در سال اول گاهی با آقایان اختری همغذا بودم و با آنها رفاقت بیشتری داشتم. در سال دوم بیشتر با آقای محمدی گلپایگانی همعذا بودم. در همان سال، حجرهام را عوض کردم.
به گزارش شهدای ایران، حسن روحانی درست در زمانی وارد حوزههای علمیه شد که آیت الله بروجردی وفات کرده بودند و فعالیت سیاسی در حوزه علمیه اوج گرفته بود و امام خمینی (ره) اعتراضات خود را نسبت به حکومت پهلوی علنی کرده بودند. در همین زمان بود که روحانی در قم و در مدرسه آیت الله گلپایگانی مشغول به تحصیل شد. بسیاری از مسئولین فعلی و علما در آن زمان در این مدرسه تحصیل میکردند که در ادامه با برخی از این افراد که با آقای روحانی هممباحثه یا رفیق بودهاند، آشنا میشویم. روحانی در خاطرات خود مینوبسد:
برخی از افرادی که در آن مدرسه بودند و طبق برنامه مدرسه مشغول تحصیل بودند، جزو چهرههای آشنای امروز هستند. یکی از آنها حجت الاسلام محسن قرائتی بود. ایشان اگر چه از لحاظ درسی جلوتر بود و سیوطی را خوانده بود، اما در کلاس ما درس میخواند. آقای قرائتی یک هماتاقی به نام آقای مشرقی داشت که مانند خودش اهل کاشان بود (آقای مشرقی چند سال پیش فوت کرد). این دو نفر خیلی با هم صمیمی بودند و در یک اتاق زندگی میکردند. آقای محمدحسن اختری نیز عضو این کلاس بودند. در سال دوم (1341)، آقای محمدی گلپایگانی نیز به مدرسه ما آمدند و در جمع تحصیلکنندگان سال دوم قرار گرفتند. همچنین در آن سال (1341) آقای محمدی ری شهری هم به این مدرسه آمدند و در کلاس اول مشغول تحصیل شدند، البته آقای محمدی گلپایگانی با ما همدرس شد؛ چون او سالهای قبل در گلپایگان درس خوانده بود، یعنی آن سال، سطح کلا ما مغنی بود و سطح کلاس اول سیوطی.
... در سال اول، هممباحثهای من آقای محمدحسن اختری بود که البته گاهی هم با آقای علیاصغر اختری و گاهی نیز سه نفری مباحثه میکردیم. در سال دوم، در برخی از درسها با آقای محمدی گلپایگانی مباحثه میکردیم. به یاد دارم که مغنی مخصوصاً باب رابع آن را با ایشان مباحثه میکردیم.
آیت الله محمدی گلپایگانی در سنین جوانی
... در سال اول گاهی با آقایان اختری همغذا بودم و با آنها رفاقت بیشتری داشتم. در سال دوم بیشتر با آقای محمدی گلپایگانی همعذا بودم. در همان سال، حجرهام را عوض کردم. به این ترتیب که در قسمت ساختمان جدید، اتاقی در طبقه پایین به من دادند که با یکی طلبههای نیشابور به نام آقای درّودی هماتاق شدم. اتاق آقای محمدی گلپایگانی دیوار به دیوار اتاق ما بود. مدتی من و ایشان و آقای موسوی کاشانی همغذا شده بودیم که داستانهای جالبی هم از آن همغذاییها داریم. چند روزی من غذا درست میکردم و مدتی آقای محمدی گلپایگانی. سپس نوبت به آقای موسوی کاشانی رسید که او عهدهدار پختن غذا شد.
... در مدرسه مهدیه، یکی دو نفر از طلبههای سمنانی از جمله: آقای سیدرضا اکرمی، علی اکبر ادب و آقای مسیح مهاجری تحصیل میکردندکه من در برههای دیگر با آقای مسیح مهاجری همغذا بودم.[1]
[1]. خاطرات روحانی، صص 106، 122، 214.