اما در شرایطی که حتی کارشناسان سیاسی و دیپلماتهای کشور هم امید کمی به ثمردهی مذاکرات و رفع تحریمها دارند، القای چنین کلامی از سوی بالاترین مقام اقتصادی کشور چه معنایی میتواند داشته باشد، جز اینکه در خوشبینانهترین حالت وزیر محترم اقتصاد کوچکترین درکی از اوضاع کشور و نقشههای خصمانه دشمنان در عرصه بینالملل نداشته باشد!!!
به گزارش شهدای ایران، دکتر حجتالله عبدالملکی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در خصوص صحبتهای روز گذشته وزیر اقتصاد در همایش "بانکداری الکترونیکی" مبنی بر اینکه "در آینده نزدیک شاهد حذف تحریمها خواهیم بود" در یادداشتی به «نسیم» نوشت: این صحبتهای وزیر من را به یاد خاطرهای نزدیک انداخت: چندی پیش در نشستی با موضوع اقتصاد مقاومتی حضور داشتم که دوست کارشناسی راهکار تحقق اقتصاد مقاومتی را اینگونه معرفی کرد: "اقتصاد مقاومتی دانش بنیان است و دانش بنیان بودن مستلزم استفاده از محصولات و کالاهای دانش بنیان است و این دست کالاها را آمریکا و اروپای غربی تولید میکند و در شرایط تحریم و تنش به ما نمیفروشند، پس برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید روابطمان را با غرب مستحکم کنیم و این مستلزم تنشزدایی است!"
آنگاه وقتی یکی از حاضرین سؤال کرد: "این تنش زدایی چگونه ممکن است؟! و اینکه اصلا یکی از علل اقتصاد مقاومتی وجود خصومتهای پایانناپذیر غرب با ماست که نتیجه آن جنگ اقتصادی تمام عیار کنونی بر علیه ما شده است!!!" کارشناس محترم (که خانم دکتر اقتصاددانی بودند) پاسخ دادند: "من نمیدانم، من کارشناس اقتصاد هستم نه سیاست!" در همان جلسه بود که بزرگوار دیگری نکته مهمی را مطرح کردند و آن اینکه: در کشوری با موقعیت ج.ا. ایران اگر کارشناس اقتصادی الفبای سیاست را نداند- به خصوص سیاست خارجی- این چنین میشود که با یک تعریف این چنینی از اقتصاد مقاومتی ریشه آن را از بیخ قطع میکند!
صحبت اخیر آقای وزیر اقتصاد بسیار برایم عجیب بود. البته ایشان پیشتر نیز چنین صحبتی را در جمع مسئولین بانکی کشور گفته بودند (به این مضمون که خود را آماده کنند، چرا که با برچیده شدن تحریمها سیل سرمایههای خارجی است که روانه کشور میشود!). اما در شرایطی که حتی کارشناسان سیاسی و دیپلماتهای کشور هم امید کمی به ثمردهی مذاکرات و رفع تحریمها دارند، القای چنین کلامی از سوی بالاترین مقام اقتصادی کشور چه معنایی میتواند داشته باشد، جز اینکه در خوشبینانهترین حالت وزیر محترم اقتصاد کوچکترین درکی از اوضاع کشور و نقشههای خصمانه دشمنان در عرصه بینالملل نداشته باشد!!!
گیریم که آقای دکتر طیب نیا دانش این را نداشته باشند که آمریکا قریب به دو دهه است با ناامیدی کامل از اثربخشی حمله نظامی و دستاندازی سیاسی به ماهیت انقلاب و نظام، به راهبرد نبرد اقتصادی روی آورده و از این رو مسالهاش با چند نشست و برخواست و لبخند و قدم زدن برطرف نمیشود؛ اما ایشان- که دارای مدرک معتبر دانشگاهی در رشته اقتصاد هستند- دست کم میبایست در دروسی از جمله "اقتصاد تحریم" خوانده باشند که امثال چنین تحریمهایی بر علیه یک کشور راهبردی مانند ج.ا. ایران با اهداف واهی از جمله برچیده شدن برنامه هستهای و امثال این حرفها وضع نمی شود و طرف متخاصم خواستههایی عمیقتر (آرمانها و ماهیت نظام) را هدف قرار داده است!
و بدین لحاظ امید بستن به اینکه بخواهد در رودربایستی و تعارفات دیپلماتیک و تحت تأثیر هوای خوب (هنگام قدم زدن) برنامه خصمانه خود را تعطیل کند، امید بستن به سراب است (ضمن اینکه گمانه زنی عموم کارشناسان و تحلیل گران این است که در گفتگوهایی که صورت میگیرد، پیشنهاد طرف مقابل که بر آن پافشاری هم میکند، تنها منجر به معلق شدن بخش بسیار ناچیزی از تحریمها خواهد شد، آن هم به قیمت لگدمال کردن همه خط قرمزها و از بین رفتن قریب به اتفاق دستآوردهای هستهای کشور! و طرف مقابل به پیشنهاد خودش تا چند دهه قصد دارد برنامه تحریمها را ادامه دهد که هدف آن نیز واضح و مشخص است).
البته آقای دکتر طیبنیا این سوال را هم بد نیست پاسخ بدهند که با فرض برچیده شدن تحریمها (تماما) در وضعیت کنونی کشور چه اتفاقی به جز افزایش فروش نفت خام (به ثمن بخس) و افزایش واردات (به خصوص واردات کالاهای لوکس و بیخاصیت) برای کشور میافتد؟! که این وضعیت را این چنین مطلوب میدانند؟! آیا زمان آن نرسیده است که مسئولین محترم دولت بند اقتصاد کشور را از دم مذاکرات و توافقات و ... جدا کنند و نسبت به الگوی اقتصاد مقاومتی (که پایه آن تقویت تولید ملی و ارتقاء قدرت درونزا، تحریم ناپذیر و تهدیدناپذیر اقتصادی کشور است) تمکین و تواضع کنند؟ و جهتگیریهای خود را اصلاح کنند؟
البته بنده معتقد به خیرخواهی آقای وزیر هستم و اینگونه اظهارنظرها را که به امید خدا و ان شاء الله دیگر شاهد آن نخواهیم بود از سر کم بودن معلومات ایشان میدانم.
آنگاه وقتی یکی از حاضرین سؤال کرد: "این تنش زدایی چگونه ممکن است؟! و اینکه اصلا یکی از علل اقتصاد مقاومتی وجود خصومتهای پایانناپذیر غرب با ماست که نتیجه آن جنگ اقتصادی تمام عیار کنونی بر علیه ما شده است!!!" کارشناس محترم (که خانم دکتر اقتصاددانی بودند) پاسخ دادند: "من نمیدانم، من کارشناس اقتصاد هستم نه سیاست!" در همان جلسه بود که بزرگوار دیگری نکته مهمی را مطرح کردند و آن اینکه: در کشوری با موقعیت ج.ا. ایران اگر کارشناس اقتصادی الفبای سیاست را نداند- به خصوص سیاست خارجی- این چنین میشود که با یک تعریف این چنینی از اقتصاد مقاومتی ریشه آن را از بیخ قطع میکند!
صحبت اخیر آقای وزیر اقتصاد بسیار برایم عجیب بود. البته ایشان پیشتر نیز چنین صحبتی را در جمع مسئولین بانکی کشور گفته بودند (به این مضمون که خود را آماده کنند، چرا که با برچیده شدن تحریمها سیل سرمایههای خارجی است که روانه کشور میشود!). اما در شرایطی که حتی کارشناسان سیاسی و دیپلماتهای کشور هم امید کمی به ثمردهی مذاکرات و رفع تحریمها دارند، القای چنین کلامی از سوی بالاترین مقام اقتصادی کشور چه معنایی میتواند داشته باشد، جز اینکه در خوشبینانهترین حالت وزیر محترم اقتصاد کوچکترین درکی از اوضاع کشور و نقشههای خصمانه دشمنان در عرصه بینالملل نداشته باشد!!!
گیریم که آقای دکتر طیب نیا دانش این را نداشته باشند که آمریکا قریب به دو دهه است با ناامیدی کامل از اثربخشی حمله نظامی و دستاندازی سیاسی به ماهیت انقلاب و نظام، به راهبرد نبرد اقتصادی روی آورده و از این رو مسالهاش با چند نشست و برخواست و لبخند و قدم زدن برطرف نمیشود؛ اما ایشان- که دارای مدرک معتبر دانشگاهی در رشته اقتصاد هستند- دست کم میبایست در دروسی از جمله "اقتصاد تحریم" خوانده باشند که امثال چنین تحریمهایی بر علیه یک کشور راهبردی مانند ج.ا. ایران با اهداف واهی از جمله برچیده شدن برنامه هستهای و امثال این حرفها وضع نمی شود و طرف متخاصم خواستههایی عمیقتر (آرمانها و ماهیت نظام) را هدف قرار داده است!
و بدین لحاظ امید بستن به اینکه بخواهد در رودربایستی و تعارفات دیپلماتیک و تحت تأثیر هوای خوب (هنگام قدم زدن) برنامه خصمانه خود را تعطیل کند، امید بستن به سراب است (ضمن اینکه گمانه زنی عموم کارشناسان و تحلیل گران این است که در گفتگوهایی که صورت میگیرد، پیشنهاد طرف مقابل که بر آن پافشاری هم میکند، تنها منجر به معلق شدن بخش بسیار ناچیزی از تحریمها خواهد شد، آن هم به قیمت لگدمال کردن همه خط قرمزها و از بین رفتن قریب به اتفاق دستآوردهای هستهای کشور! و طرف مقابل به پیشنهاد خودش تا چند دهه قصد دارد برنامه تحریمها را ادامه دهد که هدف آن نیز واضح و مشخص است).
البته آقای دکتر طیبنیا این سوال را هم بد نیست پاسخ بدهند که با فرض برچیده شدن تحریمها (تماما) در وضعیت کنونی کشور چه اتفاقی به جز افزایش فروش نفت خام (به ثمن بخس) و افزایش واردات (به خصوص واردات کالاهای لوکس و بیخاصیت) برای کشور میافتد؟! که این وضعیت را این چنین مطلوب میدانند؟! آیا زمان آن نرسیده است که مسئولین محترم دولت بند اقتصاد کشور را از دم مذاکرات و توافقات و ... جدا کنند و نسبت به الگوی اقتصاد مقاومتی (که پایه آن تقویت تولید ملی و ارتقاء قدرت درونزا، تحریم ناپذیر و تهدیدناپذیر اقتصادی کشور است) تمکین و تواضع کنند؟ و جهتگیریهای خود را اصلاح کنند؟
البته بنده معتقد به خیرخواهی آقای وزیر هستم و اینگونه اظهارنظرها را که به امید خدا و ان شاء الله دیگر شاهد آن نخواهیم بود از سر کم بودن معلومات ایشان میدانم.