فيلمسازان ايراني از ساخت فيلمهاي روشنفكرانه فقط گنجاندن سيگار در لابهلاي سكانسها را درك كردهاند!!
شهدای ایران:سیگار که همچنان بر جای خود باقی است، در تمام فیلمها باید انتظار آن را داشت که بازیگر نقش اول یا دوم فیلم چه مرد، چه زن، چه منفی، چه مثبت هر آن دستی در جیب کند و یک نخ سیگار دربیاورد و آن را دود کند؛ فرقی هم نمیکند که این صحنه به باورپذیری شخصیت داستان لطمه بزند یا خیر.
.
سال پیش و درست در میانههای برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر در مطلبی با تیتر «فقط عمر سعد سیگار نکشید» از دودی بودن فیلمهای آن دوره از جشنواره فیلم فجر نوشتیم و اینکه چگونه در جامعهای که آمار سیگاریها و پایین بودن خط سنی اعتیاد در آن هشدارآمیز است، فیلمهای یک سال سینمای ایران پر از سکانسهایی است که در آن شخصیتها پشت سر هم سیگار روشن میکنند و دود آن را با ولعی وصفناپذیر به هوا میفرستند؛ پارسال حتی به مزاح این پیشنهاد را هم مطرح کردیم که برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر بخشی تحت عنوان بهترین پک سیگار را هم به بخش جوایز خود اضافه کنند! همه اینها را گفتیم تا به اینجا برسیم که امسال در سیوسومین جشنواره فیلم فجر، فیلمها دیگر به سیگار هم راضی نیستند، حالا معضل برخی فیلمها یا شاید هم بتوان گفت که اکثر فیلمهای این دوره از جشنواره برای ما شده است صحنههای استعمال شیشه و گاهی هم فحشهای رکیکی که بین شخصیتها رد و بدل میشود.
سیگار که همچنان بر جای خود باقی است، در تمام فیلمها باید انتظار آن را داشت که بازیگر نقش اول یا دوم فیلم چه مرد، چه زن، چه منفی، چه مثبت هر آن دستی در جیب کند و یک نخ سیگار دربیاورد و آن را دود کند؛ فرقی هم نمیکند که این صحنه به باورپذیری شخصیت داستان لطمه بزند یا خیر.
در «عصر یخبندان» ما مدام شاهد صحنههایی از استعمال شیشه توسط شخصیت زن فیلم و نیز رد و بدل شدن پیدرپی فحش در سکانسهای مختلف آن هستیم. در فیلم «دو» پرستو گلستانی، شخصیت زن فیلم که کارگر خانه و از طبقه فرودست جامعه است در کمال ناباوری سیگاری میآورد و آن را روشن میکند و دودش را به هوا میفرستد، در فیلمهایی مثل «مرگ ماهی»، «اعترافات ذهن خطرناک من» و « رخ دیوانه» هم با شخصیتهایی سر و کار داریم که حسابی با سیگار و سیگار کشیدن عجین هستند، این شخصیتها مثبت و الگوی جامعهاند یا منفی و بزهکار فرقی نمیکند، در سینمای ایران سیگار و شیشه و مواد مخدر معیار انسانشناسی نیست.
در فیلمی مثل «کوچه بینام» هاتف علیمردانی هم باران کوثری، بازیگری که معمولاً نقش دخترهای کمسن و سال و مجرد را ایفا میکند، حسابی با سیگار مأنوس است. در فیلم «اعترافات یک ذهن خطرناک» هم باز هم تماشاگران شاهد صحنههایی از مصرف شیشه توسط شخصیتهای فیلم خواهند بود.
به نظر میرسد فیلمسازان ایرانی از ساخت فیلمهای روشنفکرانه فقط گنجاندن سیگار در لابهلای سکانسها را درک کردهاند، البته جای تعجب هم نیست که سیگار نقش پررنگی در واگویی حالات روحی– روانی شخصیتهای قصه آنها در سکانسهای مختلف فیلمشان داشته باشد. در روزهای برگزاری جشنواره معمولاً فضای بیرونی کاخ جشنواره در چند نوبت محل حضور فیلمسازان و بازیگرانی میشود که برای ادای عادت کشیدن سیگار دور هم جمع میشوند، استعمال دخانیات را باید ژست روشنفکرانه شماری از سینماگران کشورمان دانست اما اینکه این عادت ناپسند وارد سکانسهای فیلمهای سینما شده و حتی به مرتبه نمایش استعمال شیشه و مواد مخدر نیز برسد، موضوعی است که باید واقعاً هشدار و پا در میانی مقامات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور را در پی داشته باشد، آن هم پیش از آنکه دیر شود و آمار و میانگین سنی کشور در مصرف دخانیات و مواد مخدر بیش از این کاهش پیدا کند.
سینما جایی است که قرار است از طریق آن فرهنگسازی صورت بگیرد اما سینمایی که بخواهد فرهنگ را از طریق کشیدن سیگار و مواد مخدر و کاربرد کلمات و واژههای رکیک جا بیندازد، از هماکنون در فرهنگسازی همه چیز را باخته است. به نظر میرسد این تناقضات در سینمای ایران دیگر به امری طبیعی تبدیل شده باشد، درست به همان اندازه که تناقض میان پخش تیزر هشدارآمیز رامبد جوان درباره مصرف دخانیات پیش از نمایش هر فیلم در کاخ جشنواره و سپس نمایش مالامال شدن صحنههای فیلمها از دود سیگار برای تماشاگران این جشنواره دیگر تمسخرآمیز نیست!
* جوان
.
سال پیش و درست در میانههای برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر در مطلبی با تیتر «فقط عمر سعد سیگار نکشید» از دودی بودن فیلمهای آن دوره از جشنواره فیلم فجر نوشتیم و اینکه چگونه در جامعهای که آمار سیگاریها و پایین بودن خط سنی اعتیاد در آن هشدارآمیز است، فیلمهای یک سال سینمای ایران پر از سکانسهایی است که در آن شخصیتها پشت سر هم سیگار روشن میکنند و دود آن را با ولعی وصفناپذیر به هوا میفرستند؛ پارسال حتی به مزاح این پیشنهاد را هم مطرح کردیم که برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر بخشی تحت عنوان بهترین پک سیگار را هم به بخش جوایز خود اضافه کنند! همه اینها را گفتیم تا به اینجا برسیم که امسال در سیوسومین جشنواره فیلم فجر، فیلمها دیگر به سیگار هم راضی نیستند، حالا معضل برخی فیلمها یا شاید هم بتوان گفت که اکثر فیلمهای این دوره از جشنواره برای ما شده است صحنههای استعمال شیشه و گاهی هم فحشهای رکیکی که بین شخصیتها رد و بدل میشود.
سیگار که همچنان بر جای خود باقی است، در تمام فیلمها باید انتظار آن را داشت که بازیگر نقش اول یا دوم فیلم چه مرد، چه زن، چه منفی، چه مثبت هر آن دستی در جیب کند و یک نخ سیگار دربیاورد و آن را دود کند؛ فرقی هم نمیکند که این صحنه به باورپذیری شخصیت داستان لطمه بزند یا خیر.
در «عصر یخبندان» ما مدام شاهد صحنههایی از استعمال شیشه توسط شخصیت زن فیلم و نیز رد و بدل شدن پیدرپی فحش در سکانسهای مختلف آن هستیم. در فیلم «دو» پرستو گلستانی، شخصیت زن فیلم که کارگر خانه و از طبقه فرودست جامعه است در کمال ناباوری سیگاری میآورد و آن را روشن میکند و دودش را به هوا میفرستد، در فیلمهایی مثل «مرگ ماهی»، «اعترافات ذهن خطرناک من» و « رخ دیوانه» هم با شخصیتهایی سر و کار داریم که حسابی با سیگار و سیگار کشیدن عجین هستند، این شخصیتها مثبت و الگوی جامعهاند یا منفی و بزهکار فرقی نمیکند، در سینمای ایران سیگار و شیشه و مواد مخدر معیار انسانشناسی نیست.
در فیلمی مثل «کوچه بینام» هاتف علیمردانی هم باران کوثری، بازیگری که معمولاً نقش دخترهای کمسن و سال و مجرد را ایفا میکند، حسابی با سیگار مأنوس است. در فیلم «اعترافات یک ذهن خطرناک» هم باز هم تماشاگران شاهد صحنههایی از مصرف شیشه توسط شخصیتهای فیلم خواهند بود.
به نظر میرسد فیلمسازان ایرانی از ساخت فیلمهای روشنفکرانه فقط گنجاندن سیگار در لابهلای سکانسها را درک کردهاند، البته جای تعجب هم نیست که سیگار نقش پررنگی در واگویی حالات روحی– روانی شخصیتهای قصه آنها در سکانسهای مختلف فیلمشان داشته باشد. در روزهای برگزاری جشنواره معمولاً فضای بیرونی کاخ جشنواره در چند نوبت محل حضور فیلمسازان و بازیگرانی میشود که برای ادای عادت کشیدن سیگار دور هم جمع میشوند، استعمال دخانیات را باید ژست روشنفکرانه شماری از سینماگران کشورمان دانست اما اینکه این عادت ناپسند وارد سکانسهای فیلمهای سینما شده و حتی به مرتبه نمایش استعمال شیشه و مواد مخدر نیز برسد، موضوعی است که باید واقعاً هشدار و پا در میانی مقامات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور را در پی داشته باشد، آن هم پیش از آنکه دیر شود و آمار و میانگین سنی کشور در مصرف دخانیات و مواد مخدر بیش از این کاهش پیدا کند.
سینما جایی است که قرار است از طریق آن فرهنگسازی صورت بگیرد اما سینمایی که بخواهد فرهنگ را از طریق کشیدن سیگار و مواد مخدر و کاربرد کلمات و واژههای رکیک جا بیندازد، از هماکنون در فرهنگسازی همه چیز را باخته است. به نظر میرسد این تناقضات در سینمای ایران دیگر به امری طبیعی تبدیل شده باشد، درست به همان اندازه که تناقض میان پخش تیزر هشدارآمیز رامبد جوان درباره مصرف دخانیات پیش از نمایش هر فیلم در کاخ جشنواره و سپس نمایش مالامال شدن صحنههای فیلمها از دود سیگار برای تماشاگران این جشنواره دیگر تمسخرآمیز نیست!
* جوان