نفیسی در صفحات متعدد کتابش با اشاره به اینکه در دستگاه پهلوی همه مردان به همسران خود خیانت میکردند، تاکید دارد که پدرش این قضایا را از همسرش یعنی مادر آذر ـ نزهت ـ پنهان نمی کرده و حتی از او برای ارتباط بیشتر با زنان دیگر کمک میگرفته است.
به گزارش شهدای ایران، خبرآنلاین به نقل از گاردین نوشت: آذر نفیسی، نویسنده ایرانی الاصل ساکن امریکا بعد از رمان «لولیتا خوانی در تهران» که با ترسیم فضایی سیاه از نخستین روزهای ایران پس از انقلاب مورد توجه محافل غربی قرار گرفت در کتاب جدید خود تجربههای ایرانی خود را با ادبیات داستانی غرب آمیخته است و داستان زندگی شخصی خود را روایت میکند.
وی در این کتاب که «چیزهایی که من درباره آنها سکوت کردهام: خاطرات یک دختر اشرافی» نام گرفته است داستان زندگی شخصی خود را به زمانهای قبل و کمی هم بعد از انقلاب معطوف می کند و بیشتر درباره جدایی والدینش می نویسد که چگونه حکومت و سیاست در دوران پهلوی زندگی آنها را به هم زد. خاطرات این کتاب تا زمان مرک مادر روایت شده است.
به نوشته نفیسی والدین او که هر دو در سیستم حکومتی شاه دستی داشتند تنها کنار یکدیگر زندگی می کردند و هیچ احساسی نسبت به یکدیگر نداشتند و حتی وقتی پدر به عنوان شهردار تهران به اتهام توطئه علیه شاه به زندان می افتد دختر جوان امیدوار می شود که شاید همین زندان رفتن، باعث گرمی روابط والدین شود اما چنین اتفاقی نمیافتد.
نفیسی از شخصیت زننده پدرش و انحرافات اخلاقی وی سخن می گوید و در صفحات متعدد کتابش به این قضیه اشاره می کند و تاکید دارد که پدرش این قضایا را از همسرش یعنی مادر آذر ـ نزهت ـ پنهان نمی کرده و حتی از دخترش برای ارتباط بیشتر با زنان دیگر کمک میگرفته است.
وی در صفحه اول کتابش از رابطه زنان مختلف با پدرش صحبت میکند که پدر به دلایل مختلف این روابط را توجیه می کند و می نویسد بسیاری از مردهای اطراف ما هم همین شیوه را دارند به طوری که این شیوه زندگی در میان اشراف زادگان و مسئولین رژیم شاه به یک رسم تبدیل شده است.
وی مینویسد در فرهنگ ایرانی نباید روابط و سرگذشت شخصی و خانوادگی افراد بازگو شود ولی می توان گفت من تمام این سالها برای گفتن این حقایق سکوت کردم.
نخستین جمله کتاب، شاید بهترین خلاصه این رمان بلند باشد: «اکثر مردان به همسر خود خیانت میکنند تا معشوقه داشته باشند. پدرم به مادرم خیانت می کرد تا زندگی خانوادگی خوبی داشته باشد!»
بنا بر این گزارش، اگر رمان اول نفیسی، طغیان نویسنده علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران پس از انقلاب بود، مجموعه خاطرات تازه او، علاوه بر بیان خاطرات خصوصی او از خانواده و بویژه انحرافات اخلاقی پدر، شرح پنجه اندازی احساسی او با مادری است که خودکامه و خودرای معرفی شده و شوهر و فرزندان از گزند زورگویی و «زهر صدایش» ایمن نبودند.
آذر نفیسی دختر احمد نفیسی شهردار تهران در رژیم شاه و نزهت نفیسی از نخستین زنان حاضر در مجلس شورای ملی بود.
وی در این کتاب که «چیزهایی که من درباره آنها سکوت کردهام: خاطرات یک دختر اشرافی» نام گرفته است داستان زندگی شخصی خود را به زمانهای قبل و کمی هم بعد از انقلاب معطوف می کند و بیشتر درباره جدایی والدینش می نویسد که چگونه حکومت و سیاست در دوران پهلوی زندگی آنها را به هم زد. خاطرات این کتاب تا زمان مرک مادر روایت شده است.
به نوشته نفیسی والدین او که هر دو در سیستم حکومتی شاه دستی داشتند تنها کنار یکدیگر زندگی می کردند و هیچ احساسی نسبت به یکدیگر نداشتند و حتی وقتی پدر به عنوان شهردار تهران به اتهام توطئه علیه شاه به زندان می افتد دختر جوان امیدوار می شود که شاید همین زندان رفتن، باعث گرمی روابط والدین شود اما چنین اتفاقی نمیافتد.
نفیسی از شخصیت زننده پدرش و انحرافات اخلاقی وی سخن می گوید و در صفحات متعدد کتابش به این قضیه اشاره می کند و تاکید دارد که پدرش این قضایا را از همسرش یعنی مادر آذر ـ نزهت ـ پنهان نمی کرده و حتی از دخترش برای ارتباط بیشتر با زنان دیگر کمک میگرفته است.
وی در صفحه اول کتابش از رابطه زنان مختلف با پدرش صحبت میکند که پدر به دلایل مختلف این روابط را توجیه می کند و می نویسد بسیاری از مردهای اطراف ما هم همین شیوه را دارند به طوری که این شیوه زندگی در میان اشراف زادگان و مسئولین رژیم شاه به یک رسم تبدیل شده است.
وی مینویسد در فرهنگ ایرانی نباید روابط و سرگذشت شخصی و خانوادگی افراد بازگو شود ولی می توان گفت من تمام این سالها برای گفتن این حقایق سکوت کردم.
نخستین جمله کتاب، شاید بهترین خلاصه این رمان بلند باشد: «اکثر مردان به همسر خود خیانت میکنند تا معشوقه داشته باشند. پدرم به مادرم خیانت می کرد تا زندگی خانوادگی خوبی داشته باشد!»
بنا بر این گزارش، اگر رمان اول نفیسی، طغیان نویسنده علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران پس از انقلاب بود، مجموعه خاطرات تازه او، علاوه بر بیان خاطرات خصوصی او از خانواده و بویژه انحرافات اخلاقی پدر، شرح پنجه اندازی احساسی او با مادری است که خودکامه و خودرای معرفی شده و شوهر و فرزندان از گزند زورگویی و «زهر صدایش» ایمن نبودند.
آذر نفیسی دختر احمد نفیسی شهردار تهران در رژیم شاه و نزهت نفیسی از نخستین زنان حاضر در مجلس شورای ملی بود.
خخخخخ!!