خاطرات روزهای انقلاب سال 57 همواره شنیدنی و جالب بوده است اما حضور برخی چهره های بنام دفاع مقدس در برنامه های انقلابی که بعدها به شهادت رسیدند از همه جالب تر است.همچنین پیشنهاد هایی که به امام در آن زمان می شد و بامخالفت ایشان روبرو می گردید از جمله نکاتی...
شهدای ایران: خاطرات روزهای انقلاب سال 57 همواره شنیدنی و جالب بوده است اما حضور برخی چهره های بنام دفاع مقدس در برنامه های انقلابی که بعدها به شهادت رسیدند از همه جالب تر است.
همچنین پیشنهاد هایی که به امام در آن زمان می شد و بامخالفت ایشان روبرو می گردید از جمله نکاتی است که آموزه هایی جالب از انقلاب ساده زیستانه امام ارائه می دهد. ماجرای تهیه خودروی امام برای عزیمت از فرودگاه به بهشت زهراء از جمله ماجراهایی است که پای مهدی باکری را به موضوع باز کرد.
حجتالاسلام حسنی روایت جالبی از تهیه خودرو برای امام توسط مهدی باکری نقل میکند و مینویسد: «یک روز شهید آقا مهدی باکری که در آن ایام جزو مسلحین بهشمار میآمد به همراه حاج موسی آقازاده آمدند و گفتند: ما طرحی برای حفاظت امام خمینی داریم. پرسیدم چیه؟ گفتند: یک ماشین شش چرخ تدارک دیدهایم. طرح ما این است که میخواهیم اطراف آن را به اندازه یک متر و نیم با ورق آهن ضخیم به صورت دو جداره بالا بیاوریم وسط آهن را پر از سنگ و خاک نماییم که مانع از نفوذ گلوله بشود... به آقا مهدی باکری گفتم مسوولیت راهاندازی این طرح به عهده خودت است، پیگیری کن و به اتمام برسان. او رفت و کار را به پایان رساند و آماده بهرهبرداری نمود... وقتی به تهران رسیدیم به قدری سرم شلوغ شد که دیگر نفهمیدم سرنوشت آن ماشین چه شد.» صفحات 145-146 (خاطرات حجتالاسلام حسنی، عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
مخالفت امام با استفاده از هلی کوپتر
استفاده از هلیکوپتر برای جابجایی از دیگر مواردی بود که با مخالفت امام (ره) مواجه شد. حجتالاسلام فردوسیپور ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «آیتالله شهید بهشتی زنگ زدند که برای تشریف فرمایی حضرت امام مقدماتی تهیه دیدهایم: «1- استقبال بسیار عظیم و گسترده خواهد بود. فرودگاه مهرآباد را قالیفرش میکنیم. 2- شهر را چراغانی و تزئین خواهیم کرد. 3- حضرت امام خمینی را با هلیکوپتر به بهشت زهرا میبریم زیرا ازدحام آنقدر زیاد است که با ماشین خطرناک است. و از این قبیل... مطالب را یادداشت کردم و به عرض امام رساندم. فرمودند: «برو متصل شو به ایران و به این آقایان بگو مگر کوروش را میخواهند وارد ایران بکنند؟! یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران برمیگردد. من با هلیکوپتر به بهشت زهرا نخواهم رفت...» طبق اوامر آن حضرت با ایران تماس گرفتم و گفتم امام بزرگوار اینطور میفرمایند. شهید مظلوم دکتر بهشتی اصرار داشت که امکان ندارد، ازدحام به قدری زیاد است که حضرت امام زیر دست و پای مردم له میشوند و ... دوباره محضر امام رسیدم و گزارش دادم. فرمودند: «من باید مانند سایر مردم حرکت کنم ولو زیر دست و پا بروم و له بشوم...» صفحات 510-512 (خاطرات حجتالاسلام فردوسیپور، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) )
*فردا
همچنین پیشنهاد هایی که به امام در آن زمان می شد و بامخالفت ایشان روبرو می گردید از جمله نکاتی است که آموزه هایی جالب از انقلاب ساده زیستانه امام ارائه می دهد. ماجرای تهیه خودروی امام برای عزیمت از فرودگاه به بهشت زهراء از جمله ماجراهایی است که پای مهدی باکری را به موضوع باز کرد.
حجتالاسلام حسنی روایت جالبی از تهیه خودرو برای امام توسط مهدی باکری نقل میکند و مینویسد: «یک روز شهید آقا مهدی باکری که در آن ایام جزو مسلحین بهشمار میآمد به همراه حاج موسی آقازاده آمدند و گفتند: ما طرحی برای حفاظت امام خمینی داریم. پرسیدم چیه؟ گفتند: یک ماشین شش چرخ تدارک دیدهایم. طرح ما این است که میخواهیم اطراف آن را به اندازه یک متر و نیم با ورق آهن ضخیم به صورت دو جداره بالا بیاوریم وسط آهن را پر از سنگ و خاک نماییم که مانع از نفوذ گلوله بشود... به آقا مهدی باکری گفتم مسوولیت راهاندازی این طرح به عهده خودت است، پیگیری کن و به اتمام برسان. او رفت و کار را به پایان رساند و آماده بهرهبرداری نمود... وقتی به تهران رسیدیم به قدری سرم شلوغ شد که دیگر نفهمیدم سرنوشت آن ماشین چه شد.» صفحات 145-146 (خاطرات حجتالاسلام حسنی، عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
مخالفت امام با استفاده از هلی کوپتر
استفاده از هلیکوپتر برای جابجایی از دیگر مواردی بود که با مخالفت امام (ره) مواجه شد. حجتالاسلام فردوسیپور ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «آیتالله شهید بهشتی زنگ زدند که برای تشریف فرمایی حضرت امام مقدماتی تهیه دیدهایم: «1- استقبال بسیار عظیم و گسترده خواهد بود. فرودگاه مهرآباد را قالیفرش میکنیم. 2- شهر را چراغانی و تزئین خواهیم کرد. 3- حضرت امام خمینی را با هلیکوپتر به بهشت زهرا میبریم زیرا ازدحام آنقدر زیاد است که با ماشین خطرناک است. و از این قبیل... مطالب را یادداشت کردم و به عرض امام رساندم. فرمودند: «برو متصل شو به ایران و به این آقایان بگو مگر کوروش را میخواهند وارد ایران بکنند؟! یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران برمیگردد. من با هلیکوپتر به بهشت زهرا نخواهم رفت...» طبق اوامر آن حضرت با ایران تماس گرفتم و گفتم امام بزرگوار اینطور میفرمایند. شهید مظلوم دکتر بهشتی اصرار داشت که امکان ندارد، ازدحام به قدری زیاد است که حضرت امام زیر دست و پای مردم له میشوند و ... دوباره محضر امام رسیدم و گزارش دادم. فرمودند: «من باید مانند سایر مردم حرکت کنم ولو زیر دست و پا بروم و له بشوم...» صفحات 510-512 (خاطرات حجتالاسلام فردوسیپور، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) )
*فردا