باشه.
انشالله ما هم سعی میکنیم گاهی اوقات از حاج آقا این مطالبو بگیریم و در سایت منتشر کنیم. هرچند همه ما خوب میدونیم که حاج مهدی اون دل نوشته های اصلیشو که به معشوق و مولای خودش مینویسه , کسی جز خودش و مقتدایش از آن خبر ندارد.
متن زیر خاطره و دل نوشته حاج آقا سلحشور در مورد یکی از دوستان شهیدش هست:
تو حال خودم بودم
حال و هوام عاشورائی بود.
یکمرتبه دستی را روی شانه ام احساس کردم
برگشتم علی شکاری بود. با بغض گفت:
روز عاشوراس, برو یه زیارت عاشورای عاشورائی بخون یادگاری بمونه
بین زیارت پشت سرم نشسته بود و مثل
ابر بهار گریه میکرد.
چند ساعت بعد سراغش را گرفتم
شهید شده بود
درست ظهر عاشورا
انشالله ما هم سعی میکنیم گاهی اوقات از حاج آقا این مطالبو بگیریم و در سایت منتشر کنیم. هرچند همه ما خوب میدونیم که حاج مهدی اون دل نوشته های اصلیشو که به معشوق و مولای خودش مینویسه , کسی جز خودش و مقتدایش از آن خبر ندارد.
متن زیر خاطره و دل نوشته حاج آقا سلحشور در مورد یکی از دوستان شهیدش هست:
تو حال خودم بودم
حال و هوام عاشورائی بود.
یکمرتبه دستی را روی شانه ام احساس کردم
برگشتم علی شکاری بود. با بغض گفت:
روز عاشوراس, برو یه زیارت عاشورای عاشورائی بخون یادگاری بمونه
بین زیارت پشت سرم نشسته بود و مثل
ابر بهار گریه میکرد.
چند ساعت بعد سراغش را گرفتم
شهید شده بود
درست ظهر عاشورا