شهدای ایران shohadayeiran.com

برقعی در اشعارش صرفا مدح و مرثیه‌ی اهلبیت را بیان نمی‌کند؛ بلکه با بکارگیری عناصری آشنا، ذهن را به واقعه یا اتفاقی خاص پیوند می‌زند و مخاطب با پرسه در خیال شاعرانه‌اش، خود را به اهلبیت نزدیک‌تر می‌بیند.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

برقعی در اشعارش صرفا مدح و مرثیه‌ی اهلبیت را بیان نمی‌کند؛ بلکه با بکارگیری عناصری آشنا، ذهن را به واقعه یا اتفاقی خاص پیوند می‌زند و مخاطب با پرسه در خیال شاعرانه‌اش، خود را به اهلبیت نزدیک‌تر می‌بیند. آن چنان که گاهی شعر، زیارت نامه‌اش می‌شود

اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:
که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم

در این سال‌ها که شعر جوان دچار نوعی تکرار شده است، شعر آیینی در اوج شکوفایی و پویایی به سر می‌برد و شاعران زیادی تمایل به حضور در این عرصه را دارند. جوانان مشتاقی که در حوزه‌ی شعر آیینی طبع‌آزمایی می‌کنند، اتفاقات جدیدی را رقم زده‌اند که عناصر و فضاهای شعر مذهبی را تغییر داده و از شعارزدگی و مضامین کلیشه‌ای رها شده‌اند. از آن جمله است سید حمید رضا برقعی که اشعارش نمونه‌ی موفقی از شعر آیینی با مضامین و زبان جدید است. اشعاری که لبریز از تازگی است و خواندنش برای هر نوع مخاطبی لذت‌بخش است.

سید حمید رضا برقعی مرداد ماه سال ۱۳۶۲ در شهر مقدس قم متولد شد. نقطه‌ی عطف زندگی وی در دوران نوجوانی و جوانی، وارد شدن به هیئات و حضور فعال در جلسات مذهبی می‌باشد؛ اتفاقی که به نوعی تعیین کننده‌ی آینده‌‌ی او نیز بود. برقعی -آنگونه که خودش می‌گوید- پس از بازگشت از کربلا نوحه‌ای می‌سراید که سفرنامه‌ی زیارت بوده است و این می‌شود شروع جریان شاعری‌اش. علاقه‌‌ به شعر مذهبی و تاثیر تنفس‌ در مجالس اهلبیت با طبع جوشان او گره می‌خورد و باعث پیشرفت سریع او در این عرصه و قوت روز‌افزون اشعارش می‌شود.حمیدرضا برقعی

برقعی در اشعارش صرفا مدح و مرثیه‌ی اهلبیت را بیان نمی‌کند؛ بلکه با بکارگیری عناصری آشنا، ذهن را به واقعه یا اتفاقی خاص پیوند می‌زند و مخاطب با پرسه در خیال شاعرانه‌اش، خود را به اهلبیت نزدیک‌تر می‌بیند. آن چنان که گاهی شعر، زیارت نامه‌اش می‌شود:

همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم

و گاه یک چای، یادآور شیرینی محبت امام حسین (ع) و شوق زیارتش:

شبیه چایی شیرین کربلایی‌ها
لبم حلاوت اهلا من العسل دارد

شاید بتوان بیشترین موفقیت سید حمید رضا برقعی را در استقبال عموم از شعرش دانست، این که هر مخاطبی با هر سلیقه‌ای از شعر او لذت می‌برد؛ اما هنر برقعی در آن است که توانسته نظر مخاطب حرفه‌ای شعر را نیز به خود جلب کند و فعالان در عرصه‌ی شعر و ادبیات هم شعر او را بپذیرند. در واقع برقعی متناسب با نظر عموم شعر نمی‌سراید اما سلیقه‌ی مخاطب را با شعر خوب و سطح بالا ارتقا می‌دهد و به لذت بردن از شعر سالم و صحیح وا می‌دارد. نمونه‌ی روشن آن، شعری است که سال ۱۳۸۶ در برابر مقام معظم رهبری قرائت کرد و با استقبال گسترده‌ی مردم روبرو شد؛ از آن طرف استقبالی که در جوامع ادبی نیز از این شعر به عمل آمد بسیار چشمگیر بود و اساتید و صاحب نظران زیادی از آن سخن گفتند:

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست
شاعر شکست خورده طوفان واژه‌هاست

شاهد دیگری بر استقبال عام و خاص از اشعار برقعی، «طوفان واژه‌ها» و «قبله مایل به تو» -دو مجموعه اشعار وی- می‌باشد. مجموعه‌هایی که در کتاب فروشی‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد و در جشنواره‌ها، جایزه‌های ادبی، جلسات نقد و بررسی و… از آن تجلیل به عمل می‌آید. طوفان واژه‌ها در حالی پرفروش‌ترین کتاب شعر جوان است و چاپ هجدهم را پشت سر می‌گذارد که جایزه‌های کتاب فصل و گام اول را به خود اختصاص داد و نامزد دریافت جایزه کتاب سال بوده است و قبله مایل به تو نیز پس از دو سال انتشار به چاپ هفتم رسیده و تا کنون برگزیده‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزه کتاب فصل شده است.برقعی۴

زبان اشعار برقعی زبانی سلامت و پاکیزه است؛ زبانی که کلمات آن دارای نظامی مشخص است و اتفاقات جدید را روایت می‌کند. اشعار وی پویا و پیشرو هستند؛ هر چند کلماتی همچون شاعر، دفتر، واژه و غزل در اشعار او بسامد بالایی دارد اما شاعر همواره سعی می‌کند از کلیشه‌ها بگریزد و مضامین نو را کشف کند.

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه‌ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

تنوع در قالب و وزن از حلقه‌های مفقوده‌ی شعر جوان است که نبود آن در کتاب‌های امروز بسیار مشهود است. اتفاقی که برقعی از آن حداکثر بهره را برده است. وزن‌های متفاوت و گاه غریب، به همراه استفاده از قالب‌های گوناگونی همچون مسمط، مربع ترکیب، مثنوی، چهارپاره و بحرطویل هارمونی زیبایی به اشعار او بخشیده است:

برقعیبه هر دو عالم کسی نباشد برای من آشناتر از تو
منم منم بی‌بهاتر از من تویی تویی کیمیاتر از تو
تو را خدایی که آفریده درون آیینه را کشیده
تو وجه اویی خودت بگو که کدام بنده خداتر از تو

و یا:

چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمی‌داد
هزار تکه شد این من به لطف آینه‌هایت
همچنین تکه‌ای بحرطویلی عاشورایی:

سپس آهسته نوشتم: «فقط ای اشک امانم بده تا سجده‌ی شکری بگذارم» که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدسته‌ی باران و اذان آمد و یک گوشه از آن پرده‌ی در شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند به شش گوشه‌ی‌ معشوق، خدایا! تو بگو این منم آیا که سراپا شده‌ام محو تمنا و تماشا فقط این را بنویسید رسیده است لب تشنه به دریا…

از بهترین شعرهای سید حمید رضا برقعی، اشعاری است که برای حضرت معصومه (س) سروده است. در پایان یکی از این غزل‌ها را با هم می‌خوانیم:

با همین چشم‌های خود دیدم، زیر باران بی‌امان بانو!
درحرم قطره قطره می‌افتاد آسمان روی آسمان بانو

صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می‌شود اما
به خدا گریه‌های من گاهی دست من نیست مهربان بانو

گم شده خاطرات کودکی‌ام گریه گریه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان، بانو

باز هم مثل کودکی هر سو می‌دوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژه‌ها آهو… گفتم آهو و ناگهان بانو…

شاعری در قطار قم – مشهد چای می‌خورد و زیر لب می‌گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو

شعر از دست واژه‌ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است
بغض یعنی که حرف‌هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو

این غزل گریه‌ها که می‌بینی آنِ شعر است، شعر آیینی
زنده‌ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو!

کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است
زادگاه من و مزار من است، مرگ یک روز بی‌گمان بانو

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار