کارشناسان براین باروند که مسیر انتقال قدرت در پادشاهی عربستان، مسیری دشوار و ناهموار است و در صورت ادامه کاهش بهای نفت، ضربه اقتصادی سنگینی به این کشور وارد خواهد شد.
اندیشکده صهیونیستی مطالعات امنیت ملی طی گزارشی به قلم «یوئل گوزانسکی» (Yoel Guzansky) به چالش های داخلی و خارجی پادشاه آینده عربستان سعودی پرداخت و تأکید کرد در صورت ادامه کاهش بهای نفت، ضربه اقتصادی سنگینی به این کشور وارد خواهد شد. وی که پیش از این مسئول بخش ایران در شورای امنیت ملی اسرائیل بوده، تصریح کرد که مسیر انتقال قدرت در پادشاهی عربستان، مسیری دشوار و ناهموار خواهد بود.
متن کامل این گزارش به شرح ذیل است:
دیدگاه رایج چه در داخل و چه در خارج عربستان این است که ثبات سیاسی در این پادشاهی به شدت به سلامتی و طول عمر حاکم مطلق کشور وابسته است. از این رو، طولانیتر شدن دوره درمان و بستری پادشاه کنونی عربستان، «ملک عبدالله بن عبدالعزیز»، «نگهبان» نفت و اماکن مقدسه اسلامی، در بیمارستان، منجر به بروز نگرانیهایی در باره ثبات و خطمشی سیاسی این کشور کلیدی شده است، آن هم درست در زمانی که این کشور هم در داخل و هم در خارج مرزهایش با چالشهای جدی روبروست.
خاندان سلطنتی آلسعود در تلاش است تا همه چیز را عادی جلوه دهد، ولی این درحالی است که درباره شرایط جسمانی ملک عبدالله و توانایی وی برای اداره کشور، تردیدهایی جدی وجود دارد. پادشاه ۹۱ ساله عربستان، در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ برای یک سری «آزمایشهای پزشکی» در بیمارستان بستری شد. خبرگزاری رسمی عربستان (SPA)، گزارش داد که وی از ذات الریه رنج میبرد و نیاز است تا موقتاً از «تنفس مصنوعی» استفاده کند. خانواده وی، که مترادف با رهبری کشور است، همچون نمایندگانی که از دیگر کشورهای منطقه به عیادت پادشاه بیمار آمدهاند و درباره وضعیت سلامتی وی نگرانند، مدام در بیمارستان در کنار وی هستند. تردیدها درباره شرایط جسمی پادشاه عربستان، سردرگمیها و آشفتگیها را در این کشور بیشتر کرده و همین امر موجب انتشار گزارشها و اخبار ضد و نقیض در شبکههای اجتماعی شده است.
اولویت و هدف اصلی خاندان سلطنتی آل سعود این است که قدرت را در دستان خودش حفظ کند، و به همین دلیل توانایی آنها در انتقال هر چه آرامتر قدرت، برایشان از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. با این حال، طی مدت کوتاهی سه وارث برای تاج و تخت منصوب شدهاند. همین امر نشاندهنده اهمیت آن است تا زمانی که حاکمیت و رهبری کنونی، جانشینی را برای پادشاهی از میان نوادگان «ابن سعود» انتخاب نکرده باشد، مسئله جانشینی- واگذاری امور کلیدی و مهم این پادشاهی به نسل جدید رهبران عربستان- ثبات این کشور را تهدید خواهد کرد.
از زمان «ابن سعود»، پدر ملک عبدالله و پایه گذار پادشاهی عربستان در دوران مدرن، رویه جانشینی به این ترتیب بوده است که پسران وی حکومت را به دست میگیرند که این بدین معناست که پس از عبدالله، پادشاه کنونی، برادر ناتنی وی شاهزاده سلمان، ولیعهد و وزیر دفاع کنونی، به قدرت خواهد رسید. فرآیند انتقال قدرت تاکنون، هموار بوده است. در حقیقت، این واقعیت که ملک عبدالله جانشینی باتجربه با نام شاهزاده سلمان را دارد باید نگرانیها درباره جنگ قدرت بر سر جانشینی که ممکن است به خلأ قدرت منجر شود، را کاهش دهد. با این وجود، شاهزاده سلمان ۸۰ ساله نیز از سلامتی کامل برخوردار نیست و سکته مغزی داشته است و از بیماری زوال عقل رنج میبرد. اگر که وی به عنوان پادشاه عربستان انتخاب شود، به احتمال بسیار زیاد، دوره حکومت وی از دوره حکومت دیگر پادشاهان سعودی کمتر خواهد بود.
ملک عبدالله در ماه مارس ۲۰۱۴ میلادی، با هدف تضمین ثبات حکومت، شاهزاده مقرن ۷۰ ساله، فرد دست راست و نیز جوانترین پسر ابن سعود را به عنوان «جانشین ولیعهد»، منصوب کرد. این انتصاب، که نشاندهنده ترجیح گزینه تداوم بر گزینه تغییر و پیشرفت بود، بیش از پیش انتقال قدرت به نوادگان ابن سعود را به تأخیر انداخت. راه پیش روی شاهزاده مقرن، که پیش از این خلبان هواپیمای جنگنده و فرماندار مدینه و نیز رییس پیشین سرویس اطلاعاتی عربستان بوده، دشوار و ناهموار است. بسیاری از برادران ناتنیاش با وی مخالفند چرا که مادر وی پیشخدمتی با اصالت یمنی بوده است. با توجه به شرایط جسمانی شاهزاده سلمان، احتمال دارد که شاهزاده مقرن در عمل نقش پادشاه را بر عهده داشته باشد. اگر که وی قادر باشد بر مخالفانش چیره شود، با توجه به جوانی نسبی وی در مقایسه با شاهزاده سلمان و نیز شرایط نسبتاً خوب جسمیاش، شاهزاده مقرن میتواند تا سالها بر کشور حکومت کند. هر چند که دور از ذهن نیست که شاهزاده سلمان در تلاش باشد تا به جای شاهزاده مقرن، فردی را از تبار و خانواده خودش به عنوان جانشین معرفی کند- کاری که احتمالاً منجر به آغاز جنگ جانشینی درون خاندان «آل سعود» خواهد شد.
خاندان سلطنتی در پی آن است تا از تأثیرات منفی چنین جنگ قدرتی بر ثبات این کشور پادشاهی، جلوگیری کند. بر اساس قانون اساسی سعودی مصوب سال ۱۹۹۲، نوادگان ابن سعود نیز میتوانند وارث تاج و تخت باشند. در سال ۲۰۰۶ نیز «شورای بیعت» پایهگذاری شد که نقش آن کمک به پادشاه بعدی در انتخاب جانشین و هموار کردن فرآیندهای انتقال قدرت است. قانون سال ۱۹۹۲ و نیز تشکیل شورای بیعت، از لحاظ نظری زمینه را برای انتقال قدرت به نسلهای بعدی شاهزادگان فراهم ساخته است. ولی در عمل، این فرآیند میتواند پیچیده و همراه با جنگ قدرت جدید در داخل خاندان سلطنتی همراه باشد.
در حالی معضل جانشینی در عربستان سعودی آشکارتر میشود که این پادشاهی مطلقه که داری بیشترین ذخایر نفت جهان و منزلگاه اماکن مقدسه مسلمانان است، بر اساس قوانین ماقبل تاریخی اداره میشود. سازوکارها برای فرآیند جانشینی در عربستان بر طبق اصولی که از «بن عبدالعزیز» به ارث رسیده، نیازهای منحصر به فرد کشور پادشاهی و شرایط و ساختار سیاسی که گسترش یافته، طراحی شد. طی سال ها، انتقال قدرت میان اعضای یک نسل به ثبات رژیم کمک کرده است، اما این امر معضلی را ایجاد کرده که ناشی از وارثان و جانشینان پیر و پا به سن گذاشته، است. جنگ قدرت، در حال انجام در پشت صحنه، مسئلهای است که بسیاری از شاهزادگان را درگیر خود کرده است.
شخصیت و هویت پادشاه بعدی تا چه اندازه مهم است؟ به طور سنتی خط مشی عربستان تا حد زیادی به شخصیت و آرا و نظرات پادشاه وابسته است. اگر چه به طور کلی تصمیمات از طریق مشورت و رایزنی و نیز میل به توافق میان مسئولان ارشد خاندان سعودی، گرفته میشود، اما با این حال پادشاه، تصمیمگیرنده نهایی است. مرگ ملک عبدالله به معنای پایان دورهای مهم در تاریخ عربستان سعودی است. وی از سال ۲۰۰۵ بر مسند پادشاهی تکیه داشته اما در عمل طی بیست سال گذشته حاکم این کشور بوده، از زمانی که ملک فهد، برادر عبدالله، سکته کرد و ناتوان از انجام مسئولیتها شد. عبدالله اصلاحاتی چند ( البته با معیار سعودی)، به ویژه در بهبود شرایط اجتماعی زنان، را به اجرا گذاشت. طرح صلح اعراب، که به اسراییل امکان برقراری «روابط عادی» با کشورهای عربی (در برابر ارائه امتیازاتی چند) میدهد- اینکه آیا این طرح یک دستور دیکته شده به اسرایل بوده و یا مبنایی برای مذاکرات، و هر چقدر هم که پایبندی کشورهای عربی در شرایط کنونی به این طرح نامشخص باشد- این طرح صلح، با نام ملک عبدالله گره خورده است. ملک عبدالله، بیش از همه رهبران قبلی عربستان، مجوز روابطی خاص با اسراییل را مادامی که مخفی بماند، صادر کرده است.
علاوه بر همه اینها، ملک عبدالله در رهبری کشورش در سالهای اخیر و در دوران بیثباتیهای سیاسی در جهان عرب ناشی از بهار عربی موفق بوده است. در اوایل شروع این خیزشها در منطقه خاورمیانه، وی ظاهراً با هدف حفظ ثبات و تداوم حکومت، دست به چندین انتصاب جدید زد. وی پسرش، «متعب» که مسئولیت گارد ملی را بر عهده دارد، به وزارت در کابینه گمارد. ( در این شرایط، ظاهراً ملک عبدالله از مقرن خواسته تا در عوض انتخاب وی به عنوان جانشین ولیعهد، در آینده مقرن، متعب را به عنوان ولیعهد خودش منصوب کند.) علاوه بر این، ملک عبدالله، پسر سومش، «عبدالعزیز» را به عنوان معاون «سعود الفیصل»، وزیر امور خارجه فعلی انتخاب نمود. سعود الفیصل، که از سال ۱۹۷۵ در این مقام بوده از شرایط جسمانی خوبی برخوردار نیست و از اینرو گمان میرود که با مرگ وی، عبدالعزیز جای وی را خواهد گرفت. ملک عبدالله همچنین پسرش «مشعل»، را به مقام والی شهر مکه، شهری که مهمترین شهر جهان اسلام است و دومین شهر مهم در پادشاهی آل سعود، و نیز پسر هفتمش، «ترکی» را به عنوان والی ریاض، منصوب کرد. این انتصابات که تحت اراده خاندان سلطنتی صورت پذیرفت افرادی باتجربه و ارزشمند از نسل نوادگان «ابن سعود» را که میتوانند نقشهای کلیدی را در آینده در دست بگیرند بر سر کار نشاند. هر چند که این اقدام تلاشی است از سوی ملک عبدالله تا پسرانش در جنگ قدرت آینده بر سر جانشینی، دست بالاتر را داشته باشند. نفر بعدی که معمولاً از وی به عنوان یکی از کسانی که شانس زیادی برای پادشاهی عربستان دارد، یاد میشود، محمد بن نایف است، وزیر کشور آل سعود. اگر چه دستاوردهای وی در جنگ علیه ترور مورد تردید واقع هستند، اما وی داری ارتباطات خوب و نزدیک با همتایان خودش در غرب است و مورد احترام و توجه آنها.
به احتمال قریب به یقین، عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ میلادی، پادشاهی جدید را بر مسند حکومت خواهد دید. ولی فارغ از اینکه چه کسی جانشین ملک عبدالله میشود، وی هم در داخل و هم در خارج از مرزهای کشور با چندین چالش عمده مواجه خواهد شد. جهان عرب در حال روبرو شدن با یکی از دشوارترین دورههای حیات خودش است، و ثبات سیاسی در عربستان سعودی دارای پیامدهای بسیاری برای دیگر کشورهای عربی خواهد بود. تا کنون، عربستان و دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس از درآمدهای سرشار حاصل از فروش نفت و گاز بهره میبردند تا صحنه و شرایط سیاسی منطقه را شکل دهند. خاندانهای سلطنتی در منطقه، به کمک این درآمدها، بر طبق اولویتها و منافع ژئواستراتژیک خودشان (و گاهی شرایط و اولویتهای فرقهای)، از رژیمی پشتیبانی و یا رژیمی دیگر را تضعیف میکردند. اگر قیمت نفت برای مدتی طولانی در سطح کنونی باقی بماند، به تدریج ذخایر ارزی عربستان (چیزی در حدود ۷۵۰ میلیارد دلار) کاهش پیدا خواهد کرد و در نتیجه همین امر، توانایی این کشور برای پشتیبانی مالی از کشورها و بازیگران مختلف مانند مصر و حتی شهروندان خودش نیزتحلیل خواهد رفت.
* فارس