رئیس انجمن جانبازان نخاعی میگوید: در آن دیدار حضرت آقا واقعاً عاشقانه سراغ بچهها و جانبازان گردنی آمدند. هیچ کدام از مسئولین اینطور نیستند، حتی بهظاهر هم از این کارها نمیکنند. مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند.
به گزارش شهدای ایران؛ «مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند، راه حل مشکلات فرهنگی همین است.» این جمله را سید محمد مدنی مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی کشور میگوید. اعضای هیات مدیره جانبازان نخاعی معتقدند امام خامنهای تنها مسئولی هستند که با وجود وقت کم و فشردهشان، توجه لازم و کافی را به جانبازان دارند. کسی که اگر مسئولین ما یاد بگیرند کمی از توجه ایشان را به این مسئله داشته باشند خیلی از مشکلات حل میشود. اکثر مشکلات فرهنگی جانبازان از همین عدم درک آغاز میشود. احترام و توجه رهبری به جانبازان همیشه توصیف کردنی نیست. دیدن صحنههای دیدار ایشان با جانبازان قطع نخاع گردنی که در سال 90 انجام شد خود گویای این توجه دو طرفه بین جانبازان و رهبر معظم انقلاب است.
انجمن جانبازان نخاعی کشور محلی برای رسیدگی به مشکلات این جانبازان است. یک تشکل غیر دولتی که خود جانبازان آن را راه اندازی کردهاند. شاید بتوان دلایل متعددی را برای تشکیل چنین محفلی که حالا به یک تشکل قدرتمند در حوزه جانبازان تبدیل شده است، نام برد. اما مهمترین آن خلأهای بزرگی است که در سایه کمکاری سایر نهادهای مرتبط با جانبازان و دستگاههای مسئول کشور ایجاد شده است. نشست خبرگزاری تسنیم با 6 نفر از اعضای هیأت مدیره این انجمن در دفتر کار آنان فرصت مناسبی برای بررسی علل تشکیل این انجمن، عمده فعالیتهای آنان، مشکلات عمده جانبازان نخاعی کشور، بحث بهداشت و درمان و مناسب سازی محیط شهری و موضوعات فرهنگی بود.
بخش اول این میزگرد را که به معرفی کوتاهی از جانبازان حاضر در نشست تسنیم، نحوه مجروحیتشان و معرفی فعالیتهایشان در انجمن جانبازان نخاعی پرداخته بود را میتوانید در اینجا، بخش دوم را که به بررسی «مشکلات درمانی» این جانبازان پرداخته را از اینجا و بخش سوم این میزگرد با موضوع «مناسب سازی» را میتوانید در اینجا بخوانید.
در بخش چهارم این میزگرد موضوعات فرهنگی و بررسی آنها در میان جانبازان به بحث گذاشته شده است که در ادامه میآید:
*تسنیم: مشکلاتی که در میان جانبازان نخاعی در مسائل مختلف مطرح است از کم توجهی به چه موضوعاتی ناشی میشود. این موارد را در صورت امکان به صورت مصداقی عنوان کنید.
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): تمام مشکلات ما در بحث فرهنگی است. حالا شما وقتی میگویید مشکلات را مصداقی بیان کنم، باید برایتان مثالی بزنم: وقتی شما به سفر میروید و نیاز به پمپ بنزین، امکانات سرویس بهداشتی یا نیاز به هر چیز دیگر را داشته باشید در اختیار شما قرار دارد اما فرد جانباز چطور؟ آیا برای او هم این امکانات موجود است؟ اگر مسئولان به این نظر برسند که وظیفه شرعی آنها است تا به این امور رسیدگی کنند، بسیاری از مشکلات برطرف میشود. ببینید، آموزش و پرورش فرانسه تنها وزارتخانه ای است که هر چه قدر بودجه بخواهد، دولتش به آنها میدهند. خیلی متاسفم که ما در کشور اسلامی هستیم و دغدغه صدور انقلاب اسلامی داریم، اما محروم ترین وزارتخانه ما وزارت آموزش و پرورش است. چون میدانند که انسان سازی تا چه اندازه مهم است. البته این را باید از ابتدا کار میکردند و حالا خیلی دیر شده است.
اگر رضایت زندگی یک جانباز فراهم شود، مسائل فرهنگی او هم تامین میشود
امیدوارم ما بتوانیم در کارهای فرهنگی که انجام میدهیم، فرهنگ خوبی را گسترش دهیم. البته اگر رضایت زندگی یک جانباز فراهم شود صددرصد مسائل فرهنگی او هم تامین میشود. در مرحله اول باید معشیت جانبازان را رسیدگی کنیم. شما توجه کنید که هزینههای ما مضاعف است. اما اگر بتوانیم مسائل فرهنگی را گسترش دهیم و اینکه به این موضوع برسیم چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ شاید برخی از مشکلات حل شود.
این را من قبول دارم که به آن چیزی که مطلوب ما است، نخواهیم رسید این طبیعی است ولی اگر متولیان، انگیزه حل مشکلات را داشته باشند مسائل حل میشود. مثلا شما به عنوان خبرنگار، اگر تا به حال دغدغه این را نداشتید که به سراغ من جانباز بیایید از کم کاری شما است. هر کسی که در این جامعه زندگی می کند میتواند این موضوعات و مسائل را به خوبی لمس کند. رئیس بانکی که 30 سال است با جانبازان برخورد دارد باید این موضوعات را درک کند و تسهیلاتی را برای جانبازان در نظر بگیرند.
البته تمام این موضوعات به شخصیت افراد هم برمیگردد. شما به جایی بروید که پیشرفت را مشاهده کنید مطمئنا مسئول آنجا فرد خبره و متخصصی بوده است و خواست خود مسئول بوده. شاید وظیفه ای هم نداشته است. شما تصور کنید وقتی ویلچری وارد هواپیما میشود چرا هزاران مشکل به وجود میآید؟ چرخ ویلچر آسیب میبیند. به این دلیل که مانند آجر آن ویلچر را پرت میکنند و وقتی جانباز بنده خدا از هواپیما پیاده میشود و میخواهد بر روی ویلچر بنشیند، نمیتواند چون خراب شده است. این مشکلات واقعا وجود دارد. اخیرا این اتفاق در سفر به مشهد برای یکی از جانبازان رخ داد، که متاسفانه هیچکس پاسخگو نبود. اینها همه مشکلاتی است که از مسائل فرهنگی و عدم درک مشکلات از جانب مسئولین و نهادها ایجاد میشود.
*تسنیم: یعنی معتقدید ریشه تمام این مشکلات در فهم فرهنگی است؟ این نگاه فرهنگی باید چگونه باشد؟
رنج ما فرهنگی است که داریم از دست میدهیم
سردار حیدر بنایی (مسئول امور مناسب سازی و رفاهی): هفته دفاع مقدس هم با شهادت مردم و فداکاری خانوادهها مقدس شد. اساسا این صحبتها و خواستهها برای این است که جانبازان همانند دیگر اقشار در جامعه حضوری پررنگ داشته باشند، چرا؟ به خاطر اینکه آن چیزی که ما میخواهیم فرهنگ است. تمام این ماشینها و دیگر امکانات را از ما بگیرند، اما از آنچه که رنج میبریم فرهنگی است که داریم از دست میدهیم. ما زمانی خوشحال بودیم که زنان و دختران ما با حجاب خود برای ما افتخارآفرین بودند. من جنگیدم تا ناموس من صدمه نبیند اما در حال حاضر میبینم که دختران جوان صدمه میبینند.
زمانی مسئولیت واحد خانواده را در سازمانهای مختلف داشتم، دختر یک جانباز برای من نامه نوشته بود که «وقتی از طرف مدرسه میگویند، پدرت را بیاور، من خجالت می کشم بگویم او جانباز است و روی ویلچر می نشیند. یا شیمیایی است» وقتی این مسائل را کسی مثل من جانباز ویلچری میبیند احساس میکند این فرهنگی را که به خاطرش جنگیده از دست داده است. میگویم: من با این مجروحیت همه چیز خود را از دست داده ام. فرق ما با اروپایی ها در جنگها این است که من زندگیام را فدای اعتقاداتم و ناموسم میکنم.
در مورد سخنانی که گفته شد باز هم مصداقی برایتان به عنوان مثال بگویم: در ایام گذشته 7 یا 8 عروسی دعوت شدیم که من دو تا از این عروسیها را رفتم و لذت بردم که بچه مذهبیها مجلسشان به گونه ای بود که من میتوانستم در آن مجلس بنشینم. ولی باقی عروسیهایی که رفتم فقط زجر کشیدم.
پدرم بعد مجروحیتم در بیمارستان به دیگران میگفت: گریه نکنید، سرتان را بالا بگیرید و افتخار کنید
همه هستی من ناموس و اسلامم است، البته نمیخواهم بگویم که از جوانی خوب و بی نقص بودم. نفس مسیحای امام خمینی(ره) من را بیدار کرد و به عشق نفس امام(ره) همه زندگی خود را گذاشتم. موقعی که در بیمارستان مجروح بودم، پدر و مادرم به ملاقات من آمدند، وقتی دیدند دوستان و پاسداران گریه میکنند، پدرم به آنان میگفت: «گریه نکنید، اینجا ضدانقلابیون حضور دارند. گریه نکنید این باید میرفت و تکه تکه میشد، از علی اکبر(ع) که بالاتر نیست. چرا گریه میکنید؟ سرتان را بالا بگیرید و افتخار کنید.» ببینید! این پدر و مادر ما بودند.
«امیر کریمی طینت» که پسرعموی مادر من بود از غرب جنازه اش را آوردند. مادرم خانه آنها بود که به آنجا رفتم و به مادر خود گفتم: مادرجان آمدم خداحافظی. «گفت: کجا می روی؟» گفتم: دارم می روم تفنگ امیر را به دست بگیرم. پیشانی من را بوسید و گفت: «خوش آمدی!» این فرهنگ دارد از بین میرود، با توجه به اینکه طراحی صنعتی خواندم و سالهاست در کنار مناسب سازی و تدوین ضوابط و مقررات معماری و شهرسازی حضور دارم و انجام وظیفه میکنم. اما وقتی وارد دانشگاه یا محافلی میشوم بعضی رفتارها و برخوردها ما را میسوزاند.
البته در مواقعی امیدواری هم وجود دارد، یکی از فرزندان دوستانم به من گفت: «عمو درست است که من از صبح تا شب ماهواره تماشا میکنم اما اگر دشمن بخواهد به مملکت ما تعرض کند فکر نکنید من پشت آنها هستم، من پشت شما خواهم بود.» این جمله برای من قدر دنیا میارزد. این نشان می دهد که هنوز جوان های ما بی اعتقاد نشدند. وقتی اعتکاف میشود و جوانهای مشتاق را میبینم، گویی زنده میشوم. پس یک کورسوی امید وجود دارد.
دیگر مسئولان باید ادامه راه را بروند. وقتی به من میگویند شما اگر می خواهید امر به معروف انجام دهید باید مجوز داشته باشید. در حالی که پیغمبر فرموده است: «اگر امر به معروف نکنید، دشمن خدا هستید.» نمی دانم قانون چه می گوید و این جملات کجاست.
همسر جانباز نخاعی پیدا نمیکنید که دست و پا درد و گردن درد نداشته باشد
نکته ای دیگر که دوستان عزیز اشاره کردند، خانوادههای جانبازان است، آنان خیلی گرفتار مشکلات هستند شما همسر جانباز نخاعی پیدا نمیکنید که دست درد و پا درد و گردن درد نداشته باشد. خب همسر جانباز نخاعی تمام کارهای جانباز را رفع و رجوع می کند. پاکنویس ما در جامعه است و دیگران میبینند اما چرکنویس ما در خانه است. بالاخره همسر من هم از تمام این مسائل خسته است و دوست دارد به سفر برود. میخواهد بلیط بگیرد شرط میگذارند که تو به شرطی با بلیط نیم بها میتوانی سفر کنی که جانباز هم همراه تو باشد. آیا این شان و منزلت همسر جانباز را خرد نمیکند؟ شما فرض کنید برای یک کار کوچک، کلی پرسنل گذاشتید اما همسر من 24 ساعته پرستار من است که باید کار کند و با این وجود این گونه رفتارها هم با او می شود. دردهای ما واقعا زیاد است.
*تسنیم: راه حلی هم برای حل این مشکلات فرهنگی از جانب مسئولین دارید؟
در جریان مبارزه با فتنه88 جانبازان ویلچری ما کفن پوش در خیابان حضور پیدا کردند/نشان دادن حضور این جانبازان برای جوانان جنبه تربیت فرهنگی دارد
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): جانبازان ما وقتی در مراسمات ملی و مذهبی شرکت میکنند ما توقع داریم در پوششهای خبری حضور آنها مشخص باشد. به مسئولین امر در این مواقع میگوییم جامعه ایثارگری را نشان بدهید. با بخشهای مختلف خبری و شبکههای سیما هماهنگ میکنیم. اما متاسفانه تصویری از ایثارگران نشان نمیدهند. خیلی اوقات قبل برنامه نامه میزنیم بعدش به رئیس صدا و سیما نامه میزنیم و میگوییم نکند شما بخشنامه ای صادر کرده اید که جانبازان ما را نشان ندهند؟
مصطفی پرکره (عضو علی البدل هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی): دلیل اینکه ما مصر هستیم که از طریق رسانه ملی دوستان جانباز نشان داده شوند به خاطر این است که جوانان ببینند کسانی هستند که به خاطر این انقلاب 30 سال است مجروح شده و روی ویلچر نشسته اند. دیدن این چیزها خود به خود جنبه تربیت فرهنگی پیدا میکند. به عنوان مثال در جریان مبارزه با فتنه88 جانبازان ویلچری ما کفن پوش در خیابان حضور پیدا کردند. آن جوان و مخاطب وقتی اینها را ببیند که همچین کسانی پای نظام ایستادهاند تاثیر میگیرد. این مسائل خود به خود فضایی ایجاد میکند و جو فرهنگی در جامعه حاکم میکند که خیلی از مسائل را خنثی میکند وگرنه اصلا بحث این نیست که انجمن ما معرفی شود.
بانی برنامه دیدار حضرت آقا با جانبازان گردنی، انجمن جانبازان نخاعی بود
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): گاهی دیدهاید کسانی که میخواهند از موضوع شهدا سوء استفاده کنند چطور به راحتی می آیند بحث فلان همسر شهید و فرزند شهید را مطرح میکنند که علیه برخی موضوعات در نظام سخن گفتهاند. خب چرا ما برای دفاع از مواضع خود و انقلاب نمیآییم همین جانبازانی که بر سر نظام ایستادهاند را مطرح کنیم؟
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): برنامهای در سال 90 برگزار شد که طی آن جانبازان قطع نخاع گردنی خدمت آقا رفتند. ما دو سال و نیم دوندگی کردیم تا چنین برنامهای در سال 90 فراهم شد پایه گذار و بانی این برنامه انجمن جانبازان نخاعی بود. آن برنامه یک کار فرهنگی بود. خیلی برنامههای مختلفی داشتیم که اجرا نشد. اما نهایتا دیداری که حضرت آقا داشت خیلی اثرگذار بود.
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): آن جانبازی که نمی توانست حرف بزند و دهنش باز بود را یادتان هست؟ او هیچ چیزی نمیتوانست بگوید اما باز عشقش را نسبت به آقا نشان میدهد. آن دیدار خیلی حرف داشت.
حضرتآقا واقعا عاشقانه سراغ بچهها آمدند/رهبری تنها مسئولی که قبل از قرار گرفتن در جایگاه مراسم به دیدار جانبازان میرود/دیگر مسئولین حتی به ظاهر هم از این کارها نمیکنند
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): در آن دیدار حضرتآقا واقعا عاشقانه سراغ بچهها آمدند. هیچ کدام از مسئولین اینطور نیستند حتی به ظاهر هم از این کارها نمیکنند. مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند. وقتی یک مراسمی مثل صبحگاه یا امثال آن باشد و آقا در آنجا حضور داشته باشند وقتی از دور جانبازی را میبینند حتما نزد او میروند. ایشان رهبر جهان اسلام است اما قبل از اینکه در جایگاه حضور پیدا کرده و سخنرانی کنند می روند سراغ جانبازانی که در مراسم هستند. با آنها دیداری میکنند و بعد میروند در جایگاه. در همین مراسم چند نفر از جانبازان روی برانکادر بودند. که آقا با آن ها دیدار کرده بود. وقتی آقا داشتند با یکی از اینها روبوسی میکردند او به حضرت آقا گفت این طرف صورتم را هم ببوسید. آقا تخت او را دور زد تا بتواند آن طرف صورت او را هم ببوسد.
یکی از دوستان تعریف می کرد پشت پرده ایستادم وقتی آقا با جانبازان دیدار کرد و آمد از ایشان پرسیدم شما که با این جانبازان دیدار و روبوسی و آنها را بغل کرده اید نظرتان راجع به این دیدار چیست؟ ایشان فرمودند: من اگر احساس میکردم اینها اذیت نمیشوند بیشتر از این، این کار را میکردم. فکر میکردم اگر از این بیشتر با آنها روبوسی و دیدار کنم، بچهها اذیت میشوند.
بچههای انجمن جانبازان نخاعی به صورت هیأت اجرایی در مراسم حضور پیدا کردند. اصل برنامه برای جانبازان گردنی بود. ما به این بچههای خودمان که برای کارهای اجرایی رفته بودند، گفته بودیم شما بروید انتهای حسینیه بایستید و در جمع دوستان گردنی نیایید. یکی از همین بچهها به نام آقای وفایی میگفت من میدیدم عرق همینطور از پیشانی آقا میچکد من دستمال درآورده بودم و فقط عرق پیشانی ایشان را خشک میکردم(در فیلم ها هم هست) ما میگوییم کاش مسئولین ما این فعالیتهای آقا را میدیدند و یاد میگرفتند. حتی بعضی مسئولین ما وقتی وارد جایی میشوند و میبینند یک جانباز ویلچری در آن گوشه ایستاده، راهشان را کج میکنند و از طرف دیگر میروند تا به آن جانباز برخورد نکنند.
بعد از سخنرانی، آقا پشت پرده گفته بودند به جانبازان بگویید بیایند اینجا برای دیدار
قبل از ماه مبارک رمضان به مناسبت سالروز واقعه هفتم تیر، به همراه جانبازان و خانواده شهدای تهران رفتیم دیدار حضرت آقا. آقای شهیدی رئیس بنیاد شهید گزارشی داد و بعد از آن حضرت آقا صحبت کردند. به ما هم گفته بودند هماهنگ کنید حدود 30 جانباز ویلچری بیاورید تا در مراسم حضور داشته باشند. ما هم حدود 35 جانباز ویلچری که بیشترشان بچههای نخاعی بودند آنجا بودیم. همه سمت راست محل برنامه حضور داشتیم. صحبتهای آقا که تمام شد. پشت پرده گفته بودند به جانبازان بگویید بیایند اینجا. بچهها رفتند در راهروی پشت حسینیه و آقا با تک تک آنها روبوسی کردند و تک تک حرفهایشان را شنیدند. هیچ کدام از مسئولین این کار را نمیکنند. اما آقا با این وقت کمشان این کار را کردند. کاش دیگران هم نگاه کنند و این کارها را یاد بگیرند.
مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند، راه حل مشکلات فرهنگی همین است/تمام زندگی ما فدای یک لحظه از عمر آقا
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند. راه حل مشکلات فرهنگی همین است. یک صدم کاری را که آقا انجام میدهد را مسئولین دیگر هم انجام دهند. این وظیفه آنها است.
مصطفی پرکره (عضو علی البدل هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی): ما فقط خدا را شکر میکنیم که سایه آقا بالا سرمان است. واقعا خستگی و روحمان با شادابی و سلامتی آقا آرامش پیدا میکند. تمام زندگی ما فدای یک لحظه از عمر آقا.
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): در پایان انجمن جانبازان نخاعی از مدیران و نهادهایی که با درک صحیح و روشن از مشکلات جانبازان از جمله مدیریت محترم ایثارگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار شریفی و فرماندهی محترم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی امیر پور دستان و جناب آقای دکتر عباسپور معاونت محترم بهداشت و درمان بنیاد که بیشترین همکاری و تعامل را با این انجمن داشتهاند، کمال تشکر و قدردانی را دارد، و توفیقات روز افزون ایشان را در خدمت به جمهوری مقدس اسلامی و ارزشهای آن از خداوند متعال خواستار است.
انجمن جانبازان نخاعی کشور محلی برای رسیدگی به مشکلات این جانبازان است. یک تشکل غیر دولتی که خود جانبازان آن را راه اندازی کردهاند. شاید بتوان دلایل متعددی را برای تشکیل چنین محفلی که حالا به یک تشکل قدرتمند در حوزه جانبازان تبدیل شده است، نام برد. اما مهمترین آن خلأهای بزرگی است که در سایه کمکاری سایر نهادهای مرتبط با جانبازان و دستگاههای مسئول کشور ایجاد شده است. نشست خبرگزاری تسنیم با 6 نفر از اعضای هیأت مدیره این انجمن در دفتر کار آنان فرصت مناسبی برای بررسی علل تشکیل این انجمن، عمده فعالیتهای آنان، مشکلات عمده جانبازان نخاعی کشور، بحث بهداشت و درمان و مناسب سازی محیط شهری و موضوعات فرهنگی بود.
بخش اول این میزگرد را که به معرفی کوتاهی از جانبازان حاضر در نشست تسنیم، نحوه مجروحیتشان و معرفی فعالیتهایشان در انجمن جانبازان نخاعی پرداخته بود را میتوانید در اینجا، بخش دوم را که به بررسی «مشکلات درمانی» این جانبازان پرداخته را از اینجا و بخش سوم این میزگرد با موضوع «مناسب سازی» را میتوانید در اینجا بخوانید.
در بخش چهارم این میزگرد موضوعات فرهنگی و بررسی آنها در میان جانبازان به بحث گذاشته شده است که در ادامه میآید:
*تسنیم: مشکلاتی که در میان جانبازان نخاعی در مسائل مختلف مطرح است از کم توجهی به چه موضوعاتی ناشی میشود. این موارد را در صورت امکان به صورت مصداقی عنوان کنید.
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): تمام مشکلات ما در بحث فرهنگی است. حالا شما وقتی میگویید مشکلات را مصداقی بیان کنم، باید برایتان مثالی بزنم: وقتی شما به سفر میروید و نیاز به پمپ بنزین، امکانات سرویس بهداشتی یا نیاز به هر چیز دیگر را داشته باشید در اختیار شما قرار دارد اما فرد جانباز چطور؟ آیا برای او هم این امکانات موجود است؟ اگر مسئولان به این نظر برسند که وظیفه شرعی آنها است تا به این امور رسیدگی کنند، بسیاری از مشکلات برطرف میشود. ببینید، آموزش و پرورش فرانسه تنها وزارتخانه ای است که هر چه قدر بودجه بخواهد، دولتش به آنها میدهند. خیلی متاسفم که ما در کشور اسلامی هستیم و دغدغه صدور انقلاب اسلامی داریم، اما محروم ترین وزارتخانه ما وزارت آموزش و پرورش است. چون میدانند که انسان سازی تا چه اندازه مهم است. البته این را باید از ابتدا کار میکردند و حالا خیلی دیر شده است.
اگر رضایت زندگی یک جانباز فراهم شود، مسائل فرهنگی او هم تامین میشود
امیدوارم ما بتوانیم در کارهای فرهنگی که انجام میدهیم، فرهنگ خوبی را گسترش دهیم. البته اگر رضایت زندگی یک جانباز فراهم شود صددرصد مسائل فرهنگی او هم تامین میشود. در مرحله اول باید معشیت جانبازان را رسیدگی کنیم. شما توجه کنید که هزینههای ما مضاعف است. اما اگر بتوانیم مسائل فرهنگی را گسترش دهیم و اینکه به این موضوع برسیم چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ شاید برخی از مشکلات حل شود.
این را من قبول دارم که به آن چیزی که مطلوب ما است، نخواهیم رسید این طبیعی است ولی اگر متولیان، انگیزه حل مشکلات را داشته باشند مسائل حل میشود. مثلا شما به عنوان خبرنگار، اگر تا به حال دغدغه این را نداشتید که به سراغ من جانباز بیایید از کم کاری شما است. هر کسی که در این جامعه زندگی می کند میتواند این موضوعات و مسائل را به خوبی لمس کند. رئیس بانکی که 30 سال است با جانبازان برخورد دارد باید این موضوعات را درک کند و تسهیلاتی را برای جانبازان در نظر بگیرند.
البته تمام این موضوعات به شخصیت افراد هم برمیگردد. شما به جایی بروید که پیشرفت را مشاهده کنید مطمئنا مسئول آنجا فرد خبره و متخصصی بوده است و خواست خود مسئول بوده. شاید وظیفه ای هم نداشته است. شما تصور کنید وقتی ویلچری وارد هواپیما میشود چرا هزاران مشکل به وجود میآید؟ چرخ ویلچر آسیب میبیند. به این دلیل که مانند آجر آن ویلچر را پرت میکنند و وقتی جانباز بنده خدا از هواپیما پیاده میشود و میخواهد بر روی ویلچر بنشیند، نمیتواند چون خراب شده است. این مشکلات واقعا وجود دارد. اخیرا این اتفاق در سفر به مشهد برای یکی از جانبازان رخ داد، که متاسفانه هیچکس پاسخگو نبود. اینها همه مشکلاتی است که از مسائل فرهنگی و عدم درک مشکلات از جانب مسئولین و نهادها ایجاد میشود.
*تسنیم: یعنی معتقدید ریشه تمام این مشکلات در فهم فرهنگی است؟ این نگاه فرهنگی باید چگونه باشد؟
رنج ما فرهنگی است که داریم از دست میدهیم
سردار حیدر بنایی (مسئول امور مناسب سازی و رفاهی): هفته دفاع مقدس هم با شهادت مردم و فداکاری خانوادهها مقدس شد. اساسا این صحبتها و خواستهها برای این است که جانبازان همانند دیگر اقشار در جامعه حضوری پررنگ داشته باشند، چرا؟ به خاطر اینکه آن چیزی که ما میخواهیم فرهنگ است. تمام این ماشینها و دیگر امکانات را از ما بگیرند، اما از آنچه که رنج میبریم فرهنگی است که داریم از دست میدهیم. ما زمانی خوشحال بودیم که زنان و دختران ما با حجاب خود برای ما افتخارآفرین بودند. من جنگیدم تا ناموس من صدمه نبیند اما در حال حاضر میبینم که دختران جوان صدمه میبینند.
زمانی مسئولیت واحد خانواده را در سازمانهای مختلف داشتم، دختر یک جانباز برای من نامه نوشته بود که «وقتی از طرف مدرسه میگویند، پدرت را بیاور، من خجالت می کشم بگویم او جانباز است و روی ویلچر می نشیند. یا شیمیایی است» وقتی این مسائل را کسی مثل من جانباز ویلچری میبیند احساس میکند این فرهنگی را که به خاطرش جنگیده از دست داده است. میگویم: من با این مجروحیت همه چیز خود را از دست داده ام. فرق ما با اروپایی ها در جنگها این است که من زندگیام را فدای اعتقاداتم و ناموسم میکنم.
در مورد سخنانی که گفته شد باز هم مصداقی برایتان به عنوان مثال بگویم: در ایام گذشته 7 یا 8 عروسی دعوت شدیم که من دو تا از این عروسیها را رفتم و لذت بردم که بچه مذهبیها مجلسشان به گونه ای بود که من میتوانستم در آن مجلس بنشینم. ولی باقی عروسیهایی که رفتم فقط زجر کشیدم.
پدرم بعد مجروحیتم در بیمارستان به دیگران میگفت: گریه نکنید، سرتان را بالا بگیرید و افتخار کنید
همه هستی من ناموس و اسلامم است، البته نمیخواهم بگویم که از جوانی خوب و بی نقص بودم. نفس مسیحای امام خمینی(ره) من را بیدار کرد و به عشق نفس امام(ره) همه زندگی خود را گذاشتم. موقعی که در بیمارستان مجروح بودم، پدر و مادرم به ملاقات من آمدند، وقتی دیدند دوستان و پاسداران گریه میکنند، پدرم به آنان میگفت: «گریه نکنید، اینجا ضدانقلابیون حضور دارند. گریه نکنید این باید میرفت و تکه تکه میشد، از علی اکبر(ع) که بالاتر نیست. چرا گریه میکنید؟ سرتان را بالا بگیرید و افتخار کنید.» ببینید! این پدر و مادر ما بودند.
«امیر کریمی طینت» که پسرعموی مادر من بود از غرب جنازه اش را آوردند. مادرم خانه آنها بود که به آنجا رفتم و به مادر خود گفتم: مادرجان آمدم خداحافظی. «گفت: کجا می روی؟» گفتم: دارم می روم تفنگ امیر را به دست بگیرم. پیشانی من را بوسید و گفت: «خوش آمدی!» این فرهنگ دارد از بین میرود، با توجه به اینکه طراحی صنعتی خواندم و سالهاست در کنار مناسب سازی و تدوین ضوابط و مقررات معماری و شهرسازی حضور دارم و انجام وظیفه میکنم. اما وقتی وارد دانشگاه یا محافلی میشوم بعضی رفتارها و برخوردها ما را میسوزاند.
البته در مواقعی امیدواری هم وجود دارد، یکی از فرزندان دوستانم به من گفت: «عمو درست است که من از صبح تا شب ماهواره تماشا میکنم اما اگر دشمن بخواهد به مملکت ما تعرض کند فکر نکنید من پشت آنها هستم، من پشت شما خواهم بود.» این جمله برای من قدر دنیا میارزد. این نشان می دهد که هنوز جوان های ما بی اعتقاد نشدند. وقتی اعتکاف میشود و جوانهای مشتاق را میبینم، گویی زنده میشوم. پس یک کورسوی امید وجود دارد.
دیگر مسئولان باید ادامه راه را بروند. وقتی به من میگویند شما اگر می خواهید امر به معروف انجام دهید باید مجوز داشته باشید. در حالی که پیغمبر فرموده است: «اگر امر به معروف نکنید، دشمن خدا هستید.» نمی دانم قانون چه می گوید و این جملات کجاست.
همسر جانباز نخاعی پیدا نمیکنید که دست و پا درد و گردن درد نداشته باشد
نکته ای دیگر که دوستان عزیز اشاره کردند، خانوادههای جانبازان است، آنان خیلی گرفتار مشکلات هستند شما همسر جانباز نخاعی پیدا نمیکنید که دست درد و پا درد و گردن درد نداشته باشد. خب همسر جانباز نخاعی تمام کارهای جانباز را رفع و رجوع می کند. پاکنویس ما در جامعه است و دیگران میبینند اما چرکنویس ما در خانه است. بالاخره همسر من هم از تمام این مسائل خسته است و دوست دارد به سفر برود. میخواهد بلیط بگیرد شرط میگذارند که تو به شرطی با بلیط نیم بها میتوانی سفر کنی که جانباز هم همراه تو باشد. آیا این شان و منزلت همسر جانباز را خرد نمیکند؟ شما فرض کنید برای یک کار کوچک، کلی پرسنل گذاشتید اما همسر من 24 ساعته پرستار من است که باید کار کند و با این وجود این گونه رفتارها هم با او می شود. دردهای ما واقعا زیاد است.
*تسنیم: راه حلی هم برای حل این مشکلات فرهنگی از جانب مسئولین دارید؟
در جریان مبارزه با فتنه88 جانبازان ویلچری ما کفن پوش در خیابان حضور پیدا کردند/نشان دادن حضور این جانبازان برای جوانان جنبه تربیت فرهنگی دارد
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): جانبازان ما وقتی در مراسمات ملی و مذهبی شرکت میکنند ما توقع داریم در پوششهای خبری حضور آنها مشخص باشد. به مسئولین امر در این مواقع میگوییم جامعه ایثارگری را نشان بدهید. با بخشهای مختلف خبری و شبکههای سیما هماهنگ میکنیم. اما متاسفانه تصویری از ایثارگران نشان نمیدهند. خیلی اوقات قبل برنامه نامه میزنیم بعدش به رئیس صدا و سیما نامه میزنیم و میگوییم نکند شما بخشنامه ای صادر کرده اید که جانبازان ما را نشان ندهند؟
مصطفی پرکره (عضو علی البدل هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی): دلیل اینکه ما مصر هستیم که از طریق رسانه ملی دوستان جانباز نشان داده شوند به خاطر این است که جوانان ببینند کسانی هستند که به خاطر این انقلاب 30 سال است مجروح شده و روی ویلچر نشسته اند. دیدن این چیزها خود به خود جنبه تربیت فرهنگی پیدا میکند. به عنوان مثال در جریان مبارزه با فتنه88 جانبازان ویلچری ما کفن پوش در خیابان حضور پیدا کردند. آن جوان و مخاطب وقتی اینها را ببیند که همچین کسانی پای نظام ایستادهاند تاثیر میگیرد. این مسائل خود به خود فضایی ایجاد میکند و جو فرهنگی در جامعه حاکم میکند که خیلی از مسائل را خنثی میکند وگرنه اصلا بحث این نیست که انجمن ما معرفی شود.
بانی برنامه دیدار حضرت آقا با جانبازان گردنی، انجمن جانبازان نخاعی بود
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): گاهی دیدهاید کسانی که میخواهند از موضوع شهدا سوء استفاده کنند چطور به راحتی می آیند بحث فلان همسر شهید و فرزند شهید را مطرح میکنند که علیه برخی موضوعات در نظام سخن گفتهاند. خب چرا ما برای دفاع از مواضع خود و انقلاب نمیآییم همین جانبازانی که بر سر نظام ایستادهاند را مطرح کنیم؟
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): برنامهای در سال 90 برگزار شد که طی آن جانبازان قطع نخاع گردنی خدمت آقا رفتند. ما دو سال و نیم دوندگی کردیم تا چنین برنامهای در سال 90 فراهم شد پایه گذار و بانی این برنامه انجمن جانبازان نخاعی بود. آن برنامه یک کار فرهنگی بود. خیلی برنامههای مختلفی داشتیم که اجرا نشد. اما نهایتا دیداری که حضرت آقا داشت خیلی اثرگذار بود.
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): آن جانبازی که نمی توانست حرف بزند و دهنش باز بود را یادتان هست؟ او هیچ چیزی نمیتوانست بگوید اما باز عشقش را نسبت به آقا نشان میدهد. آن دیدار خیلی حرف داشت.
حضرتآقا واقعا عاشقانه سراغ بچهها آمدند/رهبری تنها مسئولی که قبل از قرار گرفتن در جایگاه مراسم به دیدار جانبازان میرود/دیگر مسئولین حتی به ظاهر هم از این کارها نمیکنند
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): در آن دیدار حضرتآقا واقعا عاشقانه سراغ بچهها آمدند. هیچ کدام از مسئولین اینطور نیستند حتی به ظاهر هم از این کارها نمیکنند. مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند. وقتی یک مراسمی مثل صبحگاه یا امثال آن باشد و آقا در آنجا حضور داشته باشند وقتی از دور جانبازی را میبینند حتما نزد او میروند. ایشان رهبر جهان اسلام است اما قبل از اینکه در جایگاه حضور پیدا کرده و سخنرانی کنند می روند سراغ جانبازانی که در مراسم هستند. با آنها دیداری میکنند و بعد میروند در جایگاه. در همین مراسم چند نفر از جانبازان روی برانکادر بودند. که آقا با آن ها دیدار کرده بود. وقتی آقا داشتند با یکی از اینها روبوسی میکردند او به حضرت آقا گفت این طرف صورتم را هم ببوسید. آقا تخت او را دور زد تا بتواند آن طرف صورت او را هم ببوسد.
یکی از دوستان تعریف می کرد پشت پرده ایستادم وقتی آقا با جانبازان دیدار کرد و آمد از ایشان پرسیدم شما که با این جانبازان دیدار و روبوسی و آنها را بغل کرده اید نظرتان راجع به این دیدار چیست؟ ایشان فرمودند: من اگر احساس میکردم اینها اذیت نمیشوند بیشتر از این، این کار را میکردم. فکر میکردم اگر از این بیشتر با آنها روبوسی و دیدار کنم، بچهها اذیت میشوند.
بچههای انجمن جانبازان نخاعی به صورت هیأت اجرایی در مراسم حضور پیدا کردند. اصل برنامه برای جانبازان گردنی بود. ما به این بچههای خودمان که برای کارهای اجرایی رفته بودند، گفته بودیم شما بروید انتهای حسینیه بایستید و در جمع دوستان گردنی نیایید. یکی از همین بچهها به نام آقای وفایی میگفت من میدیدم عرق همینطور از پیشانی آقا میچکد من دستمال درآورده بودم و فقط عرق پیشانی ایشان را خشک میکردم(در فیلم ها هم هست) ما میگوییم کاش مسئولین ما این فعالیتهای آقا را میدیدند و یاد میگرفتند. حتی بعضی مسئولین ما وقتی وارد جایی میشوند و میبینند یک جانباز ویلچری در آن گوشه ایستاده، راهشان را کج میکنند و از طرف دیگر میروند تا به آن جانباز برخورد نکنند.
بعد از سخنرانی، آقا پشت پرده گفته بودند به جانبازان بگویید بیایند اینجا برای دیدار
قبل از ماه مبارک رمضان به مناسبت سالروز واقعه هفتم تیر، به همراه جانبازان و خانواده شهدای تهران رفتیم دیدار حضرت آقا. آقای شهیدی رئیس بنیاد شهید گزارشی داد و بعد از آن حضرت آقا صحبت کردند. به ما هم گفته بودند هماهنگ کنید حدود 30 جانباز ویلچری بیاورید تا در مراسم حضور داشته باشند. ما هم حدود 35 جانباز ویلچری که بیشترشان بچههای نخاعی بودند آنجا بودیم. همه سمت راست محل برنامه حضور داشتیم. صحبتهای آقا که تمام شد. پشت پرده گفته بودند به جانبازان بگویید بیایند اینجا. بچهها رفتند در راهروی پشت حسینیه و آقا با تک تک آنها روبوسی کردند و تک تک حرفهایشان را شنیدند. هیچ کدام از مسئولین این کار را نمیکنند. اما آقا با این وقت کمشان این کار را کردند. کاش دیگران هم نگاه کنند و این کارها را یاد بگیرند.
مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند، راه حل مشکلات فرهنگی همین است/تمام زندگی ما فدای یک لحظه از عمر آقا
سید محمد مدنی(مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی): مسئولین بروند از آقا یاد بگیرند. راه حل مشکلات فرهنگی همین است. یک صدم کاری را که آقا انجام میدهد را مسئولین دیگر هم انجام دهند. این وظیفه آنها است.
مصطفی پرکره (عضو علی البدل هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی): ما فقط خدا را شکر میکنیم که سایه آقا بالا سرمان است. واقعا خستگی و روحمان با شادابی و سلامتی آقا آرامش پیدا میکند. تمام زندگی ما فدای یک لحظه از عمر آقا.
حسین اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): در پایان انجمن جانبازان نخاعی از مدیران و نهادهایی که با درک صحیح و روشن از مشکلات جانبازان از جمله مدیریت محترم ایثارگران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار شریفی و فرماندهی محترم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی امیر پور دستان و جناب آقای دکتر عباسپور معاونت محترم بهداشت و درمان بنیاد که بیشترین همکاری و تعامل را با این انجمن داشتهاند، کمال تشکر و قدردانی را دارد، و توفیقات روز افزون ایشان را در خدمت به جمهوری مقدس اسلامی و ارزشهای آن از خداوند متعال خواستار است.