نیروهای شهربان و حریم بان وظیفه شان جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز در سطح شهر و حریم پایتخت است .در طول سال های گذشته آنها در درگیری با متخلفان دچار آسیب ها و جراحت هایی شده اند.
به گزارششهدای ایران، نیروهای شهربان و حریم بان وظیفه شان جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز در سطح شهر و حریم پایتخت است .در طول سال های گذشته آنها در درگیری با متخلفان دچار آسیب ها و جراحت هایی شده اند و تعدادی از آنها هم در اثر شدت این جراحت ها جان خود را از دست داده اند.گزارش زیربرگرفته از گفت و گو با پوریا حیدری شهربان منطقه ۵ تهران است که متخلفان او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.
شهربان و حریمبان باشی اما کتک نخورده باشی، یعنی شهربان نیستی ! وظیفهات جلوگیری از فعالیت متخلفان در عرصه ساخت و ساز و متجاوزان به حریم "شهر ما خانه ما" است و البته اکثر شهروندان بیشتر مواقع به علت آشنا نبودن با قوانین ساخت و ساز مرتکب تخلف ساختمانی می شوند اما هنگامی که با تذکر محترمانه و مودبانه و راهنمایی های تو و دیگر شهربانان و حریمبانان مواجه می شوند؛ خودشان بساط ساخت و ساز خلاف را جمع می کنند ولی چه می شود کرد؟ گاهی اوقات با افرادی طرف میشوی که فقط و فقط به فکر منافع خودشان هستند و به همشهری و هممحلی خود رحم نمیکنند که هیچ، چه برسد به شهر و چنارهایش. برای همین یا میخواهند سبیلت را چرب کنند یا پایت را چلاق می کنند. حالا انتخاب با توست که کدام راه را انتخاب کنی؛ قهرمان مردم و حافظ شهر باشی یا دیوی سیاه برای خلافکاران و ...
این بار هم مثل هر روز، صبح زود عازم محل کار می شوی؛ منطقه ۵ شهرداری تهران، محله سولقان و چشم امیدت به خدا و دعای مادرت و البته پدری است که این روزها جایش در این دنیا خالیست و تو یکه نانآور و سرپرست مادر و خواهران و برادرانت هستی.
گشتزنی با موتور در محدوده ناحیه را آغاز کرده ای که به ملکی حدودا ۲۰۰۰ متری میرسی که کارگران مشغول دیوارچینی در اطرافش هستند و البته با دیوار آماده. احساس میکنی اهل خلاف هستند چرا که این روزها دیوار بتنی پیشساخته خوراک متخلفان و زمینخواران است، شب به صبح نرسیده می توانند ۱۰۰۰۰ متر را هم دیوارچینی کنند؛ و صد البته اگر گلبولهای سفید تهرانشهر بالای سرشان حاضر نباشند. وقتی جلو میروی متوجه می شوی که درست حدس زده ای و ملک جواز ساخت و ساز ندارد. از طریق سامانه تبلت شهربان، جزییات تخلف را ثبت می کنی و به مسئول کارگران متخلف اعلام می کنی که باید کار را متوقف کنند و او هم با لبخندی قول می دهد و کارگران دست از کار می کشند.
گشت زنی در محدوده ناحیه و نظارت بر روند فعالیت کارگاههای ساختمانی را ادامه می دهی که از ناحیه اعلام می کنند متخلفان دوباره دست به کار شده اند و مشغول ادامه دیوارچینی هستند در همان ملکی که تو صبح تذکر داده بودی و دست از کار کشیده بودند.
این بار تکرار تخلف و گزارش تو باعث شده که شهردار ناحیه دستور بدهد علاوه بر جمعآوری وسایل، رفع خلاف هم صورت بگیرد و به همین دلیل با ۳-۴ نفر دیگر از شهربانان ناحیه به محل ملک مورد نظر مراجعه می کنید و چند کمکشهربان هم به تو و دوستانت میپیوندند.
از کارگران می خواهید کارشان را متوقف کنند اما زیر بار نمی روند و کارشان را ادامه می دهند؛ ظاهرا مسئولشان حسابی توجیهشان کرده که به هیچ عنوان دست از کار نکشند. البته با تو و دیگر شهربانان هم صحبت می کند که خدا را خوش نمیآید کار مردم را متوقف کنید و بعدا مجوز میگیریم و ... اما خوب میدانی که اینها بهانه است تا کارشان را تمام کنند.
عزمت را جزم کرده ای و با دیگر شهربانان و کمکشهربانان حاضر در محل آخرین اخطارها را می دهید که کار را متوقف کنند تا در غیر این صورت خودتان برای رفع خلاف و جلوگیری از ادامه کارشان وارد عمل شوید اما از طرفی خوب میدانید که به هیچ عنوان نباید با متخلفان درگیر شد زیرا آرزوی آنها ایجاد درگیری است؛ چرا که در حالت عادی وقتی وسایلشان را جمع می کنید و به محل ناحیه میبرید آنها شکایت می کنند و خیلی راحت جای شاکی و متهم عوض می شود و شما می شوید بلانسبت، دزد! حالا اگر ضرب و جرحی هم اتفاق بیفتد و خون از دماغ متخلفان بیاید که حتما باید بروید آب خنک بخورید.
یاد تخریب و رفع خلافی افتادی که در منطقه ۱۵ اتفاق افتاده بود. مالک برای آنکه شهربانان را متهم کند و جلوی انجام وظیفه آنها را بگیرد با پاره آجر به سر خودش زده بود و داد و فریاد که آی ایهاالناس مامور شهرداری سرم را شکست و تا شهربان بیاید بگوید چه اتفاقی افتاده حدود یک هفته در بازداشت به سر برده بود.
همین چند وقت قبل بود که خودروی حریمبانی منطقه ۲۲ را هنگام ماموریت به آتش کشیدند و هر چند خودرو کاملا از بین رفت و غیرقابل استفاده شدولی در منطقه ۱۸ مالک متخلف چند گردن کلفت را فرستاد که چاقو زیر گلوی شهربانی بگذارند که فقط و فقط انجام وظیفه کرده بود و البته قبل از آن، پیشنهاد رشوه مالک را نپذیرفته بود.
یا مثلا در ناحیه ۲ منطقه ۴ پارکینگی بود که میخواست تبدیل شود به تالار. شهربانان چندین بار برای جلوگیری رفتند و هر بار درگیریهای زیادی رخ داد. در درگیری آخر مالک با بیل یکی از همکارانت را زد و دست او شکاف عمیقی برداشت. گرچه همین باعث شد جلوی آن کار گرفته شود اما پیگیری پرونده تا ۳ ماه طول کشید و حتی برای شهربانان حکم ۳ ماه زندان آمد! که در تجدید نظر تغییر کرد و به جریمه تبدیل شد.
یاد خاطرات شهربان منطقه ۲ میافتی که میگفت: «در یکی از ماموریتها بینیام شکست. کارگران ریختند سرم و با بیل مرا زدند. تخلفشان دیوار کشی بود. مالک از کارگرانش خواست بزنند و گفت خودم دیهاش را میدهم! بعدش شکایت هم کردم اما چون مساله از طرف کارگر پیش آمده بود صرف نظر کردم. دستم به مالک که متخلف اصلی بود نمیرسید. یک بار دیگر هم صورتم سوخت. سال ۸۸ بود و مساله سد معبر پیش آمده بود. زمستان بود؛ حلبی آتش به صورت من پرتاب شد. در این مورد توانستم حکم جلب بگیرم و طرف زندانی شد. اما وقتی خانوادهاش آمدند باز هم رضایت دادم.»
یاد سید جواد میرزایی شهربان نمونه ای میافتی که موقع انجام مسئولیت با میلگرد به سرش ضربه زدند و فوت کرد و خانواده اش می گفتند: «اعضای بدنش را اهدا می کنیم که چند شهروند هم نجات پیدا کنند.»
مشکل اصلی این است که شما مجوز قضایی در بدو امر ندارید و ضابط قضایی نیستید و همین که برای جلوگیری از تخلف وارد حریم کسی میشوید، پرونده به دادسراها کشیده میشود. در دادسرا هم میگویند نباید بدون مجوز وارد ملک شوید ولی گرفتن مجوز نیاز به زمان زیادی دارد که ممکن است همین زمان به تمام شدن خلاف و انجام شدنش منتهی شود. از طرف دیگر شهرداری توقع دارد سریع وارد عمل شوی و اگر اقدام نکنی می گویند زد و بند کرده ای یا به درد کار نمی خوری اما از آن طرف اگر شکایت شود حتما تو مجرم شناخته می شوی و دیده ای که بعضی بچهها ۲-۳ سال طول میکشد تا تبرئه شوند. و متاسفانه یک سری از دلالان که ساخت و ساز غیرمجاز میکنند یاد گرفتهاند که اگر شکایت کنند تو و دیگر شهربانان به مشکل برمیخورید. اگر بشود شهرداری با قوه قضاییه تعامل کند تا نیروهای شهربان و حریمبان حمایت شوند و پرونده برایشان درست نشود خیلی موثرتر میتوانند فعالیت کنند.
*خبر فارسی