مي دانم اشتباه بزرگي در زندگي ام مرتکب شدم و تاوان سنگيني هم به خاطراين اشتباه دادم اما پيامدهاي آن ماجرا مرا رها نکرده است و همچنان درگير مشکلي هستم که خودم عامل اصلي آن بوده ام به طوري که ديگر به آخر خط رسيده ام و نمي دانم...
شهدای ایران:دختر ۲۳ ساله در حالي که از شدت عصبانيت دستانش مي لرزيد و براي اعلام شکايت از يک جوان مزاحم وارد کلانتري امام رضا(ع) مشهد شده بود به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري گفت: در دانشگاه تحصيل مي کردم که نادر به خواستگاري ام آمد او جواني مودب، خوش اخلاق و با ايمان بود به همين دليل خيلي زود مراسم ازدواج ما برگزار شد و من و نادر نامزد شديم چند ماهي که از مراسم عقدکنانمان مي گذشت وابستگي عجيبي به او پيدا کرده بودم به طوري که حتي يک روز دوري او را هم نمي توانستم تحمل کنم اما اين روزهاي شيرين زياد طول نکشيد و دست تقدير در يک حادثه رانندگي نادر را از من گرفت از آن روز به بعد ديگر به دختري عصبي، پريشان و افسرده تبديل شده بودم و هيچ گاه نمي خواستم مرگ او را باور کنم آن قدر او را دوست داشتم که احساس مي کردم هميشه در کنارم است مرگ او تاثير بدي بر روح و روانم گذاشته بود به طوري که ديگر از زندگي بيزار شده بودم در اين شرايط خانواده ام نيز اصرار مي کردند که دوباره ازدواج کنم از سوي ديگر نيز به خاطر رفتارهاي پرخاشگرانه در دانشگاه، با دانشجويان درگير مي شدم و کار به ضرب و جرح مي کشيد تا اين که پس از تذکرهاي متعدد مرا از دانشگاه اخراج کردند پس از آن در يک عکاسي مشغول به کار شدم و در آن جا با پسر جواني که از مشتريان عکاسي بود طرح دوستي ريختم بارها با او به خارج از شهر و مکان هاي مختلف مي رفتم روابط ما هر روز بيشتر مي شد تا اين که روزي پليس ما را به جرم رابطه نامشروع دستگير کرد و در دادگاه محکوم به تحمل شلاق شديم اگرچه ديگر به دختري سابقه دار تبديل شده بودم، اما آن جوان باز هم قصد داشت رابطه اش را با من ادامه بدهد اما در اين مدت من متوجه اعتياد شديد او به مواد مخدر صنعتي شده بودم و به همين دليل به اين ارتباط پايان دادم اما او نه تنها ماجرا را پايان يافته نمي داند بلکه مدام به وسيله تلفن و يا پيامک براي من و خانواده ام ايجاد مزاحمت مي کند به طوري که مزاحمت هاي او موجب نگراني شديد خانواده ام شده است او با اين ادعا که بايد تا آخر عمر با او ارتباط داشته باشم به محل کارم مي آيد و با عربده کشي و تهديد و همچنين توهين هاي زننده برايم ايجاد مزاحمت مي کند حالا مي فهمم که او قصد ازدواج با من را نداشته و تنها به خاطر سوءاستفاده از من، در پي اين «دوستي خياباني» بوده است اکنون دست به دامان قانون شده ام تا از تهديدها و مزاحمت هاي خياباني او رهايي يابم، اما کاش...
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
*خراسان
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
*خراسان