اینکه ممیزان ما چارچوبهای خاص خود را در ممیزی آثار دارند و سعی وافری میکنند که اشارات و طعنههای تند سیاسی وارد فضای فیلمها نشود چندان عجیب نیست. اما میبینیم که انگاری برخی موارد از چشمان ممیزان دورمانده است. در بخشی از "احتمال باران اسیدی" یک شوخی نادرست و زشت با سرداران سپاه صورت می گیرد.
به گزارش شهدای ایران، حاشیهها جزیی جدانشدنی از جشنواره فیلم فجر هستند. در روز سوم جشنواره هم با حواشی مختلفی روبرو بودیم. مهمترین حاشیه بحثهایی بود که بر سر نمایش فیلم اول "مرگ ماهی" مطرح شد؛ بحثهایی منطبق بر این اصل که گویا کارگردان این اثر برای ساخت آن سراغ فیلمنامه ارژینال نرفته و سعی کرده با گرته برداری از چند فیلم مختلف از "مادر" علی حاتمی گرفته تا "برف روی شیروانی داغ" محمدهادی کریمی و البته "یه حبه قند" رضا میرکریمی فیلمش را بسازد. حضور رییس سازمان سینمایی در کاخ جشنواره نیز به اندازه خود حاشیه ساز همان طور که تماشای فیلم "شکاف" از کارگردانی که فیلم قبلش "گس" توقیف شده بود. در ادامه به برخی از مهمترین حاشیههای روز سوم اشاره کردهایم.
صف انتظار برای تایپ خبر
وجود فضای مناسب برای انعکاس اخبار رسانه ای اهالی رسانه را باید به فال نیک گرفت که همچنان بعد از گذشت چند سال پا برجاست و تغییر چندانی نداشته اما توجه به اصل تعدد روزنامهنگاران و خبرنگاران و یا شاید حتی گفت خبرنگارنما، تعداد سیستمها کفایت حجم متقاضیان را نمیدهد. در سومین روز از جشنواره، کافی نت کاخ جشنواره آن چنان شلوغ شده بود که بسیاری از اهالی رسانه برای ارسال اخبار خود یک ربع تا نیم ساعت در صف انتظار ایستادند. با توجه به اینکه فضای خالی در لابی سالن همایشها موجود است. بد نبود که فکری هم میشد برای افزایش تعداد سیستمها.
آیا این شوخیها دیده نشده؟
اینکه ممیزان ما چارچوبهای خاص خود را در ممیزی آثار دارند و سعی وافری میکنند که اشارات و طعنههای تند سیاسی وارد فضای فیلمها نشود چندان عجیب نیست. با این حال در برخی فیلمهای جشنواره اشاراتی را میبینیم که انگاری از چشمان ممیزان دورمانده است. در بخشی از "احتمال باران اسیدی" یک شوخی نادرست و زشت با سرداران سپاه صورت گرفت! یکی از کاراکترهای فیلم که جوانی است که بعضاً مخدر هم مصرف میکند برای راه اندازی کار پیرمردی که جای پدرش است از طریق تلفن دستی خود را سرداری جامیزند که به دنبال گرفتن نمایندگی یک داروی تقویت قوای جنسی در کشورهایی چون سوریه است!!!
نمیدانیم این شوخیها توسط ممیزان ما دیده شده است و به اصطلاحاً زیرسبیلی آن را رد کردهاند یا ممیزان ما فیلم را بادقت ندیدهاند. شاید هم ممیزان صرفاً نیمه ابتدایی فیلم را که به سبک آثار شهید ثالث، کند، بی هیجان و بدون اتفاق پیش میرود دیدهاند و بر همین مبنا مجوز نمایش کامل اثر را صادر کردهاند.
ازدحام جمعیت و عدم تحقق رضایت خاطر
شلوغی سالن نمایش فیلم در کاخ جشنواره که تقریباً از روز ابتدایی وجود داشت در روز سوم و بخصوص به هنگام نمایش دو فیلم "مرگ ماهی" و "شکاف" به اوج خود رسید. جالب است که این ازدحام جمعیت که البته ناشی از انتظارات بالای مخاطبان از سازندگان دو فیلم بود در مورد "مرگ ماهی" که به نومیدی مطلق انجامید و در مورد "شکاف" رضایتی نسبی را برای مخاطبان به وجود آورد.
این شلوغی بیش از حد که به سبب ورود افراد غیرمتفرقه در سالن بود موجب آن شد که بسیاری از همین متفرقهها برای دوستان و آشنایان خود صندلی رزرو کنند و به این ترتیب اهالی رسانه که کمی دیرتر وارد سالن شده بودند مجبور شوند به بالکن رفته و در نقاط کور بالکن فیلم ببینند.
بدعتی غلط
یکی از بدعتهای غلطی که مدیر کاخ جشنواره بنیان گذاشته است این است که از حراست فیزیکی سالن نمایش خواسته است که بعد از آغاز نمایش فیلم دربهای ورودی را بسته و دیگر به کسی اجازه ورود به سالن ندهد. این امر موجب آن شده است که بعضاً مخاطبانی که در میانههای نمایش فیلم از سالن خارج میشوند به هنگام بازگشت با عبارت "ورود ممنوع" مخاطبان مواجه شوند و همین باعث درگیریهای لفظی میان آنها و مسئولان حفاظت فیزیکی شود. بهتر بود چنین تصمیماتی با مشورت میان اهالی رسانه صورت میگرفت تا حجم این درگیریهای کمتر شود.
اینها دوست هستند یا...؟
حجت آ.. ایوبی رییس سازمان سینمایی دیروز برای اولین بار به کاخ جشنواره آمد و به هنگام نمایش "شکاف" در سالن اصلی برج حاضر شد. حضور ایوبی سبب ساز آن شد که جمع کثیری از مدیران و کارمندان برج میلاد در کنار او قرار گرفته و به مدیحه سرایی از عملکرد مدیریتی ایشان پرداخته و در گپ و گفتهایشان از این بگویند که به لطف مدیریت ایشان بوده که امسال جشنواره بی حاشیه ای را شاهد هستیم. البته این مدیحه سرایان از این نگفتند که کم حاشیه بودن باعث حضور یک سری آثار بی بو و بی خاصیت به جشنواره شده است.
توده و ربطش با شکاف
نکته جالب فیلم "شکاف" که نام قبلی آن "توده" بوده درباره مشکلی است که کاراکتر اصلی زن فیلم پیدا میکند؛ این زن به دلیل ایجاد توده ای در رحمش مجبور به این است که بچه دار شود اما تلاش برای بچه دار شدن مواجه میشود با درگیری وی و همسرش با مشکل دوست نزدیکشان و به این ترتیب شرایطی متفاوت برایشان رقم میخورد. به نظر میرسد تغییر نام فیلم از "توده" به "شکاف" دقیقاً بر این مبنا بوده که سالها پیش از این حزبی به نام حزب توده تحت تأثیر تفکرات کشور شوراها در ایران به راه افتاد. در آن دوران هر کس که عضو این حزب بود را توده ای مینامیدند و در فیلم "شکاف" نیز کاراکتر اصلی داستان به دلیل ضایعه رحمش، توده ای تلقی میشود! اما این توده کجا و آن توده کجا؟!
*فرهنگنیوز
صف انتظار برای تایپ خبر
وجود فضای مناسب برای انعکاس اخبار رسانه ای اهالی رسانه را باید به فال نیک گرفت که همچنان بعد از گذشت چند سال پا برجاست و تغییر چندانی نداشته اما توجه به اصل تعدد روزنامهنگاران و خبرنگاران و یا شاید حتی گفت خبرنگارنما، تعداد سیستمها کفایت حجم متقاضیان را نمیدهد. در سومین روز از جشنواره، کافی نت کاخ جشنواره آن چنان شلوغ شده بود که بسیاری از اهالی رسانه برای ارسال اخبار خود یک ربع تا نیم ساعت در صف انتظار ایستادند. با توجه به اینکه فضای خالی در لابی سالن همایشها موجود است. بد نبود که فکری هم میشد برای افزایش تعداد سیستمها.
آیا این شوخیها دیده نشده؟
اینکه ممیزان ما چارچوبهای خاص خود را در ممیزی آثار دارند و سعی وافری میکنند که اشارات و طعنههای تند سیاسی وارد فضای فیلمها نشود چندان عجیب نیست. با این حال در برخی فیلمهای جشنواره اشاراتی را میبینیم که انگاری از چشمان ممیزان دورمانده است. در بخشی از "احتمال باران اسیدی" یک شوخی نادرست و زشت با سرداران سپاه صورت گرفت! یکی از کاراکترهای فیلم که جوانی است که بعضاً مخدر هم مصرف میکند برای راه اندازی کار پیرمردی که جای پدرش است از طریق تلفن دستی خود را سرداری جامیزند که به دنبال گرفتن نمایندگی یک داروی تقویت قوای جنسی در کشورهایی چون سوریه است!!!
نمیدانیم این شوخیها توسط ممیزان ما دیده شده است و به اصطلاحاً زیرسبیلی آن را رد کردهاند یا ممیزان ما فیلم را بادقت ندیدهاند. شاید هم ممیزان صرفاً نیمه ابتدایی فیلم را که به سبک آثار شهید ثالث، کند، بی هیجان و بدون اتفاق پیش میرود دیدهاند و بر همین مبنا مجوز نمایش کامل اثر را صادر کردهاند.
ازدحام جمعیت و عدم تحقق رضایت خاطر
شلوغی سالن نمایش فیلم در کاخ جشنواره که تقریباً از روز ابتدایی وجود داشت در روز سوم و بخصوص به هنگام نمایش دو فیلم "مرگ ماهی" و "شکاف" به اوج خود رسید. جالب است که این ازدحام جمعیت که البته ناشی از انتظارات بالای مخاطبان از سازندگان دو فیلم بود در مورد "مرگ ماهی" که به نومیدی مطلق انجامید و در مورد "شکاف" رضایتی نسبی را برای مخاطبان به وجود آورد.
این شلوغی بیش از حد که به سبب ورود افراد غیرمتفرقه در سالن بود موجب آن شد که بسیاری از همین متفرقهها برای دوستان و آشنایان خود صندلی رزرو کنند و به این ترتیب اهالی رسانه که کمی دیرتر وارد سالن شده بودند مجبور شوند به بالکن رفته و در نقاط کور بالکن فیلم ببینند.
بدعتی غلط
یکی از بدعتهای غلطی که مدیر کاخ جشنواره بنیان گذاشته است این است که از حراست فیزیکی سالن نمایش خواسته است که بعد از آغاز نمایش فیلم دربهای ورودی را بسته و دیگر به کسی اجازه ورود به سالن ندهد. این امر موجب آن شده است که بعضاً مخاطبانی که در میانههای نمایش فیلم از سالن خارج میشوند به هنگام بازگشت با عبارت "ورود ممنوع" مخاطبان مواجه شوند و همین باعث درگیریهای لفظی میان آنها و مسئولان حفاظت فیزیکی شود. بهتر بود چنین تصمیماتی با مشورت میان اهالی رسانه صورت میگرفت تا حجم این درگیریهای کمتر شود.
اینها دوست هستند یا...؟
حجت آ.. ایوبی رییس سازمان سینمایی دیروز برای اولین بار به کاخ جشنواره آمد و به هنگام نمایش "شکاف" در سالن اصلی برج حاضر شد. حضور ایوبی سبب ساز آن شد که جمع کثیری از مدیران و کارمندان برج میلاد در کنار او قرار گرفته و به مدیحه سرایی از عملکرد مدیریتی ایشان پرداخته و در گپ و گفتهایشان از این بگویند که به لطف مدیریت ایشان بوده که امسال جشنواره بی حاشیه ای را شاهد هستیم. البته این مدیحه سرایان از این نگفتند که کم حاشیه بودن باعث حضور یک سری آثار بی بو و بی خاصیت به جشنواره شده است.
توده و ربطش با شکاف
نکته جالب فیلم "شکاف" که نام قبلی آن "توده" بوده درباره مشکلی است که کاراکتر اصلی زن فیلم پیدا میکند؛ این زن به دلیل ایجاد توده ای در رحمش مجبور به این است که بچه دار شود اما تلاش برای بچه دار شدن مواجه میشود با درگیری وی و همسرش با مشکل دوست نزدیکشان و به این ترتیب شرایطی متفاوت برایشان رقم میخورد. به نظر میرسد تغییر نام فیلم از "توده" به "شکاف" دقیقاً بر این مبنا بوده که سالها پیش از این حزبی به نام حزب توده تحت تأثیر تفکرات کشور شوراها در ایران به راه افتاد. در آن دوران هر کس که عضو این حزب بود را توده ای مینامیدند و در فیلم "شکاف" نیز کاراکتر اصلی داستان به دلیل ضایعه رحمش، توده ای تلقی میشود! اما این توده کجا و آن توده کجا؟!
*فرهنگنیوز